گزیده‌خوانی «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی
در یکی‌دو هفته اخیر، یکی از موضوعاتی که بیشتر موردتوجه نشریات دانشجویی قرار گرفت، رسانه و بالاخص نوع صداوسیمایی آن بود. شاید اتفاقات و مناسبات دیگر تا قبل از این، مانع از شکل‌گیری این تمرکز در نشریات دانشجویی شده بود، اما به‌هرحال این اتفاق افتاد.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۰۲ - ۰۱:۴۰
  • 00
گزیده‌خوانی «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی
پیشنهادهایی به رئیس صداوسیما
پیشنهادهایی به رئیس صداوسیما

محمدعسگری، روزنامه‌نگار: نشریات و نشریات دانشجویی، خود در دسته رسانه‌ها قرار داده می‌شوند، اما به باور آنها، صداوسیما که رسانه ملی هم خوانده می‌شود، یکی از اصلی‌ترین و به باور برخی‌شان نیز همچنان اصلی‌ترینِ رسانه‌های موجود در کشور است. چه در دوران ریاست قبلی سازمان صداوسیما و با نظر به مسائل و اتفاقات حول آن، چه پس از تغییر ریاست و چه در دوران ریاست فعلی، سخن‌هایی از این سازمان به میان می‌آمد، اما در یکی‌دو هفته اخیر، یکی از موضوعاتی که بیشتر موردتوجه نشریات دانشجویی قرار گرفت، رسانه و بالاخص نوع صداوسیمایی آن بود. شاید اتفاقات و مناسبات دیگر تا قبل از این، مانع از شکل‌گیری این تمرکز در نشریات دانشجویی شده بود، اما به‌هرحال این اتفاق افتاد و به همین دلیل، در گزیده‌خوانی این هفته «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی، با نشریاتی از این دست مواجهیم که می‌توانید در ادامه آن را بخوانید. دانشجویان دانشگاه‌های آزاد اسلامی سراسر کشور می‌توانند نشریات منتشرشده خود را جهت استفاده در بخش گزیده‌خوانی هفتگی نشریات روزنامه «فرهیختگان»، به ادمین کانال نیمکت خبر (@nimkat_khabar) ارسال کنند.

نقدهای صداوسیمایی به مدیران جام‌جم

گزیده‌خوانی نشریات این هفته با شماره 20 نشریه «نبض» جامعه رسانه اسلامی دانشگاه صداوسیما شروع می‌شود؛ نشریه‌ای از درون این سازمان، که در 12 صفحه و در سال پنجم خود به انتشار رسیده است و علاوه‌بر اینها، هیات تحریریه نشریه را هم دانشجویان دانشگاه صداوسیما تشکیل می‌دهند؛ پس غالب مطالب این نشریه به خود سازمان صداوسیما برمی‌گردد. باتوجه به تغییر ریاست این سازمان، این نشریه گریزی نیز به برخی از مسائلی که به این تغییر هم ارتباط پیدا می‌کند زده است. البته جلد نه‌چندان جذاب این شماره از نشریه، با عکسی از بازیگر سریال افرا و تیتر «سیمرغ بلورین برای سریال‌های تلویزیونی» و زیرتیتر «سیمرغی از جنس غم» کار شده است. یادداشت‌های دیگر عبارتند از: «دانشگاه صداوسیما؛ میراثی که خاک می‌خورد»؛ «معاونت فضای مجازی؛ چالش جدی رئیس رسانه ملی»؛ «رویکرد پنج‌سال اخیر رسانه ملی در بازتاب نقش زنان»؛ «رقابت به سبک جام‌جم»؛ «وضعیت خاندان پهلوی از دیدگاه رسانه؛ حقیقت یا فریب؟!»؛ «فهم میزان تاثیرگذاری بر مخاطب در سیمای ملی، نیاز بقای فرهنگی انقلاب»؛ «صداوسیما و بحران کرونا»؛ و درنهایت «گزارشی از گفت‌وگوی ویژه نبض با محمد دلاوری»؛ که می‌توان از عناوین این مطالب، مضمون کلی و محتوای انتقادی‌شان را متوجه شد. یادداشتی که درباره جلد از آن سخن رفت، همان‌طور که از تیتر و زیرتیترش مشخص است، نقدی به فضای غم‌انگیز سریال‌های اخیر دارد. در اینجا از همه یادداشت‌ها نمی‌توانیم سخن برانیم و همان‌طور که از عنوان گزیده‌خوانی هم پیداست، قرار است با گزیده‌ای نسبتا مختصر روبه‌رو باشیم. یادداشتی که از این نشریه انتخاب شده، «فهم میزان تاثیرگذاری بر مخاطب در سیمای ملی، نیاز بقای فرهنگی انقلاب» است که شاید بهتر بود خود برای جذب خواننده، تیتر کوتاه‌تر و جذاب‌تری انتخاب می‌کرد. بگذریم؛ به محتوای یادداشت بپردازیم، جایی که در ابتدا می‌خوانیم: «امروزه در رسانه ملی، معیار بازتاب و تاثیرگذاری فیلم، تنها تعداد بیننده شده است. گرچه در جذب تعداد مخاطب نیز عملکرد ضعیف تلویزیون و کاهش محبوبیت سیمای ملی حتی در فیلم و سریال‌ها و برنامه‌های سرگرمی نیز زنگ خطر را در همین مقوله برای سازمان به‌صدا درآورده، اما این موضوع محل نزاع و بحث ما در این متن نیست. نبود استانداردهایی برای اندازه‌گیری تاثیر در مخاطب، و موفقیت فیلم‌ساز برای رسیدن به اهداف فرااقتصادی، منجر شده که میزان بیننده به میزان تاثیرپذیری تعمیم داده شود. ازجمله عیوب فراوان این طرز تلقی را در برنامه‌های فرهنگی و دینی سیما شاهدیم. این برنامه‌ها باید نسل جوان و جدید انقلاب را آشنا با معرفت و ارزش‌های اسلام و انقلاب و پایبند به آن نشان می‌داد، که با نگاه کوتاهی به اطراف مانند مدارس و فضای مجازی، نه‌تنها موفقیت سیمای ملی را نمی‌بینیم، بلکه عملکرد منفی نیز نسبت‌به گذشته در راستای تاثیرگذاری و هدف‌گذاری‌ها داشته است؛ پس نبود استاندارد و میزان و عدم اقدام برای کمی کردن میزان تاثیرپذیری مخاطبان، به مشکلات بلندمدت و عمیق فرهنگی می‌انجامد، زیرا خنثی بودن در مقوله فرهنگ، به فراموشی تدریجی ارزش‌ها و هنجارها منجر خواهد شد و نبود میزان برای اندازه‌گیری تاثیرات برنامه‌ها، به خنثی‌سازی یا عملکرد منفی مقوله فرهنگی می‌انجامد و این مرگ تدریجی فرهنگ و عدم انتقال فرهنگ به نسل جوان است.»

رسانه ملی و مهندسی فرهنگی

نشریه بعدی هم از جنس رسانه است؛ شماره 20 نشریه «حنیفا» بسیج دانشجویی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، نشریه‌ای که طراحی نسبتا استاندارد و خوب، و این شماره‌اش 6صفحه دارد، اما می‌تواند کمی به ترکیب رنگ‌ها و طراحی کادر نوشته‌ها بیشتر توجه کند، خصوصا که خود نشریه‌ای رسانه‌ای است. یادداشت اصلی نشریه که جلد را هم دربر گرفته، «تخدیر و خیال، سلطه و استکبار» عنوان دارد که به بررسی موضوع تخدیر و خیال در رسانه‌های نوین می‌پردازد و در بخش‌هایی از آن این‌گونه می‌خوانیم: «روزگاری پیش، ما آمریکا را از کشورمان اخراج نمودیم، اما هیچ‌گاه گمان نمی‌بردیم که روزی بتوانند مرزها را بی‌معنا کنند تا درون باشند، هنگامی که گمان می‌کنیم بیرون از مرزهای ما هستند. سالیانی نزاع بر سر کشورگشایی به جراحات و خونریزی‌ها ختم می‌شد و این روزها به گیج کردن و تخدیر دیگران بستگی دارد... ما امروزه تحت سلطه رسانه‌ای قرار گرفتیم که بزرگ اذناب آمریکا و سلطه‌گری عجیب است. ابزاری که بر اذهان و افکار رهبری می‌کند و آلت دستش فریب و خدعه و نیرنگ است... امروز آنچنان در منجلاب رسانه گیر کرده‌ایم که حتی نمی‌توان مطمئن شد که تصویر ما از خودمان حقیقی یا مجازی است... برای درمان همیشه سراغ منشأها می‌روند و منشأ این درد این است که ما رسانه و تکنولوژی را صرفا یک ابزار می‌دانیم و محتوا را جدا از فرم تلقی می‌کنیم. درحالی‌که رسانه‌ها محتوای خودشان را تولید می‌کنند و به خورد مخاطبان یا به‌عبارتی کالاهای تولیدی‌شان می‌دهند و ما تلقی‌مان این است که چه هنری کرده‌ایم از ابزار دشمن علیه خودش استفاده می‌کنیم... رسانه‌ها محتوا و ماده خودشان را نیازمندند تا بتوانند وجود داشته باشند و درصورت نبود آن ماده از دایره هستی خارج می‌گردند، و این سوال که ماده مخصوص رسانه‌ها چیست؟ سرمنشأ مبارزه با سلطه غربی و طاغوتی است که به‌وسیله رسانه‌ها برای آمریکا حاصل گردیده است.»؛ که نویسنده، این مساله را خیال می‌داند.

در همان صفحه اول یا جلد نشریه، تیتر برخی مطالب نشریه با صفحات‌شان آمده و ازجمله آنها می‌توان به «رسانه ملی، یاری لازم برای مهندسی فرهنگی»، «رسانه‌ها و مساله تولید ارزش و هنجار»، «اثرگذاری بر مخاطب ازطریق تولید خبر جذاب»، «تجارت توجه و فرهنگ تبلیغات» و «درباره متاورس؛ ارتباط در دنیای جدید» اشاره کرد. در یادداشت «رسانه ملی، یاری لازم برای مهندسی فرهنگی»، نویسنده با این مقدمه تلخیصی که: «اصولا فرهنگ هر جامعه‌ای مجموعه‌ای از اجزا است و جنبه‌ای ثابت و بادوام دارد که عامل استمرار و تداوم یک فرهنگ است. این تداوم و استمرار موجب می‌شود هر فرهنگی ویژگی‌ها و ماهیت خود را حفظ کند. جنبه ثابت و بادوام فرهنگ امکان تمایز و تشخیص آنان از یکدیگر را فراهم می‌آورد. اگرچه فرهنگ‌ها جنبه ثابت و پایدار دارند، ولیکن باتوجه به پدیده جهانی شدن و افزایش ارتباطات تکنولوژیک و جمعی که باعث تاثیرگذاری قابل‌توجهی روی فرآیندهای اجتماعی و دگرگونی آنها می‌شوند و این دگرگونی اجتماعی عامل اصلی تغییر فرهنگ‌ها می‌باشد، می‌توان نتیجه گرفت جنبه‌های مختلف فرهنگ به‌شدت تغییرپذیرند و به همین علت همواره درحال دگرگونی هستند و در عصر فعلی که در آن رسانه‌ها به بازسازی فرهنگ، افکار و عقاید موجود در جامعه می‌پردازند و به آنها استحکام می‌بخشند و ما با پدیده جهانی شدن و شکل‌گیری یک فرهنگ غالب در سطح جهان مواجه می‌شویم که برایمان نتیجه‌ای جز آشفتگی و بی‌نظمی ارزشی و هنجاری و در انتها بحران هویت ندارد»، این‌طور نتیجه می‌گیرد که ما نیاز جدی به سند مهندسی فرهنگی داریم و نمی‌توان از نقش رسانه‌ها، خصوصا صداوسیما، در فرآیند مهندسی فرهنگی چشم‌پوشی کرد و می‌توان گفت امروزه هر طرح فرهنگی برای عملیاتی شدن نیاز به صداوسیما دارد.

رسانه نظارت می‌خواهد

گاه‌نامه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی «طنین» که به شماره چهار آن می‌پردازیم نیز متعلق به دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره) و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل این دانشگاه و دانشکده است. نشریات این هفته، طراحی نسبتا خنثی داشتند، اما این نشریه کمی متفاوت‌تر از دو نشریه قبلی است؛ از رنگ‌های بیشتری برای جذابیت بصری استفاده کرده که اثرگذار است، جلد متفاوتی دارد و با تنظیم هر یادداشت در دو صفحه کنار هم، صفحات افقی دارد که بیشتر هم در نشریات همین تشکل دیده می‌شود. جلد این نشریه هم درواقع متعلق به یادداشت اصلی انتخاب‌شده ازسوی تیم نشریه است که تیتر «حاکمیتی که مجازی نیست!» برای آن انتخاب شده است. نویسنده ابتدا با مقدمه‌ای، حاکمیت مجازی را خارج از حالت آکادمیک آن و برای مخاطب، این‌طور تعریف می‌کند: «اکانت (حساب) شما مسدود شد! احتمالا بسیاری از ما با این پیام در شبکه‌های اجتماعی مواجه شده‌ایم. حال به‌دلیل قرار دادن تصویر حاج‌قاسم باشد یا هر دلیل دیگری که خلاف خط مشی آن شبکه باشد. اگر روزی با این پیام مواجه شدید، اعمال حاکمیت شدید، فیلتر شدید. این امر بدین معنی است که مالک آن شبکه اجتماعی تیغ حاکمیت خود را ذیل قوانینی که وضع کرده، بر حساب شما نهاده است؛ قوانینی که شما هنگام نصب برنامه آن را پذیرفته‌اید. هر برنامه و... در بستر اینترنت، تنها اجازه می‌دهد ذیل قوانین آن فعالیت کنید و هر عمل خارج از چارچوب آنان با سخت‌ترین برخورد مواجه خواهد شد. همان‌گونه که این امر برای ما پذیرفته شده است و آن را احتمالا منطقی قلمداد می‌کنیم، کشورهای مختلف نیز همواره درصددند تا حاکمیت خود را بر فضای مجازی اعمال کنند. بدین معنی که اگر قرار است خدمات‌دهنده‌ای در دایره جغرافیای مجازی آن کشور فعالیت کند، باید قوانین آن حاکمیت را بپذیرد. این امری است که به آن حاکمیت مجازی اطلاق می‌شود.» نویسنده سپس با بیان کلیاتی از مدل‌های حکمرانی مجازی کشورهای اروپایی، انگلیس، آمریکا و چین، نقطه و هدف مشترک آنها را کنترل فضای مجازی و اعمال حاکمیت می‌داند که امری عقلی و مشروع شمرده می‌شود و کشورهای جهان برای بقای جامعه و حفاظت از شهروندان به آن دست می‌زنند، اما در کشور ما هرگونه حرکت به‌سمت حاکمیت مجازی با مخالفت‌های شدید مواجه بوده و هیچ‌کدام از دولت‌ها بدان توجهی نکرده‌اند و درنتیجه، درحال حاضر چیزی به‌عنوان حاکمیت مجازی (چه رسد به سایبر) در کشور وجود ندارد؛ مساله‌ای که ازقِبل آن بارها دچار آسیب شده‌ایم و نیز تیغ اعمال حاکمیت کشورهای دیگر را چشیده‌ایم. مساله‌ای که اگر بدان توجه نشود، در سال‌های آینده با بحران‌هایی بزرگ مواجه خواهیم بود.

متن مرتبط با صداوسیمای این نشریه، «رسانه نظارت می‌خواهد» است که نگارنده آن معتقد است: «اهمیت جایگاه صداوسیما بر هیچ‌کس پوشیده نیست و اگر این سازمان مطابق با رهنمودهای رهبر انقلاب به وظایفش عمل می‌کرد، بسیاری از مشکلات کنونی دامنگیرمان نمی‌شد و نیز اگر می‌خواهیم سبک زندگی اصلاح شود، اصلی‌ترین جایی که این امر در آن تحقق می‌یابد، صداوسیما است. وی همچنین معتقد است در نحوه سیاستگذاری صداوسیما باید به‌طور جدی بازنگری شود و این سازمان باید دست از سلبریتی‌بازی بردارد و درعوض الگوهای نابی که در شأن خانواده ایرانی است معرفی کند. در ادامه نقدی نیز به برنامه‌های طنز صداوسیما وارد شده و یکی از پیشنهادهای آمده در متن، استفاده از عناصر و ظرفیت‌های رسانه محلی است.»

سه یادداشت دیگر این نشریه، «پیام‌آوری دانشجو در وادی فرهنگ»، «حل روبیکای شبکه ملی اطلاعات»، و رسابَله یا رسانَه!؟»‌ هستند.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

7 نکته کاربردی برای حفظ جان نشریه (لینک)

قدم‌های کوچک، اهداف بزرگ (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰