محمدجواد کیشبافان، فعال نشریات دانشگاه فردوسی مشهد: در دوران دبیرستان و کنکور احتمالا مثل خیلی از افراد دیگر و طبق اقتضائات آن سنین، کمی وارد دنیای نویسندگی و داستان کوتاه شدم اما با آغاز دوران کنکور کمرنگتر شد و با ورود به دانشگاه تقریبا از آن فاصله گرفتم تا اینکه رسیدیم به اسفند 96 و اردویی دانشجویی که سرآغاز شروع مسیری بود که الان در انتهای آن قرار دارم. در آن سفر بهطور اتفاقی متوجه ضعف در یک نشریه دانشجویی شدم و از روی وظیفه و تعهد شد که نویسندگی را، این بار در یک قالب دیگر، دوباره شروع کردم. تابستان همان سال در یک دوره طنزنویسی و یک دوره جامعتر مطبوعاتی شرکت کردم و با آغاز سال تحصیلی جدید از یک نویسنده فراتر بودم و با کمک دو تا از دوستان توانستیم در یک سال تحصیلی 12 شماره نشریه منتشر کنیم و در دو جشنواره کشوری و یک جشنواره دروندانشگاهی به افتخاراتی نیز دست یابیم. بعد از گذشت آن یک سال و طبق تجربه حداقلی که داشتم، ازجمله اهدافم این بود که یک فضای جدید را تجربه کنم و به وجود بیاورم اما متاسفانه در آن مقطع شرایطش وجود نداشت. چند ماه بعد با همهگیر شدن بیماری کرونا این وظیفه را احساس میکردیم که در جهت تلطیف فضا و بهبود شرایط روانی اقدامی کنیم. بنابراین این موضوع هم انگیزهای مضاعف شد تا نشریه طنز سانسوریا متولد شود. در آن زمان در دانشگاه فردوسی فقط نشریه طنز «طنزیم» را داشتیم که دو سالی میشد منتشر نشده بود و نشریه طنز «ستون آزاد» هم که به جوایز کشوری زیادی دست یافته بود، سالها از لغو مجوزش میگذشت. بنابراین خلأ چنین مجموعهای حس میشد. پس با یکی از خانمهایی که همانند خودم در فضای فراتر از دانشگاه هم در زمینه طنز کار کرده بود صحبت کردم تا دبیری تحریریه قسمت خانمها را به عهده بگیرد و یکی دیگر از دوستانم که ایده مشابه داشت را نیز بهعنوان دبیر تحریریه آقایان با خود همراه کردم. نقطه مثبت این تیم سه نفره این بود که بهطور همزمان هدایت یک نشریه موفق دیگر در دانشگاه را به عهده داشتند و به عبارتی تجربه سه نشریه یکجا جمع شده بود. البته این موضوع در کنار این ویژگی مثبت، نقطه ضعفی هم داشت و آن اینکه باعث میشد همه توان و زمان افراد صرف اینجا شود و خیلی از ایدهها را نتوان اجرا کرد.
در ابتدای کار اسم «کاکتوس» را برای نشریهمان انتخاب کرده بودیم اما زمانی که متوجه شدیم در دانشگاه مجاورمان یعنی علوم پزشکی مشهد، یک نشریه با همین اسم و موضوع وجود دارد، با توجه به اهداف بلندپروازانهای که برای این طفل نوپا داشتیم، اسم آن را به «سانسوریا» تغییر دادیم.
با وجود اینکه کار سانسوریا از حدود بهمنماه 98 آغاز شده بود، به خاطر قفل شدن جامعه در ابتدای بیماری کرونا، انتشار آن تا اواخر اردیبهشت 99 به تاخیر افتاد.
قبل از انتشار شماره اول نشریه، با موسس نشریه ستون آزاد نیز تقریبا مفصل صحبت کردم و نقاط قوت و شیوه کار آنها و دلایل موفقیتشان را پرسیدم. بعد از انتشار این شماره نیز، فایل نشریه را علاوهبر مسئولان ستون آزاد، برای چند تن از طنزنویسان مجرب شهر مشهد و حتی کشور فرستادم تا نظر آنها را هم جویا شوم. اتفاقی که بعد از انتشار شمارههای بعد نیز رخ داد و به پیشرفت نشریه و دستیابی به افتخاراتی که در ادامه ذکر میکنم کمک بسیار زیادی کرد.
تا انتهای تابستان سه شماره منتشر و آنها را برای شرکت در جشنواره نشریات دانشگاه و جشنواره تیتر ارسال کردیم که جوایز متعددی نصیب سانسوریا شد.
با گذشت یک سالونیم، سانسوریا قلههای جدیدی را نیز فتح کرده است که ازجمله آنها میتوان به متولد شدن کلیپسسسس(نشریه طنز بانوان دانشگاه)، برگزاری دورههای آموزشی طنز و فعالیت زیاد مجازی اشاره کرد.
امروزه سانسوریا از دانشگاههای مشهد و برخی دانشگاههای کشور نیرو دارد و درِ آن به روی هر کسی که علاقه و پشتکار برای طنزنویسی داشته باشد، باز است. این مساله سبب شده که خروج یک یا چند نفر آسیب چندانی به نشریه وارد نکند؛ زیرا مسیر خودش را پیدا کرده و درحال پیشروی است.