
فرهیختگان: نقاشیهای غزاله اخوان این روزها در گالری ۷ ثمر در معرض بازدید علاقهمندان به هنرهای تجسمی قرار گرفته است.
زنبقهای استاد آواز ایران به روایت نقاش

مهربانو ابدیدوست
خبر نگار ادب و هنر
در نقاشیهایی که این هنرمند ارائه داده است، باز هم طبیعت موضوع اصلی است. غزاله اخوان از هنرمندان نامآشنایی است که تاکنون در بیش از 20 نمایشگاه انفرادی و بیش از 50 نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور شرکت کرده است. اسپانیا، مکزیک، مونترال کانادا، استرالیا و سازمان ملل از جمله جاهایی است که آثار او به نمایش درآمده است. خودش در دانشگاه تهران مدرک کارشناسیارشد فلسفه و تاریخ گرفته است. با تبحری که در نقاشی چینی دارد، دیپلم نقاشی چینی نیز دریافت کرده است. نقاشی چینی را نزد استاد فوشو چونگ آموخته است. او تاکنون چندین نمایشگاه از نقاشیهای چینیاش را نیز به نمایش گذاشته است که از آن جمله میتوان به نمایشگاه گروهی او در سال 93 در گالری شیلا اشاره کرد. آیدین آغداشلو، کیخسرو خروش و سیاوش کسرایی از جمله استادانی هستند که غزاله اخوان نزد آنها نقاشی آموخته است. نقاشیهای غزاله اخوان از 29 اردیبهشت تا سوم خرداد در گالری 7 ثمر به نمایش گذاشته شده است. در این روزهای باقی مانده از این نمایشگاه میتوانید به تماشای طبیعت ایران از نگاه هنرمندی معاصر بنشینید.
یک مقدار از نمایشگاه جدیدتان برایمان توضیح دهید. چند اثر در این نمایشگاه ارائه دادهاید؛ تکنیک کارتان و ابعاد تابلوها و... .
شاید این نودمین نمایشگاهم باشد که راجع به طبیعت ایران است. در واقع چون عاشق سرزمینم هستم ترجیح میدهم هم حس خودم برای شناخت ایران ارضا و هم خواستههایم برآورده شود. در نمایشگاه جدیدم روی بوم و گونی با اکریلیک کار کردم. جاهای مختلف ایران از جمله روستای متروکه اسفندیار در نزدیک طبس، نمایی از کیش و چند تابلوهایم هم مربوط به کلاردشت است و دو تابلو هم گل زنبق است که زنبقهای باغ استاد شجریان در هشتگرد است. البته این کارها را از یک سال و نیم پیش تا سه ماه قبل کار کردهام. به علت فوت مادرم نتوانستم نمایشگاهم را برگزار کنم به همین دلیل افتتاح نمایشگاهم به 21 اردیبهشت موکول شد. استقبال خیلی خوب بود البته این اتفاق بارها برای کارهایم پیش آمده است، چون موضوع نقاشیهایم طبیعت ایران است. مردم خیلی خوشحال بودند از اینکه با موضوعاتی که برایشان احساس خوب ایجاد میکند، برخورد میکنند. کلا 11 تابلو بود و ابعادشان یکی 150 در120، 6 تا 100 در 100 و چهار تابلو هم 80 در 80 است.
ابعاد به این بزرگی نشان از این دارد که فروش در نمایشگاه خیلی برایتان اهمیت ندارد، لابد قیمت تابلوها با این ابعاد باید خیلی زیاد باشد؟
من قیمتها را بالا نمیگذارم برای این که همه بتوانند آنها را بخرند. مثلا تابلوهایی مشابه تابلو من بیش از 20 میلیون است اما من بزرگترین کارهایم را پنج میلیون گذاشتهام. با گالریهای مختلفی کار کردهام اما هیچوقت قیمتها را بالا نگذاشتهام. چون اصلا عقیده ندارم که بخواهم ارزش کارم را با بها تعیین کنم. دلم میخواهد موقعی که مردم کارها را دوست دارند به خانههایشان راه پیدا کند.
با توجه به امکاناتی که این روزها در دسترس است اعم از دوربینهای دیجیتال و فضای مجازی و... نقاشی طبیعتگرایی به چه سمتی رفته است، آیا هنوز رونق خودش را دارد؟
بله؛ بهرغم اینکه پیش میآید مردم بگویند ما کار مدرن دوست داریم، هنوز نقاشی از طبیعت بازار خودش را دارد. البته کار من رئال محض نیست شمایی از طبیعت دارد که کاملا محسوس است و با وجود آن که ساختوسازهای رئالیستیک را ندارد ولی خیلی برای مردم جذاب است و تقریبا همیشه کارهایم زود مورد استقبال قرار میگیرد. در روش کار من تغییر زیادی ایجاد نشده است. تعداد رنگهایم زیاد نیست بلکه سه تا چهار تاست. روی هر بافتی هم که دوست داشته باشم کار میکنم اصلا من به بازار کار ندارم. سعیام هم این است که اصلا خودم را درگیر این ماجراها نکنم.
شما از جمله هنرمندانی هستید که در نقاشی چینی مهارت خاصی دارید. در ابتدا برایمان جالب است که چطور به این گونه از نقاشی روی آوردهاید؟
از طراحی خیلی خوشم میآید و چون در نقاشی چینی بهخصوص نقاشی ذهنی خط حاکم است، نقاشی چینی برایم یک جذابیتی داشت و واقعا هم خیلی خوشم آمد. هشت سال روی طراحی ذهنی چینی کارکردم و در حال حاضر آن را هم تدریس میکنم. از طرفی بیشتر کارم با آبرنگ است و با مرکب هم کار کردهام و همه اینها باعث میشد که نقاشی چینی برایم جذاب باشد.
آیا هنرجویان از این نوع نقاشی استقبال میکنند؟
بله؛ کارم با یک هنرجویانی است که همسن خودم هستند یا از من بزرگترند. در واقع من خواستم خانمها را از بلاتکلیفی در بیاورم که همیشه اسیر خانه نباشند و برای خودشان هویت هنری داشته باشند و در خانهها هم مطرح شوند و خیلی هم در این کار موفق بودم. من همزمان هم هنر و هم فلسفه دانشگاه تهران قبول شدم از بین این دو فلسفه را انتخاب کردم و در این رشته فوق لیسانس گرفتم، اما برای من مهم نقاشی است و دوست دارم هر آنچه میدانم به دیگران یاد بدهم و نمیخواهم همه اینها را با خودم ببرم. میخواهم همه اینها را به یادگار بگذارم. بهرغم اینکه رشته تحصیلیام نقاشی نبوده برای یادگیری خیلی زحمت کشیدم. هرجا رفتهام دورههای کوتاهی دیدهام. از بچگی در تلویزیون هم کار کردهام. در سازمان ملل هم نمایشگاه داشتهام و خیلی هم استقبال شد.
چه تفاوتها و شباهتهایی درخصوص انعکاس طبیعت در نقاشیهای چینی و ایرانی وجود دارد؟
اگر از نظر مینیاتور بخواهید حساب کنید تفاوت چندانی در ارائه تکنیکش ندارد، چون هیچ کدامشان پرسپکتیو ندارند. ولی اگر بخواهید با مرکب ساده کار کنید نقاشی چینی خیلی کار قوی و قشنگی است که در واقع میتوانید بدون رنگ با قلم موی خیس و انواع خاکستری کار کنید. البته مثل مینیاتور ایرانی بسیار محدود است مثلا شما درخت را اگر در نظر بگیرید چند درخت بیشتر ندارید و از آن نمیتوانید تجاوز کنید یا فقط چند نوع برگ دارید مانند چنار، کاج و نارون که اینها به دستههای سهتایی، پنجتایی و هفتتایی... چیده میشود (به صورت فرد). به نظرم آسانتر از نقاشی مینیاتور ایرانی است. پرسپکتیو مینیاتور ایرانی با خطهای نازک و کلفت مشخص میشود ولی مینیاتور چینی بیشتر رنگ است.
عناصر تشکیلدهنده نگارههای چینی در نقاشی ایرانی هم تاثیرگذار بوده است؟
نه خیلی؛ در حد مینیاتورهایش که آن هم به خاطر حمله مغول تاثیرگذار بوده است. نقاشان برای حفظ هنر مجبور بودند شکلهای مردم ایرانی را به صورت چینی در بیاورند؛ برای اینکه نقاشی ماندگار باشد، مثل همه کارهای دیگر. با حمله مغول شکلها فرق کرد که بعد از دوره صفویه یک مقدار شکلها تغییر کرده و به شکل ایرانیهای خودمان درآمده است. یکی از بزرگترین نقاش و مینیاتوریستهای ما که میرزا فرهادخان بود در دوران صفویه از طرف دربار به ایتالیا رفت تا دوره ببیند و و الان کتابش هم موجود است. آنجا دوره میبیند و وقتی برمیگردد روحانیون با او مخالفت کرده و تکفیرش میکنند و او به هند فرار میکند و مکتب هند و اروپایی و ایرانی را به وجود میآورد و در آنجا مورد حمایت پادشاه هند قرار میگیرد. مثلا اعراب که حمله میکنند نقاشی ما از بین میرود. نقاشی ما میرود در دربار خلفای عباسی و نقش نگارهها در حمام و ساختمانسازیها و اتاقهای کاخهایشان شکل میگیرد و بعدها البته موضوع حل میشود. کلا با آمدن و رفتن پادشاهان وضعیت نقاشی مانند موسیقی بالا و پایین میشود. مثلا پادشاه ظلالسلطان در دوره قاجار همه نقاشیها را گچ گرفته است که الان هشتبهشت را کارشناسان ایتالیایی از زیر گچ در آوردهاند و واقعا بهشتی است.
