پیرامون بررسی روند مذاکرات هستهای در وین و بازتاب آن در فضای رسانهای با علیرضا کوهکن، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم. متن مصاحبه «فرهیختگان» با این کارشناس روابط بینالملل را در ادامه میخوانید.
مسیر فعلی مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسیر مذاکرات مسیری است که قابل پیشبینی بوده. من در مصاحبههای قبلیام درباره مذاکرات گفته بودم تیم ایرانی میتواند ابتکارات و تلاشهایی را داشته باشد که در اینجا من دوست دارم به دو مورد از آنها اشاره کنم. بههرحال تصمیمگیری با ایالاتمتحده است، یعنی الان کاری از دست ما برنمیآید چون ما کاری را که باید انجام میدادیم، انجام دادهایم. توپ الان در زمین آمریکاست و باید تصمیم بگیرد. آن تصمیم هم تصمیمی است که عنوان خیلی سادهای دارد و پیچیده نیست. آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد در حوزه تحریمها، آنها را لغو کند یا خیر و امتیازی از لحاظ اقتصادی به مردم ایران بدهد. همانطور که از قبل پیشبینی میشد و مواضع آمریکاییها نشان میداد، درحال حاضر آنها ارادهای برای اینکه چنین کاری را بهصورت جدی انجام دهند، ندارند و مذاکرات وین هم همین را نشان داد. علیرغم اینکه تیم ایرانی دو کار مهم انجام داد؛ بهصورت کامل و با یک آمادگی کامل در مذاکرات شرکت کرد و این آمادگی تیم مذاکرهکننده تلاش کرد تبلیغات ضدایران را که میگفتند ایران مذاکرات را جدی نمیگیرد زیرسوال ببرد. همینطور ایران یک برنامه فنی و با جزئیات ارائه کرد و نشان داد آن زمانی که صرف شده، صرف آماده شدن یک پلن کامل برای مذاکره شده است، ولی علیرغم این تلاشها، طرف غربی رویکرد مثبتی از خودش نشان نداده که بیشتر هم بهخاطر همان نگاه ایالاتمتحده است که حداقل در این دور از مذاکرات بنایی برای امتیاز دادن ندارد. باید منتظر بمانیم که دورههای بعد چطور پیش خواهد رفت.
ایران در مواضع و برنامههای خودش نشان داده که بهدنبال مذاکرات نتیجهبخش است، اما میشود گفت طرف غربی با وقفهای که بین مذاکرات میاندازد، میخواهد نشان دهد که در مذاکرات جدی نیست؟ بهعبارتی، بهنظرتان آیا ممکن است که در مقابل این زیادهخواهیهای طرف غربی ما میز مذاکرات را ترک کنیم؟
بهنظر من ترک میز مذاکرات کار درستی نیست. ما منطق روشن و خواستههای مشخصی داریم. این را با اسنادی که تیم ایرانی ارائه کرد، نشان داد که میداند دقیقا دنبال چه چیزی است. بنابراین دلیلی ندارد ما مذاکرات را ترک کنیم. اتفاقی که در مذاکرات میافتد، یک چیز طبیعی است. وقفه نشاندهنده عدم اراده طرف غربی نیست، آن چیزی که عدم اراده غربیها را نشان میدهد مواضعشان است، بهطوری که مواضعی متناسب با مذاکرات بهخصوص بعد از مذاکرات نمیگیرند. یعنی شما وقتی مباحثی را که در جلسات رد و بدل میشود با مواضع مثلا سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا بعد از اتمام مذاکرات مقایسه میکنید، عدم اراده آنها برای رسیدن به توافق را بهصورت جدی متوجه میشوید و میبینید. این نکته، نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد.
یک مورد دیگر که از شما سوال داشتم، بحث این است که رسانههای غربی بیشتر فضای رسانهای جهان را در دست دارند، اولین خبر درباره جلسات مذاکرات در وین از طرف آنها منتشر میشود و...، بهنظرتان با این جوسازیهای رسانهای که غربیها انجام میدهند، این پالس را نمیدهند که میخواهند مذاکرات را به شکست بکشانند؟
من بیشتر این را در این جهت میبینم که آنها میخواهند با تصویرسازی رسانهای در سطح جهانی و حتی در سطح ایران جوسازی کنند، در هر دو حوزه دارد اتفاق میافتد و بیشتر میخواهند به تیم ایرانی فشار بیاورند که امتیاز بگیرند. درصورتیکه به نتیجه نرسند، میخواهند طرف ایرانی را مقصر نشان دهند و متاسفانه ما در این تصویرسازی و در ارائه تصویر درست از اتفاقاتی که میافتد، عملکرد خوبی نداشتیم و هنوز هم آنطور که باید باشیم نیستیم و باید تلاش بیشتری کنیم تا بتوانیم از آن اتفاقاتی که میافتد بازنمایی درستی داشته باشیم. در این زمینه باید تلاش کنیم، بنابراین بهنظرم هدفشان در وهله اول امتیاز گرفتن است و در وهله دوم هم اگر نشد امتیاز بگیرند، میخواهند طرف ایرانی را مقصر نشان دهند.
دستیار وزیر امور خارجه اخیرا گفته ما نمیتوانیم جزئیات مذاکرات را علنی کنیم، چون اگر علنی کنیم حریف دست ما را برای مذاکرات میخواند. اکنون با این شرایط رویکرد رسانهای ما باید چگونه باشد که هم استراتژیمان برای طرف غربی علنی نشود و هم بتوانیم نبض رسانهای جهان را در دست بگیریم؟
جزئیات مذاکرات دو بخش دارد؛ یکی آن چیزهایی است که تیم مذاکرهکننده از آن صحبت میکند. بهعبارتی، یک دستورکار است که از قبل ترکیبی برای خودش دارد و طبیعتا دستورکار نباید هیچوقت منتشر شود چون دست شما را پیش طرف مقابل رو میکند و به منافع ملی ضربه میزند، اما بخشی از جزئیات مذاکرات میتواند بیان شود. کاری که غربیها میکنند این است که اولا بخشی از همینها را بهعنوان منابع آگاه، آن قسمتی که به نفعشان است منتشر میکنند و دوم اینکه بهنظرم مشکل در اینجا درز اطلاعات نیست، مشکل اولویتدادن به بخش رسانهای مذاکره و حوزه افکار عمومی است. ما باید بپذیریم که حتی بیشتر از آن چیزی که واقعیت روی میز مهم است، تصویری که افکار عمومی از واقعیت دارند، مهم است. باید برای افکار عمومی وقت بگذاریم و سوالات آنها را پاسخ دهیم. خیلی از این سوالات به آن اطلاعات مذاکره و حتی دستورکار ربطی ندارد. افکار عمومی سوالاتی دارد که این سوالات بیشتر ناشی از تبلیغات نادرست طرف مقابل است. به هر حال آنها الان رسانههای متعدد فارسیزبان دارند و مطالب رسانههای اصلی انگلیسیزبانشان هم وجود دارد. اولا اینها نشر پیدا میکند، ثانیا برای مخاطب فارسی که انگلیسی بلد نیست، بهسرعت ترجمه میشود. ما باید به سوالات افکار عمومی خودمان، علاوهبر افکار عمومی دنیا جواب دهیم. بهنظر من این پاسخدهی بیشتر نیاز دارد به اینکه اولویت برای تصویرسازی و رسانه را بپذیریم. متوجه هستیم که کار مذاکره بسیار سخت، زمانبر و طاقتفرساست، ولی ما باید بپذیریم که علاوهبر زمان گذاشتن روی دستورکار مذاکرات، باید در بحث رسانه به تصویرسازی هم بپردازیم. در این صورت بهنظرم خیلی از این مشکلات رفع خواهد شد و نیازی به درز جزئیات دستورکار نیست.