طی ۴۸ ساعت گذشته در اصفهان چه گذشت؟
دیروز با چند کشاورز صحبت کردم که به اینها گفته بودند اگر مصاحبه‌ای کنید که علیه افرادی باشد که امروز تجمع کردند جان شما در خطر است؛ یعنی آنها را تهدید جانی کردند. با اینها هم که تماس گرفتم بر سر مزارع خود بودند و اصلا ورود نکرده بودند؛ یعنی هیچ کشاورزی حداقل در ابتدای اعتراضات روز جمعه نبود. یکی‌دو کشاورز اوایل صبح در بین مردم بودند و بعد متفرق شدند و بعد اراذل و اوباش و اغتشاشگران فضا را برهم زدند.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۰۶ - ۰۰:۰۲
  • 20
طی ۴۸ ساعت گذشته در اصفهان چه گذشت؟
آتش رادیکالیسم بر خیمه مطالبات مردم
آتش رادیکالیسم بر خیمه مطالبات مردم
ابوالقاسم رحمانیدستیار سردبیری

ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: در جمع‌ کشاورزان اصفهانی بودم، خیلی زیاد، نه، ولی خب حداقل چهار، پنج ساعتی را با آنها گذراندم. چادر زده بودند، چندقدمیِ پل خواجو در بستر خشک زاینده‌رود، حرف همه‌شان هم آب بود. عصبانی بودند، نگران بودند و مطالبه‌گر! فحش می‌دادند؟ بله. توهین؟ بله. منتها یک اصلی داشتند و آن هم اینکه برای نشان دادن اعتراض آمده‌اند و قصد شلوغ‌کاری ندارند. با همه این عصبانیت و اعتراض و البته ناامیدی هم که داشتند، پای آن اصلی که برای خودشان تعریف کرده، ایستاده بودند. می‌گفتند تا آب به زمین‌ها برنگردد، جایی نمی‌رویم و اصلا جایی نداریم که برویم. در تمام آن چندساعت هم، با اینکه اساسا من و امثال من به جمع‌شان سر می‌زدیم و تصویری می‌گرفتیم و گفت‌وگویی می‌کردیم، مخالف بودند و می‌گفتند وقتی فایده‌ای ندارد، این دوربین‌بازی‌ها و پرس‌وجوکردن‌ها برای چیست؟ مگر مسئولان و آنهایی که باید کاری کنند و کاری هم از دست‌شان برمی‌آید، نمی‌دانند که چندسال است اصفهان آب ندارد؟ مگر نمی‌دانند کشاورز سال‌هاست کشت نکرده و تمام آنچه داشته و نداشته را از دست داده؟ مگر نمی‌دانند و نمی‌بینند و ندیدند و نمی‌دانستند؟ حرف‌شان بیراه هم نبود. حداقل در اصل اطلاع داشتن مسئولان، حرف درستی می‌زدند، ماجرای زاینده‌رود و خشکسالی اصفهان، نقل امروز و دیروز که نبود، یا مساله هم خرد نبود که بگوییم کسی نمی‌بیند و نمی‌داند. داد همه بلند شده بود و اصفهان هم که همیشه از آن شهرها و مناطقی بود که نقلش زیاد و انتفاعش از منابع هم بالاتر از نقل و صحبت‌ها. مدام چای تعارف می‌کردند، آن روز شیر هم تهیه کرده بودند و روی آتش حسابی داغ شده بود و در سرمای خشک، زاینده‌رود بی‌آب‌وعلف، حسابی هم می‌چسبید. میوه هم داشتند، البته از باغ و زمین‌های خودشان نبود، منتها میوه هم تعارف می‌کردند و رسم میهمان‌نوازی را به حد وسع‌شان، تمام و کمال به‌جا می‌آوردند. اینها را گفتم که حداقل به سهم خودم و به حد چندساعت گفت‌وگو و معاشرت با کشاورزان، به حد چندساعت نان و نمک خوردن و شنیدن دردها و مشکلات‌شان، قاطعانه بنویسم که اهل آتش‌بازی و شلوغ‌کاری نبودند. اگر چنین بود، دوسه هفته در چادر، روی آن زمین سرد و خشک، روز را شب و شب را روز نمی‌کردند و اصلا مردم هم پای کار آنها نمی‌آمدند و رسانه هم پوشش نمی‌داد. اینکه چه شد کار به اینجا رسید که من باید چنین شهادتی بدهم و تمام رسانه و فضای مجازی پر بشود از فیلم و تصاویری از اعتراض و اغتشاش و درگیری، آن‌هم با قید اینکه اینها کشاورزان معترض هستند، خیلی پیچیده نیست، ولی باید خیلی به آن فکر کرد. همین الان که من اینها را می‌نویسم، نمی‌دانم حال آن چند بسیجی چاقوخورده و مجروح‌شده، آن زن و مردهای بی‌خبر از همه‌جایی که سنگ و دود خوردند و آن مامورانی که سر و دست‌شان شکسته چطور است و چه شدند. اما این را می‌دانم که اگر وضعیت همینطور ادامه پیدا کند، یعنی به حاشیه رفتن مطالبات مردم.

همه‌چیز در جلسات کشاورزان و استانداری حل‌وفصل شد

تلفن همراهم را برداشتم و به چند نفر از کشاورزانی که درجریان سفرم به این شهر شماره تماس‌شان را گرفته بودم، زنگ زدم. یکی‌درمیان جواب دادند و قبل از اینکه من از ماجرای این دوسه روز اخیر سوال کنم، خودشان شروع می‌کردند و با اعلام برائت از کسانی که اعتراضات را به آشوب کشیدند، می‌گفتند قرار نبود اینطور شود و خودمان هم نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاد. می‌گفتند مطالبه ما مشخص بود و هست، هنوز هم از آن عقب‌نشینی نمی‌کنیم. ما آب می‌خواهیم و تا آب نباشد، نه کشاورزی داریم، نه دامداری. ما کاری به این شلوغ‌بازی‌ها نداریم، چون کار ما و دوستان ما نیست. نمی‌دانیم اینهایی که چادرها را آتش زدند، که بودند و از کجا آمدند. تقریبا حرف همه آنهایی که من می‌شناختم یکی بود و نمی‌خواهم بگویم که در بین معترضان هیچ کشاورزی نبود، چون لزوما تمام آنهایی که من می‌شناختم، تمام کشاورزان و معترضان نبودند و نیستند. اما خب با همه این اوصاف با آن شناختی که من داشتم و در تمام این مدتی که اعتراض‌شان را با این یکجانشینی به گوش همگان رساندند بعید به‌نظر می‌رسد این آشوب از دل کشاورزان جوشیده باشد. با همه اینها، گفت‌وگویی با یکی از فعالان اجتماعی و رسانه‌ای استان ترتیب دادیم و او در ارتباط با آنچه در اصفهان طی دوسه روز اخیر گذشت، به «فرهیختگان» گفت: «طبق صحبت‌هایی که انجام شد و در جلساتی که مسئولان استانی با کشاورزان صحبت کردند، قرار شد تجمع کشاورزان در بستر زاینده‌رود جمع شود. من در این ارتباط با مسئول صنف کشاورزان صحبت می‌کردم، در جلساتی که با استانداری و مسئولان استان داشتند به این نتیجه رسیدند که شروطی را تنظیم کنند و این شروط انجام شود. پیرو همین موضوع قرار شد آب به زاینده‌رود ورود کند. البته درصورتی‌که به اندازه سه‌ماه آب شرب مردم اصفهان کنار گذاشته شود و از مازاد آبی که پشت سد است وارد زاینده‌رود شود. این صحبت انجام شده و به توافق رسیده‌اند و امضا شد. کشاورزان هم همان شبی که ساعت3 صبحش چادرها آتش زده شد، بیانیه‌ای را در بستر زاینده‌رود خواندند که مساله اینچنین است و این توافقات صورت گرفته و تمام. منتها کشاورزان آن زمان که بیانیه خوانده شد دو بخش شدند؛ یک بخشی مخالفت کردند، یک بخشی هم موافق بودند و گفتند جمع کنیم و برویم. استانداری هم گفته بود جمع کنید و بروید تا ما آب را باز کنیم. کشاورزان برخی قبول کردند و برخی قبول نکردند و می‌خواستند چادرها برجا و برپا بماند. اما جالب‌تر اینکه در این میان یک عده اجازه ندادند کشاورزان چادرها را جمع کنند؛ یعنی تعدادی از کشاورزانی که شروط استانداری را پذیرفته بودند و اعتماد کردند، عده‌ای در جمع به آنها گفته بودند بایستید و چادرها را جمع نکنید، ما پشت شما هستیم، برای چه می‌خواهید جمع کنید. برخی از کشاورزان چادرها را جمع کردند و برخی مانده بودند و در شرف جمع‌آوری بودند. اما به یک‌باره ساعت 3.5 صبح این اتفاقاتی که درجریانش هستید افتاد.»

آتش‌سوزی چادرها شروع شد

این فعال رسانه‌ای استان با اشاره به جزئیات بیشتری از ماجرا گفت: «نیروهای ناجا روز قبل به کشاورزان گفته بودند شما فردا جمع کنید چون توافقات انجام شده است و دیگر دلیلی وجود ندارد این تجمع ادامه پیدا کند. ساعت 3.5 صبح بود که ویدئویی منتشر شد مبنی‌بر اینکه چادرها آتش زده شده. صبح دیروز بود که با چند کشاورز و مسئول صنف آنها صحبت کردم و گفتند چیزی که ما دیدیم، همزمان با ورود ناجا چادرها آتش گرفت؛ اما خب این همه ماجرا نبود؛ دوربین‌های مداربسته‌ای به‌سمت مرکزیت پل خواجو وجود دارد که آن‌شب همه‌چیز را ضبط کرده است. فیلم‌ها را بررسی کردیم. روایت کردیم ماجرا چه بود که دو نفر از پشت و خارج از جمع کشاورزان آمدند و چادرهای مردم را آتش زدند. بعد از این امر ناجا ورود می‌کند و مابقی افرادی را که آنجا بودند و کشاورز هم بودند متفرق می‌کند و ماجرا تمام می‌شود.این یعنی آتش سوزی کار ناجا نبوده، پیگیری بعدی این بود که از کشاورزان پرسیدیم و گفتند ما به این ماجرا ورود نمی‌کنیم، چون هیچ دخلی در به‌وجود آمدن آن نداشتیم. بیانیه هم خواندند که دیگر تجمعی نداریم خصوصا برای روز جمعه هیچ تجمعی وجود ندارد.»

فراخوان تجمع در روز جمعه؛ مسیر انتقال آب به یزد را هم قطع کردند

عمرانی ادامه داد: «بعد از آن ماجرا بود که فراخوان‌هایی برای ادامه تجمعات داده شد که اغلب مرتبط با جریان ضدانقلاب بود که روز جمعه در بستر زاینده‌رود هستیم. ازطرفی دیروز با چند کشاورز  صحبت کردم که به اینها گفته بودند اگر مصاحبه‌ای کنید که علیه افرادی باشد که امروز تجمع کردند جان شما در خطر است؛ یعنی آنها را تهدید جانی کردند. با اینها هم که تماس گرفتم بر سر مزارع خود بودند و اصلا ورود نکرده بودند؛ یعنی هیچ کشاورزی حداقل در ابتدای اعتراضات روز جمعه نبود. یکی‌دو کشاورز اوایل صبح در بین مردم بودند و بعد متفرق شدند و بعد اراذل و اوباش و اغتشاشگران فضا را برهم زدند. بعد از آن شرایط بغرنج شد و حدود 500 تا هزار نفر در بستر زاینده‌رود بودند و فضا را به‌هم ریختند و شروع کردند به دادن شعارهای رادیکال و اوضاع را به‌هم زدند. ساعت 10 و نیم صبح بود، بعد از آن خیابان را بستند و به سمت صداوسیما رفتند که نبش پل خواجو بود و می‌خواستند به آنجا ورود کنند که نیروهای انتظامی مانع شدند. فضا به‌طرف بستر زاینده‌رود پیش رفت و به‌سمت نیروهای ناجا سنگ پرتاب کردند و موتور ناجا آتش گرفت و چند نیروی بسیجی چاقو خوردند که به بیمارستان منتقل شدند. یک خانم در خیابان بی‌هوش شد که از مردم بود. فیلم‌هایی که من می‌دیدم چند خانم دیگر هم سنگ خورده بودند؛ دو طرف می‌زدند. همچنان که من با شما درحال گفت‌وگو هستم در بستر زاینده‌رود هستند. حدس این بود که گروهی از این معترضان به‌سمت نمازجمعه بروند ولی چیزی که مشخص است همزمان در ساعت 10 و نیم در چندمنطقه اصفهان شاهد تجمع بودیم. بخشی سمت روستاهای شرق اصفهان بودند و بخشی در ناحیه غرب اصفهان حضور داشتند و اکثرا از سمت بزرگمهر، سی‌وسه پل تا پل فلزی پراکنده شده بودند و هیچ‌یک کشاورز نبودند. همزمان با اینکه امروز فراخوان تجمع بود، دیشب عده‌ای رفتند و لوله انتقال آب شرب به یزد را قطع کردند. از طرفی گزارش و مصاحبه داریم که کشاورزان صراحتا می‌گویند مشکلی با آب شرب یزد نداریم و مشخص است جریان ضدانقلاب آب مردم یزد را قطع کردند و صبح چند تجمع همزمان باهم شکل دادند.» این روایت را از زبان یکی از حاضرین در منطقه شنیدیم، منتها نمی‌توان گفت همه ماجرا همین بود، چون هر لحظه فیلم و پست‌هایی از اصفهان منتشر می‌شود و از قضا کشاورزان هم درحال اعتراض به وضع موجود هستند. همچنان مطالبه‌شان را دارند، اما اینکه فضا چطور اینقدر سریع رادیکال شد، شعارها به‌سمت‌وسوی خاصی رفت و اتفاقات اینچنینی، خیلی تحلیل سختی ندارد و می‌توان به‌راحتی گفت عده‌ای روی موج اعتراضات سوار شده‌اند و درست در روز و ساعاتی که مطالبات به‌جایی رسید و قول‌هایی هم داده شد، به فکر ماهیگیری خود از آب گل‌آلود افتادند و می‌ترسیدند این ماجرا تمام شود و سر آنها بی‌کلاه بماند.

خوب تدبیر نشد

با یکی از اساتید دانشگاه در اصفهان هم گفت‌وگویی داشتم. او نیز در تشریح وضع موجود تا حدی میانه ایستاد و بخشی از قصور و کوتاهی را متوجه ناجا انداخت و بخش دیگر را متوجه اغتشاشگران می‌دانست اما اصل اعتراض متعلق به کشاورزان است. این استاد دانشگاه که در سفر من به اصفهان، همراهی‌ام می‌کرد به «فرهیختگان» گفت: «آن جمعه‌ای که شما با من صحبت می‌کردید به‌قدری این کار و اعتراض درست بود و کشاورزان روی اصول کار می‌کردند و با هیچ‌کسی برخورد و توهینی نکردند که همه شبکه‌های خارجی هم می‌گفتند این منحصربه‌فرد بود که مردم خواسته خود را می‌خواهند و کاری به‌جایی ندارند و شلوغ‌کاری نمی‌کنند. ماجرا از این قرار است که در این چند روز ظاهرا جلساتی برگزار شد و کار خوب پیش می‌رفت و بنا بود خسارت کشاورزان داده شود و اینها یعنی کشاورزان هم پذیرفته‌اند اگر آب آمد و آب شرب ذخیره به‌اندازه سه‌ماه وجود داشت، مشکلی نیست و می‌توان از این آب برای کشاورزی هم بهره برد. حرف هم همین بود تا راهکار کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت ارائه دهیم. هرچند راهکار بلندمدت پیچیده است. اینها را ما هم گفتیم، گفتیم که خسارت کشاورزان را پرداخت کنید. برآوردی هم کردیم که اگر چهارهزار میلیارد تومان به کشاورزان پرداخت می‌شد، مشکلی ایجاد نمی‌شد. نمی‌گوییم یک‌باره و نقد واریز می‌شد، بلکه به‌تدریج این خسارت پرداخت می‌شد. مردم هم پذیرفته بودند تغییراتی ایجادشده و این دولت با دولت قبل متفاوت است. مساله درست می‌شد و گویا بنا بود چادرها را جمع کنند که بر اساس جلساتی بود که تشکیل داده بودند. ولیکن دست‌هایی در کار بود. ممکن است خانواده شما با خانواده عمو بر سر مساله‌ای دعوا داشته باشید، دو، سه بزرگ‌تر می‌نشینند و به‌نتیجه می‌رسند چه‌کار کنند. اینجا هم ماجرا همین‌طور شد، برخی کشاورزان مفاد جلسات را پذیرفتند و بیانیه‌ای هم خوانده شد منتها بعضی قبول نکردند و باید با مماشات رفتار می‌شد و مسئولان و بزرگان شهر مساله را حل می‌کردند. اما به هر شکل این‌طور نشد و یک‌دفعه ما شنیدیم حدود ساعت سه گفته می‌شود عده ای ریخته‌اند و چادرها را آتش زده‌اند. مردم هم ناراحت شدند و امروز خیلی شلوغ بود، وضعیت هم طوری است که قابل‌کنترل نیست. همه‌جا شلوغ شده، دو طرف به‌سمت هم چیزی پرتاب می‌کنند و زخمی می‌شوند و عده‌ای هم که سوءاستفاده‌گر هستند و کار خودشان را پیش می‌برند. باید بگویم کشاورزان شاید کم اعتماد شده اند. بنا بود بیایند و استاندار هم پول تهیه ‌کرده بود؛ 500میلیارد را از صنایع و جاهای مختلف گرفته بود تا خسارت‌ها پرداخت شوند و مشکل کشاورزان حل شود. نمی‌دانم چه دستی در کار بوده یا چه نادانی در کار بود که این وضعیت ایجاد شد. چادر را کشاورز در زاینده‌رود زده است، دولت گفت و اخبار منتشر کرد و خود کشاورز هم جمع می‌کرد. کمی دیرتر یا زودتر که توفیری نداشت، حال کشاورزان روز بعد چادرها را جمع می‌کردند چه مشکلی بود؟ روسای صنف باید می‌گفتند به ما قول دادند کشاورزان چادرها را جمع کنند،همه کار حل شده بود. ساعت سه صبح در این چادرها چندنفر خواب بودند و درست است اینها را آتش بزنند؟ با این کار بلوا درست می‌شود. مردم با کشاورزان هستند، مردم هم ناراحتی‌هایی دارند. مردمی که نمی‌توانند گوشت، مرغ و نان را بخرند، تحریک می‌شوند. نمی‌دانم باید چه کرد ولی در این زمینه بی‌تدبیری شد. آنقدر مساله ساده بود که خراب کردند و ماجرا خوب تدبیر نشد.»

و اما استادان تبدیل فرصت‌ها به تهدید

و اما در جمع‌بندی به قول یکی از دوستان رسانه‌ای، آنقدر خصوصا در چندین‌سال اخیر، از این مدل شعارهایی که در اعتراضات اصفهان به‌گوش رسیده، شنیدیم که می‌دانیم ماجرا از کجا آب می‌خورد و لیدر کسیت و اصلا اینها سروکله‌شان از کجا پیدا می‌شود؟ اما این اتفاق چند خروجی دارد که تقریبا هیچ‌کدامشان به نفع و سود معترضان و آنهایی که هزینه‌اش را پرداخت می‌کنند، نیست؛ اولین ایراد و ماحصل این اغتشاش و درگیری‌ها امنیتی شدن رویکرد سیستم به اعتراضات و مطالبه‌گری‌های اینچنینی است. در جریان این اعتراضات بود که رسانه‌های رسمی و غیررسمی داخلی، جلوتر و بهتر از رسانه‌های آن‌ور آبی، مساله را پوشش دادند و صدای مطالبه‌گران، کشاورزان، دامداران و مردم اصفهان را به‌گوش مسئولان رساندند. حتی اولین‌بار بود که صداوسیما پای کار آمد و این مدل را بدون‌هیچ‌سناریونویسی و توهم‌توطئه‌ای پوشش داد. با اتفاق اخیر نه‌تنها دیگر به‌راحتی چنین اعتراضات و مطالباتی در سیستم به‌رسمیت شناخته نمی‌شود و احتمالا دوباره به تنظیمات کارخانه در مواجهه با این مدل‌ها برمی‌گردیم، بلکه زبان رسانه هم الکن از بازتاب چنین اتفاقاتی خواهد شد، یعنی دیگر همه‌چیز اینقدر دموکراتیک و فانتزی نخواهد بود. نکته بعدی که این ماجرا را به تهدیدی جدی تبدیل می‌کند، نگرانی از نوع برخوردهای پسینی  است. به‌هرحال این تجمع مدت‌هاست در آن محدوده درحال انجام بود و کشاورزان از خیلی وقت پیش چادر زده‌ بودند و بالاخره به نتیجه رسیده‌ و بیانیه هم خوانده شده و قرار بر جمع‌آوری چادرها و خاتمه اعتراضات بود. نمی‌شد کمی از این فضا بهتر و بیشتر مراقبت کرد؟ نمی‌شد اگر علم و اعتقاد به حضور نفوذی‌ها به جمع کشاورزان را داریم، کمی بهتر بار نظارتی را به دوش می‌کشیدیم که این‌طور آتش‌بازی نشود؟

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰