نادیا آهنجان، خبرنگار: یکی از بزرگترین گرفتاریهای اقتصاد ایران در دهه 1390، تورم افسارگسیخته است. تورمهای بالای دهه 90 در دو دولت روحانی و احمدینژاد قدرت خرید و توان مالی اغلب خانوارها را تضعیف کرده است. براساس آخرین آماری که مرکز آمار ایران اعلام کرده؛ تورم سالانه کشور در پایان مهرماه به 4.54درصد رسیده است. البته برخی از رسانهها به نقل از منابع آگاه(!) حتی از تورم بالای 50درصد نیز در آخرین روزهای دولت روحانی حرف میزنند. بههرحال، آنچه مردم با گوشت و پوست خود بهخوبی حس میکنند، اینکه تورم باعث شده خانوارها قید بسیاری از نیازهای خود را زده و صرفا هزینههای خوراک و پوشاک حداقلی و مهمتر از همه اجاره و خرید مسکن را در اولویت اصلی خود قرار دهند.
یکی از اقلام هزینهای که مرکز آمار ایران هرساله در دادههای خود به آن میپردازد و جزء اقلام 12گانه هزینههای خانوار بوده، هزینههای مربوط به خرید پوشاک و کفش توسط خانوراها است. بررسیها نشان میدهد هر خانوار شهری در سالهای 1390 و 1391 به ترتیب 2.4 و 5.4درصد از هزینههای سبد هزینهای خود را به خرید کفش و پوشاک اختصاص داده بودند که این میزان در سالهای 1398 و 1399 به ترتیب به 1.3 و 3/3درصد رسیده است. همچنین در خانوارهای روستایی نیز سهم خرید کفش و پوشاک در سبد هزینهای خانوار از 2.6و 3.6درصد سالهای 1390 و 1391 به 9.4و 8.4درصد در سالهای 1398 و 1399 رسیده است. این وضعیت درحالی رخ داده که در همین مدت سهم مسکن از سبد هزینهای خانوارهای شهری از حدود 33.8 درصد در سال 1390 به 37درصد در سال گذشته رسیده و برای خانوارهای روستایی نیز این رقم از 17.8درصد به 19درصد رسیده است. نتایج آمارها حکایت از آن دارد که خرید پوشاک و کفش توسط خانوارهای شهری و روستایی در دهه 1390 حدود 22درصد کمتر شده است. یک نتیجه کلانتر دیگر میشود گرفت و آن اینکه زمانی که تقاضا در اغلب اقلام مصرفی خانوارها کاهش مییابد، نمیتوان گفت جنس تورم ایران صرفا ناشی از فشار تقاضا است. با پذیرفتن این موضوع میتوان گفت برای کاهش تورم و احیای قدرت خرید مردم ایران صرف کنترل نقدینگی نمیتواند جوابگو باشد و در کنار آن باید سیاستها و برنامههایی برای تحققبخش واقعی اقتصاد عملیاتی شود، احیایی که در سایه آن افق اقتصادی کشور روشن، نرخ رشد اقتصادی و تشکیل سرمایهگذاری قابلقبول و دسترسیهای ارزی کافی باشد تا همه این متغیرها در بطن خود به کنترل تورم کمک کنند.
بازار 50 هزار میلیارد تومانی کفش و پوشاک
براساس آمارهای مرکز آمار ایران طی سال گذشته خانوارهای شهری 40 هزار و 372 میلیارد تومان و خانوارهای روستایی 9 هزار و 926 میلیارد تومان برای کفش و پوشاک هزینه کردهاند. درواقع خانوارهای ایرانی طی سال گذشته 50 هزار و 298 میلیارد تومان صرف هزینه کفش و پوشاک کردهاند. در سال 1390 رقم هزینه کرد خانوارهای شهری برای کفش و پوشاک هشتهزار و 654 میلیارد تومان و این رقم برای خانوارهای روستایی دوهزار و 986 میلیارد تومان و برای خانوارهای کل کشور 11 هزار و 640میلیارد تومان بوده است.
کاهش 22 درصدی خرید کفش و پوشاک
بررسی سهم هزینههای کفش و پوشاک در سبد هزینهای خانوارهای شهری و روستایی نشان میدهد طی دهه 1390 هزینههای کفش و پوشاک بهصورت نگرانکنندهای درحال حذف شدن از سبد خانوارهاست. بهطوریکه در سال 1390 هر خانوار شهری حدود 561 هزار تومان و هر خانوار روستایی حدود 520هزار تومان برای کفش و پوشاک هزینه کرده که این میزان در سال 1399 برای هر خانوار شهری به دومیلیون و 64 هزار و تومان و برای هر خانوار روستایی نیز به یکمیلیون و 627 هزار تومان رسیده است. بهعبارتی هزینه کفش و پوشاک خانوارهای شهری و روستایی طی دهه 1390 به ترتیب رشد 268 و 213 درصدی داشته است. این درحالی است که کل هزینه سبد خانوار شهری با رشد 368 درصدی از 13میلیون و 272 هزار تومانی در سال 1390 به 62 میلیون و 139 هزار تومان در سال گذشته رسیده و هزینه کل خانوار روستایی نیز با رشد 306 درصدی از هشتمیلیون و 400 هزار تومان در سال 1390 به بیش از 34 میلیون تومان در سال 1399 رسیده است.
برای درک بهتر کاهش شدید سهم پوشاک و کفش در سبد هزینههای خانوار ایرانی کافی است به این ارقام نگاه کنیم. طبق آمارهای مرکز آمار ایران در خانوارهای شهری سهم کفش و پوشاک از سبد هزینهای خانوارها از 4.2 و4.5درصد در سالهای 1390 و 1391 به 3.1 و 3/3درصد در سالهای 1398 و 1399 رسیده است. همچنین در خانوارهای روستایی نیز سهم خرید کفش و پوشاک در سبد هزینهای خانوار از 6.2 و 6.3درصد در سال 1390 و 1391 به 4.9 و 4.8درصد در سالهای 1398 و 1399 رسیده است که معرف کاهشی بیش از یک درصد در خانوارهای شهری و نزدیک به دو درصد در خانوارهای روستایی است. بهعبارتی اگر فقط سهم روند تغییرات سهم پوشاک در سبد هزینهای خانوار را بدون توجه به ارزش حقیقی خرید کفش و پوشاک توسط خانوارهای شهری و روستایی را حساب کنیم، درمجموع و بهطور میانگین ایرانیها در پایان دهه 1390 حدود 22 درصد کمتر از اوایل دهه 1390 کفش و پوشاک میخرند.
افت شدید خرید حتی پردرآمدها
دولت روحانی از ابتدای روی کار آمدنش، سیاست کنترل تورم را بدون رونق بخشی به اقتصاد برگزید. تصور اولیه این بود که با کنترل تورم باسیاستهای رکودزا، وضعیت رفاهی مردم نیز بهتر خواهد شد اما این سیاست چندان دوام نداشت و در سالهای بعد با رها شدن نرخ ارز و شروع التهابات ارزی و جهش قیمت داراییها و در نوبت بعد افزایش شدید قیمتها در کالا و خدمات، با عقبماندگی درآمدها، تورم قدرت خرید مردم را بلعید. این وضعیت موجب شد اغلب خانوارها صرفا به برآورده کردن نیازهای اولیه چون مسکن، خوراک و پوشاک حداقلی پرداخته و غالب نیازهای غیرخوراکی در اولویتهای بعدی قرار گرفت که کفش و پوشاک ازجمله از این اقلام هستند. نکته قابلتامل اینکه گرچه دهکهای پردرآمد بهواسطه داشتن داراییهایی چون مسکن، زمین، طلا و ارز و... با افزایش تورم منتفع شدند، در میان همین دهکهای پردرآمد هم کسانی هستند که در التهابات سالهای اخیر اقتصاد ایران داراییهای ثابت آنها آبرفته، بنابراین فشار تورم صرفا محدود به قشر خاصی نشده و البته میزان آن متغیر است.
در همین خصوص نگاهی به آمار مصرف کفش و پوشاک در دهکهای مختلف شهری و روستایی نشان میدهد برای مثال در سالهای 1390 و 1391 دهک اول شهری چهار درصد از هزینههای خود را به پوشاک و کفش اختصاص داده اما این مقدار در سالهای 1398 و 1399 به 3.1درصد رسیده است. دهک دوم نیز در سالهای 1390 و 1391 حدود 4.2 و 4.6درصد از هزینههای خود را به خرید کفش و پوشاک اختصاص داده که این میزان در دوسال اخیر به ترتیب 3.1 و 3درصد رسیده است. همین وضعیت در دهک سوم، چهارم و پنجم نیز تکرار شده است، بهطوریکه سهم کفش و پوشاک در این سه دهک از 4.5، 4.7 و 4/4درصد در سال 1390 به 3/3 درصد رسیده است. در بین گروههای پردرآمد شهری شامل دهک هشتم و نهم و دهم نیز سهم پوشاک و کفش از سهم خانوار از 4.5، 4.2 و 3.5درصد به 3.6، 3.8 و 3.1درصد در سال 1399 رسیده که حکایت از کاهش بیش از یکدرصدی سهم کفش و پوشاک از سبد هزینهای خانوارهای شهری پردرآمد است.
در بین خانوارهای روستایی نیز سهم کفش و پوشاک از 5.7 درصد در سال 1390 و 6.3 درصد در سال 1391 به 5.1درصد در سالهای 1398 و 1399 رسیده است. این میزان برای خانوارهای دهک دوم، سوم، چهارم و پنجم نیز به ترتیب از 6.4، 6.4، 5.8 و 7.1درصد در سال 1390 به 4.6، 4.7، 5.1 و 5.3درصد در سال 1399 رسیده که حکایت از کاهش یک تا دو واحدی سهم پوشاک و کفش از سبد هزینهای خانوار را دارد. این وضعیت در بین دهکهای پردرآمد روستایی نیز رخ داده و در دهکهای هشتم، نهم و دهم سهم پوشاک و کفش از 6.3، 6 و 6/6درصد در سال 1390 به 3.8، 4/4 و 5.1درصد در سال 1399 رسیده، بنابراین در تمامی دهکهای شهری و روستایی سهم خرید پوشاک و کفش نسبت به متوسط هزینه کل در دهه 90 کاهشی بوده است.