معین رضیئی، روزنامهنگار: جبهه اصلاحات ایران بعد از شکست در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، خردادماه امسال نیز با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و شکست عبدالناصر همتی، کاندیدای مورد حمایت بخش قابل توجهی از احزاب این جبهه، بخش زیادی از کرسیهای خود در ساختار سیاسی کشور را از دست داد. برای شکست اصلاحطلبان در انتخاباتهای اخیر دلایل زیادی را میتوان برشمرد. برخی از بدنه رادیکال این جریان سیاسی معتقد است ردصلاحیتهای شورای نگهبان چه در انتخابات مجلس یازدهم و چه در انتخابات ریاستجمهوری عملا باعث شد آنها کاندیدای مطلوب خود را در انتخابات نداشته باشند و همین موضوع عامل اصلی شکست این جریان سیاسی بوده است.
این ادعا درحالی صورت میگیرد که هم در انتخابات مجلس یازدهم و هم در انتخابات ریاستجمهوری بخش قابل توجهی از بدنه اصلاحطلبان از کاندیداهای اصلاحطلب موجود در عرصه انتخابات حمایت کرده و برخی از بزرگان اصلاحطلب مانند مهدی کروبی که معروف است به شیخ اصلاحات یا بهزاد نبوی رئیس نهاد اجماعساز اصلاحطلبان، مردم و احزاب این طیف سیاسی را تشویق به رای دادن کردند. با وجود همه این موارد اصلاحطلبان بهدلیل ناکارآمدی چهرههای این جناح سیاسی در دولت روحانی، مجلس دهم و شورای اسلامی شهر تهران نتوانستند بدنه اجتماعی را با خود در انتخاباتها همراه کنند. بهنحوی که در انتخابات مجلس یازدهم مجید انصاری، سرلیست برخی از احزاب اصلاحطلب که سابقه چند دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری و همچنین حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام را در کارنامه خود دارد، تنها موفق به کسب 69 هزار رای یعنی چیزی حدود 4 درصد آرا شد.
این اتفاق درحالی رخ داد که در انتخابات مجلس دهم محمدرضا عارف، سرلیست اصلاحطلبان توانسته بود با بیش از یکمیلیونوششصدهزار رای حدود 50 درصد آرای اخذ شده را کسب کند. همچنین عبدالناصر همتی در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، توانست تنها حدود 3 میلیون رای را با خود همراه کند.
این کاهش رای قابل توجه نشان میدهد که بدنه اصلاحطلبان در میان مردم بهطرز قابلتوجهی ریزش کرده و مهمترین عامل این ریزش رای نیز همانگونه که اشاره شد ناکارآمدی اصلاحطلبان در نهادهای مختلف بوده است. در تایید این گزاره میتوان به مناظره سال گذشته غلامحسین کرباسچی از چهرههای برجسته حزب کارگزاران با مصطفی تاجزاده اشاره کرد.
کرباسچی در مناظره دلیل مشارکت پایین مردم را عملکرد ضعیف اصلاحطلبان معرفی میکند و میگوید: «طرفداران ما کسانی هستند که نارضایتی در سطح آنها زیاد است و براساس نظرسنجیها میزان مشارکت پایین خواهد بود.» کرباسچی نیز در ادامه رای ندادن مردم به اصلاحطلبان را عامل حضور منفعلانه احزاب رادیکال این جناح در انتخابات معرفی میکند.
در انتخاباتهای اخیر چالش اصلاحطلبان تنها پس زدن آنها توسط مردم نبوده است. این جناح سیاسی در درون خود نیز دچار اختلافنظرها و چالشهای تشکیلاتی زیادی شده است. مهمترین این چالشها تصمیمگیری برای شرکت و یا عدمشرکت در انتخابات بود، چالشی که انشقاق میان اصلاحطلبان را بیش از پیش تشدید کرد. بهعنوان مثال برای انتخابات ریاستجمهوری امسال، اصلاحطلبان با همراهی احزاب خود ساختاری با عنوان نهاد اجماعساز اصلاحطلبان تشکیل دادند تا این نهاد مشخصکننده سیاستهای انتخاباتی جبهه اصلاحات باشد، اما در انتخابات ریاستجمهوری بعد از آنکه احزاب اصلاحطلب بر سر حمایت از عبدالناصر همتی به جمعبندی واحد نرسیدند، ۱۵ حزب این جبهه مانند حزب کارگزاران سازندگی ایران، حزب اعتماد ملی و... با تشکیل ائتلافی به نام ائتلاف جمهور به طور مستقل از عبدالناصر همتی اعلام حمایت کردند.
علاوهبر این چالشها یکی از نقدهایی که در یکی دو سال اخیر توسط نسل جدید اصلاحطلبان به اعضای قدیمیتر این جناح سیاسی وارد میشود عدمجوانگرایی و حضور چهرههای جوانتر در فضای تصمیمسازی احزاب اصلاحطلب است. نقدی که برخلاف شعارهای اصلاحطلبانه این جناح سیاسی هیچگاه مورد پذیرش بزرگان آن قرار نگرفت. در تایید این مساله کافی است نگاهی به ترکیب اعضای حاضر در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان بیندازیم. در این نهاد که متشکل از نمایندگان احزاب اصلاحطلب است، جوانان حضور کمرنگی داشتند.
آخرین چالش جدی پیشروی اصلاحطلبان در شرایط کنونی، چالش رهبری در این جناح سیاسی است. سیدمحمد خاتمی بهعنوان چهره کاریزماتیک و تعیینکننده در میان اصلاحطلبان در دو سال اخیر نتوانسته آنگونه که باید فضای احزاب اصلاحطلب را در بزنگاههای مختلف مانند انتخاباتهای گذشته مدیریت کرده و در میان آنها وحدت بهوجود آورد. بهنظر میرسد خود خاتمی رویکرد محتاطانهای در فضای سیاسی کشور درپیش گرفته و در برهههایی که اصلاحطلبان شانس کمی برای پیروزی در انتخابات دارند، حاضر به حمایت علنی از کاندیداها و دعوت مردم به انتخابات نمیشود.
اتفاقی که در انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری رخ داد و با وجود اینکه خیلی از چهرههای سرشناس اصلاحطلب مانند مهدی کروبی و بهزاد نبوی از مردم برای رای دادن به یک لیست یا کاندیدای مشخص دعوت کردند، سیدمحمد خاتمی ترجیح داد سکوت کرده و از هیچ فردی حمایت نکند.
تنها حمایت رسمی خاتمی در این مدت از یک لیست انتخاباتی مربوط میشود به حمایت وی از لیست اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر تهران (لیستی که مورد حمایت تمامی اصلاحطلبان بود، ولی با شکست کامل در انتخابات روبهرو شد)، اما تا دقیقه 90 هیچ حمایت رسمیای از عبدالناصر همتی در انتخابات ریاستجمهوری نداشت.
با توجه به موارد گفتهشده و چالشهای کنونی پیشروی اصلاحطلبان باید منتظر ماند و دید اصلاحطلبان که میدانهای انتخاباتی در دو سال اخیر را واگذار کرده و تقریبا تمام کرسیهای سیاسی خود را در نهادهای انتخابی از دست دادهاند، برای ادامه حیات سیاسی خود چه رویکردی را در مواجهه خود با مردم و بعد از آن با نهادهای سیاسی کشور ازجمله دولت رئیسی اتخاذ خواهند کرد.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: