طبق قوانین ایران، خسارت‌های ناشی از نقض حقوق مالکیت‌های معنوی به دو دسته عمده تقسیم می‌شود؛ خسارت‌های منتهی به از دست رفتن مال و خسارت‌های منتهی به از دست رفتن منفعت. این موضوع در قانون ثبت علائم و اختراعات درمورد نقض حق اختراع و نقض حق نسبت به علائم تجاری نیز درج شده است؛ اما قانونگذار چیز ویژه‌ای درباره چگونگی جبران خسارت معنوی نگفته است.
  • ۱۴۰۰-۰۸-۲۴ - ۰۱:۵۸
  • 10
استعاره‌هایی که جان می‌گیرند

احسان زیورعالم، روزنامه‌نگار: به نظر همه‌چیز با پخش یک ویدئو و البته یک بیانیه آغاز شده است. داستان سرقت معنوی یک اثر و عدم‌رعایت آن توسط یک چهره مشهور. چیز تازه‌ای نیست. ضعف‌های قوانین حوزه کپی‌رایت در ایران همواره قربانی می‌گیرد؛ اما قربانیان عموما سکوت می‌کنند. فقدان چارچوب‌ها باعث می‌شود قربانی سکوت کند تا مبادا در آینده بازار کار را از دست دهد و به نظر می‌رسد مورد اخیر نیز محصول همین وضعیت است. درحالی که همه اصغر فرهادی را همچون رحیم داستانش، متهم می‌کنند؛ خواهان ماجرا سکوت پیشه کرده است. آزاده مسیح‌زاده پیش از این جنجال‌ها مدعی ضایع‌شدن حقوق معنوی اثرش شده بود. در همان بحبوحه جایزه گرفتن‌های فرهادی، مسیح‌زاده اعلام کرده بود فیلم او الهام‌بخش فرهادی در ساخت «قهرمان» است. حالا با پخش مستند «دوسر برد، دوسر باخت» نگاه‌ها بیشتر به او معطوف شده است. هرچند برای خودم جای این پرسش دارد چرا برای اثبات حقانیت خود، مسیح‌زاده زودتر اقدام به انتشار فیلم نکرد؛ زمانی پیش از اکران «قهرمان» در سراسر کشور.

یک‌بار تلاش کردم با او گفت‌وگو کنم؛ اما خانم مسیح‌زاده راغب نبود. یک اسم مانع بود و آن هم کاوه رضوانی‌راد، وکیل اصغر فرهادی که در پی جنجال‌های پیش‌آمده، در نامه‌ای به جای اصغر فرهادی صحبت کرده است و با اشاره به یک استشهاد، ادعای مسیح‌زاده را تکذیب کرده است؛ اما این پرسش مطرح می‌شود چقدر یک استشهاد می‌تواند صحیح باشد. اگر ملاک قضاوت اخلاقی خودمان را فیلم فرهادی بگذاریم، جایی شبیه آن خیریه و آن جلسه که همه آدم‌های به ظاهر خوب، بر بد بودن رحیم رأی می‌دهند؛ چطور می‌توان پذیرفت که استشهاد مذکور ناشی از سمپات کلاس با اصغر فرهادی یا به سبب خوف وارد نشدن به سینما به سبب مخالفت با مرشد کبیر نباشد. به هرحال دامنه رسانه‌ای اصغر فرهادی رعب‌آور است و مطرح نشدن مسیح‌زاده از اولین ادعا تا امروز نیز محصول همین فضای رسانه‌ای است که سانسور می‌کند و مانع بیان حرف دیگران می‌شود. البته رضوانی‌راد از تشکیل پرونده در شعبه چهارم دادسرای فرهنگ خبر داده است. وکیل مشهور حوزه هنر، طبق گفتاری که با مسیح‌زاده داشتم خود بدل به عامل وحشت می‌شود.

با این حال مفهوم حقوق معنوی در ایران برای هنرمندان گنگ و ابتر است. بسیاری درباره این بخش از حقوق خود اطلاعی ندارند. تا جایی که می‌دانم مسیح‌زاده نیز خواهان حقوق معنوی است، یعنی جایی در تیتراژ فیلم که گفته شود فرهادی با الهام از او «قهرمان» را ساخته است. کاری که فرهادی در «درباره الی» هم نمی‌کند و مدعی می‌شود «ماجرا»ی آنتونیونی را ندیده و هرگونه شباهت اتفاقی است. البته این موضوع قابل‌اثبات نیست؛ اما رابطه شاگرد و استادی مسیح‌زاده و فرهادی همانند دیدن «ماجرا» نیست.

طبق قوانین ایران، خسارت‌های ناشی از نقض حقوق مالکیت‌های معنوی به دو دسته عمده تقسیم می‌شود؛ خسارت‌های منتهی به از دست رفتن مال و خسارت‌های منتهی به از دست رفتن منفعت. این موضوع در قانون ثبت علائم و اختراعات درمورد نقض حق اختراع و نقض حق نسبت به علائم تجاری نیز درج شده است؛ اما قانونگذار چیز ویژه‌ای درباره چگونگی جبران خسارت معنوی نگفته است. با این حال، اگر حرف مسیح‌زاده درست باشد فرهادی علاوه‌بر پرداخت کپی‌رایت باید منافع مسیح‌زاده را نیز تامین کند و در اینجا منفعت همان حُسن‌شهرتی است که این کارگردان جوان از آن بازمانده است و فضای رسانه‌ای دوگانه آن را مخدوش هم می‌کند. همانند همان اتفاقی که برای رحیم رخ داده است. با این تفاوت که رسانه‌ها تمایل دارند بین مسیح‌زاده و فرهادی، یک رحیم انتخاب کنند.

وضعیت رخ‌داده به‌شدت استعاری است. رویکرد آدم‌ها به وضعیت نیز شبیه به فیلم شده است. شب گذشته بسیاری علیه فرهادی بیانیه دادند و از اسطوره بودن او ابراز ندامت کردند. آنها بیعت‌شکنی کردند، فرهادی را محصول قدرت دانستند، اما خواهان پرونده کماکان سکوت کرده است. پرسش مهم همین است چرا سکوت؟

بیاییم این وضعیت را به فال‌نیک بگیریم. اینکه چرا برای پنج دهه درباره کپی‌رایت سکوت شده است. از سال ۱۳۴۸ قانون خود را به‌روز نکرده است و قربانی‌ها و متهمان می‌آیند و می‌روند اما رویدادی برای حل این مهم رخ نداده است. فارغ از اینکه برنده این رویداد چه کسی است شاید اهمیت رسانه‌ای ماجرا همین نقطه باشد. حل پرونده فرهادی شاید کلید سعادت آیندگان شود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰