مریم طیبی، کارشناس ارشد روانشناسی: در سالهای اخیر یکی از حوزههای پرطرفدار در بحث کتابخوانی، حوزه روانشناسی است، سالانه در این حوزه کتابهای تخصصی، خودشناسی، انگیزشی و... با تیراژهای بالا به چاپ میرسد. برخی از این کتابها محتواهایی جذاب اما غیرعلمی با تبعاتی که بر روان مخاطب خود دارند را ارائه میدهند که به اصطلاح به آنها کتابهای زرد گفته میشود. استقبال خوانندگان از کتابهای زرد روانشناسی نشان میدهد که هنوز تب تند متقاضیها، بازار عرضه کتاب را کنترل میکند.
ویژگی مشترک کتابهای زرد روانشناسی
به موازات پررنگ شدن بازار کتاب روانشناسی مفهومی، کتابهایی رشد روزافزون یافتند که میتوان آنها را جزء کتابهای روانشناسی زرد دانست. ویژگی مشترک کتابهای زرد، این است که با چشمپوشی از واقعیت زندگی و ساختار روانی فرد، مسئولیت اصلی او در زندگی را خوشحال بودن و شاد بودن میدانند و از مخاطبانشان میخواهند ابرقهرمانهایی باشند که فقط شادی را در زندگی ببینند و به آن توجه کنند. این کتابها عموما گفتمانهایی نظیر «شکستناپذیر بودن»، «اگر خوشحال نباشم ناچیزم»، «اگر موفق نباشم ناتوانم» و... را ترویج میکنند. غالبا این کتابها از اقبال عمومی بالایی هم برخوردارند. گفتمانی که درنهایت و بعد از مدتی تب آن سرد میشود، اما تاثیر خود را در ناخودگاه افراد میگذارد، اینکه خودشان را متهم میکنند که چرا نتوانستند شادوموفق باشند و نتیجهای که میگیرند این است که حتما ایراد از من است که نمیتوانم. احساس گناهی که پس ذهن مخاطب هک میشود و به عبارتی خودپنداره فرد که یکی از اصلیترین قسمتهای هویتی و شخصیتی فرد است را به چالش میکشد. این نوع از روانشناسی در اصل بهدلیل ایجاد مسیری برای انتفاع مالی بالا و کسب درآمد افراد و برخی از ناشران شکل گرفته است. آثاری که هیچگاه نمیتوانند به عمق احساسات افراد نفوذ کنند و بدون ارائه تحلیل عمیق شخصیتی که غالبا تلخ و پیچیده و سخت است، سعی به ارائه راه درمانهای سطحی و آسان دارند.
کدام کتاب روانشناسی را بخریم؟
در این میان کتابهایی چاپ شده و به فروش خوبی هم رسیده است که بر اساس رویکردهای علمی و مطرحشده علم روانشناسی برای مخاطب عام نوشته شده است. هر علمی اساس و فرضیات بنیادی دارد که طی سالها محققان و نظریهپردازان درباره آنها به بررسی پرداختهاند و به یک جمعبندی رسیدهاند و ماحصل کار خود را در قالب کتابهای تخصصی و یا برای مخاطب عام ارائه میکنند.
تشخیص بین روانشناسی زرد و روانشناسی سالم، مستلزم داشتن مطالعات فراوان و اطلاعات تخصصی در این زمینه است، اما میتوان ویژگیهای مشترک روانشناسی سالم را طی چند مورد نام برد.
ارائه تصویری درست از واقعیت: در رویکرد صحیح روانشناسی، تصویری درست از واقعیت زندگی به مخاطب ارائه میشود. واقعیتــــــی که در آن تنهایی، شکست، غم، مسئولیتپذیری اشتباهات، احساسات منفی همگی توامان باهم وجود دارد.
شناخت مکانیزم ذهنی: مخاطب در این نگاه بینشی کلی از مکانیزمهای ذهنی و فکری پیدا میکند. متوجه چگونگی و چرایی احساسات و افکار خود میشود، مخاطب در مییابد که هر شخصی در هربستر زیستهای و با توجه به خلق و خوی متفاوتی که دارد، دارای احساسات و بینش و عملکرد ذهنی و رفتاری مخصوص به خود است و اساسا یکی از نتایج روانشناسی سالم ایجاد فرآگاهی ذهنی است.
ترغیب به پذیرش: مخاطب درمییابد اولین قدم برای تغییر، پذیرش شرایط است اعم از واقعیات زندگی و شخصی فرد. اینکه بپذیرد داشتن احساس ناراحتی، ناکامی و عصبانیت امری است طبیعی و قسمتی از جریان قوی زندگی همین احساسات منفی است که همگی ناگزیر از تجربه آن هستند. این گفتمان به مخاطب خود میگوید عیبی ندارد احساس ضعف کنی، اشکالی ندارد شکست بخوری، عیبی ندارد به احساسات منفی خود اجازه ظهور و حضور بدهی.... زندگــــــی همین است، مجموعهای از شکستها و موفقیتها.
تفکیک میان مسائل قابل تغییر و غیرقابل تغییر: مخاطب پس از آنکه واقعیات خود و زندگی را متوجه شد و آن را پذیرفت، رواندرمانگر و یا کتابهایی در این زمینه به فرد کمک میکنند که میان مسائل و مشکلات قابل تغییر و غیرقابل تغییر تمییز بگذارد و آنگاه فرد را متوجه میکنند که باید دربرابر مشکلات قابل تغییر احساس مسئولیت کرده و از انفعال و احتمالا نقش قربانی درآید.
ارائه راهکارهایی برای پذیرش تغییر: درنهایت هرمکتب روانشناسی باتوجه به یافتههای خود به مخاطب راهکارهای متناسب با مبانی خود را برای ایجاد تغییر، میدهد. راهکارهایی که نیاز به زمان و تمرین و زحمت دارد و مخاطب را برای رودررویی با واقعیت جهان و قدرت تغییر در سبک زندگی خود آماده میکند. باتوجه به نکات گفته شده، تفاوت اصلی روانشناسی زرد با علم روانشناسی درست در ارائه تصویری از واقعیت و نسبت آن با فرد است که در نتیجه روانشناسی زرد، فرد خودپندارهای اشتباه پیدا کرده است و درصد پیدایش ناهنجاریهای روانی نظیر، افسردگی، کمالگرایی، اضطراب و... در فرد بالا میرود. گفتمان درست از شما نمیخواهد ابرقهرمان در احساسات و زندگی باشید، شما انسان هستید و در دنیایی واقعی با تزاحم منافع زیست میکنید، بنابراین با بینشی صحیح به مواجهه با زندگی بروید.