تاریخ نمایش عروسکی در ایران قدمت بسیاری دارد و از زمان قدیم تاکنون آموزش به کودکان و نوجوانان به وسیله عروسک رواج داشته است. شروع نمایشهای عروسکی در تلویزیون و در دهه 60 مخاطبان بسیاری را جذب این نمایشها کرد بهصورتی که درگذر زمان برخی از این کاراکترها چنان در دل مخاطب جا باز کردند که هنوز به یاد آورده میشوند. از عروسکهای پر خاطره یا محبوب میتوان کلاه قرمزی و پسرخاله، شهر موشها، هادی و هدی، چاق و لاغر، زی زی گولو، مجید دلبندم و در خاطراتی جدیدتر، جنابخان را نام برد.
مجید دلبندم
عروسکی عجیب با دستهای دراز و بلند که این موضوع برای خودش نیز همیشه یک سوال بود. این عروسک با الهام از شخصیت مجید در سیب خنده در سال 77 ساخته شد. جذابیت این شخصیت برای کودکان اشتباهات واضح و عجیب مجید در تلفظ کلمات و تذکر افراد به اوست که مجموعهای طنز را پیش روی مخاطب کودک به نمایش میگذارد. راز ماندگاری شخصیت مجید منحصربهفرد بودن او بود، مجید شخصیتی دارد که تا به حال، مخاطب مشابه آن را درقالب یک شخصیت عروسکی ندیده بود و به روش «لقمان» میتوانست شیوه صحیح کلمات را پیدا کند.
هادی و هدی
آنهایی که سنشان بیشتر است احتمالا با شعر معروفش به خاطرش میآورند؛ «هادی، هدی بیایید». هادی و هدی نمایش عروسکیای بود که به روش «بونراکو»، توسط عروسکگردانهای سیاهپوش در فضای سیاهی که پشت عروسکها قرار داشت، اجرا میشد. هادی و هدی الگوی یک خانواده ایرانی و شیوه رایج زندگی را به تصویر میکشید. صداپیشگان این نمایش عروسکی، حمید جبلی، مرحوم دنیا فنیزاده و مرحوم هادی آژیر بودند. نمایش عروسکی هادی و هدی فضای حاکم بر خانوادههای دهه شصت را بدون اغراق و بهسادگی به تصویر میکشید و راوی الگوی حاکم بر زندگی مردم دهه شصت بود و به همین دلیل پرمخاطب بودند. شخصیتهای جذاب و قابل درکی را در این سریال به یاد داریم؛ پدری با سبیلی کلفت که تحکم پدرانه دارد و درعین حال کمحرف است، مادری کدبانو، هادی پسربچه بازیگوشی که همیشه عبرت همسنوسالهایش میشود و خواهری عاقلتر از هادی که اشتباهات او را تذکر میدهد و بغال محلهای که همیشه گزارش کارهای هادی و هدی را به پدرشان میدهد. عروسکها پیچیدگی خاصی نداشتند و در ساخت سریال، تکنولوژی خاصی بهکار نرفته بود.
شهر موشها
برنامه تلویزیونی مدرسه موشها که در اوایل دهه ۱۳۶۰ صرفا قرار بود بچهها را به مدرسه رفتن تشویق کند به چنان محبوبیتی رسید که فیلم سینمایی از روی آن به کارگردانی مرضیه برومند و محمدعلی طالبی ساخته شد. شخصیتهای مدرسه موشهای دیروز، امروز بزرگ شدند تشکیل خانواده دادند و از یک جامعه کوچک مدرسه وارد جامعه بزرگتر شهر شدهاند، آنها وفادار به مخاطبان خود بعد از 30 سال باز هم با شخصیتهایی نزدیک به واقعیت بازگشتند و موضوعاتی که امروز دغدغه این نسل هست برای شخصیتهای شهر موشها اتفاق میافتد و فرآیند تاثیر خلقوخوهای کودکی در دوران بزرگسالی به نمایش گذاشته میشود و اکثرا فرزندان آنها دارای خصوصیاتی هستند که از والدینشان به ارث بردهاند.اما «مشکی» که نقش اصلی فیلم است و درواقع با قهرمانیهایش، شهر موشها را نجات میدهد، به هیچ وجه ویژگیهای پدرش دمباریک را به ارث نبرده. برخلاف او مدام دنبال ماجراجویی و خطر کردن است. از چیزی نمیترسد و مدام به ایدههای جدید میرسد. از طرف دیگر علاقه زیادی به موسیقی دارد و گیتار میزند. مشکی مغز متفکر موشها در جریانی است که شهر موشها گرفتارش میشود.
چاق ولاغر
یکی از قدیمیترین عروسکها و حتی زوجهای تلویزیون پس از انقلاب هستند که بهواسطه ویژگیهای ظاهری و گفتاری بهسرعت پرطرفدار شدند. جالب است بدانید که «چاق و لاغر» ابتدا در یکی از سالنهای مدارس تهران اجرا میشدند و در سالهای 65 تا 69 میهمان تلویزیون شدند. آنچه چاق و لاغر را محبوب میکرد الگوگیری از شیوه داستانپردازی کلاسیک بود. در این نمایش تلویزیونی که برداشتی هوشمندانه از رویدادها و اتفاقات دهه شصت است، شخصیتها به دنبال خراب کردن حال و هوای انقلاب هستند که هر بار نیز بهصورت خندهداری شکست میخوردند؛ صداپیشگی و عروسکگردانی این دو شخصیت را حسن زارع و حسن پورشیرازی برعهده داشتند و این نمایش در دهه فجر روی آنتن میرفت. بعضی از تکیه کلامهای آنها هنوز هم بهکار میرود و شیرین است.
کلاه قرمزی
کلاه قرمزی کاراکتر عروسکی محبوب دهه شصت و شاید تمام تاریخ تلویزیون است. پولسازترین عروسک سینمای ایران در تاریخ بعد از انقلاب است و احتمالا همه میدانند که ساخته خلاقیت و نبوغ ایرج طهماسب و حمید جبلی بوده است. مسعود صادقیان، عروسکساز و کارگردان این مجموعه در رابطه با چگونگی خلق شخصیت کلاه قرمزی میگوید: «سال ۱۳۶۳ برنامه عروسکی تک قسمتیای به نام «چتر» بر اساس یکی از داستانهای «ولادیمیر سوتیف» برای شبکه یک ساخته شد، داستان این برنامه درمورد یک روز بارانی و حیواناتی بود که برای در امان ماندن از باران زیر یک قارچ جمع شده بودند. طراح عروسکهای این کار من بودم. یکی از کاراکترهای این کار مورچهای بود از جنس اسفنج که بعد از ساخت این برنامه، به همراه سایر عروسکهای کار راهی آرشیو سازمان شد. چند سال بعد که ایرج طهماسب میخواست سراغ ساخت برنامه «صندوق پست» برود، سری به آرشیو سازمان زد و عروسک این مورچه را پسندید و با حذف شاخکها و چسبداندن یک بینی، با شخصیتپردازی استادانهای آن را به برنامهاش برد و با صداپیشگی حمید جبلی، کلاه قرمزی محبوب متولد شد. و بعدها خانم مرضیه محبوب تغییرات دیگری روی این عروسک دادند که محصولش شد کلاه قرمزی امروزی.» یک نکته جالب این عروسک این است که لباس راه راه کلاه قرمزی را همان سال ۶۳ همسر صادقیان برایش بافت و تا به امروز بر تنش به یادگار باقیمانده است. کلاه قرمزی زوج جذاب و محبوبی به نام «پسرخاله» هم داشت که به سرعت جای خودش را در دل مخاطبان باز کرد. بعدها نیزشخصیتهایی در دهه نود به کلاه قرمزی اضافه شدند؛ فامیل دور، دختر همسایه، جیگر، گابی، پسرعمهزا، ببعی، آقای همساده، گیگیلی، عزیز ببخشید و... .
اکثر این شخصیتها اهل روستایی به نام کلاهقرمزیآباد هستند که برای کلاهقرمزی از طرف بیبیاش عیدی فرستاده شدند، هرکدام از این شخصیتها که خلق شدهاند؛ نماینده یک شخصیت خاصی هستند که اطراف ما زندگی میکنند، حتی میتوانند شبیه برخی از ویژگیهای شخصیتی ما باشند. مثل شخصیت گدا که درعین داراییهای زیاد دغدغه خرید جت اسکی و پیانو برای فرزندانش دارد و گدایی میکند تا ویلای بزرگتری در دبی بخرد یا فامیل دور که پدری دلسوز است، اما گزافهگو و حرفها و تکیهکلامهای تکراری دارد و تعلق خاطر زیادی به شهر دور و شغل خود که دربانی است، دارد. و یا آقای همساده که هیچوقت خانه خودش نیست، نماد یک همسایه خوشقلب ولی بدشانس را در این مجموعه تلویزیونی برعهده دارد که به اتفاقات بد زندگیاش میخندد. بهنظر میرسد یکی از دلایل محبوبیت این عروسکها این است که، درحین مغالطه زیادی که در شخصیتشان دارند، برای ما ایرانیها حس همزادپنداری را همراه دارند و میتواند مخاطب را با هر رده سنی، پای تلویزیون بنشاند. درسها و عبرتهایی که در بطن آن نهفته جور دیگری به مخاطب القا میشود و هیچ چیزی خارج از فرهنگ و روزمرگی ما ندارد.
زی زی گولو
«آسی پاسی دراکوتا، تابهتا» این جمله معروف زیزیگولو بود. ایرج محمدی تهیهکننده مجموعه محبوب زیزیگولو، درخصوص علت ماندگاری این عروسک، در گفتوگو با ایسنا گفته: «ویژگی شخصیت عروسکی «زیزی گولو» این بود که در ارتباط با مخاطب از منظر ادبیات فارسی، بسیار درست و زیبا صحبت میکرد و کلمات را بدون غلط و اشتباه ادا میکرد و درعین حال جذاب و زیبا حرف میزد؛ در ضمن عروسک زیزیگولو از چند ویژگی برخوردار بود که باعث میشد به رویاپردازی کودکان نزدیک شود و به همین خاطر شخصیتی شیرین، دلنشین و محبوب شد.» عادل بزدوده، کارگردان و سازنده عروسک زیزیگولو نیز با حضور در برنامه فرمول یک درخصوص مراحل ساخت و آمادهسازی عروسک گفت: «مرضیه برومند موجودی میخواست که شکل همه باشد و شکل هیچ کس نباشد! این چالش بزرگی بود و من 300 طرح مختلف زدم و آخر سر به مرضیه که خواهر زن من است، پیشنهاد طرح زدن با خمیر را دادم. مرضیه برومند یک خمیر را گرد کرد و پس سر و گردن را چند سانت بالا برد که شبیه به یک دایره بزرگ شد و گفت موجودمان همین است.» بزدوده ادامه داد: «من روی آن طرح کار کردم و با درنظر گرفتن ویژگیهای این شخصیت همچون مهربانی، مودب بودن، زیبا حرف زدن، به همه علاقه داشتن و... به قلب که نماد مهربانی است فکر کردم. اینطور شد که یک پنج بزرگ یا همان قلب ساختم. سپس یک گوش را کوچکتر از دیگری کردم و صورت عروسک را هم گرد کردم. خانم برومند تا این طرح را دید گفت همین است. شاید خیلیها فکر کنند این کار ساده است اما 14 عروسک مختلف ساختم تا بالاخره یکی مورد قبول قرار گرفت. سه تا چهار ماه درگیر ساخت عروسک بودم. صداپیشه زیزیگولو آزاده پورمختار بود و عروسک گردانی آن را من به عهده داشتم. مریم سعادت که در نقاشی زیزیگولو نقش داشت در عروسکگردانی این عروسک نیز همکاری میکرد.
جنابخان
از عروسکهای جدید که به نسبت حضورش محبوبیت زیادی کسب کرده است، میتوان جنابخان را نام برد، جنابخان عروسک معروف برنامه خندوانه با ظاهری صورتی و لهجهای جنوبی به میزانی از محبوبیت رسید که عروسکهای او همپای دیگر شخصیتهای معروف فروخته میشوند و مشتریهای فراوانی دارد. خلق عروسک و شخصیت جنابخان به پیش از برنامه خندوانه بازمیگردد و این عروسک برای اولینبار در شبکه خانگی و برنامه «کوچه مروارید» با شخصیت یک لبوفروش آبادانی با مزهپرانیهای خلاقانه شناخته شد. شناخته شدن جنابخان منجر به حضور او در فصل دوم، سوم، پنجم، ششم و هفتم خندوانه شد. جنابخان که به سبب شکایت سازنده و مالک اول، سعید سالارزهی فرصت حضور در فصل چهارم را از دست داده بود به سبب محبوبیت بالا و تاثیر در افزایش بینندگان توسط تهیهکننده خندوانه خریداری شد. صداپیشگی جنابخان را محمد بحرانی به عهده دارد و نحوه گویش و جملات طنزآمیز او در محبوبیت این شخصیت تاثیر بسزایی داشت. از دیگر دلایل محبوبیت جنابخان عروسکگردانی مهدی برقعی و حامد ذبیحی بود که بهصورت حرفهای انجام میشد. نکته قابل توجه در عروسکگردانی آنها مطابقت سریع و هماهنگی آنها بود؛ چراکه عروسکگردانها و صداپیشه جنابخان در محلی جدا از هم قرار داشتند.