سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: ارتش دو کشور آذربایجان و ارمنستان یکبار دیگر بر سر قرهباغ در برابر هم صفآرایی کردهاند. دور جدید درگیریهای قرهباغ از ساعت ۱۴:۰۰ روز سهشنبه به وقت محلی آغاز شد که در آن 15 نظامی ارمنستانی کشته، 7 تن زخمی و 15 تن دیگر به اسارت درآمدند. همچنین 7 تن از نظامیان آذربایجان کشته شدهاند. ارمنستان میگوید در درگیریهای سهشنبه 70 نظامی آذری کشته و زخمی شدهاند و چندین خودروی نظامی این کشور نیز نابود شده است. این تلفات و آسیبها در شرایطی رخ داده که عمده درگیریها تنها 4 ساعت و 30 دقیقه طول کشیده است. آذربایجان و ارمنستان در همان روز سهشنبه از ساعت 18:30 به وقت محلی براساس توافقی دوجانبه آتشبس برقرار کردند. با این حال ایروان میگوید اوضاع در منطقه از ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 17 نوامبر(26 آبان) به ثبات رسیده است. درگیری اخیر قرهباغ از آنجا مهم ارزیابی میشود که ادامه یافتن آن میتواند به بروز یک جنگ در جنوب ارمنستان تبدیل شود؛ جایی که آذربایجان به دنبال اشغال آن است. درحالی که ترکیه از این خواسته غیرقانونی آذربایجان دفاع میکند، ایران و روسیه مخالف آن هستند.
در همین راستا خبرنگار روزنامه انگلیسی «گاردین» عصر سهشنبه خبر داد نیروهای روسیه مستقر در «پایگاه نظامی ۱۰۲» در شهر «گیومری» در ارمنستان به آمادهباش درآمدهاند. ارمنستان نیز از روسیه درخواست کرده بود به دلیل حمله آذربایجان علیه تمامیت ارضی این کشور، نیروهای روسیه در چارچوب قرارداد ۱۹۹۷، برای دفاع از متحد خود وارد عمل شوند.
«آرمن گریگوریان» دبیر شورای امنیت ملی ارمنستان نیز تاکنون با «عباس بدخشانظهوری» سفیر ایران و همچنین «سرگئی کوپیرکین» سفیر روسیه دیدار کرده است تا با تشریح وضعیت برای این دو کشور درخواستهای کشورش از آنان را مطرح کند.
در سوی دیگر آذربایجان نیز که نقشهاش برای اشغال جنوب ارمنستان از مدتها پیش آشکار است تلاش کرده تا تجاوز خود به خاک ارمنستان را با ارائه دلایلی مشروعیت بخشد. با وجود نیت غیرمشروع آذربایجان اما دلایل مطرحشده از سوی این کشور درباره درگیری اخیر حائز اهمیت است. باکو میگوید در روزهای اخیر برای تحریک آذربایجان اقدامات زیادی انجام شده است. در جریان یکی از این اقدامات «آرشاک کاراپتیان» وزیر دفاع سابق ارمنستان وارد مناطق تحت کنترل روسیه در قرهباغ شده است که براساس توافق آتشبس سال 2020 روی کاغذ به آذربایجان پس داده شدهاند. همچنین در سوی دیگر ۶۰ نیروی نظامی ارمنستان در مسیری که به مواضع ارتش آذربایجان در گذرگاه لاچین منتهی میشود وارد شدهاند. اداره این مسیر طبق توافق در اختیار روسیه است. این موضوع نشان میدهد مسکو نقشی بزرگ در تحولات جدید داشته است و با فضا دادن به ارمنستان در قرهباغ دست به تحریک آذربایجان زده است.
گفته میشود «آرشاک کاراپتیان» وزیر دفاع ارمنستان به همین دلیل روز سهشنبه از سوی پاشینیان برکنار شد، زیرا اقدامات وی ازجمله بازدید از قسمت تحت کنترل روسیه در قرهباغ بخشی از پازل تحریک آذربایجان بوده است. این مسائل نشاندهنده عمق پیچیدگیهای بازی موجود در قرهباغ است که در ادامه به بخشهایی از آن پرداختهایم.
پیشنهاد ترکیه و آذربایجان به ارمنستان چه شرایطی دارد؟
ترکیه و آذربایجان قصد دارند با ایجاد ارتباط زمینی میان یکدیگر یک اهرم قدرتمند در «جنگ کریدور»ها را به دست آورند. این کار نیز با اشغال جنوب ارمنستان میسر خواهد شد. باکو و آنکارا درصورت تسلط بر جنوب ارمنستان ضمن ایجاد یک مسیر امن زمینی میان خود با کشورهای ترک زبان آسیای میانه و تشکیل یک اتحادیه منطقهای، با مسدودسازی کریدور شمال به جنوب، مسیر کریدور شرق به غرب را در اختیار گرفته و به آن رونق خواهند داد.
ترکیه و آذربایجان در این راستا پیشنهادی را به ارمنستان ارائه کردهاند و قصد دارند آن را در زیر سایه جنگ به طرف مقابل خود بقبولانند. این دو کشور با همراهی دولت غربگرای گرجستان عملا ارمنستان را از سه سمت شرق، شمال و غرب تحت حالت شبه محاصره قرار دادهاند و همزمان نیز با انجام اقدامات مختلف مانند جنگ و درگیریهای جستهوگریخته به دنبال افزایش فشارها بر ایروان هستند تا این کشور را وادار به پذیرش پیشنهادشان کنند.
برمبنای این پیشنهاد ارمنستان باید استان «سیونیک» که در جنوب این کشور واقع شده است را به آذربایجان بدهد و در ازای آن بهطور رسمی منطقه شمال قرهباغ که دولت خودمختار «قرهباغ کوهستانی» در آن قرار دارد را به خاک خود ملحق کند. این پیشنهاد حالتی غیرمتوازن دارد و به همین دلیل باکو و آنکارا میخواهند تا با زور و قدرت نظامی آن را به سرانجام برسانند. دلایل نامتوازن بودن این پیشنهاد به شرح ذیل است:
1 نخست آنکه استان سیونیک ارمنستان هماکنون تحت کنترل دولت این کشور است اما منطقه ارمنینشین شمال قرهباغ تحت کنترل ارمنیهای حاضر در آنجا و نیروهای روس مستقر در این منطقه است. براساس پیشنهاد ترکیه و آذربایجان، ارمنستان باید اختیار یک استان تحت کنترل خود را تخلیه کرده و به آذربایجان بدهد اما در ازای آن تنها حضورش در منطقهای که هماکنون نیز در دست ارمنی هاست، به رسمیت شناخته خواهد شد.
2 دومین موضوعی که باعث غیرمتوازن شدن این پیشنهاد میشود تشدید محاصره ارمنستان در این حالت است. هماکنون تنها کشور غیرمتخاصم در میان چهار همسایه ارمنستان، ایران است. اگر ارمنستان از استان سیونیک چشمپوشی کند با از دست دادن مرزهایش با ایران که بهعنوان مجرای تنفس برای این کشور عمل میکنند، بهطور کامل توسط دشمنانش در محاصره 360 درجه قرار خواهد گرفت و حتی از طریق هوایی نیز دسترسی به آن به راحتی امکانپذیر نخواهد بود.
3 با رسمی شدن حاکمیت ارمنیها در شمال قرهباغ و پیوستن رسمی آن به خاک ارمنستان تغییر چندانی در وضعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی ارمنستان ایجاد نمیشود اما اگر ارمنستان خاک جنوبیاش را از دست بدهد، حتی درصورت برقراری صلح و عدم فشارهای آتی از مزایای کریدور شمال به جنوب که از جنوب آسیا به اروپا میرود محروم شده و همزمان شاهد استفاده دشمنانش در منطقه از کریدورهای جایگزین انتقال کالا خواهد بود.
روسیه به دنبال چیست؟
روسیه بازی در قفقاز را در یک شکل کلان مینگرد. به همین دلیل بدون شناخت این راهبرد کلان نمیتوان سیاست مسکو در قفقاز را فهم کرد. موضوع مهمی که شفافکننده نگرش فعلی روسها به قفقاز است، بحران اوکراین است که دارای شباهتهایی با قضیه قفقاز است. شاخص اصلی این شباهت نیز نگرانی شدید روسها نسبت به از بین رفتن نفوذ سنتی و چند سالهشان در مناطق پیرامونیشان است. در سال 2014 کودتای غربگرایان علیه دولت «ویکتور یانکوویچ» که متمایل به روسیه تلقی میشد، با راهاندازی یک موج ضدروسی میرفت تا اوکراین را برای همیشه از دایره نفوذ روسیه خارج کند. مسکو در جواب، شبهجزیره بزرگ و مهم «کریمه» را به خاک خود ملحق کرد. روسها البته برای این اقدام از زمینههای قویای بهره گرفتند.
کریمه را خورشچف، رهبر وقت شوروی در سال 1956 زمانی که اوکراین یکی از جمهوریهای این اتحاد بهشمار میرفت، به کییف هدیه داد. از این رو روسها دارای استدلالی در ارتباط با تعلق این منطقه به خود بودند. از سوی دیگر نیز مسکو به دلیل اکثریت روستباران در کریمه دست به برگزاری همهپرسی در این منطقه زد تا استدلالی مردمی نیز برای اقدام خود ایجاد کند.
روسیه از سوی دیگر مناطق شرقی اوکراین را نیز به نوعی از دست دولت مرکزی این کشور خارج کرد. روستباران که اکثریت برخی از استانهای شرقی اوکراین را تشکیل میدهند با تشکیل دو جمهوری «دونتسک» و «لوهانسک» این اقدام را انجام دادهاند. هنگامی که مشخص شد اوکراین به شکلی عمده و پایدار از زیر نفوذ روسیه خارج میشود مسکو تسلیم نشد و آنچه را که میتوانست در دستان خود نگاه داشت.
روسها پیشتر اقدامات مشابهی را در قفقاز نیز انجام داده بودند. در سال 2008 مسکو با ورود به جنگ با دولت غربگرای گرجستان عملا خودمختاری و حتی استقلال دو جمهوری «اوستیا» و «آبخازیا» در شمال این کشور را تضمین کرد.
در منطقه جنوب قفقاز نیز وضع با برخی تفاوتهای جزئی به همین منوال است. گرجستان با وجود جنگ مستقیم با روسیه همچنان تحت تسلط افکار غربگرایانه و دولتهای غربگرا قرار دارد. آذربایجان نیز بیشتر از گذشته نسبت به روسیه فاصله گرفته است و در مقابل آن، روابطش را با دو متحد اصلی غرب در منطقه یعنی ترکیه و رژیمصهیونیستی تحکیم کرده و به نوعی عملا در چارچوب سیاستهای آمریکا قرار گرفته است. در این میان ارمنستان هم از سال 2018 شاهد تغییری بزرگ و تسلط غربگرایان بر دولت بوده است. در این سال اردوکشیهای خیابانی منجر به سقوط دولت نزدیک به روسیه و روی کار آمدن نیکول پاشینیان بهعنوان نخستوزیر شد. این تغییر رویکرد سیاسی در ارمنستان به قدری قوی بوده است که شکست در یک جنگ سرنوشتساز نیز موقعیت پاشینیان را چندان متزلزل نکرد.
روسها در این میان سعی کردند با همراهی نسبی با ترکیه و آذربایجان به برخی از اهداف خود دست پیدا کنند. آنها در آغاز نسبت به آغاز جنگ توسط آذربایجان رضایت دادند اما در میانه بازی وارد شده و مانع از تصرف شمال قرهباغ توسط باکو شدند. مسکو سپس در مذاکرات صلح نیروهای خود را در جریان توافق میان طرفین در شمال قرهباغ مستقر ساخت و آن را تحت کنترل خود درآورد. تعداد این نیروها نیز 1962 نفر اعلام شدند عددی نمادی که به سال 1962 اشاره داشت، سالی که در زمان شوروی سابق، روسها متوجه یک شبکه بزرگ وابسته به غرب در ارمنستان شده و آن را بهشدت سرکوب کردند.
در جریان جنگ قرهباغ در هنگامی که همگان یک شکست راهبردی را متحمل شدند روسها با در اختیار گرفتن شمال قرهباغ و کنترل جنوب ارمنستان یک پیروزی راهبردی را کسب کردند. برای فهم این مساله باید دستاوردهای طرفهای مختلف حاضر در توافق صلح جنگ قرهباغ را ارزیابی کرد.
1 ارمنستان در توفق آتشبس قرهباغ را بهطور کلی از دست داد و کنترلش بر مناطق جنوبی خاک اصلیاش نیز کاهش یافت. بهطور کلی ارمنستان یک بازنده کامل در جنگ قرهباغ بود.
2آذربایجان در شرایطی توافق آتشبس را به امضا رساند که تنها جنوب قرهباغ را آزاد کرده بود و در صورت عدم مداخله روسیه میتوانست شمال این منطقه را نیز با قدرت نظامی تصرف کند. توافق آتشبس تنها حضور آذربایجان در جنوب قرهباغ را رسمیت بخشید. از آنجا که تمام قرهباغ خاک آذربایجان به حساب میآیند این رسمی شدن بهره چندانی برای باکو نداشت. آذربایجان در این جنگ تنها جنوب قرهباغ را آزاد کرد.
3 روسیه در توافق آتشبس موفق شد نیروهای نظامی خود را در منطقه شمال قرهباغ مستقر کند. از آنجا که این منطقه ملتهب است و ارمنیهای ساکن در آن نیز طرفداران مسکو بهشمار میروند روسیه در این منطقه به یک پایگاه مطمئن دست یافت. روسها هماکنون نیز در پایگاه «گیومری» در خاک ارمنستان حضور دارند اما به دلیل رویکرد غربگرایانه دولت این کشور، آن پایگاه را چندان مطمئن تلقی نمیکنند.
همچنین باید توجه داشت که روسها گرچه شمال قرهباغ را در اختیار دارند اما گفته میشود آذربایجانیها برای حضور در جنوب قرهباغ نیز نیازمند کسب اجازه از نیروهای روسیه هستند.
در جریان مذاکرات صلح، آذربایجان با همراهی روسیه موفق شد یک امتیاز به دست آورد که براساس آن ارمنستان موظف میشد تا به آذربایجان اجازه دهد از طریق یک جاده به منطقه نخجوان متصل شود. این جاده نیز براساس مفاد آتشبس تحت کنترل روسیه قرار گرفت. امروز این جاده در اختیار روسیه قرار دارد اما آذربایجان تاکنون قادر به استفاده از آن نشده است.
ایران بهدنبال چیست؟
اهداف ایران در قفقاز دارای شکلی ساده و محدود هستند که شامل دو مورد کلان میشود.
1 ایران بهدلیل ویژگیهای تاریخی قفقاز که باعث ضعف جوامع و دولتهای این منطقه شده، خواستار استحکام و ثبات آنها است، زیرا در غیر اینصورت کشورهای فرامنطقهای و تروریستها میتوانند از ضعف کشورهای قفقاز استفاده کرده و این منطقه را ملتهب سازند. اگر تقویت ساختار کشورهای قفقاز یکی از خواستهای ایران است، نخستین لازمه آن ایجاد امنیت در منطقه و عدم بروز جنگ و درگیری در آن است، زیرا بروز این پدیدهها میتواند بر شدت و ضعف موجود در کشورهای قفقاز بیفزاید.
بر همین اساس ایران بهشدت با بروز جنگ و درگیری در قفقاز که در دوسال اخیر به بهانه بحران قفقاز ایجاد شده، مخالفت کرده است. آنچه در این برهه برای تهران هشداردهنده بود، نه پیروزی آذربایجان در جنگ قرهباغ و آزادسازی خاکش، بلکه استفاده از موجودیتهای فرامنطقهای و منطقهای مانند آمریکا، ترکیه و رژیم صهیونیستی در قفقاز برای به التهاب کشاندن آن بود. بیثبات شدن قفقاز میتواند باعث تکرار سناریوهای یکدهه اخیر در سوریه و عراق شود؛ جاییکه با تضعیف دولت و ملتهای این دو کشور، گروههای تروریستی از آنها سربرآورده و منطقه را به آتش کشیدند. قفقاز نیز مستعد تکرار چنین وقایعی است. از اینرو ایران خواستی ساده و محدود در این منطقه دارد که شامل تقویت دولتها و ملتهای این منطقه میشود. اقدامات آذربایجان در جنگ قرهباغ که شامل استفاده از موقعیت بد ارمنستان برای تضعیف بیشتر این کشور بود و همچنین انتقال تروریستهای تکفیری از شمال سوریه به قرهباغ توسط آذربایجان و ترکیه خطوط هشدار تهران بودند.
2 دومین خواسته مهم ایران در قفقاز نیز عدم تغییر در مرزها و ژئوپلیتیک منطقه است که ازطریق رزمایشهای مختلف نشان داده که اراده ورود مستقیم برای جلوگیری از وقوع آن را دارد. درصورت تغییر ژئوپلیتیک منطقه، تهران از کریدورهای انتقال کالا که بخشی از آینده را تشکیل میدهند محروم شده و درمقابل شاهد تشکیل کریدورهای رقیبی خواهد بود که ایران را دور میزنند.