در روزگار کاهش تعهدات واشنگتن در غرب آسیا، پاریس می‌کوشد اضطراب متحدان غرب را با حضورش در منطقه افزایش دهد
در جریان سفر به امارات، دولت فرانسه اعلام کرد که امارات 80 جت جنگنده فرانسوی رافائل و 12 هلیکوپتر نظامی کاراکال ساخت ایرباس را با هدف تقویت همکاری نظامی خریداری می‌کند. فرانسه گفته ارزش این دو قرارداد بیش از 17 میلیارد یورو (27 میلیارد دلار) است. آن‌طور که رسانه‌ها اعلام کرده‌اند، قرارداد نخست که شامل جنگنده‌ها می‌شود ارزش 16 میلیارد یورویی (18 میلیارد دلار) دارد.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۱۴ - ۰۰:۴۵
  • 00
در روزگار کاهش تعهدات واشنگتن در غرب آسیا، پاریس می‌کوشد اضطراب متحدان غرب را با حضورش در منطقه افزایش دهد
فرانسه؛ «قدرت همدم» در غرب آسیا
فرانسه؛ «قدرت همدم» در غرب آسیا
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار: امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه پس از ناکامی‌ کشورش در قرارداد 66 میلیارد دلاری‌ فروش 12 زیردریایی فرانسوی به استرالیا، روز جمعه در نخستین مقصد سفر دوروزه‌اش به 3 کشور حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، توانست یک قرارداد بزرگ نظامی 18 میلیارد دلاری را با اماراتی‌ها نهایی کند. او پس از امارات، به قطر و عربستان نیز سفر کرد تا جایگاه فرانسه را از «همکار مداخله‌گر» در همراهی با آمریکا به نقش یک قدرت بزرگ و بازیگر جدی در غرب آسیا، ارتقا دهد. کارشناسان این سفرها را به‌عنوان تلاشی از سوی رئیس‌جمهور فرانسه برای تقویت حضور اروپا در منطقه در شرایطی دانسته‌اند که ایالات‌متحده درحال کاهش نقش خود در خاورمیانه است و کشورهای عربی خلیج‌فارس نسبت به تمرکز ایالات‌متحده بر منطقه ابراز تردید کرده‌اند و چین به‌طور فزاینده‌ای در شبه‌جزیره عربستان نفوذ می‌کند. مکرون که در ماه آوریل با یک مبارزه انتخاباتی سخت مواجه است، نخستین رهبر بزرگ غربی است که از زمان قتل جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار منتقد سعودی در سال 2018 به عربستان سعودی سفر و با محمد بن‌سلمان، ولیعهد این کشور دیدار کرده است. مقامات غربی و تحلیل‌گران اهداف سفر مکرون به منطقه را تلاش برای بهبود روابط اعراب به‌ویژه روابط کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس با لبنان، قراردادهای اقتصادی با این کشورها و همچنین مذاکرات هسته‌ای 1+4 با ایران دانسته‌اند باوجود این، آنها موفقیت مکرون در حل بحران لبنان و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را ناممکن دانسته‌اند. علاقه ویژه فرانسه به خاورمیانه با منافع حیاتی امنیتی، تجارت و مبادلات فرهنگی و اجتماعی تعریف می‌شود. پاریس طی دهه گذشته، به‌طور فزاینده‌ای در سراسر منطقه فعال شده و تقریبا همیشه در منطقه حضور داشته است. این کشور نیروهایی را برای جنگ با داعش به منطقه اعزام و خود را در لیبی درگیر کرد. فرانسه در کنار افزایش همکاری با مصر و امارات، در طرف مقابل با رجب طیب‌اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه بر سر جاه‌طلبی‌های آنکارا در مدیترانه شرقی اختلاف پیدا کرد، زیرا به‌خوبی می‌دانست روابط با بازیگران اصلی خلیج‌فارس -عربستان سعودی، امارات و قطر- کلید استراتژی فرانسه در خاورمیانه است. کارشناسان معتقدند فرانسه تلاش دارد در غرب آسیا و آفریقا حضور مستقل و پررنگ‌تری داشته باشد؛ اما اولا فرانسه نه در اقتصاد و نه در توان نظامی و قدرت سیاسی همسان با آمریکا نیست که بتواند چنین نقشی را ایفا کند و ثانیا با چنین استعدادی، در سال‌های اخیر آمریکا از یک قدرت برتر به یک بازیگر مداخله‌گر تبدیل شده و بسیاری از ابزارهای اعمال اقتدارش را از دست داده بود و براساس همین ناچار به خروج از افغانستان شد. در چنین وضعیتی به نظر نمی‌رسد فرانسه بتواند نقشی بزرگ‌تر از آمریکا برای اعراب متحد آمریکا ایفا کند. در بهترین حالت شاید بتوان فرانسه را یک «قدرت همدم» دانست؛ قدرتی که آمده است در ازای قراردادهای میلیارد دلاری، اندکی از اضطراب متحدان غرب کم کند.

  27 میلیارد دلار قرارداد نظامی

در جریان سفر به امارات، دولت فرانسه اعلام کرد که امارات 80 جت جنگنده فرانسوی رافائل و 12 هلیکوپتر نظامی کاراکال ساخت ایرباس را با هدف تقویت همکاری نظامی خریداری می‌کند. فرانسه گفته ارزش این دو قرارداد بیش از 17 میلیارد یورو (27 میلیارد دلار) است. آن‌طور که رسانه‌ها اعلام کرده‌اند، قرارداد نخست که شامل جنگنده‌ها می‌شود ارزش 16 میلیارد یورویی (18 میلیارد دلار) دارد. این بزرگ‌ترین قرارداد تسلیحاتی فرانسه برای صادرات است. مکرون در گفت‌وگو با خبرنگاران در دبی گفت که این قراردادها برای تعمیق همکاری دفاعی بین فرانسه و امارات متحده عربی هستند که به ثبات منطقه و تقویت مبارزه مشترک علیه تروریسم کمک می‌کند. او گفت: «علاوه‌بر این، این برای اقتصاد ما مهم است، زیرا هواپیماها در فرانسه تولید می‌شوند.» یک مقام فرانسوی به خبرنگاران گفته که این قرارداد به‌طور مستقیم از 7 هزار شغل در فرانسه پشتیبانی و زنجیره تامین هواپیماهای داسو رافائل را تا پایان سال 2031 تضمین می‌کند. امارات متحده عربی با خرید این جنگنده‌ها، از قطر رقیب خلیج‌فارس پیروی می‌کند که 36فروند از این هواپیماها را خریداری کرده است. سیلویا کلمبو، کارشناس روابط اتحادیه اروپا و خلیج‌فارس در موسسه امور بین‌الملل در رم می‌گوید: «در درجه اول، مکرون به‌دنبال منافع تجاری فرانسه است. او ایده بسیار روشنی دارد که باید به‌جایی برود که جامعه تجاری می‌خواهد باشد، جایی که فرانسه بتواند به سود اقتصادی برسد.» همانند امارات، در قطر و عربستان مکرون به‌دنبال قراردادهای اقتصادی بوده است، اما تا لحظه نگارش این گزارش، جزئیاتی از این قراردادها منتشر نشده است. پیش از این سفر، برخی رسانه‌ها نوشته بودند که مکرون در عربستان سعودی با ملک سلمان و وزیر انرژی عربستان دیدار خواهد کرد تا درباره یک «توافق انرژی» فاش‌نشده گفت‌وگو کنند. شاید در کنار این قرارداد، فرانسه پیشنهادهایی برای فروش تسلیحات به ریاض داشته باشد. فرانسه پس از آمریکا و بریتانیا یکی از بزرگ‌ترین فروشندگان تسلیحات به عربستان سعودی است. در سال 2015، عربستان سعودی و فرانسه قراردادهای 12 میلیارد دلاری ازجمله 23 هلیکوپتر ایرباس H145 به ارزش 500 میلیون دلار امضا کردند.

  چرایی پررنگ شدن نقش فرانسه در غرب آسیا

اگرچه فرانسه روابط عمیقی با امارات دارد و در سال 2009 یک پایگاه دریایی در بندر زاید ابوظبی افتتاح کرد اما در چند سال گذشته این کشور جدی‌تر به غرب آسیا متمایل شده است. عده‌ای معتقدند رئیس‌جمهور فرانسه در آرزوی ماندن در الیزه برای دومین دوره است تا به رویای خود ادامه دهد و «فرانسه را دوباره بزرگ کند.» در ادامه به دلایل فعال شدن فرانسه در منطقه پرداخته شده است.

1 ابتکار محور آنگلوساکسونی

پیمان آکوس به طرز شفافی تقسیم غرب به دو محور را نشان داد. در آکوس، آمریکا با همراهی انگلیس متعهد شدند تا استرالیا را به زیردریایی‌های دارای پیشران هسته‌ای مجهز کنند. این زیردریایی‌ها از نوع تهاجمی هستند و تسلیحات هسته‌ای حمل نمی‌کنند اما فناوری به کار رفته در آنها بسیار بالاست و به‌عنوان سوخت نیز از اورانیوم با غنای بالا که شامل 75 تا 90 درصد می‌شود، استفاده می‌کنند. پس از انعقاد این توافق که باعث لغو قرارداد تاریخی 66 میلیارد دلاری خرید 12 زیردریایی توسط استرالیا از فرانسه شد، روابط پاریس با این کشورها دچار تنش شد. دور زدن فرانسه در یک قرارداد، فروش فناوری هسته‌ای به استرالیا آن هم در پیش‌زمینه جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا و بی‌محلی‌های آمریکا به اروپا و طعنه‌هایش به اتحادیه اروپایی معنایی تاکتیکی ندارند. آکوس یک مقطع مهم در نشان دادن تقسیم شدن غرب به دو محور بود. در تقسیم کار غربی درحالی که محور آنگلوساکسونی شامل آمریکا، بریتانیا و استرالیا به سمت مهار چین گام برمی‌دارد، وظیفه فرانسه حضور پررنگ‌تر در غرب آسیاست. با این حال ابتکار چنین تقسیم وظیفه‌ای نه توسط اتحادیه اروپا بلکه توسط محور آنگلوساکسونی صورت‌ گرفته و اروپا در حالتی انفعالی مجبور به تبعیت از آن شده است.  آمریکا حتی اگر بخواهد بر شرق آسیا متمرکز شود، نیازمند حضور در غرب آسیاست زیرا بدون در دست داشتن منابع انرژی در این منطقه، محاصره چین و روسیه کامل نیست. با این وجود غرب آسیا به جز محاصره پکن و مسکو ارزش‌های دیگری نیز دارد. پس با توجه به اهمیت چندگانه منطقه باید دانست که آمریکا به دنبال تخلیه منطقه نیست بلکه به دنبال نمایش کاهش تعهدات خود در غرب آسیاست تا با هراس ایجادشده ناشی از چنین تصمیمی، اتحادیه اروپا بالاجبار وارد معادلات منطقه شده و در آن به جای واشنگتن به صرف هزینه بپردازد. این مساله باعث می‌شود به دلیل ورود اروپا به غرب آسیا منافع آمریکا در منطقه با هزینه اروپا تامین شود و در برابر آن واشنگتن به همراه متحدان آنگلوساکسونی خود بر شرق آسیا که متضمن منافع بیشتر و اولویت فوری‌تری است تمرکز کند.

2 لزوم تعویض «عامل» غرب در منطقه

حضور آمریکا در غرب آسیا به دلیل قدرت این کشور توانایی‌های زیادی به غرب و متحدانش می‌دهد اما ادامه حضور واشنگتن به دلیل برجای گذاشتن سوابق بد در ذهن مردم منطقه نیازمند صرف هزینه‌های به‌شدت کلان است. تنها نفس حضور آمریکا در یک پروژه منطقه‌ای باعث تحریک گروه‌های اسلامی و ملی برای مقابله با آنها می‌شود. از این رو غرب به احتمال بسیار زیاد تصمیم گرفته است در منطقه با «عامل» دیگری حضور یابد. حساسیت‌های منطقه‌ای روی کشوری مانند فرانسه بسیار کمتر از حساسیت‌های موجود در برابر آمریکاست. از این رو پاریس بخشی از نقش واشنگتن را در منطقه ایفا می‌کند حتی اگر این نقش بسیار کمتر از نقش پیشین آمریکا باشد. دلیل آن نیز واضح است، زیرا به دلیل سوابق آمریکا حتی یک حضور سطح پایین این کشور در یک پروژه منطقه‌ای حساسیت‌های شدیدی را برمی‌انگیزد.

3 تجدید عظمت جهانی فرانسه در نظام چندقطبی

قدرت‌های اروپایی مانند بریتانیا و فرانسه پس از مدت‌ها خواهان بازگشت به جایگاه‌های پیشین خود هستند. این دو کشور به شکل عملی پس از جنگ جهانی دوم و به شکل رسمی پس از بحران سوئز در سال 1956 از سوی آمریکا و شوروی کنار گذارده شدند تا نظم دوقطبی شکل گیرد. پس از دهه 90 میلادی و فروپاشی شوروی و به ‌تبع آن از بین رفتن نظام دوقطبی نیز آنها در نظام تک‌قطبی در حاشیه قدرت آمریکا قرار داشتند. حالا با طلیعه نظم چندقطبی، انگلیس و فرانسه نیز خواهان بازیابی جایگاه پیشین خود به‌عنوان قطب‌های جهانی هستند که لازمه آن اثبات قدرت فرامنطقه‌ای آنهاست. بریتانیا این کار را با خروج از اتحادیه اروپا و تلاش برای بازیابی قدرت جهانی خود در قالب پیوستن به توافق آکوس انجام داد. فرانسه نیز می‌کوشد تا با حضور پررنگ‌تر در مناطق استعماری سابق یاد و خاطره شکوه پیشین خود را زنده کرده و این‌گونه خبر از بازگشت مجدد خود بدهد.

4 ایفای نقش «قدرت همدم» توسط فرانسه

متحدان منطقه‌ای غرب در منطقه همواره سخنانی درباره کاهش تعهدات آمریکا به منطقه را شنیده و در کنار آن نیز با پیامدهای علنی آن مواجه شده‌اند. خروج عجیب و بد سرانجام آمریکا از افغانستان در تابستان سال جاری، متحدان منطقه‌ای آمریکا را در بهت فرو برد. نظام وابسته به آمریکا در کابل حتی پیش از خروج آخرین یگان‌های نظامی این کشور از فغانستان فروپاشید و مقامات اصلی‌اش مجبور به فرار شدند. آمریکا پیش از این نیز در یک تصمیم ناگهانی از قصد خود برای خروج از سوریه خبر داده بود که گرچه عملی نشد اما ناگهانی بودن اعلام این خبر بر بی‌اعتمادی متحدان آمریکا به واشنگتن افزود. اگر آمریکا قصد کاهش دادن به تعهدات خود در منطقه را داشته باشد متحدان این کشور ازجمله رژیم‌صهیونیستی راهی جز نگرانی افزون‌تر ندارند؛ یک مسیر برای آنها دست‌بسته نشستن و راه دیگر نیز تلاش برای ترمیم بخشی از زیان و کاستن از اثراتش است. وقتی آمریکا از منطقه خارج می‌شود شاید یک راه جایگزین برای پوشش زیان‌های آن، وارد کردن فرانسه به معادلات باشد. با این حال در اینجا نقش فرانسه از یک «قدرت همدم» فراتر نخواهد رفت، زیرا هنگامی که یک ابرقدرت در اندازه آمریکا تصمیم به خروج از منطقه می‌گیرد قدرتی در سطح فرانسه به هیچ عنوان قادر به ایفای نقشی مشابه با آن نیست. فرانسه با وجود خواست‌ها و اهدافش برای حضور در منطقه چندان در قد و قواره قدرت‌های بزرگ نیست و از ایفای چنین نقشی در غرب آسیا عاجز است. با این حال با ایفای نقش یک «قدرت همدم» تا اندازه‌ای از اضطراب متحدان غرب می‌کاهد.

5 آسیب‌پذیری بالای اروپا

 آمریکا اگر از منطقه غرب آسیا منفعت کسب می‌کند، در مقابل فرانسه می‌تواند زیان‌های مستقیمی از سوی آن داشته باشد. تخریب غرب آسیا و ایجاد امواج مهاجرت بدون آنکه آمریکا را به شکل فوری درگیر خود سازد، اروپا و فرانسه را دچار معضل می‌کند. همچنین بی‌ثباتی در غرب آسیا می‌تواند به شمال آفریقا نیز سرایت کرده و با ایجاد مناطق بی‌ثبات در اطراف اروپا به تشدید قاچاق اسلحه به قاره سبز نیز بینجامد.  در سوی دیگر کشورهای زیادی در غرب آسیا متمایل به موشک‌های بالستیک هستند و چنین تسلیحاتی را تا برد 2 هزار کیلومتر از بازارهای جهانی دریافت کرده‌اند. گفته می‌شود عربستان سعودی از دهه 80میلادی در توافق با چین به موشک‌های بالستیک سوخت تا برد 3 هزار و 300 کیلومتر و در سال‌های اخیر نیز به موشک‌های بالستیک سوخت جامد با برد 2 هزار کیلومتر دست یافته است. یمن نیز موشک‌های بالستیک را از کره‌شمالی خریداری کرده و با اصلاح آنها موفق به افزایش بردشان تا 2 هزار کیلومتر شده است. این موشک‌ها در صورت حمل کلاهک‌های شیمیایی قادر هستند تا اروپا را تحت‌تاثیر خود قرار دهند. این درحالی است که موشک‌های قاره‌پیما نه‌تنها به سادگی قابل تهیه نیستند بلکه ساخت آنها حتی برای کشورهای دارای فناوری موشکی نیز با دشواری‌هایی همراه است. از این رو تهدیدات موشکی غرب آسیا علیه آمریکا چندان جدی و فوری نیست اما این تهدید برای اروپا و فرانسه به‌شدت فوری و مهم است. از این رو فرانسه به‌عنوان قدرت اتمی و تنها عضو دائم شورای امنیت در اتحادیه اروپا باید با حضور در غرب آسیا دست به خنثی‌سازی تهدیدات علیه اروپا بزند. منطقه اصلی برای رژیم‌صهیونیستی شامات است؛ جایی که به‌طور سنتی مورد نفوذ فرانسوی‌ها بوده است. از این رو احتمالا بخشی از درخواست حضور فرانسه در منطقه با درخواست رژیم‌صهیونیستی صورت گرفته است.

6 تلاش برای توازن بین دستاوردها و ظرفیت‌ها

فرانسه از قرن نوزدهم به شکلی عیان وارد معادلات غرب آسیا شده است. در سال 1960 این کشور به بهانه دفاع از مسیحیان که با دروزی‌ها در شامات رقابت داشتند دست به عملیات نظامی در این منطقه زد. در آن دوره شامات جزئی از امپراتوری عثمانی به‌شمار می‌رفت. پس از جنگ جهانی اول نیز فرانسه موفق به در دست گرفتن کنترل لبنان و سوریه شد. فرانسه به دلیل سابقه استعماری خود در شامات، گسترش فرهنگ خود در این منطقه و همچنین زندگی افراد زیادی سوری‌تباران و لبنانی‌تباران از این منطقه ازجمله لبنانی‌ها و سوری‌ها در فرانسه احساس می‌کند ظرفیت‌هایی بیشتر از آنچه هم‌اکنون ایفا می‌کند، دارد. از این رو تلاش پاریس در شکل حداقلی به بالفعل‌سازی این ظرفیت‌ها مرتبط است.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

مکرون فرانسه را به خاورمیانه بازمی‌گرداند؟ (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰