مهدیس عباسی، فعال حوزه نوجوان: همه ما عبارت شاهزاده سوار بر اسب سفید به گوشمان خورده است. برای ما دخترها اما این عبارت یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است. در مواجهه با هر مسالهای مربوط به امر مقدس ازدواج یک نفر پیدا میشود تا درنهایت به ما بگوید لابد منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید هستیم. شاهزاده سوار بر اسب نام رمانی است که نسل ما مستقیما آن را نخوانده است اما داستانش را میداند. این شاهزاده عاشق دختر داستان میشود و تمامی رنج و غمها بعد از این عشق تمام شده و سعادتی جاودانه جای آن را میگیرد. با اینکه کودکی نسل ما با خواندن و شنیدن این داستان سپری نشده است اما ما به نحو دیگری مبتلا به این روایت عاشقانه نجاتبخش در زندگی بودهایم. حجم انبوهی از انیمیشنهای دوران کودکی ما با اندکی تغییر در جزئیات از همان ساختار شاهزاده سوار بر اسب سفید پیروی میکرد. سیندرلا، سفیدبرفی، زیبای خفته و دیو و دلبر از نمونههای مشهور این انیمیشنها بودند که کمتر کسی است که حتی نام آنها نیز به گوشش نرسیده باشد. ماجرا در اینجا تمام نمیشود. علاوهبر کودکی، نوجوانی ما نیز در انبوه محتوای تولیدی منبی بر همین روایت سپری شد. انواع رمانهای پاورقی و سریالها و فیلمها در ژانرهای مختلف، اما همچنان بهدنبال به تصویر کشیدن یک عشق حقیقی و پسری فوقالعاده رمانتیک که برای بهدستآوردن و ابراز علاقه به طرف مقابل هرکاری از دستش برمیآید. در این بین حجم انبوهی از «سریالهای کرهای» تولید شده بودند که اتفاقا محبوبیتشان به نسبت تولیدات هالیوودی بیشتر نیز بود. خط داستان براساس همان الگوی سابق عشق حقیقی و مرد رویاها بود و بعضا حتی خلاقیت کمتری از فیلم و سریالهای هالیوودی در فیلمنامه مشاهده میشد. اما چرا این سریالها با وجود تکراری بودن داستانشان با این اقبال در میان نوجوانان مواجه شدند؟ اولین دلیل را باید در خود این سریالها بررسی کنیم و سپس به سراغ ویژگیهای جامعه هدف آنها برویم. این سریالها کاملا مناسب علایق و احوالات دختران نوجوان طراحی شده است. جلوههای بصری رنگارنگ و لوکیشنهای پرزرق و برق دارد، به زیبایی و پوشش نقشها بسیار اهمیت میدهد. کاراکترها نیز براساس نیاز این سن طراحی شده است. یعنی پسران مغرور، قوی، جذاب، حمایتگر و در بیشتر داستانها با وضعیت مالی بسیار خوب و درکنار آن دخترانی زیبا، ساده و آسیبپذیر که نیاز به حمایت دارند. داستان درنهایت پایان خوشی دارد و مثلث عشقی نیز یکی از عنصرهای حذفنشدنی در داستانهاست. یکی از مهمترین علتهای فراگیر بودن این درامها در میان طیف وسیعی از نوجوانان نزدیک بودن فرهنگ کره جنوبی با ایران است. به این معنی که میزان صحنههای جنسی در آن بسیار کمتر است و صحنههای احساسی بیشتری دارد و همینطور سبک زندگی کاراکترهای آن با سبک زندگی دختران ایرانی شباهت بیشتری دارد و خانوادهمحور است. اما دلیل مهمتری نیز برای اقبال این سریالها وجود دارد که باید آن را در ویژگی مخاطبان این سریالها یعنی نوجوانان بهخصوص دختران نوجوان جستوجو کرد. نوجوانی ویژگیهای عاطفی، شناختی، هیجانی و جسمانی متعددی دارد که با شناخت آنها بهسادگی میتوان علت علاقه نوجوانان را به این سریالها دریافت. رشد سریع در این دوره بهخصوص رشد جنسی باعث میشود علاقه به شناخت جنس مخالف و همچنین علاقه به کشف آنچه در یک رابطه عاشقانه رخ میدهد، بیشتر شود. این علاقه به شناخت بیشتر جنبه احساسی دارد تا عقلانی و گرایش به تجربه نوجوان نیز بیشتر است. تغییرات فیزیکی و روانی نوجوانان و بهخصوص تمایلات عاطفی فزاینده دختران باعث میشود تا در معرض این احساسات قرار بگیرند و برای حس خودش پاسخ مناسبی دریافت کنند و این پاسخ با محتوای سراسر رمانتیک سریالهای کرهای برای آنها فراهم میشود. همچنین دختر نوجوانی که مخاطب این سریال است، شناختی از عملکرد جنس مخالف پیدا میکند و تصویری از نحوه رابطه با آن جنس را براساس محتوایی که مشاهده کرده است در ذهنش شکل میدهد. اما نگرانی اساسیای نیز در اینجا وجود دارد و آن این است که تصویری که این سریالها در ذهن نوجوانان میسازند و فانتزیهایی که منجر به شکلگیری توقعات دختران از یک رابطه عاشقانه میشود، شباهت اندکی با آنچه در دنیای حقیقی اتفاق میافتد، دارد. یعنی با وجود اینکه افراد در این دوره نیاز به شناخت حسی درخصوص جنس مخالف خود دارند، اما این سریالها پاسخدهندگان مناسبی نیستند. فانتزیهایی که بر اثر مشاهده این سریالها ساخته میشود نسلی آسیبپذیر در برابر روابط با جنس مخالف را پرورش میدهد. دخترانی که شناخت درستی از تمایلات، نیازها، خلقیات و تفاوتهای جنس مخالف خود ندارند، در زندگی به دنبال یک قهرمان هستند تا برای ابد به آنها عشق بورزد و در برابر هر ناملایمتی از آنان محافظت کند و درنهایت در یک رابطه سراسر عاشقانه غوطهور شوند. البته که همه مخاطبان این سریالها به یک میزان تحتتاثیر این کلیشهها و فانتزیسازی قرار نمیگیرند. به میزانی که آگاهی مخاطب بیشتر باشد خوانش او از این محتوا فعالانهتر خواهد بود. اما میزان لذتبخشی و علاقه مخاطبان نوجوان به این سریالها تا حدی است که به نظر میرسد آسیبپذیری بیشتری در مقایسه با سایر سنین داشته باشند؛ بنابراین تنها ابزاری که میتوان با استفاده از آن این آسیبپذیری را کاهش داد و مخاطبی فعال پرورش داد تا در برابر هر محتوای رسانهای آسیبپذیر نباشد؛ آگاهیبخشی مداوم در نظام آموزشی درخصوص جنس مخالف و نحوه شکلدهی یک رابطه سالم برای آنان خواهد بود.