اخیرا دور اول مذاکرات وین با تیم جدید مذاکرهکننده ایرانی به پایان رسیده است. گفتوگوی فواد ایزدی، کارشناس مسائل بینالملل و آمریکا با «فرهیختگان» را در ادامه میخوانید.
دستیار وزیر امورخارجه، سیدرسول موسوی اخیرا گفته ما جزئیات مذاکرات را نمیتوانیم علنی کنیم، چون اگر علنی کنیم حریف دست ما را برای مذاکرات میخواند. اکنون با این شرایط رویکرد رسانهای ما باید چگونه باشد که هم استراتژیمان برای طرف غربی آشکار نشود و هم بتوانیم جریان رسانهای جهان را در دست بگیریم؟
اتفاقی که در غرب میافتد این است که سیاسیون چه وزارت خارجه، چه جای دیگر، اینها در داخل رسانهها رابط دارند. این کار خبر، کار خلافی نیست. خبرنگار باید در حوزه کاری خودش منبع داشته باشد، مثلا اگر خبرنگار سیاست خارجه است باید در وزارت خارجه کشورش یا هر کشوری که هدفش است، منبع داشته باشد. یا مثلا اگر خبرنگار اقتصادی است باید در وزارت اقتصاد، منبع داشته باشد. خبرنگار خوب و بد اینگونه مشخص میشود، یعنی یکی از مزیتهای خبرنگار خوب این است که منابعش گسترده و در سطح بالا باشد. لذا برای خبرنگار و آن رسانه مهم است که خبر دست اول و اختصاصی داشته باشد، این یک ویژگی ساختار خبری است. جمهوری اسلامی باید از این نیاز خبرنگار و رسانه استفاده کند؛ برای اینکه روایت خودش را منتشر و منتقل کند. یعنی ما به یک شبکهای از افرادی که با هم مرتبط هستند، نیاز داریم که رسانه را به سمتی ببرند که نظر ما هست. این کار را هم باید با خبرنگارهای خارجی انجام دهیم چون رسانهای که ما داخل کشور داریم، خیلی در بیرون از کشور دیده نمیشود. مثلا روزنامه «فرهیختگان» ممکن است تعداد خبرنگارانش در آمریکا زیاد نباشد، نیاز است از شبکهها و رسانههای خود آنها استفاده کنیم و در بین خبرنگاران آن طرف غربی یا آمریکایی ما این شرایط را داشته باشیم. این کاری است که در کشور یا نشده یا کم شده است و باید اصلاح شود. در حوزه دیپلماسی عمومی شما یک وقتی خبری از پرستیوی منتشر میکنید، بعد آن خبر پرستیوی ممکن است در ابعاد خیلی گستردهای، مشهور شده باشد. این یک سبک کار است. یک وقتی است شما خبری را از یک رسانه مشهور غربی منتشر میکنید و از طرف شما دیده میشود. این یک کلاس کاری و سبک دیگر است. در این سبک دوم ما نیاز داریم و این نیاز چندروزه به دست نمیآید، این نیاز به طراحی و ارتباطات دارد و تا زمانی که ما این را نداشته باشیم، هم در بین خبرنگاران هم در بین افرادی که در حوزه اندیشکدهای کار میکنند، نمیتوانیم جریان رسانهای را در دست بگیریم، چون خبرنگار به کارشناس رجوع میکند. خبرنگارهای جهان معمولا به کارشناسان اندیشکدهای رجوع میکنند. ما شبکهای از خبرنگاران مرتبط میخواهیم. این موارد را اگر قبول داشته باشید، در جنگ روایتها قطعا موفق خواهید شد. اگر قوی نباشید، در جنگ روایتها شکست میخورید.
باتوجه به شرایط کنونی و تجربهای که از دور قبلی مذاکرات داشتیم، ایران قطعا یک تضمین از طرف مقابل خود میخواهد که هر زمان خواست زیر میز نزند. به نظرتان بهترین راه برای گرفتن تضمین از طرف غربی و آمریکایی چیست؟
در آمریکا این مشهور است که هر فردی، دو تا عدد دارد. یکی شماره ملی است و دومی شماره دیگری است که افراد 18 سال به بالا عددی بین 300 تا 800 دارند. در مورد دوم افرادی که خوشحساب هستند، این عدد میزانش بالاتر میرود. اگر کسی هر چیزی بخرد، اینها حساب و کتاب افراد را دارند. در آمریکا یک سازوکاری است که هر قدر عدد اعتبار شخصی پایینتر باشد، با او معامله نمیکنند. به عبارتی اگر کسی بخواهد با چنین فردی معامله کند، بهره بالاتری میدهد. یعنی هر چقدر ریسک معامله با طرف مقابل بیشتر باشد، باید هزینه بیشتری بدهد. از این جهت در اخبار نشان داد که مورا یا همان طرف اروپایی بیانیهای از طرف آمریکایی خوانده که این فرصتی برای ماست. در سبک آمریکایی اگر کسی میخواهد کار کند، ریسک معامله با آمریکا بسیار بالاست چون هفته گذشته تعدادی از نمایندگان مجلس سنا بیانیه دادند که هر توافقی بایدن کند، ما زیرش میزنیم. انتخابات کنگره کمتر از یک سال است(11 ماه دیگر)، کنگره اگر دست جمهوریخواهان بیفتد، این کار را انجام میدهند، رای دادند برای این کار و احتمال اینکه این کار را انجام دهند خیلی بالاست. اگر رئیسجمهور بعدی جمهوریخواه باشد زیر توافق بایدن میزند چون ریسک معامله با آمریکا بالاست. آمریکا باید هزینه دهد، این هزینه را باید مذاکره کند که به چه سبکی هزینه آمریکا باید بالا باشد، هزینه آمریکا نمیتواند معمولی باشد، نمیتواند هم هزینه جمهوری اسلامی باشد چون عملکرد جمهوری اسلامی بهگونهای بود که برجام را مو به مو اجرا کرد، یک سال هم بعد از پروژه آمریکا در برجام ماند. از این جهت ما این حالت را داریم. نمیشود تضمینهایی که آمریکا میدهد با تضمینهایی که ایران میدهد یکسان باشد. تضمین آمریکاییها باید بیشتر باشد چون ریسک معامله با آمریکا بیشتر است. ایران نمیتواند هزینه طرف مقابل را بالا نبرد چون ریسک توافق با آمریکا بیش از حد معمول است.
اکنون تیم مذاکرهکننده جدید با تیم سابق متفاوت است؛ از لحاظ نحوه چینش، متخصصان و افرادی که در این تیم حضور دارند، را چطور ارزیابی میکنید؟
تیم مذاکرهکننده جدید، قطعا بهتر است. با افراد من کار ندارم، ولی اینکه شما توجه بیشتری داشته باشید به ابعاد اقتصادی –که یکی از مشکلات ماست- مهم است. یکی از مشکلات برجام این بود که طرف مقابل در حوزه هستهای دغدغه داشت، صالحی که سابقا رئیس سازمان انرژی اتمی بود، از ما خواست در مذاکرات حضور داشته باشد، آنها هم گفتند ما مونیز، وزیر انرژی را میآوریم. ما چه میگفتیم؟ میگفتیم باشد. اگر شما میخواهید رئیس سازمان انرژی اتمی ما در مذاکرات حضور داشته باشد، شما درمقابل فردی همسطح او بیاورید و اگر شما وزیر خزانهداری را میآورید، ما هم وزیر اقتصادمان را میآوریم. ما این کار را نکردیم چون دغدغه ما هستهای نبود، دغدغه ما تحریم بود. از این جهت یکسری تغییرات به وجود آمده است. یعنی چهرههای اقتصادی و بانکی حضورشان پررنگتر شده است و این به نفع کشور است.
درست است که ما به دنبال مذاکرات هستیم، اما مذاکرهای که نتیجهبخش و سودمند باشد. سوالی که از شما دارم این است که غربیها با وقفهای که در مذاکرات ایجاد کردند، نشان دادند ارادهشان آنطور که باید قوی نیست. با این شرایط به نظرتان ممکن است ایران درمقابل زیادهخواهیها میز را ترک کند؟
این هم باز نسبت به دوره قبل مذاکرات یک مزیت است. در دوره قبل، مقامات ارشد دولت روحانی میگفتند که هر توافقی بهتر از عدم توافق است. به عبارتی روحانی میگفت ما حتما باید به توافق برسیم. اینکه میگفتند هر توافقی بهتر از عدم توافق است، طرف مقابل حس میکرد هرچه در میز جلوی ما بگذارد، ما قبول میکنیم. برای بررسی این نیازی نیست که کاری انجام داد. اگر معاملهای در زندگیتان انجام داده باشید، مثلا خانه بخرید، میروید در بنگاه معاملات ملکی، اگر طرف مقابل شما بیاید بگوید ما حتما به توافق میرسیم، شما اگر میخواستی تخفیف بدهی، نمیدهی. یا اگر طرف مقابل بگوید معامله نکردن بدتر از هر معاملهای است، اینها میگویند به هر جهت میخواهد با ما معامله کند پس تخفیف ندهیم. این حالت برای مساله هستهای هم هست.
الان در وضعیت فعلی این ذهنیت برای طرف مقابل هست که ایران آمادگی بلند شدن از سر میز مذاکرات را دارد که این تصویر باید ایجاد بشود که تیم ایرانی هر زمانی میتواند از سر میز بلند شود، چون داستان مذاکرات را به معیشت مردم گره نزده است، داستان مذاکرات را دستمایهای برای رقابتهای سیاسی داخلی نکرده است و وعده نداده که چون ما ژنرال دیپلماسی هستیم و زبان دنیا را میدانیم الان اتفاق خیلی ویژهای در حوزه سیاست خارجه میافتد. چون این شعارها را ندارد، این فرصت را دارد که در راستای منافع ملی قدم بردارد.