سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: امروز تقریبا کسی شک ندارد که یکی از عناصر تخریبگر کشورهای منطقه ترکیه است. دخالت در منازعات منطقهای و اشغال مستقیم بخشهایی از خاک سه کشور عراق، سوریه و لیبی که بدون هیچگونه مجوز و درخواست قانونیای صورت گرفته، آنکارا را به بازیگری توسعهطلب در منطقه تبدیل کرده است.
نکته مهم در این توسعهطلبی، شاخههای متعدد این سیاست است که تنها در مسائلی مانند تزریق افکار اخوانی، حمایت از تکفیریها، اشغال نظامی، ارسال تروریست و مواردی از این دست محدود نمیشود. یکی از این شاخههای شائبهبرانگیز سیاست توسعهطلبی ترکیه، بحث آب است. این کشور از دهه 1970 میلادی تدارک پروژهای بزرگ برای مهار سرشاخههای دو رود بزرگ دجله و فرات را دیده است؛ پروژهای که میتواند منطقه را به ویرانی بکشاند.
در سالهای دهه 1970 بهدلیل قدرتمندی دولتهای مرکزی عراق و سوریه و همچنین ضعف دولت ترکیه، آنکارا موفق به آغاز این پروژه بزرگ نشد، اما حمله رژیم صدام به ایران در سال 1980 که تا سال 1988 طول کشید و همچنین حمله رژیم صهیونیستی به لبنان که باعث شکست نیروهای سوری مستقر در این کشور شد، موجب شد ترکیه با فراغ بال پروژه سدسازی خود را در دهه 1980 میلادی پیگیری کند. نتیجه اولیه این پیگیریها افتتاح سد بزرگ آتاتورک در سال 1992 بود؛ درست یکسال پس از وقوع جنگ نخست خلیجفارس و انهدام ارتش و همچنین زیرساختهای عراق در جریان عملیات «آزادسازی کویت».
در دهه 1990 عراق زیر فشار شدید تحریمهای بینالمللی قرار داشت و پس از آن نیز از سال 2003 به اشغال آمریکا درآمد. در سوی دیگر سوریه نیز دچار مشکلاتی در منطقه شده و از سال 2011 دچار یک توطئه بینالمللی شد. تمامی این اتفاقات یک فرصت بینظیر برای ترکیه بودند تا طرحهای سدسازی خود را بهتر و با سرعت بیشتری به پیش ببرد. یکی از جدیترین پروژههای آبی ترکیه، آبگیری سد ایسیلو توسط رجب طیب اردوغان در روز شنبه 6 نوامبر (15 آبان) بود. این سد یکی از 22 سد پروژه گاپ است که باید در جنوبشرق ترکیه احداث شوند. رئیسجمهور ترکیه درجریان افتتاح این سد اعلام کرد: «ما باید از تمام توان بالقوه خود برای محافظت از کشورمان برابر بحران غذایی ناشیاز خشکسالی و بهطور مشابه برابر بحران انرژی که بهطور فزاینده قابلمشاهده است، استفاده کنیم.» ادعاهای ترکیه درحالی است که این کشور با اقدامات خود 80 درصد آبهای ورودی از دجله و فرات را به عراق کاهش داده و 40 درصد نیز از ورودی آب فرات به سوریه کاسته است. ایجاد بحران در عراق و سوریه به این بهانه صورت میگیرد که ترکیه با طرحهای خود قصد دارد آب موردنیاز برای 40 درصد از زمینهای کشاورزیاش را که در شرق این کشور واقع شدهاند، تامین کند.
اهداف راهبردی در حوزه سیاست خارجی
برنامهریزی برای ایجاد شبکهای از 22 سد در پروژه گاپ (14 سد در حوضه فرات و 8 سد در دجله) حاکیاز وجود برنامههای کلان و فراحزبی در ترکیه است تا این کشور وزن بیشتری در معادلات منطقهای پیدا کند. این شبکه با تکمیل شدن اثرات و پیامدهای مختلفی بر منطقه خواهد گذاشت که برخی از مهمترین آنها به شرح ذیل است:
1 اهرم و ابزار چانهزنی
ایجاد سد روی سرشاخههای دو رود بزرگ دجله و فرات که راهی کشورهای عراق و سوریه میشوند میتواند یک اهرم قدرتمند را برای کنترل مستقیم این دو کشور در دستان ترکیه قرار دهد. این کشور همچنین میتواند بهطور غیرمستقیم بر ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و بهنوعی جهان عرب اثر بگذارد. آنکارا با دست زدن به انواع روشهای آبگیری سد و همچنین پایین و بالا بردن مدت زمان آبگیری سدها میتواند به آزار همسایگان جنوبیاش بپردازد. این کشور میتواند در ازای دریافت امتیازات تجاری یا سیاسی دریچه سدهای خود را باز کند و از آنها بهعنوان ابزارهای ارزشمند بهره ببرد. درواقع سدها بهترین ابزار برای افزایش نفوذ ترکیه در منطقه خواهند بود.
2 کاهش وابستگی به واردات انرژی
نیروگاههای برق-آبی ایجادشده روی سدهای طرح گاپ ترکیه میتوانند وابستگی ترکیه به واردات انرژی را بهطور قابلتوجهی کاهش دنهد. گفته میشود این سدها درصورت تکمیل قادر به تولید 7400 مگاوات برق هستند. تولید این میزان برق میتواند از واردات پرهزینه سوختهای فسیلی برای ترکیه بکاهد. برای فهم این مساله باید به بررسی تفاوت هزینههای تولید برق در نیروگاههای برق-آبی و فسیلی بپردازیم. درحالیکه تولید برق ازطریق سد تقریبا بدون هزینه است، تولید برق در یک نیروگاه 1000 مگاواتی فسیلی سالانه تقریبا به 12 میلیون بشکه نفت نیاز دارد. با احتساب قیمت هر بشکه نفت 75 دلار، یک نیروگاه فسیلی سالانه به 900 میلیون دلار سوخت نیاز خواهد داشت. در حوزه هستهای نیز که هزینهها بهشدت پایینتر از نیروگاههای فسیلی است، یک نیروگاه بهطور سالانه نیازمند 40 تا 60 میلیون دلار سوخت اورانیوم است. اگر ترکیه بخواهد 7400 مگاوات برق را ازطریق نیروگاههای سوخت فسیلی تامین کند، نیازمند سالانه 6 میلیارد و 660 میلیون دلار خواهد بود و اگر از صنعت هستهای بهره ببرد، سالانه نیازمند 440 میلیون دلار سوخت اورانیوم خواهد بود. باید درنظر داشت ساخت نیروگاه فسیلی بهازای هرمگاوات نیازمند 800 هزار تا یک میلیون دلار است و در حوزه هستهای 5 میلیون دلار، اما نیروگاههای برق-آبی روی سدهایی ایجاد میشوند که برای کنترل و ذخیره آب ایجاد میشوند و در حداقلیترین وضعیت، سرمایهگذاری صورتگرفته دارای کاربردی دوگانه است.
3 خودکفایی در مواد غذایی و صادرات آن
ایجاد شبکهای از 22 سد بزرگ در جنوبشرق ترکیه به این کشور امکان زیرکشت بردن محدوده وسیعی را میدهد. ایجاد خودکفایی در تامین محصولات کشاورزی برای ترکیه که جمعیتش به 85 میلیون نفر رسیده است و احتمال میرود در سالهای آینده میزبان جمعیت بیشتری از مهاجران منطقهای باشد، یک ضرورت بهشمار میرود. ترکیه هماکنون بزرگترین میزبان مهاجران سوری بهحساب میآید و 4 میلیون تن از آنان را در خود جای داده است. با تسلط طالبان بر افغانستان و همچنین بروز بیثباتی در عراق بهویژه جنوب این کشور و همچنین بحران اقتصادی در اقلیم کردستان مهاجران از این منابع نیز افزایش خواهند داشت. از اینرو ترکیه باید بهسمت خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی گام برمیداشت. همچنین باید توجه داشت در آینده باتوجه به افزایش جمعیت جهان و تلاقی آن با کمآبی به احتمال فراوان شاهد کمبود مواد غذایی و افزایش قیمت آن خواهیم بود. در این زمان است که ترکیه میتواند با فروش محصولات کشاورزی به درآمدهای بالایی دست یابد. باید درنظر داشت کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از آسیبدیدگان کمبود مواد غذایی خواهند بود و تولیدات گسترده محصولات کشاورزی توسط ترکیه میتواند به افزایش نفوذ آنکارا در منطقه نیز بینجامد.
4 ایده آب دربرابر نفت
کشورهای منطقه غرب آسیا که فاقد منابع قابلاتکایی از سوختهای فسیلی هستند، بهدلیل مشاهده طیف وسیعی از کشورهای نفتی در این منطقه و همچنین شمال آفریقا، بهنوعی دچار احساس «خسران» میشوند. ترکیه و افغانستان دو نمونه از این کشورها هستند که نظارهگر کشورهای نفتی مانند ایران، آذربایجان، عربستان، امارات، کویت، قطر، عمان، یمن، عراق، سوریه، لیبی، الجزایر و حتی سودان هستند. تقریبا تمام کشورهای منطقه بهجز این دو کشور دارای میادین نفتی هستند و از همینرو این دو بیش از دیگران احساس عقبماندگی میکنند؛ حسی که شاید کشوری مانند پاکستان باوجود شرایطی مشابه دچارش نباشد. بهدلیل همین احساس خسران ایده «آب دربرابر نفت» ابتدا توسط مقامات ترکیهای ابداع شده و سپس در سالهای گذشته بهویژه ازسوی اشرف غنی، آخرین رئیسجمهور جمهوری اسلامی افغانستان، پیش از گریختنش از کشور تکرار میشد. ترکیه این ایده را در سر میپروراند که در سالهای آینده درصورت دریافت امتیازات نفتی بلندمدت اجازه عبور آب از خاک خود به عراق را بدهد. عراق بهدلیل سالها تحریم کماکان دارای منابع دستنخورده نفتی است که پیشبینی میشود تولید نفت این کشور درصورت بهبود شرایط به 7 تا 12 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
5 ازبین بردن دورنمای جدایی کردها
ایجاد سدهای متعدد در جنوبشرق ترکیه که موطن اصلی کردها در این کشور است، میتواند دارای پیامدهای مختلفی باشد. براساس تخمینها 25 تا 30 درصد جمعیت ترکیه را کردها تشکیل میدهند که بین 20 تا 25 میلیون نفر از مردم این کشور میشود. اغلب این جمعیت نیز ساکن مناطق جنوبشرقی ترکیه هستند. ایجاد شبکه سدهای پروژه گاپ ازطریق ایجاد تبعات مثبت و منفی خاصی برای کردها میتواند زمینههای جداییطلبی آنها را ازنظر مادی و ذهنی از بین ببرد. برخی از سدهای پروژه گاپ شکافهای مرزی و کوهستانی مورداستفاده گروههای تجزیهطلب کرد را مسدود میکند و همچنین با ایجاد رونق در منطقه موجب جذب دیگران به منطقه و ازجمله مهاجران عرب به سوریه میشود. این جمعیتها میتوانند بهعنوان وزنههای موازنه دربرابر کردها مورد بهرهبرداری قرار گیرند. همچنین سدهای موجود در مناطق شرقی در هرحال باعث شاغل شدن تعداد زیادی از کردها در صنعت کشاورزی خواهد شد و با گره زدن معیشت آنان به دولت از واکنشهای آنان ضد آنکارا خواهد کاست.
رژیمصهیونیستی همکار اصلی ترکیه
پروژه سدسازی ترکیه در جنوبشرقی این کشور با توجه به ابعاد گسترده و نیازمندی آن به فناوری، سرمایهگذاری و دانش مدیریتی شاهد حضور شرکتهای بینالمللی مختلفی بوده است. این شرکتها اما هرکدام پس از مدتی بهدلیل مخالفتهای گسترده بینالمللی با پروژه گاپ ترکیه را ترک کردهاند.
بر اثر فشارهای نهادهای بینالمللی تاکنون شرکتهای بسیاری بهویژه شرکتهای اروپایی آلستوم (فرانسه-بریتانیا)، سولذر هیدرو (سوئیس، آلمان و اتریش)، بالفور بیتی (بریتانیا) و ایمپره گیلو (ایتالیا) از پروژههای سدسازی ترکیه خارج شدهاند، اما رژیمصهیونیستی برخلاف آنها سعی کرده است تا بخشی از دانش لازم برای اجرای این طرح را در اختیار ترکیه قرار دهد. رژیمصهیونیستی از این اقدام خود چندین هدف را پیگیری میکند. رژیمصهیونیستی از افزایش جمعیت و قدرت در کشورهای عربی پیرامون خود مانند سوریه و عراق هراسناک است و از هرگونه تضعیف آنها استقبال میکند. درصورت اجرای پروژههای سدسازی ترکیه، ابزارهای لازم برای ویرانسازی این دو کشور مهیا میشود. درجهت دوم رژیمصهیونیستی میداند با تکمیل سدهای ترکیه این کشور با دیگر اعضای منطقه از جمله ایران و کشورهای عربی وارد تنش خواهد شد. درگیری کشورهای منطقه ضمن آنکه بهخودیخود برای صهیونیستها دارای اهمیت است، مانع از بهرهبرداری کامل ترکیه از طرحهای خود خواهد شد؛ زیرا در این صورت آنکارا خود به تهدید علیه تلآویو مبدل میشود. نتیجه آنکه پس از اجرای طرحهای سدسازی ترکیه، کشورهای عراق و سوریه با بحران مواجهشده و روابط این دو کشور به همراه ایران و دیگر کشورهای عربی با آنکارا متشنج خواهد شد، اما رژیمصهیونیستی که بهشدت به منابع آبی نیاز دارد، میتواند بخشی از آب خود را از ترکیه تامین کند.
تهدیدات سدسازی ترکیه علیه ایران
با افزایش دما و کاهش بارندگی، تغییرات آبوهوایی منجربه افزایش تبخیر، کاهش سطح آب و گسترش بیابانزایی شده است. عواقب این وضعیت را نهتنها میتوان در خشک شدن زمینهای کشاورزی و جابهجایی و فقیر شدن کشاورزان کوچک و شدت فزاینده توفانهای گرد و غبار مشاهده کرد که اثرات آن ایران و حتی شبهجزیره عربستان را نیز درگیر خواهد کرد. سدسازی ترکیه روی فرات و دجله، باعث کاهش جریان آب از ترکیه به سوریه و عراق میشود. کاهش جریان آب، منجربه بروز خشکسالی در عراق و سوریه خواهد شد و توفانهای گرد و غبار گسترده را در منطقه ایجاد خواهد کرد. این توفانها وارد استان خوزستان شده، ایران را نیز درگیر خواهد کرد و سایر استانهای غربی و حتی تهران را نیز دربر خواهد گرفت. در جدول ذیل به بخشی از تهدیدات پروژه سدسازی ترکیه اشاره شده است: