«همایش ملی علومانسانی و حکمت اسلامی» برای اولینبار در معاونت انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی طراحی شد و پنلهای تخصصی سیزدهگانه آن، بستری برای بررسی دستاوردهای علمی و معرفتی اندیشمندان، استادان و فرهیختگان در زمینه نسبت علومانسانی و حکمت اسلامی بوده است. در این نوشتار، خلاصهای از مباحث ارائهشده توسط عبدالحسین خسروپناه، معاون علومانسانی این دانشگاه در پنلهای تخصصی همایش علومانسانی و حکمت اسلامی در باب نسبت حکمت اسلامی و تعالی علومانسانی و هنر آورده شده که در ادامه میخوانید.
فضای مجازی از دو واژه فضا و مجازی تشکیل شده است. فضا یا space یک محوطه بسیط آزاد خالی دردسترس را تعبیر میکنند به فضا؛ مجازی یاcyber ، یک معنای خاصی دارد. دامنه غیرفیزیکی که باعث ارتباطات مختلف ازجمله ارتباطات اجتماعی میشود به سایبر تعبیر میشود؛ فضای مجازی یا فضای سایبری که امروزه با رایانهها و شبکههای مختلف غیرفیزیکال و البته با ابزاری هوشمند، با جغرافیای جدیدی ارتباطات برقرار کرده است. درواقع بشر تاکنون با یک جغرافیای فیزیکی تعامل و ارتباطات برقرار میکرده و امروزه با یک قلمرو و محیط غیرفیزیکی روبهرو است. این فضا تخیلی و وهمی نیست، هرچند محیط فیزیکی نیست، اما واقعیت است و به فضای مجازی تعبیر میشود. این فضا امروزه از فضای حقیقی نقش و کارکرد فراوانی دارد و حقیقیتر است. البته فضای مجازی با مقوله اینترنت پیوند دارد. استحضار دارید که وزارت دفاع آمریکا برای افزایش ضریب امنیتیاش شبکه بزرگی را طراحی کرد و کل این شبکه عظیم توانست قوانین ارتباطی و سایر مسائل مرتبط را در خود تعریف کند. ابتدا این شبکه درقالب یک پروتکل نظامی طراحی شد و بعد کمکم وارد جامعه شد. بر این اساس شبکه جهانی اینترنت و در درون آن شبکههای مختلف شکل گرفت.
نسل اول از سال 1990 شروع شد و از نیمه دوم قرن بیستم میلادی جایگاه خود را پیدا کرد. از سال 1990 تا 2000 نسل اول وب، ایمیل، وبگاه، موتورهای جستوجو و چترومها را شامل میشد. نسل دوم از سال 2000 تا 2009 شروع شد که شبکههای اجتماعی درکنار وبلاگها و میکرو وبلاگها پدید آمد. در این میان شبکههای اجتماعی، شبکههای دوستیابی، ویکها و شبکههای اشتراکگذاری، سایتهای لازم برای گفتوگو و گروههای ایمیلی مطرح بود. امروزه با مقوله هوش مصنوعی مواجهیم که در پهپادها و سیستمهای خودران تاثیر دارد.
اگر بخواهیم مولفههای فضای مجازی را ذکر کنیم، یکی وجود ارتباطات اجتماعی که نوعی فضای عمومی را ایجاد کرده؛ ارتباط رایانهای، غیرفیزیکی و غیرجسمانی بودن است که بهمعنای مجرد بودن و غیرمادی بودن نمیتوانیم تعبیر کنیم. بستر فضای مجازی تعامل است و یکطرفه نیست و چندطرفه است؛ در این خصوص تعامل مفهوم چندبعدی دارد. این ارتباطات و آزادی اطلاعات و ارتباطات مجازی در همه عرصههای زندگی انسان ظهور و بروز پیدا کرده است، بهگونهایکه امروزه اگر فضای مجازی نباشد، اختلال در سبک زندگی انسان ایجاد میشود. دیگر ویژگی فضای مجازی، فردگرایی است که بهشدت افزایش یافته است.
در ایران از دهه 1990 یا سال 1369 اینترنت بعد از اینکه وارد خاورمیانه شد، به ایران هم آمد، البته با تاخیر، ولی روند فزایندهای داشت. بهگونهایکه کاربران آن در سال 1396 به 53 درصد رسید و در سال 1399 از 65 درصد عبور کرد. اگر فضای مجازی را عام یا گسترده درنظر بگیریم، شاید بیشاز 90 درصد جمعیت مشارکت دارند، اما حضور در شبکههای اجتماعی بیشاز 60 درصد گزارش شده است. اما نکته این است که این فضای مجازی با گستره وسیع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی که همه ابعاد زندگی بشر را دربر گرفته و اگر نباشد زندگی بشر مختل میشود، چه نسبتی با حکمت دارد؟
در این مجال میخواهم نسبت فضای مجازی با فلسفه را مورد اشاره قرار دهم و چند سوال بهعنوان فلسفه فضای مجازی مطرح کنم. یکی از نکات مهم بحث هستیشناسی فضای مجازی است؛ اصولا فضای مجازی دارای چه نوع هستی است؟ آیا وجودش عینی است یا ذهنی؟ آیا تشکیکی یا ذومراتب است یا یک وجود متواطی دارد؟ آیا وجود مادی دارد یا مجرد؟ آیا میتوان وجود آن را چیزی بین مجرد و مادی فرض کرد؟ حتی میتوان به این نظریه رسید که اصولا یک موجود مادی محض یا مجرد محض است؛ درحالی در طبیعت بهجز خداوند متعال که وجود مجرد محض است، همه موجودات یک ساحت مجرد و یک ساحت مادی دارند. ملائکه ساحت مجردشان بیشتر است و اجسام ساحت مادیشان. در این میان فضای مجازی تا چه حد ساحت مادیت و تجرد دارد؟ آیا هستی فضای مجازی با همه ساحتهای انسان ارتباط دارد؟ انسان دارای نفس اماره، لوامه، عاقله، ملهمه، مطمئنه، راضیه و مرضیه است، آیا فضای مجازی که انسان با آن تعامل میکند با همه ساحتهای مختلف معرفتی نسبتی دارد؟ سمع و بصر، حواس ظاهری، عقل، عقل نظری، عقل معاش، قلب و صدر از ساحتهای مختلف معرفتی است؛ آیا فضای مجازی با همه آنها ارتباط دارد؟ اینها پرسشهای جدی فضای مجازی است.
امروزه با مقولهای به نام هوش مصنوعی و ماشینی مواجهیم که دنیای عظیمی دارد و حتی وارد حوزههای علمیه شده است. امروزه یک مجتهد با هوش مصنوعی میتواند اعتبار، وثاقت و سلسله یک سند روایی را بهراحتی و سریع بهدست آورد، ولی قبلا باید ساعتها و روزها وقت صرف میکرد.
سوال اینجاست که هوش مصنوعی چه نسبتی با هوش طبیعی و انسانی دارد؟ هوش مصنوعی به سامانههایی گفته میشود که میتواند واکنشی مشابه واکنشهای انسانی داشته باشد؛ به تعبیر دیگر یک نوع شبیهسازی انسان است که بهطور منطقی تفکر و عمل کند، رفتارهایی هوشمند شبیه انسان داشته باشد، شرایط پیچیده را درک و فرآیندهای تفکری انسانی و شیوههای استدلالی انسانها را شبیهسازی کند و یادگیری و توانایی کسب دانش و استدلال را داشته باشد. یکی از بحثهای فلسفی مهم آن است که ارتباط این مقوله که با زبانشناسی، عصبشناسی، ریاضی، زیستشناسی و پزشکی برقرار است، در حوزه زبانهای برنامهنویسی مصنوعی چه ارتباطی با زبان طبیعی انسان دارد. امروزه وقتی از Language سخن به میان میآید، مباحث Linguisticبر آن حاکم است؛ آیا همان مباحث Linguistic در زبانهای مصنوعی هم ساری و جاری است؟
وقتی برای اولینبار در سال 1950، تورینگ آزمون تور بهنام محاسبات ماشینی هوشمند را مطرح کرد و تعامل بین ماشین و انسان را مطرح کرد، جهان جدیدی به نام شبیهسازی انسان باز شد و وقتی اینترنت آمد، آزمون تورینگ و محاسبات ماشینی و هوشمند، مقولهای به نام هوش مصنوعی که یکی از مقولههای شبیهسازی انسان است را پدید آورد. این سوال مطرح است که اساسا نسبت انسان با هوش مصنوعی چیست؟ اخلاق چه اتفاقی برایش میافتد؟ عدالت، ارزشها، فضائل و رذائل چه جایگاهی دارند؟
در این فرصت، تنها پرسشهای هستیشناختی و معرفتشناختی و انسانشناختی را مطرح کردم؛ یعنی فلسفه فضای مجازی. اگر کسی بخواهد در حوزه عرفان، اخلاق و الهیات فضای مجازی سخن بگوید، بحثهای بسیاری مطرح است.