سیدآرمین معصومی، فعال جهادی: این روزها که تنور خدمت گرم است و رئیسجمهور محترم با دغدغه رسیدگی به روستاها علم احیای جهاد سازندگی را برافراشته است، بد نیست در مزایا و معایب این موضوع تاملی داشته باشیم.
1. در گام دوم انقلاب و در دهه پنجم میراث امام راحل، جهاد باید در رگهای ساختار مدیریت کشور جاری باشد. مقدم بر آن فرمان جهاد برگرفته از نگاه مردممحوری امام عزیز نشات میگیرد. بنابراین این تفکر رفیعتر از هر جایگاه یا ساختاری در میان مردم قرار دارد.
2. ورای ماهیت جهاد اگر به کارکردهای جهاد سازندگی در دهه اول انقلاب بپردازیم مبانی، الزامات و ماموریتهای جهاد در دهه60 با آن حجم از محرومیت با کارکردهای آن در سال1400 زمین تا آسمان تفاوت دارد. رویکرد توسعه نامتوازن در عصر پهلوی ویرانیها و محرومیتهای بسیاری به پیکره روستانشینان عزیز کشورمان وارد کرد و به سبب آن دستور تشکیل جهاد سازندگی جهت زدودن این محرومیتها توسط امام راحل صادر شد.
3. امروز نیز در روستاها علیرغم 40 سال تلاش ضعفهای جدی در حوزه زیست روستایی حاکم است. عدم توجه به حکمرانی روستایی و مدیریت توسعه آن سبب افزایش مهاجرت و به تبع آن افزایش حاشیهنشینی و محرومیتها و آسیبهای اجتماعی مرتبط با آن شده است. اقتصاد روستا درحالیکه میتواند سهم 25 درصدی از تولید ناخالص داخلی داشته باشد کمتر از 5 درصد آن محقق میشود. متاسفانه در این روزها در حوزه روستا در هیچیک از برنامههای پنجساله و قوانین سنواتی حاکم نیست. سهم روستا از قانون بودجه کمتر از 5 درصد است و اکثر دستگاهها شهرها را اولی بر روستا جهت تامین و تخصیص اعتبارات میبینند. بیش از 25 دستگاه در حوزه روستایی تصدیگری میکنند، درحالیکه روستا با تولیگری نهادی مشخص با رویکرد توانمندسازی و مردمیسازی، خود به دست خودش میتواند آباد شود.
اگرچه 20 روز برای بررسی ابعاد مختلف احیای جهاد سازندگی فرصت بسیار اندکی است و شنیدن دغدغهها و نظرات پیشکسوتان و فعالان حوزه حرکتهای جهادی و محرومیتزدایی بیش از اینها زمان میبرد، اما از آنجا که رئیس محترم جمهور دغدغه احیای این ساختار را دارد پیشنهادهایی از باب اجرایی شدن این دغدغه قابل ذکر است.
اول؛ با توجه به اینکه ماموریت جهاد سازندگی در ابتدای کار خود محرومیتزدایی از روستاها بوده است اینک نیز میتواند در توسعه روستا و توانمندسازی اقتصاد آن پرچمدار و بهطور کلی متولی حکمرانی روستایی باشد و همه دستگاههای کشور موظف به هماهنگی با این مجموعه در امر روستا باشند.
دوم؛ امروزه هنوز اکثر روستاییان وزارت جهاد کشاورزی را متولی روستا میدانند و بسیاری از مسائل خود را از طریق جهاد کشاورزی پیگیری میکنند. بنابراین یک موازیکاری بین امور جهاد سازندگی و وزارت جهاد کشاورزی اتفاق خواهد افتاد.
سوم؛ با عنایت به موارد اول و دوم پیشنهاد میشود این ساختار ذیل وزارت جهاد کشاورزی در سطح قائممقام وزیر اما با اختیارات فرا وزارتخانهای و اعطای اختیارات از سوی رئیسجمهور تشکیل شود تا تفکیک این دو ساختار از هم طی یک دوره زمانی و اصول مشخص محقق شود.
چهارم؛ در گام دوم انقلاب سکاندار این مجموعه باید از بین جوانان فعال و باانگیزه خدمت انتخاب شود. جوانانی که در دو دهه گذشته به تأسی از جهادگران نسل اول انقلاب جوانی خود را در این راه سپری کرده و روزها و شبهای خود را وقف در محرومیتزدایی و خدمت به مردم کردهاند.
به نظر میرسد راهی جز این مسیر ترسیمشده، نتیجهای جز اتلاف زمان و هزینه نخواهد داشت و درخت تنومند جهاد را که ثمره حرکتهای خودجوش مردمی است به خشکی و بیثمری خواهد کشاند. البته مجدد یادآور میشوم که ای کاش پیش از اعلام احیای این شجره مقدس انقلاب در قالب یک ساختار دولتی به تجارب صاحبنظران و دغدغهمندان این عرصه بیشتر توجه میشد.