در پرتلاطم‌ترین لحظات زندگی که چشم‌های جست‌وجوگرمان در پی تجربه‌ای هرچند کوچک از مفهوم پرجاذبه عشق می‌چرخید و به یمن محدودیت‌های منحصر به زمانِ خودمان به فیلم‌ها و سریال‌های آن سوی کره‌زمین کمتر دسترسی داشتیم، قاچاق فایل‌های پی‌دی‌اف رمان‌های زرد بزرگ‌ترین خلاف روزگار نوجوانی ما بود؛ بزرگ‌ترین خلافی که شاید از نگاه بزرگ‌ترها هرچه بود کتاب بود و کتاب هم که ضرر ندارد.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۲۵ - ۰۰:۳۰
  • 00
زردی من از تو
زردی من از تو

طاهره حسنلو، پژوهشگر حوزه رسانه: در سال‌های نه‌چندان دورِ منتهی به اواخر دهه‌ 90، مثل هر سرگرمی دیگری که در دنیای نوجوانیِ دختران، در هر دوره با فرازونشیب‌های خاص خودش موجی می‌شود و به دریای زندگی‌شان می‌زند، رمان‌های عاشقانه اینترنتی (و بعضا مکتوب) به عرصه‌ زندگیِ ما دختران دهه هفتادی راه پیدا کردند؛ رمان‌هایی که با تغییر نسل و شیوه‌های سرگرمی از بستر کاغذ و کتاب به بستر صفحه‌های کامپیوتر و گوشی‌ها سفر کردند و وارثان خلف گذشته‌ خود محسوب می‌شدند. میم مودب‌پورها و مریم ریاحی‌ها و فتانه حاج‌سیدجوادی‌ها کم‌کم جای خودشان را به هما پوراصفهانی‌ و فرشته27 و میس سمیرا و پگاه و... دادند و اگر سر سوزنی می‌توانستی ردپایی از چارچوب و اخلاق را در آن کتاب‌های قدیمی بیابی در این فایل‌های پی‌دی‌اف، اسب قلم به‌اصطلاح نویسندگان بی‌افسارتر از هرچه بپندارید، بود. در پرتلاطم‌ترین لحظات زندگی که چشم‌های جست‌وجوگرمان در پی تجربه‌ای هرچند کوچک از مفهوم پرجاذبه عشق می‌چرخید و به یمن محدودیت‌های منحصر به زمانِ خودمان به فیلم‌ها و سریال‌های آن سوی کره‌زمین کمتر دسترسی داشتیم، قاچاق فایل‌های پی‌دی‌اف رمان‌های زرد بزرگ‌ترین خلاف روزگار نوجوانی ما بود؛ بزرگ‌ترین خلافی که شاید از نگاه بزرگ‌ترها هرچه بود کتاب بود و کتاب هم که ضرر ندارد. عقب‌ماندگی کارشناسان و کادر آموزشی و به‌تبع آن والدین از روزگار نوجوانیِ ما باعث شده ‌بود آسیب‌هایی که در ذهن‌شان صدای زنگ‌های خطر را بلند می‌کند هیچ‌گاه شامل یک فایل متنی هزارصفحه‌ای نشود.

این حاشیه‌ امن فرصت مناسبی بود برای دختران نوجوانی که در خانواده‌های به اصطلاح نکته‌بین و حساس زیست می‌کردند. رمان‌هایی با تعداد صفحه‌های بعضا بالای هزار که شاید حداکثر یک هفته زمان می‌برد تا از در مدرسه داخل شویم و با چشم‌های قرمز ناشی از شب‌بیداری یا اشک و آه به سمت دوستان‌مان بدویم و احساسات ناشی از پایان فلان رمان را با هم درمیان بگذاریم. گاهی گریه کنیم و گاهی برای آنها که جا مانده بودند، تعریف کنیم. مو به مو. انگار که دیروز خودمان وسط دعوای آرتان و ترسا بودیم یا با پادرمیانی ما شهاب از قیدِ رها‌کردن یلدا گذشته‌ است و حاج‌رضای قصه از ما خط می‌گیرد. همه‌چیز به ظاهر ساده و گذرا بود. یک سرگرمی که درکنار انواع مخاطرات دوران نوجوانی دخترانه، بی‌خطرتر از هر کبریتی می‌نمود تا زمانی که مطالعه‌ تبدیل به اعتیاد شد و اعتیاد تبدیل به شکل‌گیری نوعی طرز تفکر ترسناک. طرز تفکری که شاید اگر روانشناسان و جامعه‌شناسان دورهم جمع شوند و تحقیق و بررسی کنند، بسیاری از اختلالات ارتباطی همان نسل که در این سال‌ها به جوانی رسیده‌اند را ناشی از خشت‌های اول همان رمان‌ها ببینند که دیوار ارتباطات‌مان را تا ثریا کج برد. «ذائقه‌سازی»؛ همان قصه‌ پرغصه‌ای که نقل‌محافل تحلیل محتوای پیام‌های رسانه‌ای بوده و درکِ آن در حیطه تاثیرگذاریِ نوجوانان پیچیده‌تر و سخت‌تر می‌شود. به مرور زمان فانتزی‌های دنیای دخترک‌های بی‌نام و نشانی که به نگارش این رمان‌ها پرداخته بودند به افکار ما نفوذ کرد؛ فانتزی‌هایی که شاید در قالب یک داستان، برای کشش مخاطب نوجوان دقیق و حرفه‌ای عمل کرده‌ بود اما بررسی ویژگی‌های مشترک آن و تصور پیاده‌سازی آن در زندگی واقعی خبر از اتفاقی ترسناک می‌داد. تا جایی که خوب به یاد دارم در میان درصد بالایی از هم‌نسلان من، خشونت فیزیکی و کلامی یکی از آیتم‌های جذابیت جنس مخالف بود که همگی به آن اذعان داشتند و حتی باورهای عرفی و مذهبی و ریشه‌های تربیتی خانوادگی نیز نتوانسته بود در برابر این ذائقه‌سازی مقاومت کند.

تمکن مالی، غرور و خودبرتربینی، عصبانیت و خشونت، جذابیت ظاهری، تعصب، بی‌حوصلگی و بی‌چارچوبی در ارتباط با جنس مخالف، مصرف مشروبات الکلی یا موادمخدر و به‌طور کلی شخصیت ضدعرف و در مقیاس کلی‌تر ضددین، تیپیکال شخصیت‌های اول مرد رمان‌هایی بود که دختران نوجوان با آنها زندگی می‌کردند؛ شخصیت‌هایی که گرچه در قبال سرکشی‌های دخترِ نقشِ اول گاه رام و سربه راه بودند و گرچه نویسندگان این رمان‌ها به طرز ناشیانه‌ای در پیِ القای تفکرات فمینیستی در قالب شخصیت‌های زن بودند اما در پایان با یک نگاه کلی، می‌توانستیم تئوریزه کردن نگاهی به زن که بی‌شباهت به نگاه کالاییِ مورد انتقاد ما در رسانه‌های امروز نیست را در این رمان‌ها ببینیم. یکی از پررنگ‌ترین نکات نشان‌دهنده این موضوع توجه افراطی به توصیف ظاهر، اندام و پوشش و آرایش شخصیت‌های اصلی دختر در هر موقعیت بود که گاه به چندین و چند صفحه نیز می‌رسید. دخترانی که به واسطه‌ زیبایی ظاهری، اندام خاص، چشم‌های رنگی و موهای بلوند یا حرکات اغواگرانه همیشه در مرکز توجه بودند. استقلال شخصیتی، استعداد ذاتی، توانمندی، هوش، تلاش و کوشش برای رشد فردی و هر نکته مثبت شخصیتی جزء ظواهر مادی مورد توجه نویسندگان این رمان‌ها نبود و در نمونه‌هایی مثل رمان «اسطوره» گاه نگاه منفی و تخریبی به جایگاه زن و تحقیرهای پی‌درپی حالتی افراطی و بیمارگونه به خود می‌گرفت. دخترانی که در چارچوب روابط ضدعرف و گاهی غیراخلاقی، با رفتارهای پرریسک زندگی خود و اطرافیان‌شان را به خطر می‌انداختند و تار و پود زندگی‌شان، حتی برای تغییرهای مثبت نیز به حضور یک شخصیت مرد منتهی می‌شد تا آنها را از منجلاب مشکلاتی که برای خود ایجاد کرده ‌بودند، نجات دهد. کلیشه‌ ازدواج اجباری بدون عشق و دختر فقیر و پسر ثروتمند نیز مناسب‌ترین بسترها برای رشد علف‌های هرزِ این رمان‌ها بودند. وابستگی تامِ عاطفی شخصیت‌های زن به مردهایی با رفتارهای سادیستیک، بازنمایی زنان غیرمستقل و کم‌هوش اما دارای جذابیت‌های ظاهری، استفاده از روش‌های معاشقه جنسی حین خشونت و... تکه‌های این پازل بزرگ برای ساخت یک ذائقه‌ سیاه و پرمخاطره از عشق در ذهن دختر نوجوان اواخر دهه 70 را می‌ساختند. ذائقه‌ای که بعدها در جوانی، در شروع ارتباط‌های واقعیِ حسی با جنس مخالف بسیاری از هم‌نسلان‌مان را متوجه آسیبی عمیق کرد که شاید گرد فراموشی روزگار ریشه‌های آن را از نگاه‌شان دور کرده باشد. در دنیای پررنگ و لعاب رسانه‌‌های امروز نیز با نگاهی گذرا به شبکه‌های اجتماعی دریافتم که این قصه سر دراز داشته و هنوز هم با وجود تنوع کالاهای رسانه‌ای در اختیار نوجوانان، رمان‌های زرد به سبب اجازه جولان قوه تخیل (این فعال‌ترین قوه‌ دوره دخترانه نوجوانی) بازار خود را دارند. با این تفاوت که شاید در گذشته سودِ مادی‌ گردانندگان سایت‌های رمان‌های الکترونیکی و نویسندگان آن بسیار ناچیز بوده اما امروزه با منطق حاکم بر شبکه‌های اجتماعی، تبدیل به یک تجارت کوچک و پرسود شده‌است. به‌گونه‌ای که با یک پیگیری کوتاه از یکی از نویسندگان معروف همین رمان‌های زرد (هما پوراصفهانی) دریافتم این نویسنده نوشته‌های جدید خود را در قالب کتاب چاپی با قیمت‌های گزاف (600 تا 700 هزار تومان) به انتشار رسانده و در شبکه‌های اجتماعی این کتب را به علاوه یک فایل پی‌دی‌اف که حاوی محتوای سانسور شده‌ است با قیمتی بیشتر در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد؛ اتفاقی که شاید بعدی دیگر از این واقعه، یعنی عدم نظارت بر سابقه نویسندگان و محتوای منتشرشده در بازار کتاب را رو می‌کند. سرانجام نکته‌ای که از گذشته تا به حال تغییری نداشته، همین عدم بذل توجه به محتواهای متنی مورد مطالعه نوجوانان است؛ حساسیتی که هیچ‌گاه به میزان توجه به محتواهای تصویری نبوده و همین عدم بذل توجه بسترِ رهایی و در معرض آسیب‌بودن نوجوانان را تقویت می‌کند. درحالی که به اذعان اهل مطالعه، گاه به طرز شگفت‌انگیزی تاثیر یک قصه مکتوب، یک واقعه یا یک تصور ذهنی از شخصیتی خیالی در یک کتاب، بارها موثرتر و ماندگارتر از محتواهای دیگر است.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

شاهزاده‌ سوار بر اسب سریال‌های کره‌ای (لینک)

نقاب‌ها، هویت‌ها و نوجوانی (لینک)

خانواده‌های دوست‌داشتنی دیزنی (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰