هدی محمدی، پژوهشگر اجتماعی: جملههای قشنگی مینویسند، پیامهای پر از محبت میفرستند، در صفحات مجازیشان عکس گل و قلب و لباس پرستاری میگذارند، به در و دیوار بنر و پوستر میچسبانند و از مقام والای پرستار و این شغل پرزحمت تقدیر و تشکر میکنند و درنهایت روزتان را تبریک میگویند. حتی اگر در گوگل سرچ کنید، صفحهای باز میشود با عنوان «تبریک روز پرستار 1400» میتوانید بهروزترین تبریک ممکن را کپی و به تمام پرستارانی که میشناسید بفرستید! یک خوب لایکخورش این بود: «پرستاری هنر نقاشی لبخند بر بوم دلهاست!»
انقضایش اما یک روز است، فقط یک روز! پرستارها حتی شانس داشتن هفته یا دهه را هم ندارند!
پیش از نوشتن این چند خط داشتم فکر میکردم به کدامیک از آسیبها و مشکلات بپردازم؟ ابتدا به مهاجرت فکر کردم، به کوچ پرستووار پرستارها که در دوسال اخیر 300برابر شده! بعد با خودم گفتم روز عید و خوشی است، یک چیز دیگر بگو، مثلا درباره حقوق و درآمد حرف بزن! یادم افتاد رئیسجمهور همین امروز قول مساعدت داده و حالا بهتر است نمک به این زخم کهنه و دائمی نپاشم. اصلا بگذریم از این دست فشارها برویم سراغ کمی بحث فرهنگی، کاش کمپینی راه بیندازیم و خدا قوت و خسته نباشید بگوییم، بابت روزهایی که ما ترسیده بودیم و آنها وسط فشارهای روانی در راهرو بیمارستان و اتاق پرستاری میرقصیدند تا اضطراب جمعی ما را کم کنند، تا یادمان بیاورند نترسیم. کرونا آنقدرها هم وحشتناک نیست. یا آن روزها که خستگی داشت از پا درشان میآورد. همکارانشان شبیه گل پرپر میشدند و هر روز با دل عزادار باید لباس سفید میپوشیدند و سر کار میآمدند و جای خالی همکارانشان را میدیدند، یا روزهای بعد، پیک اول و دوم و سوم و چهارم! چرا دارم اینها را میگویم؟ چرا روزهای سخت و دردناک کرونا را یادآوری میکنم؟ کاش آن روزها هرگز برنگردد... بگذریم، اصلا بیایید درباره تعامل با پرستارها حرف بزنیم، این درست است که بیمار برای ما عزیز است اما پرستارها روزانه انبوهی بیمار میبینند و فشار کاریشان زیاد است. بهجز این آنها هم انسانند با مشغلهها و مشکلات فردی و خانوادگی. پس گاهی بداخلاقی دیدن از آنها طبیعی است. شاید بهتر باشد تلویزیون و سینما بیانصافی را کنار بگذارد و در بازنمایی پرستارها تا این اندازه آنها را بداخلاق جلوه ندهد. هرچند همه ما گاهی بداخلاقی از پرستارها دیده باشیم. لابد میپرسید چرا پرستاران بیمارستانهای خصوصی اینطور نیستند؟ باید بگویم اولا این ادعا قابلتعمیم نیست و دوما بهفرض اینکه قابلتعمیم باشد! واقعیت این است که بخش قابلتوجهی از مشغلههای فردی و خانوادگی با حل مشکلات و بحرانهای مالی قابلحل است. میبینید؟ هرچه بگوییم باز ناخودآگاه برمیگردیم به همان مسائل اولیه، همان که انگیزه کوچ و مهاجرت میدهد، همان که وعده دادهاند بهزودی برطرف شود، چه میتوان گفت؟ اصلا ول کن این حرفها را، از همان اول باید روی آن صفحه سرچ گوگل حساب میکردم. اصلا گوگل یک چیزی میداند که وقتی کلمه پرستار را جستوجو میکنی، اولین لینک تبریک پرستار سال 1400 است. «پرستاری هنر نقاشی لبخند بر بوم دل است، روزتان مبارک نقاشان سفیدپوش!»