نرگس چهرقانی، روزنامهنگار: اخیرا شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تغییر کرده و حسین مرعشی بهعنوان دبیرکل این حزب انتخاب شده است. در همین راستا آنطور که از اخبار و شواهد پیداست، انتشار روزنامه سازندگی متوقف شده است. جبهه اصلاحات اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت درونی برای کادرسازی و جوانگرایی دارد، اما گویا آنطور که باید به این امر نپرداخته است. در گفتوگو با محمود علیزاده طباطبایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی آخرین تغییرات و رخدادهای درونحزبی اصلاحطلبها را بررسی کردیم.
با توجه به تغییر دولت، استراتژی اصلاحطلبها در مواجهه با دولت جدید چیست؟
تصوری که دولت جدید داشت این بود که حالا در دفتر رئیسجمهور یک دکمهای است که روحانی آن را خاموش کرده و اینها میزنند و روشن میکنند، ولی واقعیت غیر از این است. وقتی میآیند در مسئولیت قرار میگیرند، واقعیتها را میبینند و از آن دیدگاههای ایدهآلی برمیگردند. باید با صراحت بیایند و اعلام کنند. همین قضیه را جریان چپ داشت. جریان چپ تا قبل از اینکه در سال 76 قدرت را با دولت خاتمی به دست بگیرد، منتقد دولت بود و خیلی گلایه میکرد و شعارهای خیلی تندی هم میداد. همین جریان چپ بود که سال 59 سفارت آمریکا را اشغال کرد. وقتی با واقعیتهای عینی مواجه شدند، دیدند که ما نمیتوانیم بیش از توانمان تصمیم بگیریم و تاثیرگذار باشیم. حالا نقطه قوتی که این دولت نسبت به همه دولتهای قبلی دارد، این است که هر سه قوه باهم هماهنگ هستند و رئیس قوه با دفتر رهبری هماهنگند. این یک واقعیت است. یکی از مسئولان سابق میگفت من قبل از اینکه مسئولیت بالای اجرایی بگیرم، میگفتم آخه اینها ایرادشان به ما چیست؟ ما که ولایت فقیه را قبول داریم، بعد که در مسئولیت اجرایی قرار گرفتند، دیدند که نه باید برخی افراد دیگر را هم بپذیریم تا مورد نقد نباشیم. الان همه باهم هماهنگند و باید از این امتیاز بهرهبرداری کنند تا انشاءالله مشکلات کشور را حل کنند. اصلاحطلبها هیچ انتظار دیگری ندارند، من در رسانههای دیگر هم گفته بودم اینها از اصولگراهای شایسته استفاده کنند، اصلاحطلبها اصلا انتظار ندارند که آقایان از آنها دعوت کنند که در اجرا کمک کنند. منظور بنده این است که اینها با واقعیتها آشنا میشوند و متوجه میشوند شعارهایی که میدادند اجرایی نیست. در حد توان مملکت واقعیتها را با مردم در میان بگذارند، پنهانکاری نکنند و شفافیت داشته باشند، همین اصلاحطلبان را راضی میکند.
با توجه به اینکه جبهه اصلاحات آن سرمایه و بدنه اجتماعی خودش را از دست داده که نمود بیرونی آن تقلیل کرسیهای اصلاحطلبان در مناصب اجرایی کشور است، شما چه برنامهای برای ادامه فعالیتهایتان دارید و تمرکز اصلاحطلبان روی چه چیزی خواهد بود؟
اصلاحطلبها الان دارند نسبت به بازسازی خودشان اقدام میکنند. بهطوریکه اکنون تحولاتی در احزاب اصلاحطلب در حال رخ دادن است که بدنه خودشان را سازماندهی کنند و آموزش بدهند و قطعا آمادگی حضور در هر انتخاباتی را دارند. اصلاحطلبها جمعبندیشان این است که تنها راه حضور در قدرت، انتخابات است. اگر بخواهند خدمت کنند باید در چارچوب نظام خدمت کنند و همین کار را هم میکنند و خودشان را برای انتخابات آماده میکنند، علیرغم تمام بیمهریها و اقدامات غیرقانونی که انجام شده ولی اصلاحطلبها بدنهشان خیلی بهتر شده است. وقتی شایستهترین افراد اصلاحطلب برای انتخابات ریاستجمهوری صلاحیتشان رد شد طیف جوان اصلاحطلب در جامعه ناامید شدند. باید این امید را به آنها برگرداند و اصلاحطلبها دارند این کار را شروع میکنند و با جلسات توجیهی و کلاسهای آموزشی این کار در حال انجام است تا بدنه اصلاحات آماده حضور در صحنه باشد.
در ادامه صحبت شما که گفتید دارید کادرسازی میکنید، در این مورد یکسری اختلافنظرها در جبهه اصلاحات وجود دارد که برای من سوال است با وجود این اختلافنظرها چطور قرار است کادرسازی شود؟ اگر بخواهم قسمتی از این اختلافنظرها را بگویم؛ مثلا یکسری از جبهه مشارکتیها میگفتند در انتخابات شرکت نکنید و بعد کارگزارانیها میگفتند شرکت کنید یا مثلا یک نقد دیگری که مطرح میشد این بود که رهبری کل جناح اصلاحطلبها باید از فردمحوری خارج و تبدیل به شورا شود یا بعضیها در خود جبهه اصلاحات با این مخالفت میکردند، یکسری موارد هم که خودتان گریزی زدید، بحث جوانگرایی بود. یکسری معتقدند باید جوانگرایی شود، یکسری معتقدند افراد باتجربه و سنبالا باید در مناصب بالایی باشند، با توجه به این اختلافنظرها آیا کادرسازی درست انجام خواهد شد؟
این اختلاف دیدگاهها از ابتدا وجود داشت. در انتخابات مجلس پنجم، کارگزاران تازه تشکیل شده بود و اصرار داشت که حتما در انتخابات شرکت کند ولی دوستان چپ امیدی نداشتند و صراحتا خیلی از بزرگان جریان چپ گفته بودند که ما شرکت نمیکنیم و حاضر به حضور نشدند ولی وقتی انتخابات برگزار شد –قبل از ردصلاحیتهای گسترده- در مجلس پنجم یک فراکسیون تقریبا 90 نفره تشکیل شد. حدود 40 نفر از این تعداد از کارگزاران بودند و بیش از 50 نفر از جریان چپ بودند که بعدا به مجاهدین انقلاب و اینها تبدیل شدند. همان زمان هم این اختلافنظرها وجود داشت ولی کارگزاران نظرش بر تعامل بود و دوستان را راضی کرد و در مجلس دیدیم که همین اقلیت مستقل توانست مثلا مهاجرانی را بعد از استیضاح حفظ کند و کارهای بزرگ اینچنینی زیاد انجام داد و برنده مجلس ششم هم شدند. ولی بخشی از جریان چپ نسبت به کارگزاران بیمهری کردند؛ با حملههای غیرمنصفانهای که نسبت به مرحوم هاشمیرفسنجانی داشتند، با این حال کارگزاران دست از تعامل برنداشت. در انتخابات اخیر ریاستجمهوری هم یکی از انتقاداتی که به کارگزاران وارد کردند، حضور در انتخابات بود. با اینکه ما کاندیدایی نداشتیم ولی کارگزاران از ابتدای تشکیل سیاستش بر این بوده که تنها راه حضور ما در قدرت و در خدمت صندوق رای است و با همه بیمهریهایی که انجام میشود ما از صندوق رای ناامید نمیشویم. همانطور هم که قبلا اشاره کردم بدنه اصلاحات بهشدت ناامید شده و در احزاب اصلاحطلب جوانگرایی رخ داده و الان خیلی از جوانها در شوراهای مرکزی احزاب اصلاحطلب حضور دارند.
اما الان در حزب کارگزاران این را نمیبینیم. با توجه به تغییرات داخل حزب که اخیرا انجام و مرعشی جایگزین کرباسچی شد، جوانگرایی آنطور که باید و شاید وجود ندارد. علت این امر در حزب شما چیست؟
به هر جهت یک حزب نمیتواند مناصب بالا مانند دبیری کل را به جوانها واگذار کند. حالا جوانها آمدهاند در شورای مرکزی و در کنگره شرکت میکنند، رای میدهند و الان یک بخش بزرگی از اعضای شورای مرکزی حزب جوانهای ناشناخته هستند که از شهرستانها آمدهاند. درصورتیکه در ابتدا اینگونه نبود و عمدتا مقامات عالی کشوری بودند. الان تعداد زیادی از جوانها آمدهاند و خود اینها دبیرکل را انتخاب کردهاند. خب وقتی بحث انتخاب دبیرکل بود، مرعشی هیچ مخالفی نداشت و همه چه جوان و غیرجوان با او موافق بودند و کرباسچی هم وقتی دید مرعشی چنین موقعیتی در حزب دارد، کاندیدا نشد. اینکه انتظار داشته باشیم یک جوانی ناشناخته بیاید دبیرکل یک حزبی بشود که 24 یا 25 سال فعالیت میکند، این انتظار درستی نیست.
کرباسچی در استوری صفحه اینستاگرامش علت توقف سازندگی را در چهار مورد بیان کرد. این علتها تا چه میزان صحیح هستند؟ با توجه به اختلافات درونی حزب کارگزاران که اخیرا دیده شده و بروز بیرونی این اختلاف توقف انتشار روزنامه سازندگی است. به نظرتان در چنین فضایی میشود درست کادرسازی کرد؟ اختلافاتی که کرباسچی در استوریاش پیرامون روزنامه سازندگی بیان کرد تا چه حد جدی است؟
علت اصلی توقف روزنامه مسائل اقتصادی بوده که دنبال این هستیم این مسائل را حل کنیم. چون به هر جهت روزنامه هزینه دارد و هزینه انتشار روزنامه را حزب باید بپردازد. آن مواردی هم که کرباسچی گفت، بالاخره اختلافنظرهایی وجود دارد ولی من دقیق اطلاع ندارم علت این اختلافنظرها چیست. ولی این را میدانم که علت عمده توقف انتشار روزنامه سازندگی، بحث مالی بوده و بهزودی روزنامه منتشر خواهد شد و نگرانیای از این جهت نیست.
سخنگوی جدید حزب چه زمانی تعیین میشود و راجع به این اختلافنظرها توضیحات کامل خواهد داد؟
بحثی که در جلسات گذشته مطرح شد این بود که رئیس شورای مرکزی یا دبیرکل، سخنگوی حزب خواهد بود. در جلسه آینده این موضوع بهطور دقیق مشخص میشود.