مریم طیبی: تقریبا دو سال پیش زمانی که تب عصر جدید و استعدادیابی داغ بود، شبکه سه با پخش تیزرهای تبلیغاتی جذاب از مهران غفوریان و تعدادی کودک از یک برنامه استعدادیابی کودکان، در قالب «رئالیتی تاکشو» خبر میداد. «اعجوبهها» روی آنتن رفت اما پس از پخش چند قسمت نتوانست مخاطب را با خود همراه کند، درعینحال انتقادهایی هم به برنامه نظیر کپی بودن از نمونههای خارجی و عدم خلاقیت و بومیسازی بر آن وارد شد. تهیهکننده اعجوبهها در تاکید بر تحقق اهداف این برنامه توضیح داده بود: «در اعجوبهها ادعای استعدادیابی و معرفی استعدادهای عجیب و غریب را نداشتیم. ما صرفا یکسری از تواناییهای کودکانی را که در بازه سنی سه تا ۱۳ سال قرار دارند، به نمایش میگذاریم. برنامه تلویزیونی اعجوبهها در قالب «رئالیتی تاکشو» تعریف میشود. یعنی برنامه گفتوگومحوری که بر پایه واقعیات پیش میرود.» پس از اتمام فصل اول این برنامه، پاییز امسال سری جدید با شعار«یک ایران اعجوبه» سعی دارد بیان کند، همه کودکان به خودیخود منحصربهفرد و اعجوبه هستند. البته میتوان با توجه به ساختار کلی برنامه و سیاستهای صداوسیما، تشویق به فرزندآوری را نیز جزء اهداف آن دانست. فصل دوم اعجوبهها با ساختاری متفاوت و اجرای حامد سلطانی روی آنتن شبکه سه میرود. بخشهایی مانند حضور روانشناس، شناخت مادران با چشم بسته، تعامل فرزندان با پدران، آزمونهای روانشناسی در اتاق و... ویژگیهایی هستند که میتوان گفت اعجوبهها صرفا یک برنامه کودک نیست و طیف وسیعی از مخاطبان را شامل میشود. هر قسمت ۴ کودک در کنار مجری برنامه قرار میگیرند و به بازیهای مختلف میپردازند. از ویژگیهای مثبت این برنامه میتوان اشاره کرد به ایجاد تصاویر خوش رنگولعاب، اتفاقات ویژه بین بچهها وخانوادهها، نشاط حاکم بر فضا و درنهایت با وجود مسابقههای رقابتی که باعث هیجان میان بچهها میشود، اما خبری از امتیازبندی و اعلام برنده نیست و مجری با کمکهای خود تلاش میکند همه بچهها برنده باشند. بدونشک جذابیتها و لطافتهای کودکانه نمایش دادهشده در کنار خوشصحبتی و چهره معصومانه کودکان باعث رضایت مخاطب از برنامه میشود. بهواقع تغییرات فصل دوم برنامه منحصر در تغییرات صوری و فرمی نبوده بلکه از لحاظ محتوایی و چینش بازیها نیز متفاوت و علمیتر شده است و نشان از تغییر باور دستاندرکاران برنامهسازی دارد که به جای کپی همهجانبه از برنامههای خارجی و استفاده از سلبریتیها به خلاقیت و پویایی محتوا میدان میدهند. اعجوبهها اولین برنامه کپی رئالیتی تاکشو صداوسیما نیست؛ اما بهدلیل اینکه محور این برنامه کودکان هستند از حساسیت بالایی برخوردار است. بازه سنی کودکان که میهمانان و مخاطبان این برنامه به حساب میآیند، اواخر کودکی اول و دوم است، این مرحله از رشد دارای اهمیت بسیاری در تربیت و شکلگیری شخصیت کودک است، بنابراین در این گزارش به بررسی روانشناختی قسمتهای اصلی این برنامه پرداختهایم.
چشمبسته مامان را تشخیص بده
در این بخش کودکان باید با چشم بسته مادر خود را با لمس تشخیص دهند. درباره این بازی با سعید ایمانی، روانشناس گفتوگو کردیم. او در پاسخ به این سوال که آیا تعریف کودک سالم به داشتن توانایی تشخیص مادر با چشم بسته امری قابلقبول است، بیان کرد: «نشانههای سلامت در روانشناسی مواردی نظیر واکنشهای متناسب با موقعیت و نداشتن اختلال و عزتنفس... است، لذا ما به یک فاکتور بهعنوان نشانه سلامت تاکید کنیم و عوامل دیگر را نگوییم، ممکن است تشخیص مادر در سلامت کودک اشتباه باشد و البته نکته قابلتوجه این است که کودکان روشهای متفاوتی در یادگیری دارند؛ بعضی لمسی، بعضی بصریاند و... و در هر کودکی ممکن است یکی از این حواس نقش بیشتری در شناخت ایفا کند. حال اگر کودکی بصری باشد احتمالا در این بازی موفق نخواهد بود و خود بچه هم از عدم تشخیص ناراحت خواهد شد و ممکن است از طرفی بازخورد خانوادگی و اجتماعی نامناسب فشار روانی را برای کودک ایجاد کند. درمجموع در این بازی به این نکته توجه نشده است.»
زجر پدر بهخاطر اشتباه کودک
در یکی از قسمتهای اصلی برنامه که به تعامل پدر و کودک پرداخته میشود، عکسی به کودک داده میشود و او باید عکس را برای پدر خود توصیف کند و پدر حدس بزند که عکس چه چیزی است و با هر اشتباه پدر باید مواد خوراکی تندی را که روی میز قرار داده شده، بخورد. ایمانی در این خصوص معتقد است: «کودکان در بسیاری از موارد ممکن است تصورات درستی از مسائل نداشته باشند، بنابراین شوخیهایی که در فضای بزرگسالی مطرح میشود برای کودک معنای دیگری خواهد داشت و این بر عزتنفس آنان تاثیر خواهد داشت. کودکان بسیار عاطفی هستند و در 6سالگی پدر خود را قویترین موجود دنیا میدانند، حال در شرایطی پدرشان احساس رنجش کند و خود کودک مسبب آن باشد، کودک احساس ناراحتی کرده و ارجاع به خود دارد: «که پدر من براساس اشتباه من اذیت میشود، پدر باید پیاز را بخورد چون من نتوانستم درست تشخیص بدهم.» لذا در این بازیها اولا باید عکس نشان دادهشده ساده باشد و متناسب با رشد شناختی کودک تا بتواند درست تشخیص داده و دریافت صحیحی از آن داشته باشد و با توجه به دایره کلماتش بتواند توصیف صحیحی داشته باشد و با زبان کودکانه خود بگوید، همچنین پیشنهاد میکنم به جای خوردن مواد تند که بار منفی دارد از شیرینی استفاده شود و درصورت جواب اشتباه پدر شیرینی را نخورد که در روانشناسی، اصطلاح «تایماوت» برای آن استفاده میشود تا کودک از نظر روانی دچار عذاب وجدان و ارجاع به خود نشود. نخوردن شیرینی کمتر برای کودک آزاردهنده است تا خوردن مواد تند و آزار دیدن پدر. البته سرگرمی خانوادهها و بالابردن مشارکت اجتماعی در این برنامهها قابلتقدیر است اما باید به این نکات توجه شود تا کیفیت برنامه بالاتر برود.»
بالاخره رقابت است؟
میثم موسویان، روانشناس کودک و نوجوان با تاکید بر این نکته که در فضای حالحاضر صداوسیما و با توجه به محصولات تولیدشده مرتبط با کودکان، اعجوبهها از برنامههای قابلقبولتری است، معتقد است میتوان این برنامه را از دو منظر بررسی کرد: چالش عاطفی کودکان و ایجاد فضای رقابت و گروهبندی، در این راستا سوالی را مطرح میکند: «آیا ایجاد فضای رقابت بین کودکان از نظر روانشناختی برای آنها مفید است؟ اینکه به کودک گفته میشود مادر خود را بین مادران پیدا کن یا بازی در استخر توپ که با گروهبندی به دو گروه و مسابقه بین آن دو انجام میشود، بالاخره رقابت است. میشود بازیها را طوری طراحی کرد که با حس همکاری هر 2 گروه برنده باشند. اساسا ایجاد فضای رقابتی در فرهنگ کشور ما که خود رقابتی است و افراد زمانی حالشان خوب است که در یک رقابت مقام بالایی را داشته باشند، اشکال دارد و دامن زدن به این حس اشتباه است، همچنین در بازی پیداکردن مادر با چشم بسته، روبهرو کردن کودکان و مادران با این چالشهای عاطفی درست نیست، این مساله در دوطرف استرس ایجاد میکند. البته با توجه به بخشهای دیگر این برنامه مثل بازی که طی آن کودک متوجه بزرگ یا کوچک بودن خمیرها و اشیا میشود (برگرفته از بازی پیاژه) نشان میدهد این برنامه از نظر کارشناسان روانشناسی استفاده کرده اما در هرحال نقدهایی هم به آن وارد است.»
انتظار از صداوسیما
از آنجا که این برنامه از صداوسیما پخش میشود و یکی از رسالتهای این سازمان فرهنگسازی و اصلاح آن است، انتظار میرود برنامههای ساختهشده با دقت نظر بیشتری مورد بررسی قرار بگیرند، هیچگاه هیچ برنامهای صرفا کارکرد سرگرمی نخواهد داشت و همیشه چه آگاهانه و چه غیرآگاهانه، الگویی را به مخاطب ارائه میکند؛ اعجوبهها هم مستثنی نیست، با تمام نقاط قوتی که این برنامه دارد اما نقدهای قابلتوجهی به آن وارد میشود، نظیر:
ایجاد فضای رقابتی که خروجی این برنامه است
همانطور که بیان شد خروجی برنامه نیز علیرغم تلاش سازندگانش، هنوز رقابتی است. کودکان تا یک سنی مفهوم درست رقابت را متوجه نمیشوند. شکست خوردن را نقص میدانند و شیوه مقابلهای درست با شکست را بلد نیستند، درحالیکه خیلی از شکستها از قدرت بچهها خارج است و برمیگردد به توانایی جسمی. همچنین ممکن است سر مسالهای رقابت کنند که آنها تواناییاش را ندارند مثل اینکه بعضیها هوش بصری دارند و بعضی کلامی و بعضی لمسی... . درواقع این رقابتها برای کودک این جمله را نهادینه میکند که «من نمیتوانم» و زمانی باید کودک با رقابت مواجهه پیدا کند که بتواند از نظر شناختی دریافت کند که میشود از این حس خارج شد و امکان پیروزی هست، مخصوصا که احتمال تبدیل رقابت به حسادت در کودکان بالاست. بنابراین فضای رقابتی برای کودکان مناسب نیست.
نبود توجه کافی به ویژگی رشد شناختی کودکان در طراحی بازیها
کودکان در هر بازه سنی از ویژگیهای ادراکی و شناختی خاصی برخوردارند، از این رو سطح تسلطشان بر زبان متفاوت است. در بازیهایی که طراحی شده مشخصا بازی پدرها در بعضی از قسمتهایش عکسهایی از مکانهای تاریخی به کودک نشان داده میشود که کودک زمانی میتواند آن را به درستی تصویر کند که لغات تقریبا سختی مثل، گنبد، منحنی و... را بلد باشد. این خود عدمتناسب بین رشد شناختی کودکان و نوع بازی را نشان میدهد.
ایجاد چالش عاطفی برای کودکان و حتی مادران
قرار دادن مادر و کودک در چالشهای عاطفی، استرس و... بازخوردهای روانی خوبی را به همراه ندارد.
ایجاد اثرات منفی در عزت نفس کودک و حس عذاب وجدان
کودکان ارجاع به خود دارند. قرار دادن کودک در شرایطی که والدینش در نتیجه اشتباه او به رنج بیفتند باعث حس عذاب وجدان در او میشود. طبق رویکرد تحلیل رفتار مقابل، چنین موقعیتهایی باعث میشود کودک به باور «من خوب نیستم و شما خوبید» برسد. نکته مهم این است که این باور و احساسات مرتبط به آن برای کودک گذرا نخواهد بود و در روان او تاثیر خواهد گذاشت.
و درنهایت باید گفت دغدغه فرزندآوری سازندگان که از ساختار کلی برنامه حس میشود قابل تقدیر است اما برای اثرگذاری در میان مخاطبان باید به این مساله جدیتر و با توجه به تمامی ابعاد پرداخت.