مائده منصوری، پژوهشگر اقتصاد: پس از انتشار خبر ممنوعیت واردات لوازم خانگی از دو شرکت کرهای خاص، بحثها در مورد مزایا و معایب تجارت آزاد دوباره نقل محافل رسانهای و آکادمیک شد. بسیاری از پژوهشگران و صنعتگران، از این تصمیم حمایت کردند و البته برخی از دلسوزان نیز نگرانیهایی داشتند. بهطور مثال، یکی از نگرانیها این بود که اگر جلوی واردات را نگیریم، تولیدکننده داخلی مجبور به رقابت کیفی با محصولات تولیدکننده خارجی میشود ولی ممنوعیت واردات ممکن است با ایجاد انحصار، منجر به قیمت بالا و کیفیت پایین شده و خود مانعی در مسیر پیشرفت صنعت لوازم خانگی باشد. اگرچه این نگرانی تاحدی صحیح است و دولت باید میان تولیدکنندههای داخلی رقابت ایجاد کند و همچنین نظارتها را تقویت کند تا بازار لوازم خانگی به سمت کیفیت بیش از پیش حرکت کند، اما بررسی تجربه کشورهای پیشرفته نشان میدهد تجویز این منتقدان دلسوز (یعنی کنار گذاشتن سیاستهای حمایتی) نیز نمیتواند راه پیشرفت صنعت در ایران باشد. بهطور مثال در این یادداشت، تجربه پیشرفت کرهجنوبی را بررسی کردهایم تا ببینیم آنها چطور با حمایت از تولید داخلی، توانستند به جایگاه کنونی برسند.
رشد معجزهآسای کرهجنوبی
در دو سه دهه اخیر بحثهای زیادی در رابطه با علل پیشرفت صنعتی و اقتصادی در ژاپن و کشورهای تازه صنعتی شده آسیای شرقی مانند کرهجنوبی و تایوان پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. «معجزه رود هان» اصطلاحی است که به رشد اقتصادی کرهجنوبی، پس از دوران جنگ با کرهشمالی اشاره میکند. کرهجنوبی از کشوری فقیر و جنگزده در اوایل دهه 1960 به کشوری پیشرفته و ثروتمند با اقتصادی تأثیرگذار در سطح جهانی تبدیل شده است. دولت توسعهگرای کره بهمنظور توسعه صنعتی و فناورانه، سیاستهایی نظیر انتخاب بخشهای خاص و ارائه کمکهای مختلف به آنها، جلوگیری از رقابت شدید میان بخشها، سوق دادن بخش خصوصی به ایجاد بنگاههای بزرگ، مدیریت مصرف خصوصی بهمنظور انباشت سرمایه و مداخله در بازار اعتبارات و هدایت آنها به سوی بخشهای خاص را در پیش گرفت و با تکیه بر تولیدمحوری و تمرکز بر پنج بخش استراتژیک شامل فولاد، پتروشیمی، خودرو، کشتیسازی و الکترونیک توانست به یکی از موفقترین کشورهای دنیا در حوزه اقتصاد تبدیل شود.
نقش دولت در شکلگیری و رشد شرکتهای بزرگ
مجموعهای از عوامل تاریخی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی را میتوان در موفقیت کره دخیل دانست، اما در این میان دخالت مستقیم و مدیریت دولت در کرهجنوبی همواره بهعنوان مهمترین عامل مورد بحث قرار میگیرد. حمایتی که از «تامین مالی»، «تمرکز بر صنایع بزرگ مقیاس»، «تمرکز بر صنایع پیشران» و «سیاستهای تجاری حمایتی» گرفته تا تلاش برای «جذب تکنولوژی» را دربرمیگرفت. در ادامه به هر یک از این موارد بهطور مختصر میپردازیم.
تامین مالی؛ برخی اقتصاددانان استدلال کردهاند که ملیکردن بخش بانکی در کرهجنوبی برای موفقیت بخش صنعتی از اهمیت خطیری برخوردار بوده است، زیرا بخش بانکی دولتی وامهای بلندمدتی با نرخهای بهره ترجیحی پایین در اختیار صنایع قرار داد. همان راهی که امروز با نام «هدایت اعتبار و نقدینگی» میشناسیم و برخی، بیجهت آن را زیر سوال میبرند. البته علاوهبر آن تخصیص اعتبارات ارزان قیمت به صنایع منتخب خصوصی، سرمایهگذاری مستقیم دولت و هدایت منابع حاصل از کمکهای مالی آمریکا و ژاپن پس از جنگ و استقراض خارجی نیز در تشکیل سرمایه اولیه صنایع از نگاه تحلیلگران مختلف مورد بحث قرار گرفته و مشوقهای مالیاتی بهعنوان ابزار دیگری در حمایت و انباشت سرمایه شرکتهای بزرگ مؤثر دانسته شده است.
تمرکز بر صنایع بزرگ مقیاس؛ جهتدهی کلی نظام اقتصادی توسط دولت کره بهویژه در دهههای 60 و 70 میلادی بهسمت ایجاد و حمایت از بنگاههای بزرگ تولیدی بوده است تا حداقل صرفه به مقیاس در تولید حاصل شود. دولت معمولا به بنگاهها دستور میداد مجتمعهای تولیدی خود را با مقیاس بهینه تولید بسازند. چون بازار داخلی کوچک بود، اثر جانبی مفید چنان دستوری، ایجاد انگیزه هرچه سریعتر صادر کردن محصولات به خارج کشور بود تا به این ترتیب زیانهای ناشی از بهرهبرداری ناقص از ظرفیت تولید به حداقل برسد.
تمرکز بر صنایع پیشران؛ دولت بخشهایی را که احتمال رشد سریع بهرهوری آنها وجود داشت، شناسایی کرده، اکثر صنایع اصلی کره در برخی مراحل توسعه بهعنوان صنایع ارجح تعیین شده و با ترکیبی از حمایت همهجانبه و نظارت شدید دولت رشد کردهاند. صنایع ارجح در دسترسی به اعتبار (که معمولا یارانهای بوده است) و نیز دسترسی به ارز، منابع سرمایهگذاری دولتی، امتیازهای مالیاتی (مثلا معافیت مالیاتی، کمکهای تصاعدی برای استهلاک) و سایر اقدامات حمایتی از جمله حمایتهای وارداتی و محدودیتهای ورود، از اولویت برخوردار بودند. آنها در ازای این حمایتها در معرض نظارت دولت در حوزه فناوری (مثلا روشهای تولید و نوع محصولات،) ورود به صنعت، گسترش ظرفیت و قیمتها قرار میگرفتند.
سیاست تجاری؛ دولت کرهجنوبی، بهجای ترویج صادرات از طریق بازار آزاد، با استفاده از سیاستهای تجاری فعالانه صادرات، به رشد صنعت این کشور کمک کرده است. بنابراین، میتوان گفت که سیاستهای تجاری دولت جهتگیری رو به خارج داشتهاند. درواقع، در طول دهه 1960 تمام سیاستهای دولت بهطور فزایندهای درجهت افزایش صادرات هدایت شدند، اما این گسترش صادرات، از طریق بازار آزاد انجام نگرفت، بلکه با برنامهریزی دولتی، توأم با تعهد بسیار قوی ریاستجمهوری نسبت به آن انجام شد.
جذب تکنولوژی؛ جذب موفقیتآمیز تکنولوژی خارجی توسط کرهجنوبی، تا حد زیادی بهدلیل نقش مداخلهگرانه دولت در اکتساب و توسعه تکنولوژی بوده است. دولت تعلیم مدیران و مهندسان کرهای را در خارج ترویج و استفاده از کمکهای فنی کشورهای خارجی را تشویق میکرد؛ چراکه تکنولوژی فقط مربوط به ماشینآلات نیست. تکنولوژی، اساسا به تواناییهای انسانی مربوط میشود. در سراسر دهههای 1960 و 1970 دولت به تعهدات بسیار زیاد خود نسبت به آموزش و پرورش پایبند ماند و کمی قبل از اواخر دهه 1970 کرهجنوبی، حتی در بین صنعتیشوندگان دیر رسیده، از نظر بسیاری از شاخصهای مربوط به آموزش و پرورش کاملا برجسته بود.
راه موفقیت خودروسازی کره
سرگذشت صنعت خودروسازی بهترین مصداق جهتدهی دولت کره برای رسیدن به صنعت موردنظر آن دولت است. صنعت خودروهای سواری کره در سال 1962 با سر هم کردن قطعات نیمهمنفصل شده وارداتی، شروع به کار کرد و در طول سه دوره متفاوت نوزادی، کودکی و جوانی و خودپایداری، دولت کره متناسب با شرایط مختلف برخورد متفاوتی داشته است. در زمانهایی مستقیما وارد شده و حمایتهایی را اعمال کرد. درحالیکه در موقعیتهایی نیز با زمینهسازی و کمک به ایجاد نهادها و تفویض برخی اختیارات به آنها، بهطور غیرمستقیم به تقویت این صنعت پرداخته است. بعد از جنگ دو کره، دولت کرهجنوبی دریافته بود که در مراحل ابتدایی توسعه، حمایت گستردهتری مورد نیاز است؛ زیرا وابستگی صنعت به کالاهای سرمایهای وارداتی بیشتر بوده و کیفیت تولیدات داخل پایین بود و دولت در صادرات و واردات مدیریتی محتاطانه، محاسبهگر و برنامهریزی شده پیش گرفت. بهطور خلاصه باید گفت که توجه ویژه دولت کرهجنوبی به صنعت ماشینسازی و نقاط اثرگذار آن و پیوستگی سیاستهای متنوع در طول زمان، شاهکلید موفقیت این کشور در توسعه صنعت ماشینسازی بوده است.
درسهایی برای ایران
مروری بر شیوه پیشرفت صنعتی کره، دو درس مهم را به ما یادآور میشود. نخست اینکه بدون حمایت از تولید ملی، امکان پیشرفت وجود ندارد. به تعبیر فردریک لیست -اقتصاددان شهیر آلمانی که اندیشههای او پایهگذار توسعه صنعتی آلمان نیز شد- «درصورت وجود کشورهای توسعهیافتهتر، کشورهای عقبمانده بدون مداخله دولت –بهویژه حمایت تعرفهای- قادر به توسعه صنایع جدید نیستند.» درس دوم نیز آن است که بسته به شرایط و مرحلهای که صنایع در آنها هستند، نوع حمایت باید متفاوت بشود. اگرچه امروز و با شرایط فعلی حکم ممنوعیت واردات از دو شرکت خاص کرهای حکیمانه است (چون بهمحض گشایش ارزی و واردات با پولهای بلوکه ایران در کرهجنوبی، لوازم خانگی ایرانی زمین خواهد خورد)، اما این ممنوعیت محدود به چند شرکت خاص کرهای بوده و شامل همه شرکتها و همه کشورها و همه کالاها نیست و عملا انحصار و عدمرقابت شکل نخواهد گرفت و صد البته که نقش دولت برای کنترل واقعی کیفیت و نظارت بر قیمت این کالاها بایستی مورد توجه جدی قرار گیرد. از سوی دیگر معلوم نیست این سیاست (ممنوعیت واردات لوازم خانگی از چند شرکت کرهای) تداوم داشته باشد و لذا مسئولان دولتی و صاحبان و مدیران صنایع لوازم خانگی باید فرصتی که با درایت رهبر انقلاب به آنها داده شده، استفاده کنند و لوازم خانگی را هرچه زودتر به سطحی از کیفیت برسانند که صادرات چندین برابر شود و نیاز به ممنوعیت واردات، موضوعیت خود را از دست بدهد.