ایمان صمدینیا، پژوهشگر اقتصادی : سرمایهداری یا کاپیتالیسم زاده انقلاب صنعتی است و محصول سیر فکری اروپاییانی است که در یک برهه خاص سیاسی اجتماعی و فرهنگی با ظهور پروتستانیسم و مخالفت شدید با اصول متحجر کلیسایی قرون وسطی، عقبعقب رفتند و از طرف دیگر بوم افتادند. در ایدئولوژی سرمایهداری، سرمایه عبارت است از ثروتی که برای تولید ثروت بیشتر مصرف میشود. اقتصاد سرمایهداری عملا بین قرنهای ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس بهتدریج رسمیت یافت. اگرچه شواهدی از دیرباز نشان میدهد برخی ویژگیهای این نظام در دوران گذشته دور نیز وجود داشته است. شکلهای ابتدایی سرمایهداری تجاری (merchant capitalism) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد. سرمایهداری از پایان دوره فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است.
هویت سرمایهداری
لیبرالیسم اقتصادی مهمترین اصل فکری و فلسفی نظام سرمایهداری است. در تعریف کلی، لیبرالیسم بهمعنی اعتقاد به ارزش آزادی فردی است که از دو اصل اصالت فرد و آزادی فردی تشکیل میشود. در این نظام، افراد آزاد هستند روشی را جهت بهرهبرداری از منابع موجود انتخاب کنند؛ چون هرکس بهتر از دیگران قادر به قضاوت درباره منافع خویش است. همچنین محور اصلی هر اجتماع خود فرد است و فرد و منافع او بر اجتماع تقدم دارد.
تولید ثروت چه از طریق کسب و تجارت و چه به وسیله صنعت یا تاسیس کارخانه و امثال آن جز با به کار انداختن سرمایه قبلی امکانپذیر نیست. در این ایدئولوژی، هرکسی حق دارد از هر راهی که بخواهد تولید ثروت کند و از هر نوع ابزار در دسترس برای وصول به مقصود استفاده کند. بازاری که کاپیتالیسم برای خودش طراحی کرده است و در آن فعالیت میکند، با دیگر بازارهای مکتبهای اقتصادی فرق دارد. مشخصه شاخص بازار کاپیتالیسم، تولید کالا برای کسب سود اقتصادی به هر قیمتی است. در بازار کاپیتالیسم، سود اولویت اول است و نیازهای انسانی، در درجههای بعدی اهمیت قرار دارد.
اصل بنیادی سرمایهداری بهشکلی که امروزه در همه کشورهای دارنده نظامهای پیشرفته تولید انبوه جاری است، همین است: بنگاههای بزرگ که این روزها آماج حملات متعصبانه بهاصطلاح چپگرایان قرار دارند، تولیدکننده کالاهایی هستند که تقریبا همهاش صرف رفع حوایج تودههای مردم میشود. بنگاههایی که کارشان فقط تولید کالاهای تجملی برای ثروتمندان باشد، هرگز نخواهند توانست رشد کنند و بزرگ شوند. امروزه مصرفکنندگان کالاهایی که در کارخانههای بزرگ تولید میشود عمدتا همان کسانی هستند که در این کارخانهها کار میکنند. تفاوت اساسی میان اصول تولید سرمایهداری و اصول تولید در دوران فئودالی همین است.
موافقان و مخالفان نظام سرمایهداری
باور بسیاری از نظریهپردازانی که غالبا اهل کشورهای دارای نظام سرمایهداری هستند، این است که این نظام توانایی زیادی در رشد اقتصادی از مسیر شاخصهایی چون تولید ناخالص داخلی، سطح رفاه زندگی و بهکارگیری ظرفیتها دارد، درحالی که در نقطه مقابل، منتقدان و مخالفان این نظام انتقاد میکنند بزرگترین ایراد این نظام انحصارگرایی است که خود به خود درنتیجه ترکیب تجارت آزاد و داراییهای خصوصی ایجاد میشود و از نظر آنان توزیع ناکارآمد و ناعادلانه پول و قدرت، گرایش به انحصارطلبی در بازار، امپریالیسم و شکلهای مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی، ازخودبیگانگی فرهنگی، نابرابری، بیکاری و بیثباتی اقتصادی ازجمله نتایج این نظام است.
در قانون سرمایهداری انحصاری، عملا مفهوم بازار آزاد که توسط نظریهپردازان اولیه قانون سرمایهداری همچون آدام اسمیت موردحمایت واقع میشد، مفهوم ابتدایی خود را از دست داد و رقابت که مفهوم کلیدی اقتصاد بازار و قانون عرضه و تقاضا بود به رقابت بین شرکتهای انحصاری و کارتلها تنزل یافت.
درواقع، اقتصاد سرمایهداری، چه به صورت متمرکز مثل آنچه در نظام شوروی سابق دیدیم و چه بهصورت غیرمتمرکز که در نظام اقتصادی ایالاتمتحده آمریکا شاهد هستیم، خیلی با آرمانهای مسئولیت اجتماعی شرکتها یا سی اس آر(CSR: COPRPORATE SOCIAL RESPONSBILITY) همراه و همگام نیست؛ چراکه اصالت برای او در درجه اول، سود بنگاه است. اگرچه برای حفظ پرستیژ و برندینگ، شاهد انتشار گزارشهای سالانه غولهای اقتصادی جهان در حوزه مسئولیت اجتماعی (ANNUAL CSR REPORT) هستیم، اما درواقع، ماهیت نظام سرمایهداری و امپریالیستی با اخلاق و محیطزیست و آرمانهای توسعه پایدار تناسبی ندارد.
سیاه یا سفید؟
در دو قرن گذشته، سرمایهداری موضوع اصلی بسیاری از فلاسفه، اقتصاددانان، علما، سیاستمداران و دانشمندان بوده است. برخی سرمایهداری را آنچنان بالا بردهاند که چون فوکویاما آن را پایان تاریخ میدانستند و برخی نیز چون کارل مارکس، مکتبی کاملا متضاد را درمقابل سرمایهداری علم کردند. اما سرمایهداری، همان سکهای است که هرکسی یک روی آن را دیده و از ظن خویش یار یا دشمن وی شده است.
تهاجم به سرمایهداری- خاصه درمورد نرخهای بالای دستمزد- با این فرض غلط آغاز میشود که دستمزدها را کسانی میپردازند که با کارگران کارخانهها فرق دارند. امروزه برای اقتصاددانان و پژوهندگان نظریههای اقتصادی، تفکیککردن کارگر و مصرفکننده، کاری بدیهی شده است؛ اما واقعیت این است که هر مصرفکنندهای باید پولی را که خرج میکند، بهطریقی بهدست آورد و طیف بزرگی از مصرفکنندگان، کارمندان و کارگران بنگاههایی هستند که محصولاتی برای مصرف خود آنان تولید میکنند. در نظام سرمایهداری، تعیین دستمزدها در اختیار اعضای طبقهای غیر از طبقه همان افرادی نیست که دستمزد میگیرند. این شرکت فیلمسازی هالیوود نیست که دستمزد ستارگان سینما را میپردازد؛ دستمزد این ستارگان را مردمی میپردازند که بلیت میخرند و به سینما میروند.
واقعیت این است که نفرت از سرمایهداری را تودههای مردم و کارگران آغاز نکردند، بلکه آغازکنندگان این نفرت، اشراف زمیندار و نجبای انگلستان و اروپا بودند. آنان، سرمایهداری را مسبب وضعی میدانستند که برایشان خوشایند نبود: در آغاز قرن نوزدهم، دستمزدهای بالایی که صنعتگران به کارگران خود میپرداختند، زمینداران را وادار کرد که آنها هم به کارگران کشاورزی دستمزدهایی بالاتر و مشابه کارگران صنعتی بپردازند. اشراف زمیندار، تهاجم به سرمایهداری را با انتقاد از بالا رفتن سطح زندگی تودههای کارگر آغاز کردند.
بزرگترین دروغ تاریخ، این داستان قدیمی و تکراری است که کارخانهها، زنان و کودکانی را به کار میگرفتند که پیش از آن زندگیهایی رضایتبخش داشتند. مادرانی که برای کار به کارخانهها رفتند، چیزی برای پختوپز نداشتند؛ آنها از خانه و آشپزخانه خود راهی کارخانهها نشدند، بلکه بدان جهت به کارخانهها رفتند که آشپزخانهای نداشتند و اگر آشپزخانه داشتند، چیزی نداشتند که در آن بپزند. کودکان هم از آغوش گرم و نرم خانوادهها به کارخانهها نرفتند. کودکانی که به کارخانهها میرفتند گرسنه و درحال مرگ بودند. همه حرفهایی که درباره «دهشت وصفناپذیر» سرمایهداری اولیه زده شده است، با همین یک مورد آمار، باطل میشود: در همان سالهایی که سرمایهداری انگلستان پدید آمد، دقیقا در عصری که انقلاب صنعتی خوانده میشود، یعنی سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۳۰ و دقیقا در همان سالها، جمعیت انگلستان دوبرابر شد و معنای این ارقام این است که صدهاهزار کودکی که در دورههای قبل از سرمایهداری میمردند، در این دوران زنده ماندند و بالیدند و مردان و زنان شدند.
اما از سوی دیگر این انتقاد نیز به سرمایه وارد است که این نظام بهنوعی مرگ اخلاق است. در سرمایهداری، هر چیزی برای سودآوری بیشتر بنگاه، طراحی، تولید، عرضه و بازاریابی شده و بهفروش میرسد و لزوما اهمیتی ندارد که این کالا و خدمات تا چه اندازه، پاسخگوی نیازهای حال و آینده جامعه هدف است. تلاش برای به دست آوردن پول، حرص و طمع، علاقه به پولدارشدن، ساختار اجتماعی را از بین برده و درنتیجه باعث تخریب اخلاقی شده است. نظم موجود در آزادی رقابت سرمایهداری در اکثر مواقع با استثمار به پایان میرسد. مهمترین موضوع برای سرمایهداری قبل از هرچیز، افزایش سرمایه با سرعت زیاد است. این کار، سبب انباشت سرمایه میشود. کوتاه سخن اینکه از قرن 19 افزایش سرمایه، راه را برای تباهی بشر باز کرده است. به عبارت دیگر، سرمایهداری با دور شدن از هویت منبعث از اخلاق پروتستانی به یک نگرش ماتریالیستی تغییر کرده است و تمام ارزشهای معنوی و احساسات اخلاقی بلندمرتبه محو شده است.
در نظام سرمایهداری، با در نظر گرفتن اینکه در این سیستم بهطور وسیعی به منافع شخصی توجه میشود، نابرابری اجتماعی تشدید شده و حرکت رو به جلوی جامعه به دلیل ازهمپاشیدن سرمایه اجتماعی با مشکل مواجه میشود. اساس نظام سرمایهداری بیتوجهی به گروه بزرگی از جامعه است. در نظام سرمایهداری، افراد به صورت انفجاری پولدار میشوند و درمقابل طبقهای هم محروم میشود. مهمتر از همه اینکه در سرمایهداری، ارزش نهایی به افراد واگذار میشود. این وضع را برای مشکلات اجتماعی هموار میکند. برخلاف اروپا که نظام سرمایهداری، نتایج مطلوبی به بار آورده است؛ در خارج از اروپا، گسترش سرمایهداری باعث به وجود آمدن مشکلات عدیدهای همانند بههمریختگی وضع اجتماعی، طبیعت و مشکلات محیطزیست شده است.
اسلام چه میگوید؟
اسلام کار و فعالیت اقتصادی را دارای ارزش و عبادت دانسته و بیکاری را بهشدت نکوهش کرده است. هنگامی که حضرت رسول(ص) به کسی علاقهمند میشد، میپرسید آیا شغلی دارد؟ اگر میگفتند نه، میفرمود: از چشمم افتاد. (مستدرکالوسایل، ج 13، ص 3)، تنبلی در کار، بهشدت در اسلام مذمت شده است. کار علاوهبر کسب درآمد سبب عزت رشد عقلانی و سلامت جسمی و نشاط روحی میشود. انسان باید کاری را که عهدهدار آن میشود، در آن تخصص لازم را داشته باشد و کارش را به بهترین نحو انجام دهد. قرآن کریم آبادکردن زمین را ماموریت انسانها میداند. (هود، 61) نمونه بارز نیز امیرالمومنین(ع) بود که خود اقدام به حفر چاهها، ایجاد نخلستانها، و کارگری برای مردم میکردند.
برخلاف تصور که بعضی فکر میکنند اسلام بهطور کلی با سرمایهداری و سرمایه مخالف است، این طرز فکر نادرست است. اسلام، به ضروریات زندگی و حیاتی بودن اموال و نگهداری صحیح از آن برای توسعه ظرفیتهای فردی و اجتماعی تاکید دارد. قرآن، اموال را عامل قوام و امداد الهی میداند و معتقد است اموال و سرمایه را نباید دست افراد نادان و سفیه سپرد. امام صادق(ع) هم در حدیثی میفرماید که از اموال مراقبت کنید که مایه پایداری دین است. امام علی(ع) هم میفرماید در مال راکد، رشدی وجود ندارد و تاکید بر استفاده صحیح از اموال است.
اسلام، جامعه را براساس روحیه تعاون و همکاری پایهگذاری کرده است. هر عضوی از جامعه با دیگری در ارتباط است و در جامعهای که زندگی میکند به سایرین کمک و یاری میرساند و همگی با یکدیگر برادرند. عدالت از آموزههای فراگیر اسلام است. به فرموده شهید مطهری: «در قرآن از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است.»
اسلام، بسیاری از احکام اقتصادی خود را براساس ارزشهایی مبتنیبر همکاری برپا کرده که اگر آن ارزشها نبود قوانین اقتصادی در اجرا و عمل با مشکل روبهرو میشدند. ازجمله آنها میتوان به مساقات، مزارعه، مضاربه و شرکت اشاره کرد که مبتنیبر همکاری و مشارکت دوجانبه است. مشارکت سرمایه و کار و سود و زیان حاصل از آن نیز متوجه هردو طرف خواهد بود.
قرآن کریم نهتنها کسب ثروت را جایز میداند بلکه به این کار تشویق نیز میکند. اما با مرور آیات قرآن درمییابیم که انباشت ثروت و ثروتاندوزی مورد مذمت قرار گرفته یا امری بیهوده به شمار رفته است. درحالی که در اندیشه لیبرال سرمایه، معیار و محور برای هر کار و هر چیز، مال است و حتی پستها و مسئولیتهای اجتماعی با این معیار داده یا گرفته میشود، تعالیطلبی سرمایهداران بدان جا میرسد که دینشان و خدایشان را اموالشان میدانند. (بقره، 247)
اسلام در عین اعتقاد به آزادی فعالیتهای اقتصادی، بر این است که به ثروتمند اجازه داده نشود حتی از طریق ضوابط معلوم قدرت انحصاری اعمال کند. «نباید حاضر به غایب چیزی بفروشد.»، «به استقبال کاروانهای تجاری نروید.» و «قوی نزد شما پیش من ضعیف است تا وقتی که حق را از او بگیرم.» اینها برخی از سفارشهای اخلاقی اسلام در حوزه اقتصاد است. اگر توصیههای اخلاقی اسلامی در زمینه اقتصاد رعایت شود، شکوفایی و رشد مطلوب اقتصادی همراه با شکوفایی ارزشهای انسانی ارمغان آن خواهد بود.
برخی منابع:
بازار آری، کاپیتالیسم نه. آنارشیسم فردگرا در برابر مدیران، نابرابریها، قدرت شرکتها و فقر ساختاری، ترجمه شده توسط مهرداد مولایی. نشر دنیای اقتصاد. سال ۱۳۹۶
پرسشهایی از مارکس. نوشته تری ایگنون. ترجمه توسط رحمان بوذری و صالح نجفی. نشر هرمس. سال ۱۳۹۵
حقایقی درباره سرمایهداری، روزنامه دنیای اقتصاد
خادم علیزاده، امیر، حبیب الهی، محمدهادی؛ ارزیابی هدف حداکثرسازی سود در نظام مالی متعارف از منظر قرآن، فصلنامه تحقیقات مالی اسلامی، 1396