مروری بر پنل‌های تخصصی همایش علوم‌‌انسانی و حکمت اسلامی-3
مستحضر هستید که امروزه در علوم‌سیاسی مجموعه‌ای از رشته‌ها و علوم گردهم جمع آمدند؛ مثل فلسفه سیاست، اندیشه سیاسی، سیاست تطبیقی، جامعه‌شناسی سیاسی، فلسفه تطبیقی، تاریخ تحولات سیاسی و سیاستگذاری عمومی که علوم‌سیاسی هم به آن می‌پردازد، بحث‌هایی مثل سیاست تطبیقی که مطالعات منطقه‌ای را شامل می‌شود و همچنین روابط بین‌الملل و فلسفه سیاسی اینها مباحثی هستند که در دنیای مدرن خیلی جدی به آن توجه شده است.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۰۲ - ۰۱:۳۲
  • 00
مروری بر پنل‌های تخصصی همایش علوم‌‌انسانی و حکمت اسلامی-3
چرا از مبانی حکمت اسلامی در تولید علم سیاسی استفاده نمی‌کنیم؟
چرا از مبانی حکمت اسلامی در تولید علم سیاسی استفاده نمی‌کنیم؟

«همایش ملی علوم‌انسانی و حکمت اسلامی» برای اولین‌بار در معاونت ‌ انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی طراحی شد و پنل‌های تخصصی 13گانه آن، بستری برای بررسی دستاوردهای علمی و معرفتی اندیشمندان، استادان و فرهیختگان در زمینه نسبت علوم‌انسانی و حکمت اسلامی بوده است. در این نوشتار، خلاصه‌ای از مباحث ارائه‌شده توسط عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم‌انسانی این دانشگاه در پنل‌های تخصصی همایش علوم‌‌انسانی و حکمت اسلامی در باب نسبت حکمت اسلامی و تعالی علوم‌انسانی و هنر آورده شده که در ادامه می‌خوانید.

مستحضر هستید که امروزه در علوم‌سیاسی مجموعه‌ای از رشته‌ها و علوم گردهم جمع آمدند؛ مثل فلسفه سیاست، اندیشه سیاسی، سیاست تطبیقی، جامعه‌شناسی سیاسی، فلسفه تطبیقی، تاریخ تحولات سیاسی و سیاستگذاری عمومی که علوم‌سیاسی هم به آن می‌پردازد، بحث‌هایی مثل سیاست تطبیقی که مطالعات منطقه‌ای را شامل می‌شود و همچنین روابط بین‌الملل و فلسفه سیاسی اینها مباحثی هستند که در دنیای مدرن خیلی جدی به آن توجه شده است. مباحث علوم‌سیاسی از قدیم‌الایام در ایران وجود داشته و حتی قبل از اینکه دانشگاه تهران در سال1313 تاسیس شود، مدرسه علوم‌سیاسی بعد از مدرسه طب جزء قدیمی‌ترین نهادهای آموزش عالیه در ایران است که به دستور مظفرالدین شاه قاجار راه‌اندازی شد و بیشتر هدف این بود که وزارت خارجه را تقویت کند و افرادی مثل میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله هم در راه‌اندازی آن نقش داشتند. امروزه علوم‌سیاسی خیلی توسعه پیدا کرده است. جامعه‌شناسی سیاسی، رشته مطالعات منطقه‌ای، رشته دیپلماسی اندیشه سیاسی و مخصوصا بعد از انقلاب اسلامی ایران، اندیشه سیاسی اسلام، فقه سیاسی، فلسفه سیاسی اسلامی یا فلسفه اسلامی سیاست شکل گرفته‌اند و تقریبا می‌شود گفت علوم‌سیاسی در ایران یک توسعه جدی پیدا کرده است. حتی حوزه‌های علمیه هم رشته تخصصی فقه سیاسی را راه‌اندازی کرده‌اند و حوزه وارد فقه‌های تخصصی ازجمله فقه سیاسی شده است. سیاست از قبل از میلاد مسیح و در ایران باستان، رم باستان، یونان باستان و مصر باستان وجود داشته است. همین کتاب سیاست ارسطو یا جمهوری افلاطون یا قانون افلاطون در حوزه سیاست و فلسفه سیاست است. فارابی عمده مسائلش فلسفه سیاست است. اولین فیلسوفان مسلمان ما هم دغدغه سیاست را داشته‌اند. سیاست مدرن و حتی ابن‌سینا هم دغدغه اصلی‌اش الهیات و طب و از این‌گونه مسائل بود، اما به مباحث سیاست و حکمت عملی پرداخت، چون سیاست قدیم جزء حکمت عملی بوده است. برای مثال خواجه‌نصیرالدین طوسی کتاب اخلاق ناصری را نوشته است. همچنین در قرون وسطی مسیحی‌ها مثل اگوستین قدیس یا توماس آکوئیناس آثاری در حوزه سیاست نگاشتند و جالب است بدانید که در رنسانس قبل از دکارت که پدر مدرنیته شناخته می‌شود، در اواخر قرن15 و اوایل قرن16 سیاستی که ماکیاولی راه‌اندازی کرد، یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها، کتاب لویاتان هابز است و بسیار در سیاست نقش مهمی داشته و مردم‌سالاری را ایشان مطرح کرد و هنوز هم می‌بینیم هیچ نخست‌وزیری نمی‌تواند در انگلستان سر کار بیاید، مگر اینکه ملکه اجازه دهد. عمده کشور دراختیار اوست.

استحضار دارید پیرو جنگ قرن17 که کل شهر لندن آتش گرفت، درنهایت حکومت مشروطه پذیرفته شد. به‌عنوان یک طلبه فلسفه علوم‌انسانی مطرح می‌کنم اگر سیر تطور را دقت کنیم می‌بینیم از زمان افلاطون و ارسطو حتی فیلسوفانی مثل فارابی تا قرن19 وقتی از سیاست سخن می‌گفتند منظور سیاست مطلوب بوده است. اینکه نظریه بدهند در این رابطه که انقلاب تحقق‌یافته چیست؟ یا روابط سیاسی تحقق‌یافته چیست؟ اینها تا قرن19 نبوده است. لذا گفته می‌شود علوم‌سیاسی مدرن از قرن19 پدید آمده و کمتر به توصیف جامعه سیاسی محقق می‌پرداختند. اینکه می‌گویند از قرن19 به بعد علوم‌سیاسی مدرن پدید آمده به این دلیل است که توصیف جامعه تحقق‌یافته اهمیت پیدا کرد و از آن به بعد مطالعات منطقه‌ای اهمیت پیدا کرد.

نیکی کیدی به ایران آمد و در رابطه با انقلاب اسلامی ایران تحقیق کرد و نظریه انقلاب اسلامی را ارائه داد، چون انسان محقق و سیاست محقق برای آنها اهمیت دارد. بعد اسکاچ پل نظریه می‌دهد. سیاست محقق برای آنها اهمیت دارد، لذا علوم‌سیاسی، فقه سیاسی به بایدها و نبایدها مربوط می‌شود و مسائل مربوط به حقوق سیاسی را بیان می‌کند. آنقدر علم سیاست گسترش و توسعه پیدا کرده که امروزه ما دانشگاه علوم‌سیاسی نیاز داریم نه یک دانشکده یا دپارتمان. حالا علوم‌سیاسی با این گستردگی می‌خواهد با حکمت پیوند پیدا کند (آن‌هم حکمت اسلامی که اعم است از کلام اسلامی، عرفان اسلامی و معارف اسلامی). حتی عرفان هم که می‌گوییم شامل عرفان عملی، عرفان ادبی و... می‌شود. مثلا فرض کنید بحث نظم سیاسی را با دیوان فردوسی پیوند بزنند یا با بوستان و گلستان سعدی پیوند بزنند. اینها نمونه‌هایی است برای اینکه حکمت اسلامی و علوم‌سیاسی اینقدر گسترده هستند و می‌توانند یک مبحث بسیار گسترده‌ای در باب پیوند حکمت اسلامی و علوم‌سیاسی شکل پیدا کند. من این بحث را عرض کردم برای این نتیجه‌گیری که همه نظریه‌ها مبتنی‌بر مبانی فلسفی است. شما نظریه‌ای که مبانی فلسفی نداشته باشد را سراغ ندارید، همه نظریه‌های سیاسی مبتنی‌بر مبانی فلسفی هستند. چرا ما از مبانی حکمت اسلامی در تولید علم سیاسی استفاده نکنیم؟ نظریه‌های توسعه، نظریه‌های نظم سیاست، نظریه عدالت رالز، نظریه عدالت نوزی و... همگی مبتنی‌بر مبانی فلسفی است، آیا ما نباید یک نظریه سیاسی مبتنی‌بر مبانی فلسفی ارائه دهیم؟ دنیا اینها را از ما می‌خواهد بشنود. حقیر وقتی با شخصیت‌های علمی دنیا ارتباط برقرار می‌کنم، آنها از ما انتظار دارند نظریه عدالت مبتنی‌بر فلسفه فارابی را معرفی کنیم یا نظریه عدالت مبتنی‌بر حکمت سینوی را مطرح کنیم. امید است در این همایش شاهد چنین مباحثی باشیم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰