یگانه عرب، روزنامهنگار: با فرارسیدن آذرماه و روز دانشجو، انجمنها و تشکلهای دانشجویی تلاش میکنند تا بتوانند تولید محتواهای درخور توجه، مفید و متفاوت از سالیان گذشته داشته باشند. در این ماه بازار نشریات دانشجویی رونق میگیرد و فعالان حوزه نشریات دانشجویی با دغدغه مشغول تولید محتوا و آمادهسازی نشریات میشوند، آن هم با این رویکرد که دانشگاهها دیگر مجازی و غیرحضوری نیست، بلکه دانشجویان پس از مدتی طولانی توانستند دوباره کنار هم به تولید این نشریات دانشجویی بپردازند. این هفته هم در گزیدهخوانی «فرهیختگان» بهسراغ نشریات منتشرشده درطول روزهای گذشته رفتیم، نشریاتی همچون ماهنامه «بیتعارف»، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا(س)؛ نشریه فرهنگی، هنری و اجتماعی «ریحانه» جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا، «شهربانو» انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز و باز هم نشریه «ریحانه» هیات الزهرا دانشگاه صنعتیشریف که عمدتا به مسائل زنان، خانواده، زن در سیاست، معرفی کتابهایی با محوریت اهمیت و نقش زنان و جایگاه زن و مرد و برابری یا عدمبرابری آنها در جامعه پرداخته است. و گلچینی از مطالب این چهار نشریه را برای شما آماده کردهایم که در ادامه میخوانید.
بیتعارف درباره نسبت زنان و سیاست
شماره ۵۱ ماهنامه سیاسی «بیتعارف» انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) که در آذرماه منتشر شده و گزیدهخوانی این هفته «فرهیختگان» را با آن شروع میکنیم، در ۸ صفحه به تحلیل و بررسی مسائل سیاسی پرداخته است. درمجموع محوریت مطالب به مسائل سیاسی از جمله کاهش جمعیت، زنگخطری برای جامعه (بررسی تحلیلی روند تغییر جمعیت از زمان انقلاب تاکنون)، زن در سیاست، مشارکت، نظارت و مشورت مردمی، آذر پایان فصل پاییز و شروع فصل استکبارستیزی و تورم که مصاحبه با مصطفی سمیعینسب، عضو هیاتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) است. قالب عمده مطالب این ماهنامه یادداشت، گفتوگو و گزارشهایی با دیدگاه سیاسی است. اصلیترین مطلب این ماهنامه، گزارش «آذر پایان فصل پاییز و شروع فصل استکبارستیزی» به قلم مهرناز خانزاده است که در بخشی از آن میخوانیم: »شاید بتوانیم سال ۱۳۳۲ را سالی متفاوت برای ملت و دانشجویان ایرانی بدانیم. سالی که در ۲۸ مرداد آن دولت دکتر مصدق با کودتایی آمریکایی و انگلیسی سقوط کرد و در آذرماه آن دانشجویان دانشگاه تهران حرکتی استکبارستیز و انقلابی انجام دادند. ریشه حوادثی که در ۱۶ آذر ۳۲ در دانشگاه تهران رخ داد به اتفاقات ۲۸مرداد آن سال بازمیگردد؛ چراکه بعد از سقوط دولت مصدق جامعه ایران و بهخصوص دانشگاه تهران بهواسطه حضور دانشجویان و نخبگان کشور نسبت به بیگانگان دیدگاهی ضد امپریالیستی و ضد دیکتاتوری به خودش گرفت.» البته که یکی دیگر از مطالب مهم این ماهنامه، نقش زن در سیاست به قلم رقیه خادمنیا است که به جایگاه زنان و نقش بیبدیل و تاثیرگذار آنها در زمان انقلاب اینگونه اشاره کرده است که: «همانطورکه امامخمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرمودند: «زنان باید در تصمیمات سیاسی کشور دخالت کنند.» در ایران بانوان نسبت به پیش از انقلاب حضور چشمگیری در مدارس، دانشگاهها، مراکز دولتی و غیردولتی دارند، اما زنان ما بعد از گذشت 13دوره از انتخابات ریاستجمهوری هنوز نتوانستهاند کاندید ریاستجمهوری شوند. در این 13دوره بیشتر مناصب دولتی را مردان تشکیل دادهاند. زنان در طول40سال انقلاب اسلامی همیشه در صحنه حضور فعالی داشتند و صدالبته نقش خود را بهخوبی ایفا کردند. آنها بودند که همسران و برادران و پسران خود را به حضور در جبهههای جنگ و دفاع از این آب و خاک تشویق کردند و خود نیز در پشت جبههها به پرستاری از مجروحان مشغول شدند.»
نگاهی به عدالت و برابری زن و مرد در نشریه ریحانه
نشریه فرهنگی، هنری و اجتماعی «ریحانه» جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلیسینا نشریه بعدی ما در گزیدهخوانی «فرهیختگان» است. این نشریه در شماره سوم و سال سوم فعالیت خود قرار دارد. نشریه ریحانه در 14 صفحه به محورهای اصلیترین مساله زن، بازتاب رسانهای هویت زن، حجاب، عدالت و برابری، کارگروه خانواده، داستان و حتی معرفی کتاب پرداخته و بر اهمیت خانواده، جایگاه زن و مرد، حضور زنان در جامعه و چارچوب خانواده تاکید کرده است. همچنین در انتهای این نشریه کتابی نیز تحت عنوان «از من بودن تا ما شدن»، مهارتهای انتخاب همسر به قلم محسن عباسیولدی نیز معرفی شده است.
یکی از مهمترین موضوعات این نشریه، یادداشت زهرا عزیزی، یکی از نویسندگان زن این نشریه تحت عنوان «عدالت و برابری» است. «کی گفته زن و مرد برابرند؟ مگه این همه تبعیض را نمیبینید؟ همیشه توی ایران و اسلام مرد برتری داشته و بیشتر بهش بها دادند! اینها سوالات و ادعاهایی است که تو جامعه ما زیاد در موردش صحبت میشود. یک مورد از تبعیضهایی که در حق زنان میشده، برمیگرده به دوران جاهلیت پیش از اسلام، زمانی که دختر مایه ننگ بود و باید زنده به گور میشد؛ اما بعد از آمدن اسلام تنها ملاک برتری تقوا محسوب شد و خدا در قرآن فرمود که بین زن و مرد تفاوت قائل نیست. مهمترین اشکالی که مطرح است، اشتباه گرفتن عدالت و برابری هست، یعنی چی؟ یعنی اکثرا معتقدند زن و مرد برابر هستند پس باید حقوق و وظایف یکسانی داشته باشند و این را بهعنوان عدالت میدانند.»
و اما یادداشت دیگر «بازتاب رسانهای هویت زن» از دیدگاه سیدهفائزه نوربخش است. «رسانهها نهتنها بهواسطه محتوایشان بلکه با توجه به ماهیت و ساختارشان میتواند عادات فکری رفتاری و عاطفی مخاطبان را تغییر دهند. یکی از مهمترین نظریههایی که پیرو این بحث عنوان میشود، نظریه کاشت نام دارد، به این معنا که تولیدات تدریجی رسانهها در درازمدت بهویژه تلویزیون بر شکلگیری تصویر ذهنی مخاطب از دنیای اطراف و مفهومسازی آنان از واقعیتهای اجتماعی اثرگذار است. زنان بهعنوان عضوی از جامعه همیشه مخاطب اصلی انواع رسانههای جمعی داخلی و خارجی و شبکههای اجتماعی مجازی بوده و هستند که با توجه به ویژگیها و نقشهای فردی و اجتماعی خود همواره از تاثیرگذاری بالایی در فضای عمومی جامعه برخوردارند.»
شهربانو و نگاهی به زن سنتی در تقابل با زن مدرن
سومین نشریهای که این هفته بهعنوان نشریه فعال گزیدهخوانی «فرهیختگان» معرفی میکنیم، «شهربانو» است که گاهنامه اجتماعی، سیاسی حوزه زنان است که توسط انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز اداره شده و تولید محتوا در این نشریه زیرنظر این انجمن است. نشریه شهربانو هفتمین شماره خود را با بیان مسائلی چون زنان و مشارکت اجتماعی، امنیت شغلی زنان، تقابل زن سنتی با زن مدرن، پدرسالاری و مقاومت زنانه و معرفی کتاب «من برمیگردم» روایت زندگی ۶ زن بزرگ به قلم فاطمه دولتی در هشت صفحه پرداخته است. این گاهنامه ظاهر و چیدمانی کاملا زنانه دارد که در نگاه اول نظر هر خوانندهای را به سمت صفحهبندی و تیترهای بلد خود جذب میکند، تیترهایی که هرکدام بیان دغدغهای از چالشهای زنان در جامعه است.
یادداشت «زن سنتی در تقابل با زن مدرن» به نگارش صبا قدس یکی از اصلیترین موضوعات این گاهنامه است که در آن بیان میکند: «در گذشته در جامعه ایرانی زنان و پشتوانهای اعم از دین و عرف به زندگی ساده و به دور از اجتماع خویش گرفته بودند و نیاز به اجتماع را از طریق دیگر رفع میکردند؛ اما با مدرنشدن جامعه و آگاهتر شدن زنان شرایط طور دیگری تغییر کرد و دیگر سنتی ماندن زن در جامعه مدرن امری ناممکن بود. پس زنان به انجام کارهایی رو آوردند که حقوقشان را تا حدودی بازپس گیرند. هنگامی که زنان تمایلات مدرن پیدا کردند و گرایش به شرکت ایفای نقش در جامعه بیشتر شد تناقضی میانه انتظارات جامعه از زن و تمایلات خود زن پیش آمد. جامعه ایرانی از زن، انتظارات سنتی داشت و خود او نیز تمایلاتی مدرن.
یادداشت ندا جلیلوند در باب «امنیت شغلی زنان» یکی از دیگر موضوعات چالشبرانگیز این گاهنامه سیاسی است که در بخشی از آن اینطور بیان شده است: «بحث مشارکت اجتماعی زنان در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با گذر زمان همراه با تحولات در حوزه زنان به یکی از دغدغههای اصلی جامعه تبدیل شده است و افزایش رقابت و حضور زنان در مشارکتهای مختلف اعیان است و با توجه به اینکه ساختارهای اجتماعی و سیاسی ضرورت حضور زنان را بیشتر از گذشته درک میکند چون طبیعتا برای مشارکت فعال و مفید زنان باید بسترها و شرایط متناسب مهیا شود. ما نیاز به بازنگری مجدد در مباحث نظری و عملی مربوط به حوزه زن، دلایل ضرورت حضور زن و چگونگی بسترها و زمینههای مربوط به مشارکت زنان خواهیم داشت.»
وقتی لحظهها تندتر از ما میدوند
و اما آخرین نشریه گزیدهخوانی این هفته «فرهیختگان»، نشریه «ریحانه» هیات الزهرای دانشگاه صنعتیشریف با تیتر اصلی «فرصتشمار یارا، از دل برآمدهای برای دختران دو صفری» است که با چیدمانی کاملا پاییزی در 12 صفحه ارائه شده است. دهمین شماره نشریه «ریحانه» در ابتدا با موضوع «گیمپلی شریف» آغاز شده است که به مخاطب هر آنچه که باید درباره دانشگاه شریف بداند و تجربه کند را بیان میکند. در ادامه نشریه یادداشتهای متعددی با عناوین؛ «ما را جاذبه دیگری جذب کرده است»، «وقتی لحظهها تندتر از ما میدوند»، «نمیخواستم وارد این جوون شوم؛ اما»، «میخواهم حافظهاش باشم اما چطور؟» و... ارائه شده است. در بخشی از یادداشت ویژه مریم محمدی تحت عنوان «هر آنچه که باید در شریف تجربه کرد» آمده است: «همیشه سوال اینجاست که چه چیزی همیشه جذابیت دارد؟ چه چیزی آدمها را میخکوب میکند؟ چه چیزی مسحور و محصورمان میکند؟ چه چیزی توجه آدمها را متمرکز میکند؟ و... شما چه مواردی به ذهنتان میرسد؟ به نظر من یکی از چیزهایی که همیشه جذابیت ایجاد میکند، «تعامل» است. تعامل، ارتباط چندسویه آدمها و اتفاقات و پیشامدها و حتی اشیا باهم است. تعامل یعنی ارتباط! یعنی یک ماهیتی که طی آن اطلاعات، کنشها و واکنشها و کلی چیزهای رشددهنده دیگر ردوبدل میشود. تعامل، آدمها را به کنش وا میدارد. انسان مخلوط با «حرکت» است. همین که تعامل، در راستای ماده اولیه انسان است، برای انسان خوشایند، شیرین و باب میل است. اگر کسی از شما بپرسد مشکل کتابنخوانی یک عده دانشجو را درمان کن؛ چه ایدهای دارید؟ مسابقه کتابخوانی برگزار میکنید؟ کتابهای کوچک و باریک میدهید دستشان؟ به زور حلقه کتابخوانی میگذارید؟ کدام از اینهایی که گفتیم؛ حل مشکل میکند؟ احتمالا هیچکدام. حال یک سوال دیگر چرا همیشه چالش ما، کتابنخوانی است؟ چرا هیچوقت برای تشویق دانشجویان به فیلم دیدن و گیمزدن اقدامی نمیکنیم و اتفاقا گرایش بچهها به این موارد بیشتر از کتاب است؟!
یادداشت دوم و مهم این نشریه از نگاه ما نیز یادداشت «وقتی لحظهها تندتر از ما میدوند»، چرا و چگونه افسار زمان را در دست بگیریم؟ مریم ساداترضوی است که در بخشی از این یادداشت آمده است: «حس تلخ حسرت از دست دادن زمان را هم ما چشیدهایم. آن موقع که با خود میگوییم کاش در این زمان از دست رفته فلان کار مفید را انجام داده بودم یا کاری از فهرست بیشمار کارهای انجام نشدهام خط میزدم. گاهی ممکن است این حس را نیز برای خود توجیه کنیم به بهانه اینکه تفریح هم لازم است؛ اما اگر کمی دقت کنیم درمییابیم که این توجیه برای کمرنگ کردن عذاب وجدان است و هم اگر کمی بیشتر به اهمیت موضوع پی ببریم کمتر اجازه خواهیم داد چنین عذابی گریبان وجدان فطرت لطیفمان را بگیرد.»
در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید: