هرچه به آغاز مجدد مذاکرات هستهای نزدیکتر میشویم، ادعاهای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس انرژی اتمی درباره ایران نیز بیشتر میشود. آخرین ادعایی که گروسی در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه کرده این بود که آژانس هیچ تماسی با دولت جدید ایران برای گفتوگو درباره برخی مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران نداشته و این مساله را حیرتانگیز توصیف کرده بود! این درحالی است که او علاوه بر تماسها و مراودات مکرر با نمایندگی دائم جمهوری اسلامی نزد سازمانهای بینالمللی طی سه ماه گذشته، در شهریورماه نیز سفری به تهران داشته و چند روز آینده هم به ایران میآید. این تنها ادعای گروسی نیست و پیش از این نیز ادعاهای اینچنینی که در پازل فشار غرب به ایران است، مشاهده شده است. برای بررسی روند و علت مواضع اخیر آژانس با فواد ایزدی، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم.
همانطور که میدانید، اقدامات اخیر مدیرکل آژانس و مواضعش آنطور که مشخص است براساس وظایف و حقوق آژانس نیست و بیشتر به رفتارهای مخرب شبیه است. اینگونه رفتارها را چگونه ارزیابی میکنید؟
تجربه چند دهه تعامل جمهوری اسلامی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی این بوده که برخلاف اساسنامه آژانس، در عمل آژانس تبدیل شده به یک نهاد سیاسی-غربی علیه ایران. یعنی به جای اینکه یک نهاد فنی باشد و پیگیر بحثهای فنی مرتبط با برنامه صلحآمیز هستهای ایران باشد، درعوض به یک نهاد سیاسی تبدیل شد، نهتنها یک نهاد سیاسی معمولی بلکه یک نهاد سیاسی غربی و ضدایرانی. در این دوره شما عملکرد گروسی را میبینید که چطور است، کاملا خودش را دراختیار کشورهای غربی قرار داده است. در زمان یوکیا آمانو هم همینطور بود و آن اسناد ویکیلیکس هم اگر یادتان باشد، منتشر شد و آمانو در یکی از سندها به طرف آمریکایی گفته بود اگر من را به عنوان مسئول آژانس قرار بدهید، در حوزه ایران کاملا با شما همکاری میکنم و هماهنگ هستم. به همین جهت این توهم که آژانس یک نهاد بیطرف بینالمللی است، کاملا در کشور ما برطرف شده است. البته ما مواردی داشتیم که افرادی که مرتبط با آژانس بودند، وارد بحثهای جاسوسی در کشور میشدند و از ابزارهای آژانس استفاده میکردند تا سرویسهای برخی کشورهای غربی را از خوشان راضی کنند. این مشکل است و معلوم هم نیست که این مشکل چه زمانی حل شود، ترکیب کشورهایی که عضو شورای حکام آژانس میشوند غالبا غربی است، برخلاف خود سازمان ملل که در مجمع عمومی نمایندگانی از همه کشورها وجود دارد، در رابطه با آژانس این مساله صادق نیست و غالبا کشورهای غربی و کشورهای همسایه با غرب در شورای حکام آژانس هستند و اینچنین حالتی در شورای امنیت وجود دارد که از پنج کشور اصلی، سه تا از آنها غربی است. بهطوری که عضویت غربیها در شورای اصلی و حکام در آژانس به مراتب بدتر از شورای امنیت است و نتیجه این میشود وضعیت فعلی.
یک مورد که اخیرا از سوی مدیرکل آژانس ادعا شده، بحث عدمتعامل ایران با آژانس است که اخیرا گفتند ایران با ما تعامل نمیکند، درحالیکه شهریورماه به ایران آمده بودند، همینطور بنا هست اول آذرماه هم به ایران بیایند. فکر میکنید اینگونه رفتارها که در چارچوب پازل غرب است، چقدر در فشاری که میخواهند به ایران بیاورند موثر است؟
همانطور که میدانید، ایران در تعداد ساعتهایی که بازرسهای آژانس از برنامه صلحآمیز هستهای بازدید کردند، رتبه یک را دارد. با یک اختلاف بسیار زیاد از کشورهای دیگر، ایران این رتبه را دارد. یعنی هیچ کشوری در دنیا نیست که حتی به تعداد ساعتهایی که ایران به آژانس اجازه بازرسی از تاسیسات را داده است، نزدیک باشد. نتیجه این امر، این شده که مسئولان آژانس به جای اینکه از ایران بهخاطر همراهی تشکر کنند، همیشه مدعی بودند و اعلام نارضایتی میکنند. عرض کردم که اینها کاملا قابلدرک است، چون شما با یک نهاد بیطرف سروکار ندارید بلکه شما با یک نهاد کاملا سیاسی و ضدایرانی سروکار دارید. اگر یک وقتی آژانس از ایران اعلام رضایت کند، آن زمان جای تعجب دارد! البته ما مواردی هم در گذشته داشتیم که براساس دستوراتی که آژانس از کشورهای غربی میگرفته، آژانس خودش را با آن دستورات هماهنگ میکرده و هرچه دستور میدادند انجام میداده است. منتها چون غالبا در این دعواهای گذشته، مقامات غربی دستورشان به آژانس این بوده که فعالیتهای ضدایرانی داشته باشد، این در اکثر قریب به اتفاق مواقع به رویه آژانس تبدیل شده است.
درخواستهای مکرر مدیرکل آژانس مانند همین درخواست دیدار با مقامات ردهبالایی مانند رئیسجمهور یا وزیر خارجه و فرافکنی در همین زمینه یا فشاری که برای بازدید از سایت هستهای کرج میآورند، در چارچوب موافقتنامه جامع پادمان است؟ این درخواستها و رفتارهای مکرر را در چه پازلی ارزیابی میکنید؟
اتفاقی که در برجام افتاد، این بوده که ایران تعهداتی را فراتر از پروتکل الحاقی پذیرفت. یعنی نهتنها ایران پروتکل الحاقی را در عمل اجرا میکرد بلکه مواردی را فراتر از پروتکل هم انجام میداد و بعد ایران در ماههای گذشته به علت خروج آمریکا از برجام، کاهش تعهد داشته است. همچنین موارد متعدد حمله به مراکز هستهای ایران وجود داشته است. بنابراین همینقدر هم که ایران دارد با آژانس همکاری میکند، دارد به آژانس لطف میکند. یعنی این یک پیام بود برای ایران که بعد از حمله تروریستی رژیمصهیونیستی به سایت هستهای یا دانشمندان هستهای، ایران کاملا ارتباطش را با آژانس قطع کند و این عمل ایران کاملا قابلپذیرش بود چون خیلی وقتها اطلاعات مربوط به برنامه صلحآمیز هستهای را آژانس به رژیمصهیونیستی داده است. از این جهت ایران با بزرگواری با آژانس برخورد کرده و متاسفانه آژانس در عمل به جای تشکر از ما، همان اعمالی را انجام میدهد که دولتهای غربی به او گفتهاند.
بهعنوان سوال آخر، اینگونه رفتارهای از پیش تعیینشده گروسی در آستانه آغاز مجدد مذاکرات وین، آیا کمکی به پیشرفت مذاکرات و بازکردن گره مذاکرات غرب و ایران خواهد کرد یا شرایط را پیچیدهتر میکند؟
مذاکرات چه هشتم آذرماه باشد، چه تاریخ دیگری باشد، یک اصل به نام اصل حسننیت در آن وجود دارد. چرا این اصل را بیان میکنند؟ چون مذاکره اساسا برای این است که مسالهای بین دو طرف حل شود، نه اینکه مذاکره انجام شود تا ابزاری برای فشار جدید پیدا شود. از این جهت این اصل وجود دارد که اگر طرفی بدون حسننیت وارد مذاکرات شود، یعنی نمیخواهد به نتیجه برسد و میخواهد طرف مقابل را برای رسیدن به اهدافی دیگر سر کار بگذارد. مثلا میخواهند مذاکرات به نتیجه نرسد و بعد ایران را متهم کنند که مذاکرات به نتیجه نرسیده است. بنابراین زمانی که آژانس اینگونه که در عمل خودش را دراختیار کشورهای غربی گذاشته با ایران برخورد میکند، ایران با یک نتیجه و پیام مواجه میشود که طرف غربی با حسننیت وارد مذاکرات نشده است.