مهدی عبداللهی، دبیر گروه اقتصاد: اتفاقاتی که طی 14 ماه اخیر رخ داده، ضررهای 50 تا 70 درصدی را به بعضی از سهامداران و عمدتا سهامداران تازهوارد به بازار سرمایه وارد کرده است. این وضعیت همچنان ادامه دارد و برخی از کارشناسان میگویند اگر در رویهها و روندها و کمیت و کیفیت تصمیمات تغییراتی ایجاد نشود و شرایط با روال سابق ادامه داشته باشد، ممکن است بسیاری از سهمها کف قیمتی فعلی را نیز از دست بدهند که در آن صورت ضرر و زیانها باز هم بیشتر و بیشتر خواهد شد. کارشناسان تاکید دارند ماحصل ادامه وضعیت فعلی، از بین رفتن اعتماد و سرمایه اجتماعی است که قدرت تخریبی آن، بسیار بیشتر از رقم ضرر و زیانهای مادی است. در این وضعیت کارشناسان بازار سرمایه میگویند اگر زیرساختارها تغییر کند و قوانین قدیمی با شرایط فعلی بهروزرسانی شود، میتوان به بهبود وضعیت بازار سرمایه امیدوار شد. به اعتقاد کارشناسان، ماحصل این تغییر و تحولات باید این باشد که 1- همه مصادیق رانت در بورس لغو شود، 2- سود سهامدار به صورت شفاف در سامانه سجام واریز شود، 3- یک اتحادیه و سندیکای مستقل از دخالت دولت برای سهامداران حقیقی بورس ایجاد شود تا از تخلفات و تعارض منافع حقوقیها کاسته و مانع تضییع حقوق سهامداران حقیقی شود، 4- دولت و مجلس باید با قوانین ضدتعارض منافع و با شفافیت، مانع از سوءاستفادهها و رانتهای احتمالی اعضای شورای عالی بورس و هیاتمدیره شرکتهای بورسی شوند، 5- قانون سوتزنی باید در بازار سرمایه اجرا شود، 6- با شفافیت، باید جلوی پروژهبندی سهمها در بورس گرفته شود و 7- اطلاعات هویتی مدیران و کارشناسان صندوقها و نهادهای مالی باید به صورت شفاف منتشر شود تا از انتصابات قبیلگی، خانوادگی و تصمیمات قبیلگی جلوگیری شود.
از فروش اوراق تا قیمتگذاری دستوری
اغلب کارشناسان بازار سرمایه در تشریح مشکلات فعلی بازار سرمایه موارد متعددی را مطرح میکنند. اولین مسالهای که آنها منتقد سرسختش هستند؛ مساله قیمتگذاری دستوری است. حسین مریدالسادات از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه به «فرهیختگان» میگوید در حوزه خودرو، در حوزه انرژی و در هر حوزهای قیمتگذاری دستوری آفت و بلای جان آن حوزه شده و درحالحاضر هم در بدنه دولت و سازمان بورس هیچ ارادهای برای حذف قیمتگذاری دستوری وجود ندارد. این کارشناس بازار سرمایه میگوید بورس کالای ما با همه زیرساختهایی که دارد و مزایایی که میتواند داشته باشد بهصورت یک جزیره ناشناخته برای همین سهامداران است و اصلا کسی نمیداند که بورس کالا چیست و برای چه تشکیل شده است. یکی از راهحلهای ما این است که بیاییم قیمتها را در آنجا کشف کنیم تا هم دست واسطهها قطع شود و هم بهصورت نظاممند کار را پیش ببریم. علی سعدوندی، اقتصاددان و کارشناس بازار سرمایه اخیرا 10 دستورکار برای خروج بازار سرمایه از شرایط فعلی مطرح کرده است. اولین پیشنهاد وی، حذف قیمتگذاری دستوری /دولتی/حمایتی تعزیراتی تمامی شرکتهای بورسی است. اما موضوع دیگری که این روزها بین فعالان بازار سرمایه مطرح است؛ موضوع فروش اوراق دولتی است. دولت میگوید در مهرماه اوراق جدید نفروخته است اما فعالان بازار سرمایه نمیخواهند این حرف دولت را باور کنند.
فعالان بازار سرمایه میگویند فروش اوراق در یک کلام قدرت نقدینگی و نقدشوندگی بانکها را از آنها میگیرد هرچقدر هم شما بگویید اوراق بینبانکی است اما درنهایت به بازار سرمایه آسیب جدی وارد خواهد کرد. فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه به «فرهیختگان» میگوید مشکل ما با انتشار اوراق این است که این اوراق هیچ سنخیتی با فضای عمومی معاملات بازار سرمایه و بورس ما ندارد و صرفا در راستای تامین کسری بودجه دولت انجام میشود. اینکه منتشر میشود یا نمیشود، مساله ما نیست. مساله ما این است اشخاصی که خریدار این اوراق هستند ازجمله صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت و نهادهای عمومی و بانکها و سایر نهادهای وابسته به دولت بهصورت دستوری این اوراق را میخرند.
در بازار سرمایه شفافیت نیست
یکی از مواردی که کارشناسان بازار سرمایه بر آن تاکید میکنند، مساله شفافیت در بازار سرمایه است. پرواضح است که بازار سرمایه از عنوان و کارکردی که دارد باید مصداق کامل شفافیت باشد. اما کارشناسان بازار سرمایه میگویند وقتی در سازمان بورس ما ماینر پیدا و معلوم میشود مدیران بورس درحال استخراج ارزهای دیجیتال بودهاند و پس از کشف هم، کسی کاری به آنها ندارد، این وضعیت مصداق کامل فضای غیرشفاف است. حسین مریدالسادات از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه به «فرهیختگان» میگوید: «بورس نظام شراکتمحوری است و درواقع وقتی وارد بورس میشوید به شما اطمینان میدهند که طی یک سال آنچه اتفاق میافتد، ضرر یا سود را بهطور شفاف به شما بگویند و سال بعد هم همینطور. این اطلاعات باید بهصورت شفاف در همه عملکردها به اطلاع سهامدار برسد.»
مریدالسادات میگوید وقتی مدیری چندماه قبل از رفتنش میآید و عرضه اولیه را به نوعی به یک عده خاص تحویل میدهد، این موضوع یک تیر خلاصی است به شفافیت و نشان میدهد سازمان بورس به کسی پاسخگو نیست. مریدالسادات در ادامه میگوید ما حتی الان هم معاملات الگوریتمی را در بورس خود داریم. معاملات الگوریتمی دست کیست و چه کسی میتواند از آن استفاده کند. اینها نشان میدهد مدیران بازار سرمایه از شفافیت فراری هستند. این کارشناس بازار سرمایه میگوید انصافا ما هیچ شفافیتی در این سازمان بورس نمیبینیم. ادعا میشود که شفافیت وجود دارد ولی چیزی که ما میبینیم اسماش شفافیت نیست. برای مثال همین دامنه نوسان را ببینید، ما تا زمانی که دامنه نوسان داریم همین آش است و همین کاسه.
بورس به پروژه سیگنالفروشان تبدیل شده
مریدالسادات به «فرهیختگان» میگوید بسیاری از افراد هرکدام در یکسری از سهمها هستند. اینها سهم را میآیند فریز میکنند. کار این افراد این است که یکسری از سهم را مدتی در فضای مجازی «باد» میکنند و با تبلیغات گسترده و اغواکننده به اسم سیگنال به افراد میفروشند و بعد از آن وقتی سهم را خالی کردند که البته به معنی خالی کردن جیب مردم هم هست، سراغ سهمهای دیگر میروند. این کارشناس بازار سرمایه در ادامه میگوید امروز افرادی که یک مقدار وجهه پیدا کردهاند، با دانش حداقلی برای خود دکان باز کرده و از اهالی بازار سوءاستفاده میکنند. شما از مردم بپرسید سهمهایی که درحالحاضر دارند، چه کسی به آنها معرفی کرده، قطعا اسامی افراد پروژهای را به شما خواهند گفت. وی با طرح این پرسش که در این وضعیت نهاد ناظر کجاست، میگوید درحالحاضر یکی از مشکلات ما مشخص نبودن سهم خوب از سهم بد در این بازار است. هرکسی توانسته، با یک کتوشلوار و یک کراوات به تدریس و مشاوره در این بازار پرداخته است. اینها باعث شدهاند افراد زیادی ضررهای چشمگیر را متحمل شوند. این ضرر و زیانها به خود بورس و سرمایه اجتماعی آن آسیب جدی وارد کرده است.
تصمیمات نهاد ناظر سلیقهای است
کارشناسان معتقدند مورد بعدی که نیاز است درخصوص آن تصمیم قاطع گرفته شود، جلوگیری از تصمیمات سلیقهای نهاد ناظر است که باید برچیده شود. حسین مریدالسادات در این خصوص میگوید فرض کنید امروز حال سهم خودروییها و فولادی خوب نیست، در همین زمان اگر سهمی در صف خرید بود چرا باید نهاد ناظر بیاید بگوید که در این معاملات سوءظن وجود دارد. مریدالسادات میگوید ما از نهاد ناظر میخواهیم به همان شکلی که با رفقا برخورد میکند با ما هم همینطور برخورد کند.
این کارشناس بازار سرمایه ادامه میدهد متاسفانه در رفتارهای سازمان بورس بهشدت تناقض وجود دارد. ناظر بازار هیچ ساختاری ندارد و کاملا سلیقهای برخورد میکند، بیقانونی در سازمان موج میزند. الان یک هفته است شستا و یک سهم دیگر باید باز شوند اما سوال این است که چرا باز نمیشوند. این امر نشان دستکاری بازار است. وی معتقد است مگر میشود بازاری با این ارزش و حجم با یک جلسهای که 6 صبح گذاشته میشود برای دو روز بهصورت مصنوعی مثبت شود. الان دستور دادهاند که کارگزاران فروش نداشته باشند، مگر میشود این شکلی بازار را مدیریت کرد. اگر کارگزار امروز نفروشد فردا سهبرابر روز قبل میفروشد، باز همان آش و همان کاسه است.
50 میلیون حقیقی اتحادیه میخواهند
یکی از مسائلی که سهامداران و فعالان بازار سرمایه بر آن تاکید دارند، ایجاد یک اتحادیه و سندیکای مستقل از دخالت دولت برای سهامداران حقیقی بورس است. این موضوعی است که حسین مریدالسادات به آن اشاره میکند. وی میگوید مسالهای که در اینجا وجود دارد این است که شما به هر صنفی که سر بزنید یک اتحادیه دارند اما در بورس ما درحالیکه بازار به بخش حقوقی و حقیقی تبدیل شده یک تشکل این شکلی نداریم. وی ادامه میدهد زمانی که حقوقیها پول سنگین دارند و هر وقت دلشان بخواهد میفروشند و هرموقع دلشان بخواهد میخرند، وقتی حقیقیها یک سندیکا داشته باشند، در تصمیماتی که گرفته میشود، قطعا باید ۵۰ میلیون نفر را از ۱۰ یا ۲۰ نماینده آنها جویا شوند.
کدهای پروژهای را از بازار اخراج کنید
حسین مریدالسادات، موضوع قابل تاملی را بیان میکند. وی میگوید متاسفانه تمام بازار تبدیل به پروژه شده است. شما نه جرات داری در سهم مثلا زراعتی بروید، نه در سهم قندی و نه در سهم غذایی؛ چراکه تکتک این سهمها دست آدمهای خاصی است. این افراد به شکل پروژهای آمدهاند و سهمهایی را باد کرده خودشان فروخته و رفتهاند و ضرر و زیان آن را سهامداران غیرحرفهای متحمل شدهاند. این کارشناس بازار سرمایه میگوید اگر واقعا اینچنین است و ظن دستکاری وجود دارد، سازمان بورس این متخلفان را از بازار سرمایه اخراج کند. این افراد هر هفته یک سهمی را باد میکنند و زمانی که سودشان را کردند؛ به سراغ سهمهای دیگر میروند. چرا باید مردم هزینه این تخلفات را از جیبشان بدهند.
قوانین ضد تعارض منافع نداریم
در هفتههای اخیر روزنامه «فرهیختگان» در گزارش مفصلی به موضوع تعارض منافع مدیران ارکان بورس پرداخت. گزارش مذکور با واکنش مدیران بورس مواجه شد و معتقد بودند بهلحاظ قانونی جرمی را مرتکب نشدهاند. حالا کارشناسان بازار سرمایه میگویند که تعارض منافع به هر شکلی که باشد، خسارت بزرگی به همه سهامداران است. حالا حسین مریدالسادات با انتقاد از فقدان قوانین ضدتعارض منافع در بازار سرمایه، به «فرهیختگان» میگوید مگر میشود که شما یک سمتی در بورس داشته باشید و بروید در هیاتمدیره چندین شرکت نیز عضو باشید و حقوق بگیرید. افرادی هستند که در هیاتمدیره 10 شرکت پاداش سالانه میگیرند. وقتی مدیران بورس به این شکل تعارض منافع دارند، نمیتوانند به فکر مردم باشند؛ چراکه هر کدام از افراد با سمتهایی که دارند، حافظ منافع ذینفعانی هستند که منافع آنها با منافع عموم مردم در تضاد است.
فردین آقابزرگی، دیگر کارشناس بازار سرمایه درخصوص وجود تعارض منافع در بازار سرمایه معتقد است اگر هم تضاد منافع هم اسمش را نگذاریم در بازار سرمایه ما مصادیق انتصابات غیرشفاف بسیاری وجود دارد. مثلا آقای دهقان دهنوی زمانی معاون آقای دژپسند بود. حالا دژپسند خودش تشخیص میدهد که رئیس سازمان بورس دهقان دهنوی باشد و شورای عالی بورس هم این انتصاب را تایید میکند. همین رویه باعث میشود که برداشتهایی شود که مثلا تضاد منافع در بازار سرمایه ما وجود دارد و منافع کلان دستگاه یا سازمانی مدنظر مدیران عالی است. این موارد مصادیق روابط انتصابات غیرشفاف است. این کارشناس بازار سرمایه معتقد است اعضای شورای عالی بورس در قانون تمام بافتش دولتی است؛ از وزیر صمت گرفته تا وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی، نماینده وزارت دادگستری و سایر افراد هم اتفاقا با حکم وزیر اقتصاد تعیین میشوند. این تکلیف مربوط به قانون سال ۱۳۸۴ است. اما سوال این است که چگونه میتوان در شرایطی که تعداد سهامداران بیش از ۵۰ میلیون نفر رسیده با همان قانون کار را پیش برد. آقابزرگی تاکید میکند که تضاد و تعارض منافعی که به این شکل وجود دارد ریشهاش به این برمیگردد که ضوابط و قوانین بازار سرمایه در ایران بهروز نیست.
12 هزار میلیارد تومان دست 3 نفر چه میکند؟
حسین مریدالسادات به نکته قابل تاملی اشاره میکند. وی میگوید متاسفانه فضای بازار سرمایه ما بهسمتی پیش رفته که انگار در کشور قحطالرجال است. برای مثال شما نگاه کنید به اعضای صندوق تثبیت بازار. این صندوق را دست سه نفری دادند که بانکی هستند. این درحالی است که منافع نظام بانکی در تقابل با منافع بازار سرمایه است. حال سوال این است چطور میشود که ۱۲ هزار میلیارد تومان را به این سه نفر میدهند و آنها هم ۳ هزار میلیارد تومان از این منابع را برداشته و تبدیل به سپرده بانکی میکنند. وی ادامه میدهد مشخص است که این 3 هزار میلیارد تومان در کدام بانکها سپردهگذاری شده است. این کارشناس بازار سرمایه میگوید وقتی موضوع را مطرح کردیم، افراد زیادی گفتند که چرا اسم آنها را در فضای عمومی به زبان آوردهایم. درخصوص آن ۱۲ هزار میلیارد تومان من در رسانههای مختلف صحبت کرده و این پرسش را مطرح کردم مگر میشود ۱۲ هزار میلیارد تومان را در اختیار سه نفر بگذارند و سوال کردم که چقدر رانت در اینجا وجود داشته است. من چندینبار گفتم که این افراد ۹ هزار میلیارد تومان از این رقم را برداشته و سهام خریدهاند. سوال این است که آیا آنها نمیدانستند چه باید بکنند؟
تصمیمات قبیلهای است نه علمی
تصمیمات قبیلهای یکی دیگر از گرفتاریهای نظام سرمایه در ایران است. مدیران بازار سرمایه در ایران بهدلیل فقر علمیای که دارند تصمیمی را میگیرند و هیچ مسئولیتی را هم بابت آن قبول نمیکنند. مریدالسادات میگوید در یک سال اخیر بزرگترین گروگانگیری تاریخ چند دهه اخیر ایران اتفاق افتاد و در هیچ زمانی شرایط بازار سرمایه در ایران شبیه دوره اسفند 99 تا خردادماه امسال نبوده است. وی میگوید آنهایی که آمدند گفتند که محدودیت دامنه نوسان باید اعمال شود، چرا وقتی دیدند چندینماه بازار منفی بود این محدودیت را نداشتند. وی ادامه میدهد که چندینماه فعالان بازار سرمایه و کارشناسان تلاش کردند که به مدیران بازار سرمایه بفهمانند تصمیمی که درخصوص محدودیت دامنه نوسان گرفتهاند، اشتباه است اما در آن چندماه ضرر و زیان زیادی به سهامداران و بازار وارد شد.
آنها مرداد 99 خارج شدند
حسین مریدالسادات میگوید اگر بخواهم حال بازار سرمایه را تشریح کنم باید بگویم بازار سرمایه ما مریض رو به احتضار است، مشکل آنجاست که کسی هنوز علت مریضی این بیمار را نپرسیده است. وی میگوید متاسفانه در روزهایی هم که شاخص کل بورس مثبت است، ما با خروج نقدینگی قابل توجهی روبهرو هستیم. این کارشناس بازار سرمایه میگوید خیلی صادقانه بگویم آنهایی که بلد بازار بودند، مرداد ۹۹ از بازار خارج شدند و این مردم کمتر آموزش دیده هستند که متاسفانه با فروش دارایی، خانه، ماشین و... آمده بودند که در بورس سود کنند، اما ماندند و بسیاری از داراییهای خود را از دست دادند. وی میگوید امیدوارم مدیران جدید بازار سرمایه به شکل علمی و منطقی با بازارسرمایه برخورد کنند و این بازار را نجات دهند، البته متاسفانه هنوز این موضوع را مشاهده نکردیم و وعدهها صرفا در حد حرف مانده است. مریدالسادات میگوید بسیاری از سهمها اگر کف قیمتی فعلی را از دست بدهند، بازار به ناکجاآباد خواهد رسید و در آن صورت مشخص نیست که ریزش بازار 30 درصد باشد یا 40 درصد. اما چیزی که مشخص است اینکه اگر اصلاحات در قوانین و رویهها به نتیجه نرسد و این فرآیند فرسایشی ادامهدار باشد، ممکن است ضرر و زیانها باز هم بیشتر و بیشتر شود.
قدم اول: اصلاح زیرساختارها و قوانین
فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه درخصوص این پیشنهادها به «فرهیختگان» میگوید که درخصوص پیشنهادهایی که فعالان بازار سرمایه و کارشناسان مطرح میکنند، نظر من این است که قبل از هر چیزی، ما باید به زیرساختارها و بعضی از نکات کلیدی که در بازار سرمایه اثرگذاری بیشتری دارند، بپردازیم. اگر به این زیرساختارها بپردازیم، این زیر ساختارها سایر اهداف همچون دامنه نوسان، حجم مبنا و سایر مسائلی که بازار سرمایه ما درگیر آن است را پوشش خواهد داد. این اصلاحات شامل بهرسمیت شناختن و اهمیت دادن به استقلال سازمان بورس است. آقابزرگی معتقد است مادامی که این نهاد استقلال کافی نداشته باشد، نگاه دولت به بازار بهعنوان «قلک دولت» خواهد بود. این کارشناس بازار سرمایه معتقد است بازنگری در قانون بازار اوراق بهادار با محوریت تغییر و اصلاح ترکیب شورای عالی بورس بهعنوان مهمترین رکن تصمیمگیری در بازار سرمایه بهنحوی که محوریت بخش خصوصی در آن دیده شود، یک الزام و ضرورت است. درحال حاضر تمامیت بازار سرمایه بافت دولتی دارد. این وضعیت برای زمانی بوده که سهامداران بورس کمتر از 4 و 5 میلیون نفر بودند، اما امروز بیش از 50 میلیون نفر سهامدار بورس بوده و بورس ما بهلحاظ تعداد سهامداران بزرگترین بازار مالی منطقه است. افزایش سهام شناور آزاد شرکتها به ترتیبی که از سلیقه همراهی و همیاری و چشمپوشی کردن از این تخلفاتی که دست دولت وجود دارد، یک الزام دیگر است. ما درحال حاضر شرکتهایی را داریم که سهم بسیار بزرگی در بازار سرمایه دارند، اما شرکتهای تابعه آنها سهام شناور آزاد کافی ندارد و به همین دلیل بهواسطه ارتباطات و لابیهایی که انجام میشود، چشمپوشی شده است.
موضوع بعدی این است که سازمان بورس وظایف و تکالیف مشخص دارد که محوریت آنها به افزایش نقش شوندگی در بازار سرمایه برمیگردد. شفافیت در انتشارات اطلاعات و کمک به کارایی و افزایش کارایی بازار سرمایه و حفظ منافع سهامداران، اینها مهمترین وظایف سازمان بورس است. درحال حاضر وضعیت طوری پیش میرود که مدیران بورس ناچارا به ساماندهی شاخص و مدیریت روند معاملات میپردازند. درحالی که این مسائل جزء وظایف بورس نیست. اما چون در گذشته با دخالت دولتها انجام شده، این وضعیت به یک عادت تبدیل شده است. آقابزرگی معتقد است همه این مشکلات به ترکیب شورای عالی بورس و نحوه انتخاب اعضای هیاتمدیره و رئیس سازمان برمیگردد. وی میگوید اگر میخواهیم شرایط بازار سرمایه بهحالت عادی برگردد، باید به ترتیبی عمل کنیم که منافع ۵۸ میلیون ایرانی سهامدار و ذینفعان بازار سرمایه را تامین کند. نه به این صورت که مثلا وزیر اقتصاد بر اساس صلاحدید خود و طبق رویه گذشته مدیران بازار سرمایه را انتخاب کند. وی تاکید میکند این وضعیت و حاکمیت دولت بر روندهای بازار سرمایه برای زمانی است که کل سهامداران این بازار کمتر از 5 میلیون نفر بوده است.