• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۰۹-۰۶ - ۰۱:۳۱
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
یادداشتی بر کتاب «زندان الرشید»؛ خاطرات سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده

ناگفته‌های سقوط قرارگاه و زندان مخوف

انتشار کتاب «زندان‌الرشید» یک اتفاق متفاوت در ادبیات پایداری محسوب می‌شود. این کتاب از آن جهت اهمیت زیادی دارد که بسیاری از رزمندگان دوران دفاع مقدس، سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده را خوب می‌شناسند. چه آنهایی که سال 1358 در سپاه اندیمشک بودند و آن موقع گرجی‌زاده جانشین واحد تحقیقات سپاه اندیمشک بود، چه آنهایی که دو سال بعد، یعنی در سال 1360 جمعی گروهان اعزامی به خرمشهر (کوت شیخ) بودند و علی‌اصغر گرجی‌زاده فرمانده این گروهان بود.

انتشار کتاب «زندان‌الرشید» یک اتفاق متفاوت در ادبیات پایداری محسوب می‌شود که لبریز از خاطرات بکر و ناشنیده از واقعه سقوط قرارگاه مقدم سپاه ششم در جزیره مجنون از زبان یکی از سرداران رشید سپاه اسلام؛ علی‌اصغر گرجی‌زاده است که وی در ادامه ماجرای اسارت خود به دست دشمن و لحظه‌های تلخ اسارت در زندان‌الرشید را بازگو می‌کند. این کتاب از آن جهت اهمیت زیادی دارد که بسیاری از رزمندگان دوران دفاع مقدس، سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده را خوب می‌شناسند. چه آنهایی که سال 1358 در سپاه اندیمشک بودند و آن موقع گرجی‌زاده جانشین واحد تحقیقات سپاه اندیمشک بود، چه آنهایی که دو سال بعد، یعنی در سال 1360 جمعی گروهان اعزامی به خرمشهر (کوت شیخ) بودند و علی‌اصغر گرجی‌زاده فرمانده این گروهان بود. رزمندگان لشکر 7 ولی‌عصر (عج) هم در سال 1362 گرجی‌زاده را می‌دیدند، چراکه در آن زمان وی رئیس حفاظت اطلاعات این لشکر بود. سال بعد، 1363 بود که گرجی‌زاده جانشینی فرماندهی سپاه شهرستان ایذه را به عهده گرفت و با رزمندگان این شهر هم انس و الفت بیشتری پیدا کرد. در آن زمان دیگر بسیاری از رزمندگان خوزستان این فرمانده رشید سپاه اسلام را به خوبی می‌شناختند. رشادت‌هایش در صحنه‌های نبرد به اثبات رسیده بود و کمتر کسی بود خاطره‌ای از پایمردی‌های این سردار بی‌ادعا را نشنیده باشد. در چنین شرایطی بود که وی در سال 1364 رئیس ستاد سپاه خوزستان شد. رزمندگان سپاه خوزستان بیش از پیش با اخلاق نیکو و عمل شجاعانه او در مسائل نظامی آشنا شدند. او بود که عملیات‌های بزرگ را پایه‌ریزی و با کمک سایر رزمندگان به مرحله اجرا می‌‌‌رساند. با چنین تجارب ارزشمندی بود که در سال 1365 رئیس ستاد سپاه ششم امام‌جعفر‌صادق(ع) نیروی زمینی سپاه شد. دو سال بی‌وقفه در این سمت سخت کار کرد اما سرانجام در سال 1367 و در جریان سقوط قرارگاه مقدم سپاه ششم در جزیره مجنون به اسارت دشمن درآمد. دو سال اسارت در زندان‌های دشمن را تجربه کرد و در سال 1369 آزاد شد و به میهن بازگشت. علی‌اصغر گرجی‌زاده در زمان جنگ تحمیلی از همرزمان شهید علی هاشمی بود که در روزهای آخر جنگ یعنی چهار تیر سال ۶۷ در جزیره مجنون به اسارت بعثی‌های عراق درمی‌آید. ماجرای این اسارت هم خواندنی است. در جریان سقوط قرارگاه مقدم سپاه ششم در جزیره مجنون، سردار علی‌اصغر گرجی‌زاده به همراه سردار علی هاشمی موفق می‌شوند به نیزارهای جزیره مجنون بگریزند، ولی کمی بعد علی هاشمی شهید می‌شود و سردار گرجی‌زاده هم پس از 30 ساعت مخفی شدن، به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید. گرجی‌زاده به مدت چهارماه فرماندهی خود بر قرارگاه سپاه ششم را از عراقی‌ها مخفی می‌کند ولی بعد از چهارماه لو می‌رود. وی بعد از لو رفتن، مورد بدترین شکنجه‌ها قرار می‌گیرد. او را به زندان‌الرشید که مخوف‌ترین زندان عراقی‌ها بوده منتقل می‌کنند و بقیه دوران اسارت خود را در این زندان به سر می‌برد. شکی نیست اگر عراقی‌‌ها همان ابتدا می‌فهمیدند که گرجی‌زاده فرمانده سپاه ششم بوده، صددر‌صد او را اعدام می‌کردند و تنها به دلیل پایان یافتن جنگ و قبول قطعنامه از اعدام او منصرف می‌شوند. ولی او شکنجه‌های زیادی را متحمل می‌شود که در این کتاب بازگو شده است. گرجی‌زاده در زندان‌الرشید با مرحوم ابوترابی آشنا می‌شود و با ژنرال‌های زیادی از عراق ارتباط برقرار می‌کند. شروع خاطرات این کتاب همزمان با سقوط قرارگاه سپاه ششم است که با محوریت حوادث زندان‌الرشید ادامه می‌یابد و همزمان با روز آزادی سردار گرجی‌زاده به پایان می‌رسد. همچنین مخاطب از دل خاطراتی که راوی در درون خود مرور می‌کند، با تولد و حیات گذشته او آشنا می‌شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار