مروری بر پنل‌های تخصصی همایش علوم‌‌انسانی و حکمت اسلامی-4
یکی از بحث‌هایی که در حکمت اسلامی مطرح می‌شود مقاصد حکمت و مقاصد شریعت است. برخی کتاب‌های قرن سوم مثل علل‌الشرایع و کتاب‌های العلل به این مساله توجه دارد. از مهم‌ترین مباحث حکمی، علل، مقاصد و اهداف است که در مدیریت به‌ویژه در نظریه سیستم‌ها کاربرد دارد.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۰۶ - ۰۱:۴۸
  • 00
مروری بر پنل‌های تخصصی همایش علوم‌‌انسانی و حکمت اسلامی-4
سه نمونه از ارتباط حکمت اسلامی و دانش مدیریت
سه نمونه از ارتباط حکمت اسلامی و دانش مدیریت

فرهیختگان  «همایش ملی علوم‌انسانی و حکمت اسلامی» برای اولین‌بار در معاونت انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی طراحی شد و پنل‌های تخصصی 13گانه آن، بستری برای بررسی دستاوردهای علمی و معرفتی اندیشمندان، استادان و فرهیختگان در زمینه نسبت علوم‌انسانی و حکمت اسلامی بوده است. در این نوشتار، خلاصه‌ای از مباحث ارائه‌شده توسط عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم‌انسانی این دانشگاه در پنل‌های تخصصی همایش علوم‌‌انسانی و حکمت اسلامی در باب نسبت حکمت اسلامی و تعالی علوم‌انسانی و هنر آورده شده که در ادامه می‌خوانید.

درخصوص نسبت حکمت اسلامی و تعالی مدیریت، نگاه خود را عرض کنم. مدیریت عبارت است از انجام وظایف برنامه‌ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی، کنترل. به‌عبارت دیگر مدیریت یک فرآیند تصمیم‌گیری در سازمان است. مدیریت یک فرآیند موثر و هدفمند است که هدایت‌گری سازمان را انجام می‌دهد. هدایت‌گری‌ای که از برنامه‌ریزی شروع ‌شده تا کنترل را در بر می‌گیرد. هدایت‌گری دربردارنده پنج وظیفه در طول هم است: اول برنامه‌ریزی، دوم سازماندهی، سوم رهبری، چهارم هماهنگی و پنجم کنترل و ارزیابی.

البته این معنای مدیریت به معنای مدرن است. مدیریت در معنای مدرن subjectivism درواقع عقلانیت و اصالت عقلانیت حاکم بر مدیریت است. لذا مدیریت به معنای مدرن از سال1880 مطرح شده، البته اصل دانش مدیریت یا فرآیند مدیریت حتی در ایران باستان و تمدن‌های قدیمی ایرانیان، مصریان، سومریان و... بوده است. در تمدن اسلامی مدیریت‌های باشکوه و تمدن‌ساز داشته‌ایم و در دوره‌های مختلف عالمان، بزرگان آمده‌اند و دانش را به ثمر رسانده‌اند. سیر مکاتب مدیریت از سال 1880 تا 1920 یک مرحله دارد؛ مدیریت علمی که تیلور مطرح کرد یا مکتب مدیریت اداری که هنری فایول مطرح کرد یا مدیریت بروکراسی که وبر مطرح کرده، در این مرحله است. از 1920 تا 1950 مکاتب نئوکلاسیک آمدند و مکتب روابط انسانی در مدیریت مطرح شد و از سال 1960 تاکنون مکتب سیستمی و سیستم‌ها و مکتب اقتضایی و مکتب نوگرایی مطرح شده است. الان که سال 2020 را پشت‌سر گذاشته‌ایم، مکاتب جدیدی شکل گرفته و نشان‌دهنده این است که چقدر دانش مدیریت گسترده شده؛ ازجمله مدیریت دولتی، مدیریت بازرگانی، مدیریت صنعتی، مدیریت تکنولوژی، مدیریت بیمه، مدیریت مالی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت گمرکی، مدیریت محیط‌زیست و ده‌ها مدیریت دیگر... .

لذا امروز با یک دپارتمان مدیریت نمی‌توان دانش مدیریت را پوشش داد، حتی دانشکده مدیریت هم دیگر جوابگو نیست. دانشگاه علوم مدیریت نیاز داریم. البته این تصویر اجمالی از مدیریت به معنای مدرن آن است. اما حکمت اسلامی وقتی می‌خواهد با دانش مدیریت ارتباط پیدا کند از گستردگی وسیعی برخوردار است. همه فلسفه‌های مشاء، اشراق، حکمت متعالیه، حکمت نوصدرایی، عرفان نظری، عرفان علمی، عرفان ادبی، کلام و الهیات اسلامی، معارف اسلامی و... همه جزء حکمت اسلامی است. یعنی ما با یک میراث عظیمی به نام حکمت اسلامی مواجه هستیم که در آموزه‌های قرآنی و در فرمایش‌های اهل‌بیت عصمت و طهارت به‌خصوص مولانا امیرالمومنین(ع) -که مباحث حکمی فراوانی در کلام حضرت است- بخش عظیمی از معارف، ارزش‌ها و آموزه‌ها، هست و نیست‌ها، بایدها و نبایدها وجود دارد. واژه حکمت هیچ معادل انگلیسی ندارد. یعنی نه reason است، نه wisdom است، نه‌ration . حکمت، معادل انگلیسی‌اش حکمت است و باید آن را با یک جمله انگلیسی توضیح داد، معادل واژگانی ندارد. حکمت، دانش متقن، نافع و کارآمد است. لذا هم جنبه عملی دارد هم جنبه نظری. حکمت یک مفهوم کاملا اسلامی است و در فرهنگ اسلام و در آموزه‌های قرآنی مطرح شده و شکل گرفته است. یکی از معجزه‌های پیامبر اکرم(ص) معجزه حکمت است که تبیینش برای دنیای امروز بسیار راحت‌تر است، هم rationality هم science  و هم knowledge در آن وجود دارد و از همه مهم‌تر کارآمدی و انسان‌سازی در آن است.

سوال این است؛ چه نسبتی بین حکمت اسلامی با این گستردگی و دانش و علم مدیریت با این‌همه گستردگی وجود دارد. موضوعات و محورهایی که در نشست‌های تخصصی مورد بحث قرار می‌گیرد مثل حکمت اسلامی و مسئولیت‌های اجتماعی، حکمت اسلامی و مدیریت جهادی، حکمت اسلامی و مدیریت دانش و... همه از این قبیل هستند.

سه نمونه از ارتباط حکمت اسلامی و دانش مدیریت برای شما عرض می‌کنم.

1. یکی از مهم‌ترین مبانی دانش مدیریت مباحث انسان‌شناسی است.

منظور شناخت انسانی است که در ساحت روابط انسانی مطرح است و موضوعاتی مانند انسان کیست؟ چه نیازهایی دارد؟ چه روابطی دارد؟ روابط انسانی و ارزشی چیست؟ و شامل هر پرسشی است که در شناخت انسان مطرح می‌شود. شناخت انسان در برنامه‌ریزی و سازماندهی اثر دارد. یعنی هر تئوری درباره انسان و مبانی انسان‌شناختی روی پنج رکن مدیریت تاثیر دارد که مبانی انسان‌شناسی از مهم‌ترین مسائل حکمت اسلامی است.

2. یکی از مهم‌ترین زوایای مدیریت، هدفمندی است. مدیریت فرآیند موثر هدفمند است. یکی از بحث‌هایی که در حکمت اسلامی مطرح می‌شود مقاصد حکمت و مقاصد شریعت است. برخی کتاب‌های قرن سوم مثل علل‌الشرایع و کتاب‌های العلل به این مساله توجه دارد. از مهم‌ترین مباحث حکمی، علل، مقاصد و اهداف است که در مدیریت به‌ویژه در نظریه سیستم‌ها کاربرد دارد.

3. در حکمت و شریعت اسلامی آثار مهمی داریم به‌خصوص در نهج‌البلاغه. این‌جانب در یک سخنرانی درخصوص حقوق بشر در اسلام، فقط از نهج‌البلاغه و نامه 53 صحبت کردم و مستمعان غیرایرانی مسیحی گله کردند چرا تابه‌حال شما شخصیت برجسته امیرالمومنین(ع) را به ما معرفی نکرده‌اید. همین فرمان حکمرانی امیرالمومنین(ع) به مالک‌اشتر (نامه 53) یک دوره تئوری مدیریت و رهبری را به ما یاد می‌دهد.

امید است این ظرفیت ارزشمند در قالب همایش مستقل ملی با محوریت حکمت اسلامی و مدیریت در سال‌های آتی ادامه یابد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰