سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: پیش از آغاز دور نخست مذاکره برای لغو تحریمها در وین، رسانههای آمریکایی به نقل از دیپلماتهای غربی، مقامات سابق و کارشناسان آمریکایی نوشتند که «ایالاتمتحده و متحدانش درحال بحث درباره فهرست گزینههای «طرح B» درصورت شکست مذاکرات هستند.» این البته موضوعی پنهان نبود و آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه آمریکا در ماه اکتبر از آمادگی آمریکا برای روی آوردن به «گزینههای دیگر» درصورت «شکست مذاکرات» سخن گفته بود. علاوهبر او، در جریان دیدار نفتالی بنت، نخستوزیر رژیمصهیونیستی با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، نخستوزیر رژیمصهیونیستی به موضوع حملات غیرمستقیم به ایران بهعنوان طرح جایگزین علیه جمهوری اسلامی پرداخته بود. صهیونیستها مدعی شدهاند درصورت لزوم برای جلوگیری از دستیابی ایران به آنچه این رژیم «سلاح هستهای» میخواند، آمادگی «اقدام نظامی» را دارند. انبیسی نیوز به نقل از دیپلماتهای اروپایی، مقامات و کارشناسان سابق آمریکا، گزینههای احتمالی آمریکا را «متقاعد کردن چین به توقف واردات نفت از ایران»؛ «تشدید تحریمها، از جمله فروش نفت به چین»؛ «پیگیری یک توافق هستهای موقتی کمتر جاهطلبانه»؛ «راهاندازی عملیات مخفیانه برای خرابکاری در برنامه هستهای ایران» و «دستور حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران یا حمایت از اقدام نظامی اسرائیل» عنوان کردهاند. مقامات غربی ادعا کردهاند که «اگر مذاکرات در وین شکست بخورد، اوضاع بهزودی میتواند شبیه بنبست تنشآمیز بین ایالاتمتحده و ایران قبل از توافق هستهای 2015، یعنی زمانی شود که اسرائیل بهطور جدی به حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران فکر میکرد و واشنگتن و اروپا تحریمهایی را علیه تهران اعمال کردند.» پس از دور نخست مذاکرات، رسانههای آمریکایی به نقل از یک مقام ارشد وزارت امورخارجه گفت که ایالاتمتحده درحال «تصمیمگیری برای جهانی است که در آن بازگشتی به توافق هستهای ایران وجود ندارد.» مجموع این اظهارات در کنار مواضع قاطعانه تیم مذاکرهکننده هستهای برای لغو تحریمها و سپس مذاکره درباره تعهدات ایران، احتمالا دوطرف اصلی مذاکره یعنی ایران و آمریکا را از پای میز «مذاکره» به عرصه «میدان» کشانده است. شاید بتوان انفجاری که شنبهشب در حوالی تاسیسات هستهای نطنز رخ داد را در چارچوب همین تقابل ارزیابی کرد. هرچند درباره این اتفاق، ابهامات زیادی وجود دارد، اما آنگونه که «نورنیوز» رسانه نزدیک به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی گزارش کرده علت شنیده شدن صدای انفجار در بادرود ناشی از شلیک «موشک پدافندی با هدف آزمایش واکنشسریع نسبت به تهاجم احتمالی» بوده که «با هدایت سایت پدافندی منطقه در آسمان منفجر شده است.» نورنیوز نوشته است: «فرمانده پدافند هوایی منطقه نطنز در این باره به رسانهها گفته است: ساعتی پیش برای ارزیابی آمادگی میدانی، یکی از سامانههای موشکی منطقه آزمایش شد و جای هیچگونه نگرانی نیست. برای ارزیابی سامانههای مستقر در منطقه، اینگونه تمرینات در فضای کاملا امن و با هماهنگی کامل شبکه یکپارچه پدافندی صورت میگیرد. فرماندار نطنز نیز تاکید کرده است که هیچگونه آسیبی حادث نشده است.» فارغ از اینکه انفجار در آسمان نطنز ناشی از آزمایش واکنشسریع بوده یا واکنش به یک حمله پهپادی، نباید تلاش طرف غربی و رژیمصهیونیستی برای اثرگذاری بر مذاکرات با عملیات خرابکارانه در میدان را از نظر دور داشت؛ بهویژه اینکه روز گذشته نفتالی بنت، در جلسه دولت صهیونیستی مدعیشده که «ایران باید بهای تخلفات خود را بپردازد.» او گفته که تلآویو باید «از فرصت بین دور جدید مذاکرات استفاده کند تا به دوستان خود در ایالاتمتحده بگوید که اکنون دقیقا زمان آن است که از مجموعهای متفاوت از ابزارها استفاده کنیم.»
هستهای ایران عقبگرد ندارد
حتی تندترین افراد که در آمریکا از بمباران تاسیسات اتمی ایران سخن میگفتند، به دو دلیل از اجرای آن سرباز میزدند نخست اینکه؛ با توجه به بومیسازی دانش هستهای در ایران، حملات بینتیجه خواهد بود و دوم اینکه؛ این حمله عواقب دردناکی در وسعت منطقه غرب آسیا به همراه خواهد داشت. بر همین اساس نیز آنها از ابزارهای دیگر همچون انتقال ویروس، عملیات خرابکارانه و ترور دانشمندان بهره بردند تا از این طریق بتوانند سرعت برنامه هستهای ایران را برای چند ماه کند کنند. اکنون اما به نظر میرسد ایران از این مرحله نیز عبور کرده است و حتی اقدامات خرابکارانه نهتنها نمیتواند سرعت برنامه هستهای کشورمان را کند کند که برخلاف آن به این سرعت میافزاید. ترور شهیدمحسن فخریزاده دانشمند هستهای کشورمان و عملیات خرابکارانه در نطنز و همچنین کارخانه تولید سانتریفیوژ در حوالی کرج از نمونههای اقدامات تروریستی و خرابکارانه علیه برنامه هستهای ایران بودند که منجر به سرعت گرفتن برنامه اتمی ایران شدند. برهمین اساس نیز روزنامه نیویورک تایمز اول آذرماه(22 نوامبر) نوشت با وجود اینکه «در 20 ماه گذشته عوامل اطلاعاتی اسرائیل، محسن فخریزاده، دانشمند ارشد هستهای ایران را ترور کرده و انفجارهای بزرگی را در چهار تاسیسات هستهای و موشکی ایران به راه انداختهاند، به این امید که سانتریفیوژهای تولیدکننده سوخت هستهای را فلج کنند... اما مقامهای اطلاعاتی آمریکا و ناظران بینالمللی میگویند که این اقدامات برنامه هستهای ایران را متوقف نکرد و ایرانیها به سرعت امکانات خود را با نصب ماشینهای پیشرفتهتر که میتوانند اورانیوم را با سرعتی بسیار سریعتر غنیسازی کنند، بازسازی کردهاند.» برهمین مبنا مقامهای اطلاعاتی آمریکا به همتایان صهیونیست خود هشدار دادهاند که حمله به تاسیسات هستهای ایران شاید از نظر تاکتیکی رضایتبخش باشد، اما درنهایت به ضد خود تبدیل میشود، زیرا ایران غنیسازی را سریعتر بازسازی میکند. به دنبال همین اقدامات بود که ایران غنیسازی 60 درصد را با ماشینهای پیشرفته آغاز کرد و اکنون نزدیک به 30 کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد تولید کرده است. رسانههای غربی مدعی هستند این خلوص کمتر از ۹۰ درصد میزانی است که معمولا برای تولید یک سلاح هستهای استفاده میشود، اما فاصله چندانی هم با آن ندارد. رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است، این سطحی است که «تنها کشورهای سازنده بمب دارند. این بدان معنا نیست که ایران این کار را انجام میدهد. اما این بدان معناست که بسیار بالا است.»
ایران چه باید بکند؟
فروردینماه سال جاری و پس از یک انفجار خرابکارانه در نطنز، «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «پاسخ قاطع میدانی و تکثیر تاسیسات زیرزمینی» با اشاره به ویژگیهای جغرافیایی نطنز که باعث افزایش ضریب امنیتبخشی تاسیسات شده، نوشت که با این حال «تاسیسات روزمینی نطنز درمعرض حملات بهوسیله پهپادهای انتحاری هستند.» در آن گزارش با توجه به اینکه تاسیسات نطنز از غرب با رشتهکوهها احاطه شده است و این بهمعنای ناتوانی شبکه راداری در پوشش اطراف این تاسیسات است، به نفوذ پرندههای متخاصم از این طریق به تاسیسات اشاره شده بود. این اتفاق در نفوذ پهپادی سال1393 نیز رخ داد که یک پهپاد هرمس رژیمصهیونیستی موفق شد با استفاده از رادار روزنه ساختگی «sar» و استفاده از پوشش راداری رشتهکوه زاگرس بهراحتی از شمال این رشتهکوه از کشور آذربایجان وارد ایران شده و خود را به نطنز در شمال استان اصفهان برساند. ایران برای حل این مشکل، دو راهحل روبهروی خود دارد که هر دو دوگانه فیزیکی-روانی هستند؛ مورد اول جنبه فیزیکی پررنگتری دارد و مورد دوم از ابعاد روانیتری برخوردار است.
1 زیرزمینیشدن و تکثیر تاسیسات هستهای
با توجه به حضور بازیگران بیثباتساز در منطقه همانند رژیمصهیونیستی که به انواع سلاحهای تهاجمی در سطوح گوناگون از موشکهای کروز بزرگ تا پهپادهای انتحاری کوچک دسترسی دارند، تاسیسات هستهای ایران باید اغلب به شکل زیرسطحی ساخته شوند. نزدیک شدن یک پهپاد رژیمصهیونیستی به تاسیسات هستهای نطنز در سال1393 نشان داد اینگونه تسلیحات با توجه به ابعاد کوچک، قابلیت پرواز در نزدیکی زمین بهدلیل برخورداری از رادارهای نقشهبردار و همچنین خلبان خودکار قادر به دسترسی به عمق کشور هستند. با این حال دست یافتن آنها به مرکز کشور اگر هدف ارزشمند و آسیبپذیری نداشته باشند چندان کارگشا نیست. از اینرو ایران باید تاسیسات حیاتی خود را تماما از حالت روزمینی به شکل زیرزمینی تغییر دهد.
در تابستان سال جاری دستکم یک تاسیسات مهم هستهای ایران مورد حمله تهاجمی قرار گرفت. در روز دوم تیرماه در واقعهای که جزئیات آن افشا نشد، یک یا چند پهپاد که گفته میشود در داخل ایران توسط نفوذیها به پرواز درآمده بودند به مجتمع تسا در کرج حمله کردند. این موضوع نشان میدهد در سایه رشد فناوری در جهان دیگر ترتیب دادن یک حمله با پهپاد و یا کوادکوپتر حامل مواد منفجره کار سختی نیست.
ایران برای مقابله با چنین حملاتی دو مسیر پیشرو دارد؛ نخست ایجاد بازدارندگی از طریق حملات مشابه است که دشمن را وادار میکند علیرغم سهولت در حمله به تاسیسات هستهای بهسمت این گزینه گام برندارد. با وجود این گزینه آسانتر زیرزمینی کردن این تاسیسات است که هزینههایی بیشتر از ایجاد بازدارندگی ندارد. اما باید در نظر داشت گام برداشتن در هر دو مسیر لازم است.
مجتمع تسا یک مجموعه در حوزه طراحی و تولید سانتریفیوژهای نسل جدید ایران است. آسیب جدی به این تاسیسات با کاستن از سرعت تولید سانتریفیوژهای ایران ضربه بزرگی به منافع کشور در جریان مذاکرات میزند.
علیرغم آنکه تاسیسات نطنز و دیگر مجتمعهای مشابه بارها مورد حمله و خرابکاری قرار گرفتهاند اما درمقابل تاسیسات هستهای فردو کمتر شاهد چنین اتفاقاتی بوده است؛ باید در نظر داشت فعالیتها در فردو برای مدت طولانیتری نسبت به نطنز متوقف بودهاند و حجم آنها نیز درمقابل اقدامات صورتگرفته در نطنز اندکتر بوده است، اما با این حال بیان چنین نکتهای نیز از ارزشهای حفاظتی فردو کم نمیکند.
ایران باید برای مقابله با نقشههای تهاجمی علیه تاسیسات هستهای خود حداقل یک تاسیسات غنیسازی دیگر با سطح حفاظت فیزیکی بالا همانند آنچه در فردو شاهد آن هستیم، ایجاد کند. از آنجاکه ایران در آیندهای نزدیک به سانتریفیوژهای IR9 با ظرفیت غنیسازی 50سو دست مییابد که 50برابر نسل IR1 و تقریبا 10برابر IR2 توان دارد، دیگر مشکل کمبود فضا در چنین تاسیساتی نیز حل میشود. علیاکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران در فروردین سال جاری ظرفیت غنیسازی کشور را 16هزار و 500سو اعلام کرد. ایران در سالهای آینده تنها با 330سانتریفیوژ IR9 قادر به ایجاد ظرفیتی مشابه است. آغاز ساخت تاسیسات جدید هستهای نیز در شرایط کنونی ضمن ایجاد اهرم فشار در دستان ایران چندان تبعاتی برای کشور نخواهد داشت. بهطور اساسی ساخت این تاسیسات حداقل یکسال بهطول میانجامد و بهمرور فشار را به غرب افزایش میدهد زیرا درصورتی که آنها در این مدت تحریمها را لغو نکنند تاسیسات جدید با سطح حفاظتی بالا وارد مدار خواهد شد.
2 غنیسازی 90 درصد
فرآیند غنیسازی ایران که اقتباسی از طرح پاکستان در این حوزه است، شامل 4 مرحله میشود. در مرحله اول اورانیوم 0.7 درصد تا سطح 3.5 غنیسازی میشود. در مرحله دوم 3.5 درصد به 20 درصد میرسد. در مرحله سوم نیز اورانیوم 20 درصدی تا 60 درصد غنیسازی میشود. در مرحله چهارم و نهایی غلظت مواد هستهای از 60 درصد به 90 درصد میرسد. از محصول بهدستآمده در این مرحله میتوان بهجز مصارف صلحآمیز در ساخت سلاح هستهای نیز بهره برد. سختترین مرحله غنیسازی اما مرحله نخست آن است. دشواری غنیسازی اورانیوم تا سطح 4 درصد بیشتر از غنیسازی از 4 تا 90 درصد است. به همین دلیل در توافق برجام نیز ایران اجازه داشت تا زیر 4 درصد به غنیسازی بپردازد. سختی کار غنیسازی اورانیوم تا حدود چهار درصد بسیار بالاتر از کار لازم برای رسیدن از اورانیوم چهار درصد تا ۹۰ درصد است. به همین دلیل هم در توافق هستهای ایران اجازه داشت تا زیر چهار درصد غنیسازی کند. در همین راستا بود که ایران در چارچوب کاهش تعهدات برجامی خود در پاسخ به خروج آمریکا از برجام در تیرماه غنیسازی خود را از سطح 3.67 به 4.5 درصد رساند.
ایران تاکنون سه مرحله را در غنیسازی تجربه کرده و هماکنون درحال غنیسازی 60 درصدی است. ایران برای آغاز غنیسازی 90 درصد تنها به «فرمان» نیاز دارد، اما تولید آن همزمان میتواند یک گام بزرگ در تولید مواد هستهای باشد و به این جهت حتی اگر در تولید سلاح استفاده نشود، یک اقدام درجهت ایجاد بازدارندگی بهشمار میرود.
ایران درحال حاضر نیز 25 کیلوگرم اورانیوم 60 درصد و 210 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد تولید کرده است، اما این میزان بیشتر از آنکه ازلحاظ کمیت مهم باشند، بهلحاظ کیفی دارای اهمیت هستند. تهران با آغاز مجدد غنیسازی 20 درصدی و کلید زدن غنیسازی 60 درصدی عزم و ظرفیت هستهای خود را به رخ طرفهای غربی کشید. گفته میشود درصورت اخلال غرب در روند لغو تحریمها ایران با شکستن سقف غنیسازی فعلی، تلاش برای رسیدن به سطح 90 درصد را شروع میکند.
ایران با کلید زدن غنیسازی در تاسیسات فردو طی روزهای اخیر که در سالهای پس از برجام بیسابقه بوده است، عزم جدی خود را برای رسیدن به سطح 90 درصد درصورت بدعهدی غرب بهنوعی نشان داد. هفته گذشته «استفانی لیچتنشتاین»، خبرنگار حوزه کنترل تسلیحاتی فارنپالیسی در حساب کاربری خود در توئیتر به نقل از یک سخنگوی آژانس مدعی شده است: «ایران فرآیند تزریق گاز UF6 غنیشده به ایزوتوپ ۲۳۵ اورانیوم با غنای ۵ درصد به زنجیرهای متشکل از ۱۶۶ سانتریفیوژ IR-6 بهمنظور تولید UF6 غنیشده به اورانیوم ۲۳۵ بیست درصدی را آغاز کرده است.»
ایران از سانتریفیوژهای نسل جدید IR2 برای جایگزینی نسل IR1 و غنیسازی سطح پایین استفاده میکند و در عوض از سانتریفیوژهای IR-4 و IR-6 برای غنیسازی در سطوح بالاتر بهره میبرد. آغاز غنیسازی 20 درصدی در فردو نویددهنده غنیسازی 90 درصدی در این تاسیسات مطمئن درصورت ادامه فشارهای غرب است.