به گزارش «فرهیختگان»، در آستانه اولین سالگرد شهادت شهید محسن فخریزاده، دانشمند برتر صنایع هستهای و دفاعی کشورمان روزنامه ایران گفتوگویی با دکتر فریدون عباسی رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی و از دوستان و همکاران قدیمی این شهید بزرگوار انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
شهید فخریزاده در پروژه تحول صنعت هستهای نقش اساسی داشت
- از حدود سال ۷۴ بود که برگزاری جلساتی با حضور اساتید دانشگاههای مختلف از جمله شهید شهریاری و شهید علیمحمدی و با مدیریت شهید فخریزاده آغاز شد. پروژه تقریباً سه سال طول کشید و خروجیاش تهیه یک نقشه راه اولیه برای توسعه صنعت هستهای ایران بود. این نقشه راه نشان میداد که اگر بخواهیم در صنعت هستهای کار کنیم، نقش دانشگاهها و وزارتخانههای مختلف، جایگاه انرژی اتمی و حوزه دفاعی کشور چیست و قدرت ساخت و تولید چه ابزارآلات صنعتی را داریم.
- آقای فخریزاده از سال ۷۷ به وزارت دفاع مأمور شد و در پروژه تحول صنعت هستهای نقش اساسی داشت. بر اساس این اصل و ایده که نیروهای نظامی در دوران صلح باید در بازسازی کشور شرکت کنند، ایشان هم به عنوان فردی که در واحد علمی بر مباحثی نظیر صوت، لیزر و هستهای مسلط بود به عنوان پشتیبان انرژی اتمی وارد عمل شد.
با انواع و اقسام سلیقهها میساخت
- ایشان مدیر بسیار برجستهای در کشور بود و جنبه علمیاش بر جنبه مدیریتیاش میچربید. قدرت جذب نیرویش خیلی بالا بود و با انواع و اقسام سلیقهها میساخت. از همه هم پشتیبانی میکرد و میگفت نظام باید به همه افراد میدان بدهد.
- آنها با هم نمیتوانستند بسازند. خیلی از اساتید دانشگاه با هم نمیساختند، ولی آقای فخریزاده با آنها میساخت. من تا سال ۸۴ به مدت ۷ سال در همان مجموعه دفاعی با ایشان کار میکردم.
کمتر استادی به جامعیت ایشان بود
- آقای فخریزاده قدرت سازماندهی و مدیریت علمی بسیار سطح بالایی داشت. کمتر استادی به جامعیت ایشان بود. ایشان در کنار این ویژگیها میتوانست پروژههای جدید راه بیندازد و کار را پیش ببرد و جانش را هم کف دستش بگیرد.
- بسیار هم آدم منضبطی بود تا به امور دیگرش مثل مطالعه در فلسفه علم و شعر و... برسد. از ساعت ۷ شب با خانوادهاش بود و ۱۲ ساعت در روز کار میکرد.
از هیچ میتوانست چیزی درست کند
- او واقعاً از هیچ میتوانست چیزی درست کند. همین صبوریاش و همین که درک میکرد موضوع مهمی است، از دیگران مشورت میگرفت و شهید علیمحمدی خیلی برایش مشاور برجستهای بود، چون ایشان از نظر دانش فیزیکی آدم بسیار قویای بود و خیلی دقیق کار میکرد.
- شهدا همدیگر را پیدا کردند و من این را قدرت خدا میدانم. مثلاً رضائینژاد چطور با علیمحمدی آشنا میشود؟ کاملاً اتفاقی در اتاق من. یا من چطوری با آقای شهریاری آشنا بشوم؟ یک وقتی کار را بدهم به آقای فخریزاده و بگویم دیگر دوره من تمام شده و نوبت شماهاست و بعد بروم بنشینم توی اتاقم و جهتدار کار کنم. کار علمیای که بدون بخل باشد و آدمهایی باشند که اینها را بههم وصل کنند و اینها با یک برخورد اولیه فرار نکنند و بگویند همه بیایید.
- فخریزاده این قدرت را داشت که آدمها را از جاهای مختلف بیاورد و از اینها بهترین راندمان را بگیرد. حتی میدانست که کجاها باید موازی کار کند و اینها را رشد بدهد.
فخریزاده را از همان دهه ۷۰ شناسایی کرده بودند
- آقای فخریزاده جذبه لازم را داشت که بتواند افراد مختلف را دور خودش جذب کند و یکی از علل ترورش تخصص او و در عین حال مدیریتی بود که در مسائل استراتژیک داشت. آنها فخریزاده را از همان دهه ۷۰ شناسایی کرده بودند.
- در ابتدا گویا اسامی استادان را از روی تابلوهای روی دیوار که اتاق استادان را نشان میداد نوشته و بهعنوان اطلاعات به سرویسهای خارجی داده بودند که بعدها در سایتهای منافقین بازتاب یافت. چون فقط اسم دو نفر که اتاقشان تابلو نداشت در فهرست نبود.
- آقای فخریزاده چون مقاله نمیداد و عکسی هم از ایشان منتشر نمیشد، برایشان حکم یک جعبهسیاه داشت. ولی اطلاعات درباره ایشان را از افراد دیگر میگرفتند. ولی استادانی مثل علیمحمدی و شهریاری را که مقاله میدادند میتوانستند از روی عکس و مقالهشان تجزیه و تحلیل کنند.
طرح ترور شهید فخریزاده از اسفند ۸۵ در شورای امنیت مطرح شد
- نام من و آقای فخریزاده از اسفند ۸۵ جزو لیست تحریمها بود. در قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت سازمان ملل مطرح شد و ما و چند نفر دیگر بر اساس آن قطعنامه تحریم شدیم.
- همان زمان به ما میگفتند که ترور خواهید شد. برایمان معلوم بود که مبارزه و رشد و اعتلای جمهوری اسلامی ایران بهایی دارد که باید بپردازیم.
سیا ، موساد، MI6 و منافقین تیم ترور شهید فخری زاده را تشکیل داده بودند
- تقریباً از سال ۸۸ بحث احتمال ترور ایشان مطرح بود. در سال ۸۷ من و آقای فخریزاده و یک نفر دیگر را که در اصفهان فعال بود، خواستند ترور کنند. اولویتشان البته آقای فخریزاده بود. از همان زمان نیروهای حفاظت و امنیت ایشان را محافظت میکردند. تا این حد که خانهاش را عوض کردند و حتی من با همه رفت و آمد خانوادگی که داشتیم تا زمانی که شهید شد نمیدانستم خانهاش کجاست.
- ایشان ۱۲ سال تحتالحفظ بود و محافظ داشت و میشود گفت که همین حفاظتها بود که توانست ترورش را به تأخیر بیندازد.
- سال ۸۷ تیمی آمده بود که ایشان را بزند. نیروهای امنیتی آن تیم را کشف و عملیات ترور را خنثی کردند. یک تیم ترکیبی بود. جمعآوری اطلاعات بیشتر به وسیله منافقین و نیروهای ضدانقلابی از داخل کشور انجام شده بود. MI۶ انگلستان هم خیلی فعال بود و نقش اساسی در شناسایی دانشمندان هستهای داشت و حتی مستقیم نقش خودش را نشان میداد. مأمورش میآمد و میگفت من از MI6 آمدهام و میخواهم با شما صحبت کنم. یعنی به محل اقامت یک متخصص یا بازرگان ایرانی در خارج کشور میرفتند و درباره کسانی که سوژه ترور بودند، رسماً سؤال میپرسیدند.
- هم CIA، هم موساد و هم گروههای ضدانقلاب که در داخل فعالیت میکنند در شناسایی افراد، تشخیص دفاترشان، اینکه در دفترشان چه چیزهایی هست، میزشان کجاست، کامپیوترشان در کدام قسمت است و چه پروژههایی دارند، در چه کلاسهایی درس میدهند و تخصص آنها چیست، همکاری میکردند.
در دولت روحانی برخورد خوبی با شهید فخریزاده نشد
- تا همین اواخر هر وقت آقای فخریزاده کار جدیدی داشت که به سرعت عمل نیاز داشت، به سراغ من میفرستاد. من در دانشگاه بودم و ایشان در دانشگاه مالک اشتر و وزارت دفاع بود. موقعی که به سازمان انرژی اتمی رفتم، از ایشان خواستم که بیاید و با هم کار کنیم و شرایط طوری شد که با هم همکاری کردیم و ارتباط نزدیکی بین انرژی اتمی و آن مجموعه ایجاد شد.
- سعی کردیم یک سری شرکتهای مشترک تشکیل بدهیم. یعنی متخصصین را بیاوریم، مجموعه نظامی بیاید و دولت هم از طریق انرژی اتمی وارد بشود و روی موضوعات خاص انسجام مدیریت ایجاد کنیم، منابع مالی، انسانی و تجهیزاتمان را مدیریت و جهش ایجاد کنیم.
- تا زمانی که من در انرژی اتمی بودم این ارتباط برقرار بود و کار انجام شد. اما سال ۹۲ که دولت آقای روحانی سر کار آمد و من از انرژی اتمی جدا شدم، با آقای فخریزاده برخورد خوبی نشد. با این حال ایشان توانست مقاومت کند و تشکیلات را تا زمان شهادتش حفظ کند. حتی ایشان را تا آستانه خلع و تعطیلی تشکیلات بردند، ولی موفق نشدند.
- تا وقتی که من بودم همکاری و کمک میکردند. وقتی رفتم، دیگر انرژی اتمی نمیخواست که به فخریزاده کمک کند و به حالت رکود رفت و در انرژی اتمی ایستایی به وجود آمد.
مسأله شهید فخریزاده فقط دفاع از کشور خودمان نبود
- اسم تشکیلاتی که این اواخر دست آقای فخریزاده بود سازمان پژوهشها و نوآوری دفاعی یا پژوهشهای نوین دفاعی بود. این یعنی اگر کسی بخواهد در نوآوری دفاعی کار کند، گستره وسیعی از علم و فناوری را لازم دارد. هستهای، موشکی و الکترونیک و... خود به خود از دل این بیرون میآید. منتهی تحفظ ما درباره سلاح هستهای بر اساس فتوای صریح رهبر معظم انقلاب بر حرمت سلاح هستهای کاملاً مشخص است.
- فخریزاده این سیستم را ایجاد کرده بود و مسألهاش هم فقط دفاع از کشور خودمان نبود. زیرا کشور ما پشتیبان جبهه مقاومت است و وقتی شما وارد این مسائل بشوید، صهیونیستها حساس میشوند. فقط هم آقای فخریزاده نبود. مدیران دیگر مجموعه ما هستند که این خصوصیات را دارند. دشمن تشخیص داد که آقای فخریزاده شاخصهای دارد که باید حذف فیزیکی بشود. دنبال دیگران هم هستند و هر وقت دستشان برسد و اولویت پیدا کنند، نفرات ما را حذف میکنند.