ندا اظهری، مترجم: با توجه به اینکه دانشگاههای دنیا با ورود به نسل چهارم به سمت تجاریسازی حرکت کردهاند، تمرکز بیشتر مراکز آموزشی جهان روی رشتههای علمی، فنی و مهندسی است تا درکنار آن بتوانند بخشهای صنعتی و تولیدات خود را رونق بخشند. اما در این میان، شماری از رشتههای دانشگاهی نیز رشتههای شاخه علوم انسانی را تشکیل میدهند که تصور میشود با صنعتیشدن رویکرد دانشگاهها، دانشآموختگان این رشتهها بعد از فارغالتحصیلی برای اشتغال بهکار دچار مشکل شوند. اما آیا واقعا رشتههای علوم انسانی در حلقه آموزش نوین مغفول مانده و باید توجه بیشتری به آنها شود یا اینکه این رشتهها هم همگام با رشتههای فنی و مهندسی مسیر عادی خود را طی میکنند.
نارضایتی فارغالتحصیلان آمریکایی
کارشناسان معتقدند حدود نیمی از فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی در دانشگاههای آمریکا بر این باورند که موسسات و دانشگاهها، در مقطع کارشناسی آنها را برای ورود به زندگی جدید آماده نکرده و از انتخاب رشتهای در حوزه علوم انسانی احساس پشیمانی میکنند. اما در این میان، عدهای از کارشناسان بر این باورند تجزیه و تحلیل دادههای نظرسنجی صورتگرفته از سوی آکادمی علوم و هنر آمریکا نشان میدهد فارغالتحصیلان دانشگاههای آمریکا در طیف وسیعی از رشتهها، ازجمله بسیاری از رشتههای زیرمجموعه علوم انسانی از زندگی و شغل خود رضایت دارند. به نظر میرسد مشکلاتی که درمیان فارغالتحصیلان علوم انسانی وجود دارد، اغلب ناشی از انتظارات غیرواقعی از ورود دانشجویان به این رشتههای نظری است.
به گزارش تایم، یکی از دلایل اصلی این امر، آن است که اعضای هیاتعلمی رشتههای علوم انسانی اغلب نتوانستهاند این موضوع را بین دانشجویان این رشته جا بیندازند که در غالب این رشته، هم مهارت و هم محتوا به دانشجویان آموزش داده میشود. بسیاری از کارشناسان معتقدند چنانچه دانشجویان بدون درک درست از مباحثی که فرامیگیرند، تصور کنند در دانشگاه تنها دانش موضوع به آنها آموزش داده شده، این مسئولیت به گردن استادان دانشگاههاست. درواقع، ارتباطی ناموفق درمورد رشته تحصیلی و کسب تجربه آنها در دانشگاهها نهفته است. یک آکادمی از سوی گروهی از دانشمندان و رهبران انقلاب آمریکا متشکل از نظرسنجی جامعه آمریکا، نظرسنجی ملی فارغالتحصیلان دانشگاهی و نظرسنجی فارغالتحصیلان گالوپ در سال 1780 تاسیس شد. گزارش رسیده از این آکادمی بیانگر آن است که حدود 90درصد فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی از روند کلی زندگی خود احساس رضایت میکنند و دوسوم آنها نیز معتقدند شغلی که در آن مشغول فعالیت هستند، دقیقا همان چیزی است که انتظارش را داشتند و به بهترین شکل میتوانند تواناییهای خود را در آن نشان دهند. در این میان، تنها 47 درصد فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی معتقد بودند دانشگاه بهخوبی توانسته آنها را برای ورود به زندگی آماده کند و نیز حدود 40 درصد هم عنوان کردند اگر به عقب برگردند این رشته را انتخاب نمیکنند. نظرسنجیهای بهدستآمده از این آکادمی حکایت از آن دارد که هردوی این ارقام و آمارها بسیار کمتر از میانگین فارغالتحصیلان رشتههای علوم و مهندسی است. در این گزارش آمده است رشتههای تحصیلی حوزه علوم انسانی درمقایسه با دیگر رشتههای دانشگاهی کمترین میانگین حقوقی را به خود اختصاص میدهند اما فارغالتحصیلان این رشتهها بر این باورند پول کافی داشته و بالاترین سطح رضایت را از زندگی و شغل خود نشان میدهند. تنها 41 درصد از فعالان حوزههای کسبوکار اعلام کردهاند نقش کمکی رشتههای علوم انسانی در جامعه، کمترین میزان بین دیگر رشتههاست که میانگین آنها به 53 درصد میرسد.
علوم انسانی رمز موفقیت رشتههای مهندسی و فنی در انگلیس
تحصیل در حوزه علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در دانشگاههای انگلیس یک بلیت طلایی برای یک موفقیت شغلی مطمئن به شمار میرود. در سال 2002، دولت این کشور یک استراتژی آموزشی را برای بهبود تخصصها در رشتههای STEM (علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) راهاندازی کرد. همچنین وزیر آموزش انگلیس از طرحهایی برای اولویتبندی موضوعاتی رونمایی کرده است که نتایج اشتغال فارغالتحصیلان را در زمینههای حائزاهمیت در مباحث اقتصادی و اجتماعی نشان میدهد. استرالیا بهتازگی یک قدم فراتر گذاشته و از دانشجویان دانشگاهی برای شرکت در رشتههای علوم انسانی بهمنظور ایجاد انگیزه برای انتخابهای مرتبط با شغل، هزینههای بیشتری دریافت میکند.
گاردین از گزارش آکادمی انگلیس خبر میدهد که در سال جاری منتشر شد و نشان میدهد افرادی که در رشتههای هنری، علوم انسانی و علوم اجتماعی تحصیل میکنند، در هشت بخش از 10 بخش اقتصادی که سریعترین رشد را داشته، بیشتر از همتایان فارغالتحصیل رشتههای STEM مشغول کار شدهاند. بهطورکلی، فارغالتحصیلان رشتههای STEM نسبت به فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی در یافتن هر شغلی در مدت یکسال پس از فارغالتحصیلی تنها یک درصد بهتر عمل کردهاند که خیلی هم چشمگیر نیست و به این واسطه نمیتوان تفاوت فاحشی را بین رشتههای فنی و مهندسی و رشتهها بیان کرد. یکی از کارشناسان آکادمی انگلیس میگوید: «فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر همیشه به اندازه فارغالتحصیلان رشتههای STEM در اشتغال و یافتن موقعیتهای شغلی مناسب موفق عمل میکنند.» فارغالتحصیلان رشتههای STEM عنوان کردهاند که وضعیت کسب درآمدی آنها نیز در مقایسه با همتایان آنها در رشتههای علوم انسانی تفاوت چندانی ندارد و نمیتوان این گروه از فارغالتحصیلان را الزاما در درآمدزایی موفقتر دانست. بهعبارتی، مهارتهای کلی که فارغالتحصیلان این رشتهها در دانشگاه کسب میکنند آنها را در موقعیت بهتر و مناسبتری قرار میدهد.
شواهد بهدستآمده نشان میدهد فارغالتحصیلان علوم اجتماعی و علوم انسانی بیشتر از فارغالتحصیلان STEM در محیط کار بخش خود را تغییر میدهند و این امر به توانمندی آنها در یافتن شغلی مناسبتر در شرایط رکود اقتصادی و زمان بیکاری کمک میکند و راحتتر میتوانند شغل جدیدی پیدا کنند. درواقع این قابلیت به دلیل مهارتهایی است که آنها را نسبت به شرایط مختلف انعطافپذیر کرده و میتوانند با مشاغل مختلف سازگار شوند. این ظرفیت بالا میتواند به افراد در زمانی که شغلی ندارند، کمک زیادی کند تا شغل مناسبی را برای خود مهیا کنند. البته برخی مشاغل هم هستند که در آن، جای زیادی برای فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی وجود ندارد و بیشتر به حوزههای فنی نیاز دارند. آنچه مهم است اینجاست که حتی اگر بشر شگفتانگیزترین ابزارها و فناوریها را هم دراختیار داشته باشد اما نتوان مردم را متقاعد کرد که از آنها استفاده کنند، وجودشان هیچ معنایی ندارد و اینجاست که یکی از استادان روانشناسی دانشگاه منچستر تاکید میکند ما بدونشک به علم، مهندسی و ریاضیات نیاز داریم اما تا علوم اجتماعی و تغییر رفتاری وجود نداشته باشد، هیچکدام از آنها به کار بشر نمیآیند. اینجاست که کارشناسان بر میانرشتهای شدن دانشگاهها تأکید میکنند، بهطوری که اگر فردی در حوزه مهندسی قصد تولید وسیلهای را دارد باید با کارشناسان هنر و طراحی همکاری کند تا نتیجه کار موفقی از آب درآید. وقتی حرف از رشته پزشکی میشود، درکنار آن باید به تغییر رفتار مردم هم فکر کرد تا بتوان در آنها تغییر نگرش درباره موضوعی ایجاد کرد و اینگونه میتوان اهمیت رشتههای علوم انسانی را هم در تمامی حوزهها و مشاغل بهخوبی درک کرد.
اوضاع دانشجویان علوم انسانی در استرالیا چگونه است؟
دولت فدرال در استرالیا بسته حمایتی جدیدی را از گروهی از دانشجویان دانشگاهی ارائه داده است. در این بسته که از سال 2021 اجرایی شده، دانشجویان حوزههای علوم از کاهش شهریههای دانشگاهی برخوردار میشوند و این درحالی است که دانشجویان رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی باید دوبرابر شهریه پرداخت کنند. وزیر آموزش این کشور عنوان کرده است تغییرات ایجادشده باعث میشود دانشجویان بیشتر به سمت رشتههایی کشیده شوند که از بازار کار بهتری برخوردارند. اما رئیس گروه هشت دانشگاه پژوهشی استرالیا معتقد است این سیاستگذاری این شواهد را نادیده گرفته که کدام مدرک تحصیلی در اشتغال فرد تاثیرگذار است. دانشجویانی که در رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی فارغالتحصیل میشوند به اندازه فارغالتحصیلان رشتههای علمی از موقعیتهای شغلی برخوردار هستند. بهطورکلی، نرخ اشتغال در استرالیا نشان میدهد در مشاغل تماموقت یا پارهوقت، بین فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی و فارغالتحصیلان رشتههای علمی و فنی و مهندسی تفاوتی وجود ندارد و برای هردو گروه بازار کار برابری وجود دارد. دادههای بهدستآمده در سال 2016 نشان میدهد 94.7 درصد فارغالتحصیلان رشتههای علوم با مدرک کارشناسی مشغول کار شدهاند و این آمار برای فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی 94.4 تا 95.8 درصد است که تفاوت چشمگیری با حوزههای علمی و مهندسی ندارد. بررسیها حکایت از آن دارد که بازار کار برای فارغالتحصیلان رشتههای علوم درسال 2020 حدود 90.9 درصد بوده است، درحالی که بازار کار فارغالتحصیلان علوم انسانی و علوم اجتماعی 91.4 تا 93.6 درصد گزارش شده است. بهعبارتی، نمیتوان ارتباط معناداری بین تغییرات اعمالشده در نرخ شهریه دانشگاهی اعلامشده از سوی دولت و کاهش نرخ اشتغال فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی قائل شد و این امر همواره ثابت نیست؛ این درحالی است که این سیاست تشویقی، دانشجویان را به تحصیل در رشتههای علمی و فنی و مهندسی ترغیب میکند.
رشتههای علوم انسانی سد راه رشد چینیها میشوند؟
درحالیکه اهمیت رشتههای علوم انسانی در بسیاری از کشورها مشخص است، اما چینیها عقیده دیگری دارند. در دهههای اخیر، فارغالتحصیلان رشتههای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) از موفقیتهای تحصیلی و شغلی خوبی برخوردار بودهاند. اما درمقابل، دانشجویان رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی همواره درباره آینده شغلی و حرفهای خود با شک و تردید نگاه کردهاند و همیشه با این انگ مواجه بودهاند که دانشجویان رشتههای فنی و مهندسی از آینده شغلی بهتر و مطمئنتری برخوردارند. در مقالهای که به تازگی توسط استادان دکترای اقتصاد در بانک مرکزی چین منتشر شده، بر این دیدگاه تاکید شده که فارغالتحصیلان رشتههای هنر و علوم انسانی کمتر از همتایان خود در رشتههای STEM در رونق یا رکود اقتصادی نقش دارند و از اینرو، تحصیل شمار زیادی از دانشجویان دانشگاهی در رشتههای هنری و علوم انسانی مانعی بر سر راه توسعه کشور خواهد بود. چینیها بهطور کلی اهمیت زیادی به حوزههای STEM میدهند و معتقدند وجود فارغالتحصیلان متعدد در حوزههای هنری و علوم انسانی باعث شده کشورهای جنوبشرق آسیا به کشورهایی با درآمد متوسط در جهان شناخته شوند. حوزههای هنری و علوم انسانی در چین از زیرشاخههای متعددی چون علوم اجتماعی و تجاری مانند حقوق، علوم سیاسی و مالی تشکیل میشود. مخالفان این نظریه بر این باورند که اقتصاددانان، سهم نامشهود فعالان در حوزههای غیرفنی و مهندسی را در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور نادیده گرفتهاند، از اینرو، باعث شده چینیها تمرکز خود را بیشتر روی تربیت فارغالتحصیلان حوزههای STEM بگذارند و از رشتههای هنری و علوم انسانی غافل شوند. دولت چین سهم بیشتری از بودجههای پژوهشی دانشگاهها را صرف پژوهشهای حوزههای علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات میکند. در شیوه باستانی چینیها، انتخاب مقامات بر داشتن مهارت در ادبیات کلاسیک، دانش علوم و مهندسی بود و این نشان از اهمیت به هر دو حوزه علمی به یک اندازه است.