• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۰۹-۰۹ - ۰۱:۳۲
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
نگاهی به اولین دوره فیلم فجر

جشنواره‌ای که جواد شمقدری جایزه برد

اولین دوره جشنواره فیلم فجر اگرچه قرار بود در فاصله روزهای 12 تا 22 بهمن برگزار شود اما تا عصر روز 24 بهمن ادامه داشت و مراسم پایانی جشنواره در سالن سینما آزادی برپا شد. در این مراسم ترکیب هیات‌داوری فیلم‌های 35 میلیمتری اعلام نشد.

جشنواره‌ای که جواد شمقدری جایزه برد

احسان زیورعالم، روزنامه‌نگار: پس از فروکش‌کردن التهاب‌‌های سال‌های اول پس از انقلاب، تثبیت جنگ و استقرار دولت، تلاش برای عادی‌سازی امور کشور آغاز می‌شود. اداره کل تحقیقات و روابط سینمایی وزارت ارشاد در بهمن سال 61 اولین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر را در همین راستا برگزار می‌کند. اولین دوره جشنواره فیلم فجر اگرچه قرار بود در فاصله روزهای 12 تا 22 بهمن برگزار شود اما تا عصر روز 24 بهمن ادامه داشت و مراسم پایانی جشنواره در سالن سینما آزادی برپا شد. در این مراسم ترکیب هیات‌داوری فیلم‌های 35 میلیمتری اعلام نشد و گل‌محمدی سرپرست کمیته گزینش فیلم‌ها در این باره گفت: «از آنجا که در این جشنواره نتوانستیم از میان فیلم‌های 35 میلیمتری، فیلمی را به‌عنوان الگو انتخاب کنیم، لذا به هیچ یک از این فیلم‌ها جایزه‌ای داده نمی‌شود ولی امیدواریم در سال‌های آینده بتوانیم به فیلم‌ها جایزه بدهیم.» این درحالی است که در این دوره از جشنواره آثار شاخصی حضور داشتند؛ آثاری همچون سفیر (فریبرز صالح)، مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی)، حاجی واشنگتن (علی حاتمی)، آفتاب‌نشین‌ها (مهدی صباغ‌زاده) و خط قرمز (مسعود کیمیایی). اما بین آثار 16میلیمتری، هیات داوران اسامی برگزیدگانش را اعلام کرد که جواد شمقدری و سعید حاجی‌میری دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را از آن خود کردند. از بین برندگان این بخش، این دو از همه مشهورتر بودند.

در شماره سوم مجله فیلم، گزارشی از این دوره جشنواره منتشر شده است که نشان می‌دهد برخلاف این روزها که محافل رسمی نگاه مساعدی به بهرام بیضایی و آثارش ندارند، در آن روزگار اظهارنظرهای همدلانه و ستایش‌آمیزی درباره بیضایی می‌شده است. جشنواره فیلم فجر به‌عنوان جایگزینی بر جشنواره جهانی فیلم تهران طراحی شد و در اولین دوره خود، از تجربیات تشکیلاتی و راهبری 6 دوره برگزاری آن جشنواره استفاده کرد. البته حسین وخشوری دبیر اولین دوره جشنواره، راه خود را از نظر محتوا و مضمون جدا می‌کند و در این‌باره گفته بود: «جشنواره با این هدف تشکیل شد که امکانی باشد برای تبادل افکار و بحث و گفت‌وگو پیرامون مسائل سینمایی که نمایشگر تلاش انسان‌ها برای رسیدن به استقلال و آزادی در هر کجای دنیاست و نیز امیدواریم که جشنواره فجر جایی باشد برای گردهمایی سینماگران متعهد به آرمان‌های الهی و انسانی و بزرگداشت این گروه از سینماگران.» دبیر جشنواره در راستای همین اهداف به چیزی اشاره می‌کند که تا همین امروز نیز محل مناقشه برای تمام گروه‌های فیلمساز بوده است: «...این نکته را هم بگویم که ما برخی صحنه‌ها را ناچار شدیم با توافق کشورهای شرکت‌کننده، بدون اینکه لطمه‌ای به پیام و محور فیلم وارد ‌آید، حذف کنیم.» و در ادامه می‌گوید: «ضمنا تکنیک فیلم‌ها نیز مورد عنایت کمیته انتخاب بود.»

جشنواره فیلم و تئاتر فجر به‌صورت همزمان و با پیام نخست‌وزیر وقت؛ میرحسین موسوی و سخنرانی وزیر ارشاد، سیدمحمد خاتمی در تالار وحدت افتتاح می‌شود. به‌رغم اعلام خبر برگزاری این جشنواره در خرداد ماه، نوپا بودن ساختار اداری وزارتخانه و دگرگونی‌های مدام در این دوران باعث می‌شود کارهای ستادی و اجرایی، بسیار دیرتر از آنچه امروزه متصور هستیم، آغاز شود. ستاد جشنواره کار خود را اوایل دی‌ماه آغاز کرده و تمام وقتی که دارد، اندکی بیش از یک‌ماه است. در این گزارش عمده نواقص جشنواره را ناشی از همین کمبود وقت دانسته‌اند. ازجمله این کمبودها؛ عدم‌همکاری تلویزیون و روزنامه‌های معروف آن زمان یعنی کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی در تبلیغ جشنواره است. آنچه این گزارش نشان می‌دهد حاکی از بی‌رمق بودن تبلیغات و فعالیت‌های عوامل جشنواره است: «تشکیلات جشنواره در طول این مدت تنها پنج نشریه کم‌ورق به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرد که حاوی اطلاعاتی مختصر و ناکافی درباره برخی فیلم‌های جشنواره بود. تا آخرین روزها خبری از کاتالوگ جشنواره هم که معمولا به قصد معرفی همه فیلم‌های شرکت‌کننده منتشر می‌شود، نبود.» و اما نکته اساسی، تعجب‌برانگیز و تا حدی عجیب: «بنابراین نه گردانندگان جشنواره مشخص بودند، نه آیین‌نامه و مقررات و جوایز، نه کمیته انتخاب فیلم‌ها و مهم‌تر از همه در پرده ابهام ماندن ترکیب هیات‌داوری بود.»

صف‌های چند ده‌متری برای دیدن فیلم‌های ایرانی که تا همین سال‌های اخیر، از دیدنی‌های جشنواره بود و امروزه تبدیل به ازدحام برای دیدن سلبریتی‌ها شده، در اولین دوره نیز وجود داشته است. نویسنده گزارش اظهار امیدواری جالبی می‌کند و نوشته است: «امیدواریم شعارهای برنامه‌ریزی شده به صورت مرگ بر فلانی سنت نشود.» گویی در اولین دوره جشنواره و پس از اکران برخی فیلم‌های ایرانی تظاهرات‌ شده است. در انتهای گزارش، نویسنده از مجموعه اتفاقات، نتیجه می‌گیرد که یک خانه‌تکانی جدی و همه‌جانبه در همه‌ ابعاد سینما و فیلم لازم است: «اطلاع داریم که بسیاری از این فیلم‌ها، مدت‌هاست منتظر اکران هستند درحالی که فیلم‌های بسیاری از اکران دهم نیز گذشته‌اند.»

میرلوحی که سابقه مهمی در سینمای قبل از انقلاب دارد و با فیلم‌های «تپلی» و «شورش» مورداقبال بخش جدی‌تر علاقه‌مندان سینما قرار می‌گیرد، با «اشباح» در جشنواره حضور دارد. «درکل به‌رغم تسلط نسبی میرلوحی بر دوربین و مونتاژ خوب فیلم، اشباح فیلم ناموفقی است.» پس از 40 سال، اشباح نشان از تسلط میرلوحی بر روایت سینمایی و تبحر ناشی از حضور مدام در سینمای فارسی قبل از انقلاب دارد. میرلوحی فرصت نکرد تا تجاربش را تکمیل کند و در سال 63 درگذشت.

علی حاتمی با حاجی واشنگتن در جشنواره حضور داشته و در نگاه نویسنده گزارش، هراندازه که طراح صحنه و لباس خوبی است، فیلمسازی بدی است. «در کار با دوربین کار جدیدی ارائه نمی‌دهد، طبق سنت فیلمفارسی در میزانسن‌های چندنفره دوربین از پشت پنجره و دکورها و جمع آدم‌ها بی‌خودی راه می‌افتد و مدام حرکت افقی می‌دهد. سنتی است که مدام تکرار می‌شود و همه به‌کار می‌برند و چرایش معلوم نیست» و واقعا هم معلوم نیست چرا. «درکل فیلم، صحنه‌آرایی‌ها و غم غربت‌ها و پسته و قلیان و چیزهایی در این ردیف شیرین و گرم است و حاتمی به‌عنوان یک صحنه‌پرداز و طراح دکور بیشتر قابل‌تقدیر است تا یک فیلمساز.»

 خط‌قرمز، ساخته‌ توقیفی کیمیایی نیز در این فستیوال حاضر است. 14 سال از حضور کیمیایی در سینمای ایران می‌گذرد و نویسنده خیلی زود از او ناامید شده است و بی‌رحمانه می‌گوید «شگردها نخ‌نما شده و همگان خیلی چیزها را آموخته‌اند. آموخته‌اند که مسعود کیمیایی فیلمساز سیاسی نیست... فیلم‌هایش مدعی نکاتی است که خود آقای کیمیایی نه به آن معتقد است و نه به آن عمل می‌کند و کلام آخر اینکه مسعود کیمیایی استعداد بالقوه‌ای است که به هدر رفته است.» می‌شود ضیافت و تجارت و سرب را دید و با این گفته‌ها مخالفت کرد یا اینکه خیل دیگر آثار کیمیایی را در نظر آورد و ذکاوت او را تحسین کرد. از اندک خوبی‌های خط سرخی که تبدیل به خط قرمز شده، همکاری بیضایی در نگارش فیلمنامه است. «اولا چون نام بهرام بیضایی به‌هرحال بی‌اعتبار نیست و در محافل روشنفکری سینما و تئاتر حیثیتی دارد و در صورتی‌که پشتوانه فیلمنامه قرار گیرد بد که نیست هیچ، خوب هم هست و ثانیا بیضایی آن‌قدر بلد است که بتواند دار‌و‌بست درستی را در فیلمنامه حفظ کند. فیلم تا آنجا که به‌ فیلمنامه بهرام بیضایی مربوط می‌شود خط و ربط استواری دارد و از غیرمنتظره‌های فیلمفارسی خبری نیست.»  شاید زیاد شنیده باشید که یک صحنه از فیلم کیمیایی خوب است یا دیالوگ قشنگی دارد یا نکته به‌یاد‌ماندنی در کل فیلمش دیده می‌شود. «چطور چنین چیزی امکان دارد جز اینکه کیمیایی جرقه‌ای می‌اندیشد و نه متوالی و مربوط و متوازن.»

در ابتدای نوشته از برخورد همدلانه‌ نویسنده با بیضایی گفتیم. بیضایی با مرگ یزدگرد در جشنواره شرکت کرده است. او در پایان فیلم می‌گوید که ثبت اجرای صحنه‌ای نمایشی به همین نام در سال 58 است. همین گفته می‌تواند به اندازه کافی مناقشه بر‌انگیزد و ماهیت سینمایی اثر را مورد تردید قرار دهد اما به زیبایی «زیرسبیلی» ردش می‌کند. «بازی‌ها (حرکات و نحوه ادای کلمات) خوب اما سخت تئاتری است و قاعدتا، همچنان‌که در آغاز گفته شد، چون بیضایی قصد ثبت اجرای صحنه‌ای را کرده، تعمد داشته که چنین باشد.»

اولین دوره جشنواره فیلم فجر شامل بخش‌های مختلفی است که در راستای اهداف انقلاب طراحی شدند ازجمله: چشم‌انداز سینمای کوبا، سرخ‌پوستان و سیاه‌پوستان در سینما، چشم‌انداز سینمای ایران، پس از انقلاب اسلامی و بخش فیلم‌های 8 و 16 میلیمتری. در بخش فیلم‌های خارجی جشنواره عبارت جالب «تهیه فیلم‌های خارجی از منابع داخلی» دیده می‌شود. به‌نظر به بخشی از سازوکار پخش فیلم در سینمای آن دوران اشاره دارد. به‌جز بخش مربوط به سینمای ایتالیا و اسامی مشهوری همچون دسیکا، نام نام‌آور دیگری دیده نمی‌شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟