کمیسیون فرهنگی مجلس «می‌تواند» همان چوب قانون و داروغه باشد – دقت کردید عرض کردم «می‌تواند» نه اینکه الان هست؟! - ایضا نظر برنده کارشناسی و کارشکافی! به دیگر بیان، اگر قرار به حسابرسی و حساب‌کشی از دکان‌های فرهنگ باشد درباره کارهای کرده و نکرده و گرا دادن به علن مجلس در فقره موضوعات فرهنگی و حرف حساب گفتن و شنفتن در باب فرهنگ، جایش در همین کمیسیون مزبور است.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۲۸ - ۰۲:۳۲
  • 10
ما و سبل حضرت حق
محمدصادق علیزاده

محمدصادق علیزاده، فعال حوزه فرهنگی: فکرش را بکنید! در زمانی که طرفین توی مذاکرات وین دارند توی سروکله هم می‌زنند و در زمانی که قیمت مرغ و میوه و آجیل و سبد خانواده سر به سقف فلک ساییده و در زمانی که کرونا، پوز کسب‌وکارها را به خاک مالیده و در زمانی که بر سر باز شدن یا نشدن دانشگاه‌ها دعواست و در زمانی که مردم تهران و دیگر کلانشهرها دارند توی آلودگی هوا دست‌وپا می‌زنند این قلم در این مقام عزم آن کرده که در فقره کم‌کاری حضراتِ بهارستان‌‌نشینِ کمیسیون فرهنگی مجلس، چیزکی قلمی کند که مصداق کلام رایگان و حرف مفت نباشد و حرام کردن کاغذ و هدر دادن وقت و ذهن خواننده.

از حضرت حق پنهان نیست و از شما هم نباشد این قلم هم به مانند بسیاری از نفوس این دیار، امید چندانی به اصلاح فرهنگ از سازوکارهای قانونی و حاکمیتی و دولتی و قس‌علی‌هذا ندارد که ندارد! اقلش آنکه بعد از یک دهه ولو بودن در فرهنگ و چرخیدن در بالا و پایین‌ دکان‌های دونبش و سه‌نبش و چندنبش دیگر که به بهانه فرهنگ باز شده‌اند به این یقین قطعی رسیده که تا ساختار از این قرار است نباید امیدی به این دکان‌ها بست. این را نه به خوانندگان این سطور که پیش از این به بسیاری از دکان‌داران فرهنگ هم عارض شده‌ام اعم از دولتی و غیردولتی‌اش!

این وسط اما کمیسیون‌های تخصصی مجلس لابه‌لای جلسه‌بازی‌های علنی و غیرعلنی و حرف‌های با ربط و بی‌ربط‌شان یک ساحت جالب‌انگیزناک دارند که در این اقیانوس یأس و نومیدی شاید بتواند خواب خفتگان خفته را آشفته‌تر سازد. کمیسیون‌ها ابزار نظارتند و ایضا ابزار بُرش کارشناسی در حیطه و حوزه مربوط به خود. فی‌الواقع و به بیان‌ساده‌تر، کمیسیون فرهنگی مجلس «می‌تواند» همان چوب قانون و داروغه باشد – دقت کردید عرض کردم «می‌تواند» نه اینکه الان هست؟! - ایضا نظر برنده کارشناسی و کارشکافی! به دیگر بیان، اگر قرار به حسابرسی و حساب‌کشی از دکان‌های فرهنگ باشد درباره کارهای کرده و نکرده و گرا دادن به علن مجلس در فقره موضوعات فرهنگی و حرف حساب گفتن و شنفتن در باب فرهنگ، جایش در همین کمیسیون مزبور است.

ناگفته پیداست که فرآیند مذکور نیازمند یک پیش‌فرض مسلم است؛ اینکه اعضای محترم کمیسیون مزبور خود اهل فرهنگ باشند و در شناخت نهادها و مراکز و دکان‌های فرهنگ حالا نه اینکه پست‌دکتری باشند بلکه ترم چهار و پنج کارشناسی را گذرانده باشند. مع‌الاسف سر روضه از همین‌جا باز می‌شود. نقل این مجلس و آن مجلس و اصولگرا و اصلاح‌طلب و چپ و راست و خودی و نخودی و غیرخودی نیست که کلا در همه ادوار مجلس تا آنجا که سن نگارنده قد می‌دهد قضیه همین بوده – لازم به یادآوری است که نگارنده از قافله دهه شصتی‌هاست – عموم حضراتی که بر نشیمن‌گاه‌های چرمین کمیسیون مزبور تکیه می‌زنند به تعبیر فرنگی‌ها نات آنلی اهلیِ این فضا نیستند بات اولسو معمولا عضویت در کمیسیون فرهنگی در قعر انتخاب‌هایشان بوده است.

در یکی از همین ادوار متاخر مجلس، رئیس محترم کمیسیون - از قضا فرد بسیار محترمی هم هست - با گردن افراشته و سینه ستبر صادقانه اعلام کرده بود قرار بوده در کمیسیون دیگری ردای ریاست به تن کند اما چون به هر دلیلی امر مطلوب حاصل شده، راه به سمت کمیسیون فرهنگی کج کرده‌ و اینجا «رئیس» شده‌اند! خب شما خودتان را بگذارید جای فعالان و دکان‌داران دولتی و خصوصی فرهنگ! چه انتظار و توقعی از چنین جمعی دارید؟! انتظار و توقع بخورد توی سرمان! اصلا دکان‌داران هفت‌خط حسابی هم از این جمع می‌برند که ما اینجا اسب فصاحت در میدان بلاغت برانیم و گلو پاره کنیم که یکی از شئون کمیسیونی‌‌ها نظارت است و حساب و حساب‌کشی؟!

در چنین فضای قمر در عقربی باید کلاه را چسبید که باد نبرد و پوستین را بالا کشید که نچایید! در زمانی که طرفین دارند توی وین توی سروکله هم می‌زنند و قیمت مرغ و گوشت سر به سقف فلک ساییده و کرونا، پوز کسب‌وکارها را به خاک مالیده، این قلم دارد در این مقال ستون سیاه می‌کند در باب موضوعی که دوست دارد مصداق کلام رایگان و حرف مفت نباشد و حرام کردن کاغذ و هدر دادن وقت و ذهن خواننده اما خب چه کند که این گربه را هر جور توی هوا رها می‌کند باز روی همین دست‌وپا روی زمین می‌آید! این اما پایان ماجرا نیست. تازه آغاز ماجراست.

ماجرایی که با قطع امید از دکان‌های فرهنگ و دست به کنده زانو زدن و یاعلی گفتن تازه شروع می‌شود. ما - همه آنهایی که نان در خون فرهنگ می‌زنند و می‌‌خورند - تا زمانی که به این نقطه نرسیده باشیم، همچون اسب عصاری دور خود می‌گردیم و گمان باطل داریم که در این عالم کاره‌ای هستیم غافل از آنکه از بام تا شام صرفا دور خود چرخیده‌ایم. به تعبیر حمید سبزواری علیه الرحمه «گاه سفر آمد، برادر ره دراز است... پروا مکن بشتاب همت چاره‌ساز است». حال اینکه کمیسیون و امثال این کمیسیون آنقدر توفیق دارند که در این راه دراز همراه‌مان باشند به خودشان مربوط است و توفیق‌شان که در آیه 69 سوره عنکوبت فرمود: وَالَّذِینَ جَاهدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهم سُبُلَنَا... چون مجاهدت کردید و تلاش کردید و قدم در مسیر گذاشتید، خدای متعال هم هدایت خواهد کرد و راه درست را نشان خواهد داد. کمیسیون را بی‌خیال! به جاده بزنیم رفقا!

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰