محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیطزیست که خود هم بهصورت میدانی و حضوری طی چند روز اخیر به مناطق مختلف اصفهان سرکشی کرده بود و در جریان جزئیات ماجرای آب اصفهان قرار دارد، ابتدا به این حضور پرشور و جمعیت اصفهانیها اشاره کرد و به «فرهیختگان» گفت: «اتفاقی که روز جمعه در اصفهان رقم خورد کاملا در تاریخ محیطزیست ایران بیسابقه است. چنین تجمعی را تاکنون نداشتیم. یعنی پرشمارترین تجمع محیطزیستی مربوط به سال 91 در زنجان میشود که یک سوم جمعیت امروز بود. این اتفاقی است که نهتنها در ایران که در خاورمیانه هم بینظیر است. در عراق و سوریه که 4 میلیون نفر بر اثر خشک شدن دجله و فرات بیکار شدند و زمینهای خود را از دست دادند و جذب حاشیههای مهم عراق و سوریه شدند و ناپایداریها و خشونتها رقم خورد، هیچگاه مردم عراق و سوریه چنین تجمع مدنی را انجام ندادند و این هشدارها هیچگاه در زمانی که میتوانست علیه ترکیه باشد، اتفاق نیفتاد. همیشه راهپیماییهای محیطزیستی در کشورهای منطقه سرکوب میشود ولی خوشبختانه امروز اصفهانیها با شعوری که نشان دادند و با آرامشی که برقرار کردند حرفها و مطالبات مدنی خود را مطرح کردند و با صبر و حوصلهای که حاکمیت به خرج داد و مواجهه مناسبی داشت یک اجتماع پرشور شکل گرفت که میتواند نه در ایران بلکه در کشورهای دیگر خاورمیانه و کل دنیا الگو باشد. نگاه کل دنیا به ایران میتواند تغییر کند و بدانند در ایران مردمی وجود دارند که برای جاری شدن رودخانه خود راهپیمایی میکنند و این توهمات که ایرانیها کشور توسعهنیافته هستند و دغدغه آنها مسائل جزئی است، اینجا شکسته میشود. اگر بهخوبی این راهپیماییها پوشش داده شود حتی با راهپیماییها در گلاسگو و کشورهای اروپایی برای موضوعات محیطزیستی و خطر گرمایش جهانی قابل مقایسه است و این نشانه توسعهیافتگی است. هر قدر در کشوری برای موضوعات محیطزیستی تعداد بیشتری از مردم حاضر به راهپیمایی شوند این نشاندهنده ارتقای فرهنگ و شاخص توسعهیافتگی است. این نکته مثبتی بود که همه ما فارغ از اینکه اهل اصفهان هستیم یا خیر، باید از چنین حرکتی حمایت کنیم.»
برای حل مساله آب اصفهان باید اقدامات اساسی انجام شود
درویش در ادامه به شرح وضعیت موجود و راهکارهایی برای برونرفت از آن اشاره کرد و گفت: «دو هفته پیش اردکان یزد بودم که دشت فراخ و بزرگی است و یکی از بزرگترین شهرستانهای ایران است. آنجا شاخص آلودگی 500 شده بود. اگر شاخص آلودگی از 250 رد شود باید شهر را تخلیه کرد. اردکان 50 درصد نیروی کار خود را از خارج از استان جذب میکند. تعداد کارخانهها آنقدر زیاد است که نیروی کاری ندارد. تراکم کارخانهها و واحدهای آلاینده و... سبب شده مردم حتی نتوانند نفس بکشند. این واقعیتی را نشان میدهد که باید ظرفیت زیستی سرزمین را در چیدمان صنعت و کشاورزی درنظر بگیریم. فکر کنید صحبت از این است که طرح انتقال آب از خلیجفارس یا دریای عمان را اجرا کنند که به منابع آب یزد فشار نیاید. مساله اینجاست که همین تعداد کارخانه در اردکان یزد باعث شده شاخص آلودگی به 500 برسد و ظرفیت زیستی امکان پاسخگویی بیشتر به استقرار صنایع آببر را ندارد. همین ماجرا درمورد اصفهان هم وجود دارد. اصفهان الان یکی از آلودهترین شهرهای ایران و برخی روزها آلودهترین شهر جهان میشود. اینکه فکر کنیم با اجرای طرحهای انتقال آب بیشتر از سرشاخههای کارون نه، از خلیجفارس و دریای عمان میتوانیم مشکل را حل کنیم، واقعا مشکل حل نمیشود بلکه مشکل جدیتر میشود. باید سراغ آن نوع توسعهای برویم که متناسب با واقعیتهای سرزمینی استان اصفهان باشد و اگر به سمت این نرویم که از حقآبه کشاورزی بکاهیم و به حقآبه محیطزیست اضافه کنیم، مشکل اصفهان حل نمیشود. مطابق آمارهایی که اداره آب اصفهان داده حدود 4 میلیارد مترمکعب آب از سفرههای زیرزمینی اصفهان برداشت میشود. درصورتیکه حقآبه رودخانه گاوخونی حدود 180-170 مترمکعب است و کمتر از یکبیستم این رقم میتواند گاوخونی را صاحب آب کند و این یعنی زایندهرود جاری میشود. مشکل بیشتر از اینکه کمبود آب باشد، گسترش اراضی کشاورزی و وسیع شدن صنایع آب بر و روشهای بسیار بدوی آبیاری و ضایعات در بخش کشاورزی است که سبب شده با چنین بحرانی روبهرو شویم. باید سراغ هیدورکالچر، هیدروپونیک و کشتهای گلخانهای برویم. باید گسترش صنایع آببر و انرژیبر را در اصفهان متوقف کنیم و سراغ استقرار صنایع هایتک، تقویت زیرساختهای گردشگری طبیعی، تاریخی، توریسم و پزشکی برویم. اصفهان مجهزترین مرکز یا شهرک سلامت نه ایران بلکه خاورمیانه است و میتواند سالانه بیش از 3 میلیارد دلار درآمد داشته باشد؛ اگر بدان توجه شود. یعنی بیش از ارزش کل محصولات کشاورزی، دام و طیور و شیلات است. چرا به این بخش از اصفهان توجه نمیکنیم؟ چرا سراغ استقرار صنایعی نمیرویم که کمترین وابستگی معیشتی را به منابع آب و خاک داشته باشد؟ این اتفاقی است که باید بیفتد. اینکه فکر کنیم به هر قیمت حقآبه کشاورزان را بدهیم و صدای آنها را خاموش کنیم مسکنی است و باز چند زمان دیگر آن زخم دهان باز میکند.»
اصفهانیها بیش از آبی که در چهارمحال برداشت میشود یا به یزد میرود از سفرههای زیرزمینی برداشت میکنند
این فعال محیطزیست درباره پرداخت خسارت به کشاورزان ادامه داد: «نهتنها باید این خسارت پرداخت شود بلکه دولت باید چاههایی که در استان اصفهان احداث شده از صاحبانش بخرد و خسارت مستقیم به صاحبان چاهها بدهد که چاهها را پلمب کند و برای 10 سال باشد تا تراز منفی آبهای اصفهان به 11.9 میلیارد مترمکعب برسد و باید این رقم جبران شود. ما اجازه برداشت از سفرههای زیرزمینی نداریم. همین الان سالانه 330 میلیون مترمکعب هر سال بیشتر از آن چیزی که وارد سفرههای آب زیرزمینی میشود برداشت میشود و این غمانگیز است. درست است که 90 میلیون مترمکعب آب به یزد میرود، درست است که 200 میلیون مترمکعب آب در بالادست چهارمحال وبختیاری برداشت میکند اما اصفهانیها بهجای این میزان 330 میلیون مترمکعب از سفرههای آب زیرزمینی برداشت میکنند، یعنی فکر نکنید این 290 میلیون مترمکعب آب باعث شده رشد صنعت و کشاورزی متوقف شود، بلکه آب آن از جای دیگر تامین میشود و خسارتها میتواند جبرانناپذیرتر شود و منجر به فرونشست زمین شود و ترکهایی که در دشت مهیار، کلاه قاضی و منطقه زرینشهر ایجاد شده نشان میدهد نمیتوان با این روند ادامه داد. هر استانی باید براساس منابع آبی خود مدیریت شود. اصفهان نباید یک قطره آب از زایندهرود به استانهای دیگر بدهد. باید طرح انتقال آب به یزد و بروجن متوقف شود و نباید یک قطره آب از استانهای دیگر دریافت کند. اصفهان باید این هنر را داشته باشد که براساس منابع آب سرمایهگذاریهای بومی کند.»