محیا میرصادقی دانشجوی 21سالهای است که درحال تحصیل در رشته تجارت و اقتصاد در دانشگاه پکن کشور چین است. او در رشته اقتصاد و تجارت تحصیل می کند. طی دوسال آموزش زبان چینی را تمام کرده است. به گفته خودش سال سوم حضورش در دانشگاه پکن بیشتر به مباحث مرتبط با اقتصاد و تجارت و سال چهارم بیشتر به پایاننامهنویسی گذشته است. میرصادقی در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره چرایی تصمیمش برای تحصیل در این کشور و چگونگی تحقق آن گفته است که در ادامه میخوانید.
چه اتفاقی باعث شد به تحصیل در چین فکر کنید و چهسالی این تصمیم را گرفتید؟
من از دوران راهنمایی به این موضوع فکر میکردم که برای ادامهتحصیل به خارج از ایران بروم اما تصمیم برای کشور خاصی نگرفته بودم. به همین خاطر زبانهایی مثل فرانسه و اسپانیایی را کاربردی میخواندم تا در آینده از آنها استفاده کنم و به دانشگاهی بروم که بتوانم از این زبانها استفاده کنم. زمانی که باید تعیین میکردم برای کدام کشور اقدام کنم با نوسانقیمت دلار مواجه شدیم و طبیعتا انتخابهایم محدود شد و به همین خاطر یک کشور کمهزینهتر را انتخاب کردم که بورسیه آن هم راحتتر باشد. سال آخر دبیرستانم و با توجه به شرایط موجود، به این جمعبندی رسیدم که به کشور چین بروم.
در ایران کنکور شرکت کرده بودید؟
بله. در ایران در رشتههای انسانی و زبان در کنکور شرکت کردم و در کنکور انسانی توانستم رتبه سههزار را به دست بیاورم، همچنین در زبان هم رتبهام 397 شد که درنهایت در رشته زبان انتخابرشته کردم و در دانشگاه تهران زبان چینی قبول شدم؛ با این حال دوست داشتم زبان را در اجتماع یاد بگیرم، به همین دلیل به کشور چین رفتم.
سطح علمی دانشگاههای کشور را در رشته زبانچینی چطور ارزیابی میکنید؟
من در ایران دوستانی دارم که در دانشگاههای کشورمان زبان چینی میخوانند و دانشجویان ممتاز دوره خودشان هستند و من وقتی مقایسه میکردم کیفیت زبان چینی آنها دستکمی از من که در چین بودم نداشت، اما آنچه باعث تفاوت میشود این است که در دانشگاه ما اصلا درس فارسی نداریم ولی در ایران دانشجویان یکسری درسها را فارسی میخوانند.
رابطه اساتید با دانشجویان خارجی چگونه است؟
مراودات دانشجویان و اساتید هم جالبتوجه است و عموما اساتید با دانشجویان روابط دوستانهای دارند. خاطرهای که من در این زمینه دارم این است که یکبار استادم را به ناهار دعوت کردم و پذیرفت و با من غذا خورد یا وقتی بیمار شده بودم و هنوز به زبان چینی مسلط نبودم از استادم خواستم با دکتر صحبت کند. اینطور به نظر میرسد که آنها مثل خانواده کنار دانشجویان هستند.
کمی از مشکلات تحصیل در کشور چین صحبت کنید، با چه مسائلی مواجه شدید؟
مشکلی که در چین وجود دارد برخلاف کشورهای اروپایی این است که امکان کار کردن با ویزای دانشجویی وجود ندارد و دیپورت میشوید، این درحالی است که فرصتهای شغلی برای خارجیها زیاد است و شغلهایی مثل تدریس زبان انگلیسی خیلی مورد توجه است ولی کار کردن با ویزای دانشجویی ممنوع است. ما حداقل بهخاطر کسب تجربه دوست داشتیم کار کنیم ولی این امکان فراهم نبود.
تفریحتان در آنجا چیست؟ اوقات فراغت را چگونه سپری میکنید؟
درخصوص تفریح باید بگویم بهطورکلی شهر پکن شهری اقتصادی و سیاسی است و اینطور بهنظر میرسد که شهر روی دور تند است. امکانات تفریحی و فضای حاکم برآن هم طبیعتا همانطور است. ما خیلی به تفریح نمیرویم و بیشتر از فضای دانشگاه استفاده میکنیم. چون تنها زندگی میکنم باید بیشتر به کارهای زندگی مثل آشپزی و شستوشو بپردازم و مجبورم با تفریح کمتر، به کارهای شخصی خود رسیدگی کنم، البته بیشتر زمانها را به کتابخانه میروم.
سبک زندگی دانشجویان در ایران با دانشجویی که در خارج از ایران درس میخواند چه تفاوتهایی دارد؟
فکر می کنم دانشجویان چینی بیشتر از دانشجویان کشورهای دیگر تلاش می کنند چون جمعیت کشورشان زیاد است و رقابت بالا است، خود چینیها خیلی زیاد درس میخواندند. همیشه کتابخانه شلوغ بود و کلا دانشجویان درسخوانی بودند و همواره دیدن تلاش آنها روی ما هم تاثیر میگذاشت و سعی میکردیم خیلی خوب درس بخوانیم.
دوران کرونا چه تاثیری بر تحصیل شما داشت؟
باید این مساله را بگویم من سال آخر هستم و مشکلی که بعد از کرونا پیش آمده این است که چین برخلاف سایر کشورها مرزهایش را بست و دیگر دانشجویان را راه نداد و ما درحال حاضر دو سال است که آنلاین درس میخوانیم و این امر باعث شد چهره چین در مجامع عمومی خراب شود و خیلی از دوستان و همکلاسیهای من در این مدت انصراف دادند ولی من چون انگیزه دارم و هدفمند این مسیر را انتخاب کردم ترجیح میدهم درسم را ادامه دهم.
سوال مهم و خاصی که شاید در برابر همه دانشجویان خارج از کشور قرار دارد، درباره بازگشت به ایران است. شما چگونه فکر میکنید؟
درخصوص برگشت به ایران بعد از اتمام تحصیلاتم باید بگویم ما به کشور خودمان مدیون هستیم و زمانی که 12 سال در مدرسههای دولتی ایران درس میخوانیم یعنی کشور برای ما خرج کرده و ما به کشورمان دین داریم و همیشه این جمله را با خودم میگویم که وطن هتل نیست که هر زمان بخواهی آن را ترک کنی، من فکر میکنم اگر تا بالاترین مقاطع هم در خارج از ایران درس بخوانم باز به کشورم برمیگردم و دوست دارم در پیشرفت کشورم سهیم باشم.
بعد از پایان تحصیلات چه چیزی با خودتان به ایران میآورید؟
رشته من اقتصاد و تجارت است، آن هم در کشوری که رتبه اول را در این زمینه دارد، درنتیجه آنچه من یاد گرفتم در این کشور و اینکه چطور چین در عرض 30 سال توانست به جایگاه فعلی خودش برسد و اینکه ما چطور میتوانیم مثل آنها باشیم را سعی میکنم در ایران پیاده کنم و در هر کسبوکاری هم که وارد شوم از آن استفاده خواهم کرد