نگاهی به جایزه ادبی بوکر
هدف جایزه من بوکر، ترویج داستان‌های باکیفیت، بی‌نقص و متعهد به اصل خیال‌پردازی ناب است تا باهوش‌ترین مخاطبان ادبیات داستانی را راضی نگه دارد.
  • ۱۴۰۰-۰۸-۱۷ - ۰۰:۵۷
  • 00
نگاهی به جایزه ادبی بوکر
جایزه‌ای برای خیال‌پردازی‌های بکر
جایزه‌ای برای خیال‌پردازی‌های بکر

حنانه جانمحمدی، روزنامه‌نگار: جایگاه ادبیات داستانی در زندگی امروزی با هیچ چیز قابل تعویض نیست. داستان پناهگاه خوبی برای گریز از شلوغی‌ها و دردسرهای روزمره است. می‌توان ساعت‌ها بی‌آنکه ذره‌ای متوجه گذشت ساعت شد در گوشه‌ای از هستی نشست و فارغ از هیاهوهای این دنیای ماشینی، آرامش را در آن پیدا کرد. برای معرفی و تحسین کتاب‌های برتر جوایز گوناگونی در دنیا راه‌اندازی شده که مهم‌ترین آن جایزه نوبل ادبیات است. بعد از آن هم جایزه ادبی من بوکر که با نام جایزه بوکر هم شناخته شده است. این جایزه سالانه در دو بخش بوکر و بوکر بین‌المللی با داورانی متفاوت برگزار می‌شود و از مهم‌ترین جوایز ادبی دنیاست که به شاخص‌ترین و درنهایت بهترین رمان انگلیسی زبان تعلق می‌گیرد. تاسیس آن به سال 1969 میلادی برمی‌گردد و رسالتش از همان آغاز، معرفی بهترین آثار داستانی در قالب رمان بود. البته  تا سال 2014 صرفا کشورهای مشترک‌المنافع انگلیسی‌ها مستحق دریافت این جایزه بودند. حالا تمامی آثار انگلیسی زبان حق شرکت در آن را پیدا کرده‌اند. بهترین بودن مهم‌ترین معیار یک کتاب برای انتخاب شدن است و با گذشت سال‌های متمادی از راه‌اندازی این جایزه اما همچنان آثاری که فاکتورهای برتری را در خود به نمایش گذاشته‌اند می‌توانند رویای جایزه را در سر خود بپرورانند. هدف جایزه  من بوکر، ترویج داستان‌های باکیفیت، بی‌نقص و متعهد به اصل خیال‌پردازی ناب است تا باهوش‌ترین مخاطبان ادبیات داستانی را راضی نگه دارد. این بر کسی پوشیده نیست که بوکر، جایزه‌ای است که نه‌تنها می‌تواند سرنوشت کاری نویسندگانی که آثارشان نامزد و برنده آن شده را تغییر دهد، بلکه در طول زمان بر کل نویسندگان جهان تاثیر می‌گذارد. بردن این جایزه افتخار بزرگی است و نویسندگانی که نامزد دریافت آن می‌شوند در گوشه‌ای از جلد کتاب‌شان برای بیشتر به چشم آمدن این نکته را پررنگ می‌کنند. شاید نام بوکر آسیایی، بوکر عربی و بوکر روسی هم به گوش شما رسیده باشد اما جایزه اصلی تنها بوکری است که به انگلیسی‌ها برمی‌گردد. در ادامه به معرفی برندگان این جایزه در سال‌هایی که شاید ترتیب زمانی آن در نوشته اثری نداشته باشد، می‌پردازیم.

دیمون گالگوت و بوکر 2021

دیمون گالگوت دو مرتبه در بوکر شرکت کرده بود و نام او در جمع نامزدهای نهایی این جایزه دیده شد ولی این بار، هیات داوران جایزه من بوکر را شایسته کتاب این نویسنده آفریقای جنوبی تشخیص دادند. «عهد» نام کتابی از روایت زندگی یک خانواده در اواخر دوران آپارتاید است. گالگوت برای دریافت این جایزه ادبی با آثاری مثل کلارا و خورشید اثر نویسنده خوش‌نام ایشی گورو، سفری به شمال نوشته نوک ارودپگاسام، شهری به نام تسکین به نویسندگی ماری لاوسون، مردان خوش‌اقبال اثر نظیفه محمد، دایره عظیم به قلم شیپ‌استد، سردرگمی نوشته ریچارد پاورز و کسی درباره این حرف نمی‌زند اثر پاتریشیا لاکوود به رقابت پرداخته است. عهد، نهمین رمان گالگوت و نخستین رمانی است که در هفت سال اخیر به نگارش درآورده است. به این ترتیب گالگوت به سومین نویسنده اهل آفریقای جنوبی تبدیل شده که تاکنون موفق به کسب این جایزه ادبی معتبر شده است. یکی از نکاتی که در این دوره مورد توجه قرار گرفته بازگشت کازئو ایشی گورو نویسنده ژاپنی- انگلیسی به فهرست کاندیداهای جایزه بوکر بعد از 31 سال است. با این حال معتبرترین نام در میان نامزدهای این دوره ایشی گورو است. اولین‌بار ایشی‌ گورو در سال ۱۹۸۹ با رمان «بازمانده روز» به فهرست بوکر راه یافت. سال ۲۰۱۷ سال خوش‌یمنی برای ایشی گورو بود، او توانست به مهم‌ترین جایزه ادبی جهان، یعنی جایزه نوبل دست‌یابد و همین باعث شد کتاب‌ها و آثارش بیش‌ از پیش مورد توجه محافل ادبی و منتقدان قرار گیرد. کلارا و خورشید نامزد او در این جایزه بود که نتوانست به اندازه رمان عهد به چشم داوران خوش بیاید.

ماریکه لوکاس رینولد و بوکر 2020

ماریکه لوکاس رینولد، نویسنده هلندی با کتاب «ناراحتی شب» موفق شد پنج نویسنده دیگر حاضر در فهرست نهایی را پشت سر بگذارد و عنوان برنده جایزه بوکر بین‌المللی در سال 2020 را به دست آورد و جوان‌ترین نویسنده‌ای شود که برنده این جایزه معتبر شده است. 6 نویسنده و مترجم به فهرست نهایی جایزه بوکر بین‌المللی 2020 راه یافتند که نام شکوفه آذر، خانم نویسنده اهل ایران نیز در این فهرست وجود داشت. اسپانیایی‌ها با دو کتاب بیشترین نماینده را در این فهرست داشتند و پس از آن ایران فرانسه، آلمان، ژاپن، و هلند هر کدام با یک اثر در میان نامزدهای نهایی بوکر بین‌المللی در سال 2020 قرار داشتند. این کتاب زندگی خانواده‌ای مذهبی است که در یک مزرعه گاوداری زندگی می‌کنند را در اوایل دهه ۲۰۰۰ دنبال می‌کند و روایتگر داستان دختر ۱۰ ساله این خانواده است که برادرش را طی یک حادثه از دست می‌دهد. خواننده در این اثر شاهد است که این خانواده چگونه در جنون ناشی از سوگ این فقدان از هم می‌پاشد. داستان این رمان برگرفته از تجربیات شخصی رینولد است. این نویسنده جوان در یک مزرعه گاوداری بزرگ شد و سه ساله بود که برادر ۱۲ ساله‌اش در راه مدرسه با اتوبوس تصادف کرد و جان خود را از دست داد.

مارگرت اتوود و بوکر 2019

رمان «وصیت‌ها» اثری خوب و جذاب از مارگارت النور اتوود است که در سال ۲۰۱۹ موفق به کسب جایزه من بوکر شد. به نوعی این کتاب ادامه‌ داستان سرگذشت ندیمه است و زنی به نام عمه لیدیا که از مقامات ارشد حکومت فرضی گیلیاد است و امور ندیمه‌ها را به عهده دارد، به تصویر می‌کشد. در یک نمای کلی وظیفه عمه لیدیا یا همان شخصیت اصلی این رمان بی‌نظیر، نظم دادن به امورات مربوط به زنان است. اگر سریال سرگذشت ندیمه که روایت تصویری کتاب خانم اتوود است را دیده باشید، خواندن وصیت‌ها برایتان بیش از پیش جذاب خواهد شد. کتاب از زبان سه راوی بیان می‌شود، بخشی که به حوادث قبل از ایجاد حکومت گیلیاد و اتفاقات کتاب قبل برمی‌گردد که این بخش از زبان عمه لیدیا که مربی و ناظم اخلاق زنان بود، روایت می‌شود و می‌گوید او چگونه از باورهای خود در مورد آزادی، دموکراسی و حقوق فردی دست کشید و به خدمتگزار مشتاق و باوفای حکومت گیلیاد تبدیل شد. ۱۵ سال از داستان سرگذشت ندیمه گذشته است و ادامه داستان از زبان دو دختر نوجوان، اگنس و نیکول روایت می‌شود. دو دختر که در دوره حکومت گیلیاد بزرگ شدند و زنی که یکی از خدمتگزاران حکومت بوده است، هر سه روایتگر اتفاقات و حوادث حکومت گیلیاد و به دنبال افشا کردن اسنادی علیه حکومت هستند. در بخشی از کتاب آمده است: «از من خواستید به شما بگویم وقتی در گیلیاد بزرگ می‌شدم، زندگی من چگونه بود. به نظرتان برای شما مفید خواهد بود، منم امیدوارم که مفید باشد. تصور می‌کنم به جز وحشت، انتظار شنیدن چیز دیگری را ندارید، اما واقعیت این است که درگیلیاد مانند هر جای دیگری، کودکان بسیاری گرامی و عزیز شمرده می‌شدند؛ بزرگ‌ترهای بسیاری نیز در گیلیاد همچون هر جایی دیگری خطاکار و مهربان بودند. امیدوارم شما هم به یاد بیاورید که همه ما احساس دلتنگی مشابهی برای مهربانی‌هایی داریم که در کودکی تجربه کرده‌ایم. با شما موافقم که گیلیاد باید از بین برود اشتباهات زیادی در آنجا رخ می‌دهد. آنقدر زیاد که غلط است و آنقدر زیاد که قطعا با آنچه خداوند درنظر گرفته مخالف است. اما باید به من این اجازه را بدهید که غصه خوبی‌هایی را بخورم که در آینده از بین خواهد رفت.»

آنا برنز و بوکر 2018

کتاب «شیرفروش»، رمانی نوشته آنا برنز است که نخستین بار در سال 2018 وارد بازار نشر شد و توانست برنده بوکر همان سال نیز باشد. کتاب درباره دختری است که در شهری بی‌نام و نشان، به خاطر کارهای عجیب و متفاوتی که انجام می‌دهد با دیگرانی که کنارش زندگی می‌کنند، متفاوت درنظر گرفته می‌شود. یکی از کارهای عجیب این دختر مطالعه کردن حین راه رفتن است. او به کلاس‌های شبانه زبان فرانسه در مرکز شهر می‌رود و این به مزاج اهالی شهرش خوش نمی‌آید. داستان در شهری در ایرلند شمالی و در زمان درگیری‌های این کشور می‌گذرد. طی چالش‌هایی که در این کتاب پیش روی خواننده است، یک نیروی شبه‌نظامی محلی که با نام شیرفروش شناخته می‌شود، به نوعی به دختر علاقه‌مند می‌شود. به‌زودی هم معلوم می‌شود مرد شیادی است که به تمام دختران جوان علاقه دارد. تقریبا تمام کسانی که این کتاب را خوانده‌اند بر این باورند که رمان شیرفروش، داستانی جذاب درباره عواقب نپذیرفتن مسئولیت‌ها و انفعال آدمی در پیشامدهاست. در برشی از این کتاب می‌خوانیم: «آن موقع نمی‌دانستم که چیزی به‌عنوان تجاوز به حریم شخصی وجود دارد. می‌توانستم آن را احساس کنم. یک‌جور درک مستقیم بود. یک‌جور معذب شدن از شرایط به وجود آمده و حضور کنار برخی افراد خاص ولی آن موقع نمی‌دانستم معذب شدن هم مهم است؛ نمی‌دانستم این حق من است که از این گفت‌وگو خوشم نیاید. حق من است که نخواهم هرکسی که دلش می‌خواهد کنار من راه بیاید. بهترین کاری که در آن دوران از دستم برمی‌آمد این بود که منتظر شوم آن فرد هر حرفی را که فکر می‌کرد گفتنش دوستانه یا واجب است بگوید و بعد هم تنهایم بگذارد یا اینکه خودم آن محل را ترک کنم؛ مودبانه و سریع – تنها کاری که از دستم برمی‌آمد.»

جرج ساندرز و بوکر 2017

رمان «لینکلن در برزخ»، برنده‌ جایزه‌‌ ادبی من بوکر ۲۰۱۷ کتابی تاثیرگذار و گیرا از نظر سبک و محتوا است. جرج ساندرز این اثر را با سبک نگارشی خاص و مطالبی درخور توجه عرضه کرده که می‌تواند هر کسی را به خود جذب کند. خاصیت رمان لینکن در برزخ ایجاد نوعی خلسه ذهنی و ساخت پرسش‌های فلسفی در ذهن خواننده است. این کتاب حکایت شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا را بازگو می‌کند؛ او پس از فوت پسر 11 ساله‌اش بر سر مزارش رفته و به زندگی پس از مرگ فکر می‌کند و این آغاز ایجاد پرسش‌های فلسفی در ذهن اوست. ساندرز برای روایت داستان که در عالم باردو رخ می‌دهد از راویان تاریخی، آشنایان لینکلن و ارواح استفاده کرده و به این ترتیب رمانی که آمیزه‌ای از واقعیت و خیال است خلق می‌کند. در این داستان از شخصیت‌های گوناگون و مختلفی نام برده می‌شود. علاوه‌بر شخصیت هانس ولمن که این سفر رویایی با او شروع می‌شود، لینکلن شانزدهمین رئیس‌جمهور آمریکا و ویلیام پسر او که بر اثر بیماری تیفوس از دنیا رفته است، حضور دارند. شخصیتی دیگری به نام جناب کشیش اِورلی توماس نیز در داستان سعی دارد رهبری دیگران را با تفکرات خاص خود به دست گیرد. در تمام داستان شخصیت‌ها سعی دارند پیام دوست داشتن را به شما منتقل کنند و بیاموزند که چطور با هر سلیقه و تفکری می‌توان یکدیگر را دوست داشت. همان تفکری که جای خالی‌اش در زندگی تمام انسان‌ها احساس می‌شود. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «اسم‌های زیادی رویش گذاشته بودند(لینکلن بوزینه، عنکبوت، شامپانزه، غول دراز) اما ته دلش می‌دانست که یک روز برای خودش کسی می‌شود. و به بیرون قدم می‌گذارد تا بدان دست یابد. از آنجایی‌که فرد باهوشی بود، تا قدری راه را همواره ساخته بود. مردم او را به خاطر لاف زدن‌ها و بلندپروازی‌های وحشیانه‌اش دوست داشتند. باغستان‌های هلو، تل کاه، دختران جوان و چمنزارهای وحشی و قدیمی با زیبایی خود او را دیوانه می‌کردند. موجودات عجیب و غریبی در میان توده‌ مردم به این‌سو و آن‌سو می‌رفتند.»

هان کانگ و بوکر 2016

داستان «گیاه‌خـــوار» اثر هان کانگ نویسنده‌ای از کره‌جنوبی است که توانست برنده جایزه من بوکر سال 2016 بشود. آن‌طور که در توصیفات این کتاب آمده، رمان گیاه‌خوار در سه فصل مرتبط به هم روایتگر چالش‌های زنی به نام یئونگ‌های از طبقه متوسط در سئول پایتخت کره‌جنوبی است که کاملا ناگهانی با وجود مخالفت پدر و برادرش به گیاه‌خواری می‌پردازد. شوهر بداخلاقش، گیاه‌خواری او را نشان از اخلاق ناپسند و شورش علیه خود درنظر می‌گیرد. یئونگ‌های آنقدر به خود گرسنگی می‌دهد که تا سر حد مرگ پیش می‌رود و مانند زنی دیوانه انتظار دارد تبدیل به یک درخت شود. به گفته داوران این رمان اثری است دقیق و آشفته که به زیبایی تنظیم شده و ترکیبی شگفت‌انگیز از زیبایی و ترس را به نمایش می‌گذارد. زمینه اصلی کتاب گیاه‌خوار رفتار خشونت‌آمیز انسان‌ها است که به دلیل خوگرفتن آنها به مصرف گوشت و کشتن سایر حیوان‌ها رو به فزونی است. هان کانگ با بهره‌گیری از راوی‌های متعدد برای نقل داستان کتاب توانسته تا موضوع خشونت ناشی از گوشت‌خواری را از جنبه‌های مختلف بررسی کرده و به مخاطب خود برای درک بهتر قضایا کمک کند. از طرفی علی‌رغم عنوان انتخاب شده برای کتاب گیاه‌خوار مطالب کتاب درباره زندگی گیاه‌خواران نیست و می‌توان گفت که درباره موضوع گیاه‌خواری در رمان توضیح خاصی داده نشده است. در بخشی از کتاب آمده: «اگر واقعیت این‌گونه باشد برای او به‌طور طبیعی هیچ انرژی‌ای باقی نمی‌ماند، نه‌فقط برای کنجکاوی و خوش‌گذرانی، بلکه برای پاسخ به هر اتفاق بی‌اهمیتی که در بیرون رخ می‌داد. آنچه او را به این نتیجه رسانده بود این بود که گاهی در چشمان خواهرزنش خشونتی می‌دید که نمی‌شد آن را مانند بی‌علاقگی، بی‌ارادگی یا حماقت نادیده گرفت، بلکه احساسی بود که یونگ‌ هی به‌شدت با خودش می‌جنگید تا مهارش کند. وقتی که او به این چیز‌ها فکر می‌کرد خواهرزنش به کفش‌هایش خیره شده بود، دستش را دور لیوان حلقه کرده بود و کمرش را مانند جوجه‌ای کوچک قوز کرده بود تا گرم شود.»

ریچارد فلاناگان و بوکر 2014

«مسیری باریک به ژرفای شمال» نوشته ریچارد فلاناگان که برنده جایز من بوکر 2014 شده شرح یکی از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ ژاپن، ساخت خط آهن تایلند – برمه در طول جنگ جهانی دوم، مشهور به خط آهن مرگ است. در ناامیدی حاکم بر اردوگاه اسیران جنگی در ژاپن، دکتر جراح، دوریگو ایوانز که دو سال پیش از آن درگیر عشقی بی‌سرانجام شده، می‌کوشد تا سربازان تحت فرمانش را از گرسنگی، طاعون و شکنجه نجات دهد و در همین زمان، نامه‌ای به دستش می‌رسد که مسیر زندگی‌اش را برای همیشه تغییر می‌دهد. ریچارد فلاناگان در این رمان به بیان بی‌عدالتی‌های پس از جنگ می‌پردازد. این رمان داستان یک پزشک استرالیایی را نشان می‌دهد. از خاطرات یک رابطه عاشقانه با زن دایی‌اش و تجربیات بعدی وی از جنگ خاور دور در هنگام ساخت راه‌آهن برمه جایی که خالی از سکنه است. چند دهه بعد، او مشهور شده و رشد و ترقی خود را مغایر با احساس گناه و عذاب وجدانی که گریبانگیرش است، می‌داند. در قسمتی از این کتاب آمده: «پشت سرش، شعله آتش سر به آسمان می‌کشید زبانه‌های آتش، تنها موجود زنده بود و او به سر، صورت و گل کامیلیای سرخ رنگ درون موهای آمی می‌اندیشید، اما هرچه کوشید، نمی‌توانست چهره‌اش را به خاطر آورد. در اردوگاه نفرت‌انگیز اسیران جنگی ژاپنی‌ها در خط آهن مرگبار برمه، دکتر دوریگوایوانز جراح، تنها به او می‌اندیشید و در همان حال می‌کوشید تا مردان تحت فرماندهی‌اش را از گرسنگی، وبا، طاعون و تنبیه‌های وحشیانه نجات دهد آنجا نامه‌ای به دستش رسید که برای همیشه زندگی‌اش را دگرگون کرد.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰