میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار: فیلمهای زیادی تا بهحال درباره خانواده سلطنتی انگلستان در سینمای این کشور و سینمای آمریکا ساخته شدهاند که بهطور مشخص ملکه الیزابت اول، پادشاه هنری ششم و شش همسرش و ملکه الیزابت دوم، پرتکرارترین شخصیتهایی بودهاند که در این فیلمها به نمایش درآمدهاند. البته اعضای دیگر خانواده سلطنتی هم مشمول این قاعده شدهاند. مثلا زندگی شاه جرج سوم در سالهای آخر عمرش که نقل میشود به جنون دچار شده بود، در فیلم «جنون شاه جرج» یا لکنتزبان جرج ششم در ابتدای تنشهای مربوط به جنگ جهانی دوم بین آلمان و انگلستان و هنگامی که هیتلر بهترین نطقها را میکرد، در فیلم «سخنرانی پادشاه» ازجمله این فیلمها هستند. شاید در این فیلمها به سبک کارهای غیرظریف و کاملا سفارشی در بعضی از دیگر نقاط جهان، چهرهای بیعیب و نقص و مقدس از خاندان سلطنتی نشان داده نشده باشد و حتی گاهی ضعفهای جسمی و روحی آنها به نمایش در بیاید اما در هیچکدام از این آثار چهره منفی و مضری از این افراد نشان داده نشده است. آنها حتی در اوقاتی که دارای یک ضعف جسمی و روحی نمایش داده میشوند، بهنوعی نمادی از یک ملت هستند و فیلمها روی این مدار حرکت میکنند که تلاش افراد خانواده سلطنتی برای غلبه بر این ضعفها، با همذاتپنداری توده مخاطبان همراه شود. مثلا فیلم سخنرانی پادشاه یک فیلم انگیزشی برای تمام جامعه که جهت غلبه بر ضعفها و به دست آوردن اعتمادبهنفس توصیه میشود، ارزیابی شده است. فیلمهای فراوان دیگری هم هستند که موضوع اصلیشان خاندان سلطنتی انگلستان نیست اما در گوشهای از ماجرا به آن پرداختهاند یا تصویری از صحن و سرای سلطنتی را نشان دادهاند. جیمز باند که چند دهه جاسوس وفادار ملکه بود، شاید محبوبترین و شاخصترین چهره در این میان باشد. از میان آثار معروفتر خود انگلستان، فقط یک جا طعنهای نرم و غیرساختارشکن به خانواده سلطنتی زده شد؛ آن هم نه در سینما بلکه در یکی از قسمتهای سریال «آینه سیاه». در آن اپیزود از سریال آینه سیاه، عدهای تروریست بینام و نشان که انگیزه و ساختار سازمانیشان هم بهطور واضح مشخص نمیشود، یکی از شاهزادههای انگلستان را گروگان میگیرند و در برابر آزادیاش از نخستوزیر میخواهند که مقابل دوربینها با یک خوک رابطه نامشروع برقرار کند. فشار افکار عمومی، نخستوزیر را به سمت انجام این کار سوق میدهد و مردم که با این فشار نخستوزیر را مجبور به چنین کاری کرده بودند، به دلیل انجام همین کار نسبت به او دید منفی پیدا میکنند. این انتخاب مردمی است که به جای لبه دموکراتیک حکومت انگلستان، به لبه اشرافی و موروثی آن توجه دارند و اجازه میدهند که بهای تصمیمهای کلان حکومتی یا بهای رفع مخاطراتی که این حکومت را تهدید میکند، فقط توسط لبه انتخابی سیستم پرداخته شود نه بخشهای موروثی آن. اما تسلط آنگلوساکسونها بر سینما و نظارت شدید خانواده سلطنتی انگلستان بر تمام رویدادهای فرهنگی، باعث شده کسی چندان نتواند طعنهای از این جدیتر بزند یا طوری قضایا را نشان بدهد که مخاطب، وجود این خانواده را ناعادلانه بپندارد و از سر راه برداشته شدنش را برای انگلستان مفیدتر بداند؛ هرچند در کشورهای دیگر، غیر از آمریکا و انگلستان، بعضی از اوقات طعنههای جدیتری به خاندان سلطنتی بریتانیا زده شده که هیچکدام جریانساز نشدهاند. چند وقت پیش وزیر فرهنگ انگلستان از نتفلیکس درخواست کرده بود در ابتدای سریال «تاج» لیبلی اضافه کند که نشاندهنده داستانی بودن این سریال باشد، هرچند این شبکه گفت برنامهای برای انجام این کار ندارد. اولیور دودون، وزیر فرهنگ انگلستان در مصاحبه با دیلیمیل این مساله را مطرح کرده و گفته بود این نگرانی وجود دارد که نسلی از مخاطبان تصور کنند این رویدادها واقعی بودهاند، نه داستانی. البته نتفلیکس هم عنوان نمیکرد که قصد حرمتشکنی درباره دربار سلطنتی جزیره را دارد و سخنگوی آن به ورایتی گفت: «ما همیشه «تاج» را بهعنوان یک اثر نمایشی ارائه کردهایم و مطمئن هستیم مخاطبان ما میدانند که با اثری داستانی مواجه هستند که براساس رویدادهای تاریخی ساخته شده است؛ به همین دلیل ما برنامهای برای اضافه کردن یک لیبل هشداردهنده نداریم و نیازی هم به این کار نمیبینیم.» این درحالی است که دودن نامهای خصوصی هم برای نتفلیکس ارسال کرده بود تا درباره اهمیت این موضوع تاکید کند. این نامه عمومی نشده و نتفلیکس هم به صورت خصوصی پاسخ آن را داده است. همین پیگیریها نشان میدهد حکومت انگلستان تا چه حد روی تصویری که از خاندان سلطنتی در سینما و سریالها نمایش داده میشود حساس است. خصوصا به این دلیل که داستان دایانا، جزء نقاط ضعف و آسیبپذیر خاندان سلطنتی و ملکه فعلی است. بخش عمدهای از مخاطبان داستان دایانا مخاطبان اخبار زرد و شهروندان تراز جامعه سرمایهداری هستند و دامن زده شدن به این موضوع، میتواند نیروهای اجتماعی این خانواده را از داخل و به صورت درونگفتمانی تضعیف کند. با توجه به همین نکته است که میشود فهمید فیلمی مثل اسپنسر چرا ساخته میشود و در سال 2021 به نمایش درمیآید.
دایانا؛ دیوانه یا قربانی؟
داستان ملکه دایانا اما گذشته از تمام فیلمها و سریالهایی که راجعبه خانواده سلطنتی انگلستان ساخته شدهاند، موضوع پرالتهاب و جذاب دیگری برای سینمای انگلستان و آمریکا بوده است. دایانا فرانسس اسپنسر متولد ۱۹۶۱ و درگذشته در ۳۱ آگوست ۱۹۹۷، عضوی از خانواده سلطنتی بریتانیا بود که همسر نخست چارلز، شاهزاده ولز و وارث بلافصل تاجوتخت بریتانیا و مادر شاهزاده ویلیام و شاهزاده هری بود؛ کسانی که در ردیف رسیدن به تاج و تخت بریتانیا دوم و ششم هستند. او در سال ۱۹۸۱ بهطور رسمی نامزد چارلز شد و همین به چهرهای مشهور تبدیلش کرد. دایانا از همان روز، فعالیتهای نمایشی فراوانی را پی گرفت که برمحور امور خیریه میگردیدند؛ او با انجام این اقدامات نمایشی به چهرهای تبدیل شد که خیلیها حس میکردند جایگاهش را از جهت محبوبیت عمومی تا حد رقیبی برای ملکه مادر میبرد. اینکه چنین مسالهای در واقع برای خود ملکه چقدر اهمیت داشت، به راحتی روشن نمیشود اما به هرحال، بیبند و باریهای جنسی و اخلاقی در خاندان سلطنتی، باعث شد این زندگی دوام پیدا نکند. چارلز قبل از دایانا با خواهر بزرگترش سارا رابطه داشت اما پس از مدتی به دایانا توجه کرد و این قضیه به ازدواج ختم شد. این دو یک دهه پس از ازدواج، از سال ۱۹۹۲ جدای از هم زندگی کردند اما سرپرستی فرزندانشان را به صورت مشترک برعهده داشتند. در همین حال چارلز هم مجددا رابطهای را با یکی از معشوقههای قدیمیاش که حالا متاهل شده بود، آغاز کرد و بعدها هم به داشتن رابطه عاشقانه با این زن اعتراف کرد. پرنسس دایانا در سال ۱۹۹۵ در یک برنامه تلویزیونی در بیبیسی پرده از نگرانیها و مشکلات درونی خانواده برداشت و از فشارهای رسانهای و اجتماعی که روی او بود گلایه کرد. او علت به وجود آمدن این مشکلات را کامیلا پارکر بیان کرد و گفت که در این ازدواج سه نفر حضور داشتند. به همین خاطر کامیلا از شوهرش جدا شد. این موجب دشمنی بیشتر دایانا و کامیلا شد و سرانجام به دنبال آن ماجرای رسوایی کامیلا که شامل نوارهایی از مکالمه عاشقانه چارلز و کامیلا بود به بیرون درز پیدا کرد. دایانا خودش هم درگیر رابطه عاشقانهای با جیمز هیوئیت شده بود. دایانا و چارلز در ۲۸ آگوست ۱۹۹۶ با پیشنهاد ملکه رسما از هم طلاق گرفتند. با این کار عنوان سلطنتی دایانا قدری پایین آمد اما چون وی مادر دو تن از شاهزادگان بود، تا آخر عمر بهعنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی باقی ماند و لقب پرنسس ولز را حفظ کرد. دایانا در اواخر عمرش تصمیم به ازدواج دوباره گرفته بود. کسی که دایانا میخواست با او ازدواج کند دودی الفاید نام داشت؛ یک تهیهکننده مصری سینما که پسر یکی از میلیاردرهای مصر بود و مادرش سمیره خاشقجی هم روزنامهنگاری سعودی. این خبر حتی از ماجرای رابطه دوباره چارلز و کامیلا داغتر بود؛ چون اگر این ازدواج صورت میگرفت، دایانا القاب سلطنتیاش را از دست میداد و دیگر عضو خانواده سلطنتی محسوب نمیشد. هرچند این ازدواج هیچ وقت صورت نگرفت زیرا در ۳۱ آگوست ۱۹۹۷، دایانا در یک تصادف شدید رانندگی به همراه دودی الفاید کشته شد. سالها بعد، محمد الفاید، پدری دودی، مستندی را تامین مالی کرد به نام «قتل غیرقانونی» که ملکه الیزابت دوم را به توطئه قتل دایانا متهم میکرد. این فیلم سال 2011 در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد؛ اما برای پخش در انگلستان به ۸۷ ویرایش و حذف احتیاج دارد. کارگردان فیلم اما هنوز امیدوار است فیلمش در کشورهای دیگری مثل آمریکا مورد استقبال قرار گیرد. «قتل غیرقانونی» اما تنها یکی از فیلمهایی بود که درخصوص زندگی یا مرگ دایانا ساخته شد. در ادامه به بهانه اکران فیلم «اسپنسر»، فیلمی که اخیرا به نمایش درآمده و راجعبه زندگی پرنسس دایاناست و در مطلبی جداگانه به آن پرداخته شده، چند نمونه از فیلمهایی که با موضوع شاهدخت ولز ساخته شدهاند را بهطور مختصر مرور کردهایم. همه این فیلمها از لحاظ فنی، شاخصترین یا لزوما محبوبترین فیلمها نیستند اما هرکدام نمونهای بهحساب میآیند که فیلمهای دیگری شبیه به آنها وجود دارند. البته غیر از این نوع موارد، چندین مستند سریالی و حتی فیلم کوتاه هم درباره دایانا ساخته شده است.
اسپنسر (Spencer) فیلمی در ژانر درام زندگینامهای به کارگردانی پابلو لارائین و نویسندگی استیون نایت است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و پیش از انتشار عمومی در فستیوال ونیز به نمایش درآمد و نامزد شیر طلایی شد. این فیلم برشی از سالهای پس از ازدواج دایانا، شاهدخت ولز و چارلز، شاهزاده ولز ساخته شده است و روایتی تخیلی از تصمیم دایانا برای پایان دادن به ازدواجش با شاهزاده چارلز و ترک خانواده سلطنتی بریتانیاست. کریستن استوارت و جک فارذینگ بهترتیب در نقش دایانا و چارلز ایفای نقش میکنند و تیموتی اسپال، شان هریس و سالی هاوکینز از دیگر بازیگران فیلم هستند. اسپنسر سوم سپتامبر ۲۰۲۱ برای نخستینبار در رقابتهای هفتادوهشتمین جشنواره فیلم بینالمللی ونیز به نمایش درآمد و سرانجام پس از یک تور جشنوارهای در پنجم نوامبر ۲۰۲۱ از طریق کمپانی نئون بهصورت سینمایی در ایالاتمتحده منتشر شد. اسپنسر پس از انتشار، عموما نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد و بهخصوص نقشآفرینی استوارت با ستایش منتقدان همراه بود. این درحالی است که نویسنده و کارگردان اثر هیچکدام نامهای بزرگ و توجهآفرینی نداشتند. پابلو لارائین، کارگردان این فیلم، یک فیلمساز اهل شیلی است که تا بهحال هشت فیلم بلند و یک مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرده و به همراه برادرش خوان دی دیوس، تهیهکنندگان فیلم «زن شگفتانگیز» بودند. اما استیون نایت سناریست این اثر، فیلمنامهنویس و کارگردان بریتانیایی است که فیلمنامههای مداربسته، چیزهای زیبای کثیف و وعدههای شرقی را نوشته و درکنار نویسندگی، کارگردانی فیلمهای لاک و مرغ مگسخوار (با نام مستعار رستگاری) را برعهده داشت.
عاشقانه سلطنتی چارلز و دایانا- 1982
«عاشقانه سلطنتی چارلز و دایانا» اولین فیلمی است که درباره پرنسس ولز ساخته شد و این به ۱۵ سال قبل از مرگ او، درست هنگامی که با چارلز ازدواج کرده بود، برمیگردد. این فیلم درام زندگینامهای در مدیوم تلویزیونی آمریکا ساخته شد و محصول 1982 است. در این فیلم عروسی شاهزاده چارلز و لیدی دایانا اسپنسر به تصویر کشیده میشود. یک لباس عروسی زیبا و برگزاری مراسم در کاخی باشکوه و آرام و همزادپنداری سطح پایینترین مخاطبان مونث طبقه متوسط با دختری که شاهزادهای عاشقش شده و با او ازدواج میکند. این فیلم به کارگردانی پیتر لوین و با بازی کاترین آکسنبرگ، کریستوفر بینز، اولیویا دیهاویلند، دانا وینتر و ری میلند ساخته شده است و ابتدا در 20 سپتامبر 1982 از شبکه CBS پخش شد. بعد از طلاق دایانا و چارلز هم در 1993 و وقتی پرنسس ولز هنوز زنده بود، فیلم دیگری با عنوان «دایانا؛ داستان واقعی عشق او» ساخته شد. این فیلمها نمونهای از آثار فراوانی هستند که زردترین نگاه به شخصیت دایانا و حضور او در دربار را داشتند.
ویلی و ویندزورها- 1996
این فیلم کمدی آلمانی هم قبل از مرگ دایانا ساخته شد و به تمام خاندان سلطنتی بریتانیا ازجمله دایانا کنایههایی میزد. Willi und die Windzors (ویلی و ویندزورها) یک فیلم تلویزیونی کمدی آلمانی محصول 1996 است؛ یک پارودی که تحتتاثیر رسواییهای مداوم درباره اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا در اواسط دهه 1990 تولید شد و تاریخ دیگری را ارائه میکند که در آن بریتانیا به یک جمهوری تبدیل میشود و درنتیجه ملکه الیزابت دوم و خانوادهاش (ویندزورها، که عمدا در عنوان اشتباه نوشته شده است) از کشور خود اخراج شده و نزد اقوام خود در آلمان نقل مکان میکنند. کارگردانی این فیلم برعهده هاپ کرکلینگ بود که در نقش شخصیت اصلی، ویلی بتنبرگ، از نزدیکان (ساختگی) خانواده سلطنتی نیز ظاهر میشود. این فیلم که نمونه آن بسیار کم است، نشاندهنده بخشی از نگاه رقبای اروپایی انگلستان به خاندان سلطنتی این کشور است.
دایانا و من- 2017
«دایانا و من» یک فیلم بریتانیایی ساختهشده برای تلویزیون است که چگونگی تاثیر مرگ دایانا، پرنسس ولز بر مردم عادی را بررسی میکند. این فیلم که به نویسندگی جرمی براک و کارگردانی پیتر کاتانئو ساخته شد، داستان چهار نفر شهروند معمولی و واکنش آنها به خبر مرگ پرنسس دایانا را روایت میکند و زندگی آنها را از زمان انتشار این خبر در 31 آگوست 1997 تا مراسم خاکسپاری دایانا در 6 سپتامبر دنبال میکند. این فیلم در 4 سپتامبر 2017 از شبکه BBC Two در بریتانیا پخش شد. فیلمی درباره دایانا و بهطور کلیتر خاندان سلطنتی که خارج از فضای دربار ساخته میشود و نشاندهنده اهمیت مسائل این خانواده برای مردم انگلستان است. با تماشای چنین آثاری بهطور غیرمستقیم، پذیرفته شدن وجود غیردموکراتیک این خانواده در ساختار حکومت انگلستان القا میشود و آثاری از ایندست هم فراوان ساخته شدهاند.
دایانا- ۲۰۱۳
«دایانا» یک فیلم بیوگرافی درام محصول ۲۰۱۳ به کارگردانی الیور هیرشبیگل است که درباره دو سال آخر زندگی دایانا، شاهزاده خانم ولز ساخته است. سناریوی این فیلم براساس کتاب کیت اسنل به نام «دایانا: آخرین عشق او» در سال 2001 و توسط استفن جفریس نوشته شده است. نائومی واتس، بازیگر بریتانیایی نقش اصلی دایانا را بازی میکند. اولین نمایش جهانی این فیلم در 5 سپتامبر 2013 در لندن برگزار شد و نقدهای منفی بسیاری از سوی منتقدان بریتانیایی و آمریکایی دریافت کرد. دایانا یکی از انبوه فیلمها و بهطور کلیتر محصولات فرهنگی است که تلاش میکند با سوار شدن بر موج حواشی شاهدخت ولز، توجهات را به خود جلب کند اما نه حرف جدیدی برای گفتن دارد و نه حتی به لحاظ فنی قوتی در آنها یافت میشود. ماجرای دایانا همچنان برای بسیاری از مخاطبان سطحپایین، بهطور کامل عاری از جنبههای سیاسی و یک مساله سرگرمکننده است اما پرداختهای ضعیف به آن دیگر مثل گذشته جواب نمیدهد.
دایانا، مادر ما: زندگی و میراث او- 2017
«دایانا، مادر ما: زندگی و میراث او» یک فیلم مستند محصول سال 2017 است که توسط ITV در 24 ژوئیه 2017 در انگلستان و توسط HBO در 24 ژوئیه 2017 در ایالاتمتحده پخش شد. همچنین از شبکه Seven در استرالیا، CBC در کانادا، Three در نیوزیلند، NRK در نروژ، YLE در فنلاند و TV2 در دانمارک و شبکه خبری CBC پخش شد. این مستند یکی از دو مستندی بود که به سفارش شاهزاده ویلیام و پرنس هری به مناسبت بیستمین سالگرد مرگ مادرشان دایانا، ساخته شد و شامل مصاحبههایی از دو شاهزاده و همچنین دوستان و خانواده دایانا است. اینکه دو عضو خانواده سلطنتی برای ساخته شدن فیلمی راجعبه مادرشان سرمایهگذاری کنند، شاید اتفاق عجیبی نباشد اما پخش گسترده آن در کانالهای تلویزیونی سراسر دنیا، نشاندهنده نفوذ این خانواده بر رسانههای جمعی و تسلطشان بر آنهاست. کانالهایی که عمدتا با عنوان خصوصی شناخته میشوند و این درحالی است که فیلم «قتل غیرقانونی»، یعنی مستندی که پدر میلیاردر دودی الفاید آن را تامین مالی کرده بود، نتوانسته تابهحال در هیچجای دنیا برای مخاطبان عام نمایش داده شود.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: