«فرهیختگان» مستند «اکس‌نیهیل؛ یک تراژدی اقتصادی» را بررسی می‌کند
هنر مستند اکس‌نیهیل این است که توانسته پیچیده‌ترین موضوع را با زبانی ساده به مردم معرفی کند و این را جا بیندازد که خلق پول چیست، چگونه روی اقتصاد تاثیر می‌گذارد و نظرات کارشناسان مختلف درباره‌اش چه می‌تواند باشد؟ این مساله مبتلا به خیلی از کشورهای دنیاست اما ایران شاید یکی از گرفتارترین کشورهای جهان به این موضوع باشد.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۲۵ - ۰۰:۴۳
  • 00
«فرهیختگان» مستند «اکس‌نیهیل؛ یک تراژدی اقتصادی» را بررسی می‌کند
بانکشویی به زبان ساده
بانکشویی به زبان ساده
میلاد جلیل زادهخبرنگار

میلاد جلیل‌زاده، روزنامه‌نگار: مستند «اکس‌نیهیل؛ یک تراژدی اقتصادی» به کارگردانی محمدرضا نیرومند، یکی از آثاری است که در ‌بخش شهیدآوینی پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت نمایش داده شد. مستندی درباره خلق پول از هیچ که توسط بانک‌ها و موسسات اعتباری ایران، دهه۹۰ را به یکی از سیاه‌ترین دوره‌های اقتصادی ایران تبدیل کرد. شاید خلق پول بانک‌ها برای عمده مردم ایران مساله‌ای آشنا نباشد و آنها عموما علت مشکلات اقتصادی‌شان را در چیزهای دیگری جست‌وجو می‌کنند. همین گم‌کردن علت اصلی معضلات است که روی انتخاب‌های سیاسی و نوع مطالبات مردم هم اثر گذاشته؛ اما به هر حال علم اقتصاد مفاهیم پیچیده و گاه خسته‌کننده‌ای دارد که عامه مردم علاقه‌ای به دانستن‌شان ندارند یا اینکه سردرآوردن از قضایا برایشان سخت است.

هنر مستند اکس‌نیهیل این است که توانسته پیچیده‌ترین موضوع را با زبانی ساده به مردم معرفی کند و این را جا بیندازد که خلق پول چیست، چگونه روی اقتصاد تاثیر می‌گذارد و نظرات کارشناسان مختلف درباره‌اش چه می‌تواند باشد؟ این مساله مبتلا به خیلی از کشورهای دنیاست اما ایران شاید یکی از گرفتارترین کشورهای جهان به این موضوع باشد. با این حال تاکنون در عالم فیلم و سرگرمی، چیزی ساخته نشده بود که موضوع را برای مردم به‌سادگی و روشنی شرح دهد. در ادامه به بررسی مستند اکس‌نیهیل و به‌طور کلی‌تر سابقه سینما در پرداختن به موضوع خلق پول اشاره شده است و ‌بخش‌هایی از گفت‌وگوی محمدرضا نیرومند، کارگردان این فیلم با ستاد جشنواره سینماحقیقت هم بررسی می‌شود. احتمالا ذکر این نکته هم بی‌مناسبت نباشد که در همین دوره از جشنواره، میان فیلم‌های‌بخش بین‌الملل، فیلمی در‌ بخش روزگار ما به نمایش درآمد با نام اقتصاد Oeconomia  به کارگردانی کارمن لوسمان از کشور آلمان که آن‌هم به مساله خلق پول توسط بانک‌ها می‌پرداخت. این نشان می‌دهد چنین قضیه‌ای برای مردم بسیاری از کشورهای جهان مساله‌ای مهم است اما مستند آلمانی مذکور، زبان پیچیده‌ای دارد که فهم قضایای آن برای مخاطب ایرانی کلافه‌کننده است. به‌طور مثال در آن مستند برای توضیح قضیه از بازی مونوپولی استفاده می‌شود حال آنکه ممکن است اکثر مخاطبان ایرانی با این بازی آشنا نباشند. اما امتیاز مستند اکس‌نیهیل، بیان شدن تمام این مثال‌ها و تمثیل‌ها به زبانی است که مردم ایران می‌فهمند.

چرا روایت‌های سینمایی از خلق پول بی‌پشتوانه بانک‌ها نمی‌گویند؟

مستند اکس‌نیهیل با نمایش مسابقه فوتبالی بین ایران و ژاپن شروع می‌شود که در آن یکی از بازیکنان ایران با تصور اینکه خطایی انجام داده و داور بازی را نگه خواهد داشت، توپ را دم دروازه ایران رها می‌کند و باعث می‌شود ژاپن گل بزند. همین اتفاق ورق بازی را برمی‌گرداند و تیم‌ملی ایران شکست سنگینی را متحمل می‌شود. فیلم با این تمثیل می‌خواهد بگوید که ذهن جامعه به مسائل دیگری به‌عنوان علل معضلات اقتصادی معطوف شده و از اصلی‌ترین علت، یعنی خلق پول توسط بانک‌ها غافل است.

شاید بخشی از این قضیه به نوع تبلیغات دولت‌ها برگردد؛ اینکه خودشان می‌خواستند مسائل را به چه چیزهایی ربط دهند؛ به خصومت کشورهای خارجی و تحریم و... اما‌ بخش دیگری از این غفلت به عدم شناخت عمومی مردم نسبت به مفهوم خلق پول از هیچ مربوط می‌شود.

بخشی از شناخت ما نسبت به مسائلی که به‌طور مستقیم با آنها مرتبط نیستیم و با واسطه روی زندگی ما تاثیر می‌گذارند، از طریق سینما و سایر مدیاهای سرگرمی حاصل می‌شود. اگر دقت کنیم مفهوم خلق پول در سینما تا به‌حال چنانکه شایسته بوده، مورد توجه قرار نگرفته است و چیزی نیست که به‌طور کلی ذهن مردم عادی با آن آشنا باشد. شاید بد نباشد ابتدا ببینیم سینما با این مفهوم چطور برخورد کرده است.

درباره خلق پول تا به‌حال در سینما فیلم‌های مختلفی ساخته شده است و این البته به‌خصوص از ابتدای قرن۲۱ و سیطره فضای الکترونیک بر بازار سرمایه خیلی پررنگ‌تر شد و پس از بحران اقتصادی غرب در ۲۰۰۸میلادی شدت بیشتری یافت. قبلا در فیلم‌ها عده‌ای می‌رفتند و بانک می‌زدند. آنها پول را در گونی می‌ریختند و می‌بردند. پول در اینجا یک شیء مشخص بود که به پشتوانه طلا، ارزش مبادلاتی داشت و مورد سرقت فیزیکی قرار می‌گرفت. فیلم‌های دیگری هم بودند که در آنها به جعل اسکناس اشاره می‌شد. در اینجا هم یک شیء فیزیکی تولید می‌شد که البته پشتوانه‌ای مثل طلا نداشت. کم‌کم کار رسید به‌جایی که در فیلم‌ها به‌جای خود پول، کلیشه چاپ اسکناس دزدیده می‌شد. این کار ترکیبی از بانک‌دزدی و جعل اسکناس بود اما از هر دوی آنها تمیزتر.

 اسکناس‌هایی که با سرقت کلیشه بانک چاپ می‌شدند، برخلاف پول‌های مستقیما سرقت‌شده از خود بانک، شماره‌های قابل رهگیری نداشتند و برخلاف اسکناس‌هایی که جاعلان حرفه‌ای چاپ می‌کردند، با هیچ آزمایشی لو نمی‌رفتند چون به شکل متعارف جعلی نبودند. حتی سینمای عامه‌پسند هندوستان هم دراین‌باره فیلم‌هایی ساخت. این نوع فیلم‌ها عمدتا آمیخته به چند شعار ضدسرمایه‌داری بودند و بانک‌ها را مظهر سرمایه‌داری معرفی می‌کردند اما هیچ‌جای آنها به این اشاره نمی‌شد که خلق نقدینگی و سرازیر کردن آن به بازار، همچون همان کاری که بانک‌ها می‌کنند، به طبقات ضعیف‌تر جامعه فشار می‌آورد و یک فیلم نمی‌تواند همزمان ژست ضدسرمایه‌داری بگیرد و از عده‌ای که مثل بانکدارها رفتار می‌کنند، البته بی‌محاباتر، دفاع کند. سریال اسپانیایی «Money Heist» یا «سرقت پول» آخرین نمونه از این نوع روایت‌هاست.

اما فیلم‌های دیگری هم داریم که به مفهوم واقعی خلق پول نزدیک‌ترند؛ هرچند به خود بانک خیلی نزدیک نشده‌اند. اکثر آنها در فضای بورس می‌گذرند چون در ارائه حواله‌های سهام هم می‌توان همان سفته‌بازی‌های بی‌پشتوانه را انجام داد. گرگ وال‌استریت، مشهورترین فیلم در این زمینه است. مفهوم واقعی خلق پول اما هنوز چنانکه شایسته است در سینمای داستانی جهان دراماتیزه نشده. شاید تبدیل کردن این مفهوم به عنصر دراماتیک مشکل باشد. هم در ابتدا یک توضیح ریاضی‌وار لازم است و هم وقتی کسی نمایش داده می‌شود که جلوی دوربین با خلق پول به اوج ثروت می‌رسد، مخاطب بیشتر با او همذات‌پنداری می‌کند و موفقیتش را می‌خواهد نه با کسی که در حاشیه داستان، فقر و بدبختی‌اش بابت این اتفاق، چند لحظه نمایش داده شد. مثلا در گرگ وال‌استریت حتی همین چند لحظه را هم از آن بازندگان نمی‌بینیم و فقط در دیالوگی کوتاه، همسر اول جردن بلفورت اشاره‌ای به این موضوع می‌کند. در عوض همه مخاطبان شیفته جردن بلفورت می‌شوند و از صعود او لذت می‌برند و این درحالی است که قرار بوده این شخصیت و رفتارش در فیلم مذمت شود.

درقالب مستند اما بهتر می‌شود قضیه را توضیح داد. سال۲۰۰۶ میلادی یعنی حتی دوسال قبل از بحران وال‌استریت، مستندی ساخته شد به‌عنوان «پول به‌عنوان بدهی». خود این عنوان توضیح بسیار خوبی برای مساله است و در بخشی از مستند اکس‌نیهیل هم تلاش می‌شود همین مساله توضیح داده شود. شاید اگر مستندهای بیشتری در این زمینه ساخته شوند و به نمایش دربیایند، توده مخاطبان مفاهیم ریاضی خلق پول را کاملا درک کنند و لازم نباشد که فیلم‌های داستانی این‌ بخش را هم توضیح دهند.

به‌عبارتی، اطلاعات عمومی مخاطب که پیش‌زمینه فهم او از درام هستند، هرچقدر بالاتر و عمومی‌تر باشد، کار درام را راحت‌تر خواهد کرد. مثلا برای کسی که نمی‌داند آب و آتش چیست، اول باید آب و آتش را توضیح دهید و این کار درام‌پردازی را مختل می‌کند اما وقتی می‌دانیم که همه از این مفاهیم مطلع هستند، با ارجاع به شناخت عمومی افراد از مفهوم آب، می‌توانیم درباره تشنگی یا سیل درام‌پردازی کنیم یا براساس آنچه می‌دانیم همه از آتش می‌فهمند، درمورد سرما یا آتش‌سوزی درام بپردازیم.

«خلق پول» مفهومی ناآشنا برای مردم

خلق پول یک مساله بسیار مهم امروز در تمام دنیاست. همین امسال مستندی از کشور آلمان به‌نام «اقتصاد» در‌ بخش روزگار ما جشنواره حقیقت نمایش داده شد که موضوعش خلق پول توسط بانک‌ها بود. محمدرضا برومند، کارگردان مستند اکس‌نیهیل می‌گوید: «ریشه این اصطلاح به قرون وسطی بازمی‌گردد. فلاسفه قرون وسطی این اصطلاح را برای خلق از عدم به‌کار می‌بردند اما در علم اقتصاد مدرن، این اصطلاح را اقتصاددانان به کنایه درباره خلق پولی که بانک‌ها انجام می‌دهند استفاده می‌کنند. یعنی آنها می‌گویند بانک‌ها پول را از هیچ خلق می‌کنند. یکی از مفاهیم کلیدی مستند ما هم این است که بانک‌ها برخلاف تصوری که عموم مردم دارند، واسطه جابه‌جایی پول بین افراد مختلف نیستند؛ بلکه پول را از هیچ خلق می‌کنند و این می‌تواند بحران‌زا باشد.»

اما هرچند این مساله را در نقاط بسیاری از جهان می‌توان دید، شاید بیشتر از خیلی از کشورهای دیگر، این موضوع مبتلا به ایران است. اواخر دهه۹۰ یکی از هولناک‌ترین دوره‌های اقتصادی ایران بود و خیلی‌ها عامل اصلی چنین وضعی را بانک‌های خصوصی می‌دانند. آنها می‌گویند سوداگری بانک‌ها باعث افزایش نقدینگی و تورم شده است و استدلال‌های غیرقابل ردی برای حرف‌شان می‌آورند.

مستند «اکس‌نیهیل» این موضوع را به بهترین شکل و با بیانی کاملا قابل فهم توضیح می‌دهد. این فیلم بازه زمانی بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ را روایت می‌کند. به‌عبارتی، دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی. گریزی هم به دوران هاشمی‌رفسنجانی و احمدی‌نژاد زده می‌شود و با هر دوی آنها محترمانه برخورد شده است. البته اشاره به دوران هاشمی‌رفسنجانی درباره مهار یک بحران ارزی است نه مساله خلق پول اما درمورد احمدی‌نژاد، یکی از کارشناسان به مسکن مهر اشاره می‌کند که به‌نظر خودش خلق پول در آن مولد بود و باعث رونق تولید شد. اما درخصوص دوران حسن روحانی هم بی‌اینکه هجمه مستقیمی به دولت صورت بگیرد، نقدهای بنیادینی مطرح می‌شوند. به‌عبارتی، فیلم درباره یک دوران سپری‌شده در اقتصاد ایران حرف می‌زند که تاثیراتش هنوز پابرجاست و بیم ادامه‌دار شدن روند آن می‌رود.

محمدرضا برومند درباره اینکه آیا فیلمش به‌طور اختصاصی برای نقد سیاست‌های اقتصادی دولت روحانی ساخته شده یا مفهوم کلی خلق پول، می‌گوید: «از اواخر دهه 80داستان خلق پول در بانکداری ایران به‌راه افتاد، اما از اوایل دهه۹۰ بود که چنین روندی به‌شدت افسارگسیخته شد.» او به‌عبارتی می‌گوید چون مفهوم خلق پول را در کانون مفهومی اثرش قرار داده بود و خلق پول در دوران حسن روحانی شکل افسارگسیخته پیدا کرد، به این جهت بیشتر از باقی سیاستمداران ایران آن دوره را نمایش داده است، نه اینکه مساله فیلم سیاسی باشد.  کارگردان مستند «اکس‌نیهیل» در همین رابطه ادامه می‌دهد: «در علم اقتصاد به این می‌گویند بالا بردن نرخ بهره. این سیاست را روحانی در دولت اولش اتخاذ کرد و همین باعث می‌شد به‌خاطر سود بالای بانکی، پول‌های بازار برود در بانک‌ها جمع شود. ما در آن دوره تورم بالایی نداشتیم (در رکود تورمی بودیم) اما به‌دلیل سود بالایی که بانک‌ها می‌دادند، لاجرم خلق پول جدید رخ می‌داد و سیلی از نقدینگی پشت حساب‌های بانکی جمع شد که منتظر اتفاقی مثل خروج ترامپ از برجام بود تا سد بشکند. این اتفاقی بود که سال‌های ۹۶ و ۹۷ رخ داد و مردم آنها را حس کردند. به‌عبارتی، اثر ملموس خلق پول بانک‌ها را پس از مدتی مردم دیدند.» مردم ایران در آن دوره، همان‌طور که در ابتدای مستند هم اشاره می‌شود، مسائل دیگری را به‌عنوان عوامل اصلی موثر در موضوع اقتصاد مدنظر داشتند و کسی توجهی به خلق پول بی‌پشتوانه توسط بانک‌ها نداشت. محمدرضا نیرومند می‌گوید وقتی این ایده را بنا به دغدغه‌های شخصی انتخاب کرده، ابتدا تصورش این بوده که می‌شود پروژه را 6ماهه جمع کرد اما قضیه به‌قدری پیچیده بود و نظرات کارشناسان به‌اندازه‌ای تفاوت داشت که تا آخر دوره دانشجویی درگیر پژوهش کار شده است. به‌بیان واضح‌تر، خود مستندساز هم در ابتدا از عمق و پیچیدگی موضوع تا این اندازه اطلاع نداشت. نیرومند دراین‌باره می‌گوید: «ما وقتی می‌خواستیم این مستند را شروع کنیم، ابتدا فکر می‌کردیم اقتصاد یک کتاب است که راه‌حل همه مسائل در آن نوشته شده و ما باید برویم آن را باز کنیم و به مسئولان بگوییم چرا به آنها عمل نمی‌کنید. اما جلوتر که رفتیم، فهمیدم چقدر قضیه پیچیده است و با یک معادله چندمجهولی طرف هستیم.»

کارگردان مستند «اکس‌نیهیل» اضافه می‌کند: «به‌نظر من مخاطبان هم وقتی این مستند را می‌بینند و با مسائل اقتصادی مواجه می‌شوند، بهتر است به این مساله دقت کنند که قضیه ساده نیست و لازم است حرف‌ها و دیدگاه‌های افراد مختلف دیده و شنیده شوند تا بعد به یک قضاوت نهایی برسیم.»

اگر مردم ایران این فیلم و فیلم‌هایی مثل آن را ببینند و مساله خلق پول برایشان به دغدغه اصلی و حیاتی تبدیل شود، این روی نگرش‌های سیاسی و انتخاب‌های آنها هم تاثیر خواهد گذاشت. به‌طور اساسی می‌شود گفت جا افتادن این مفهوم برای مردم تاثیر قابل‌توجهی روی معادلات سیاسی ایران می‌گذارد؛ چنانکه یکی از کارشناسان همین مستند می‌گوید چنین وضعی، یعنی خلق پول بی‌سابقه در ایران، به‌دلیل اقتصاد سیاسی و منافع عده‌ای خاص ایجاد شده است. از این جهت محمدرضا نیرومند توانسته کار بزرگی انجام دهد. او یک مفهوم پیچیده و بسیار مهم را که تا به‌حال مهجور مانده بود و کسی چندان درباره‌اش چیز زیادی نمی‌دانست، به‌شکلی قابل فهم بیان می‌کند.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

جرات و حقیقت طرح یک مساله اقتصادی (لینک)

رنجی فراتر از مهاجر بودن (لینک)

نگاهی به چند مستند حاضر در پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت/مستند ها جدی می‌شوند (لینک)
مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰