حنانه جانمحمدی: «کمیک» یا «داستان مصور» گونهای از روایت داستان با زبان تصویر است. در این نوع از داستان تصاویر هستند که سکاندار خیالات مخاطب میشوند و دست ذهن افراد را میگیرند و به دنیای هزارتوی رویا میبرند و کلمات برخلاف همیشه نقش کمکی را بازی میکنند، حتی در بعضی مواقع میتوانند وجود نداشته باشند. بسیاری بر این باورند که این نوع روایت باعث رشد فرهنگ کتابخوانی در کودکان میشود با اینکه داستان مصور به سبک و سیاق امروزی اولینبار با قصههای «تنتن» و «تارزان» در اروپا شروع شد، اما اکنون وقتی میخواهیم بهطور کلان کمیک را بررسی کنیم، چندین ماجرا و سوژه دیگر ذهن ما را بهخود مشغول میکنند. مخاطبان اصلی و پروپا قرص داستانهای مصور، کودکان و نوجوانان هستند و آنطور که معلوم است بخش زیادی از آنها در سراسر دنیا شیفته ماجراهای «سوپرمن»، «بتمن»، «جوکر» و... در این قالب هستند. طی سالهای طولانی کمیکها مورد فرآیندهای متفاوتی قرار گرفته و طی گذران تحولات عدیده به هویتی خاص دست پیدا کرده و در فرهنگهای گوناگون بهعنوان ابزاری منحصربهفرد در زمینههای متفاوت مورداستفاده قرار گرفتهاند.
شاید گمان کنیم این فرم داستانی محصولی نو و زاییده افکار چند سال اخیر است، بااینحال کمیکها از ابتدا همراه انسانها بودهاند. هر وقت انسانی بوده، کمیکی هم بوده است. سنگنوشتههایی که یادگار انسانهای نخستین روی دیوار غارهاست بهدرستی این ادعا صحه میگذارد؛ از نخستین نشانههای آن در تاریخ، ستون «تراژان» در شهر رم در ایتالیاست، بنابراین اولین کمیک یا داستانهای مصور جهان به دوران پیشازتاریخ و غار لاسکو برمیگردد. در این داستانها برای انتقال پیام از تصویرهای پشت سر هم استفاده میشد. داستان مصور در مصر باستان و نقاشیهای دیواری بیشتر دیده میشود. خدایان اسطورهای با بدن انسان و سر حیوانات مختلف مثل عقاب و شغال بر دیوارهای معبدهای مصر کشیده شدهاند.
بُعد محتوایی داستانهای مصور
اگر بخواهیم از بعد محتوایی به داستانهای مصور نگاه کنیم، متوجه میشویم که در کتابهای کمیک که تصاویر دوبعدی و ساکن، همزادپنداری را در مخاطب افزایش میدهد و باعث میشود که بیننده خودش را در داستان شریک کند، ژانری که بیش از همه استفاده میشود ابرقهرمانی، قهرمانی، ماجراجویی و پلیسی است و در حالت کلی در اغلب این مدل از داستانها کشمکش و جدال برای پیروزی و فرار از شکست و نابودی مکررا دیده میشود، البته کمیکها میتوانند موضوعات متنوعتری را هم دربربگیرند و گاهی دیده شده که سازندگان این نوع از کتابها سراغ داستانهایی رفتهاند که به قصه اساطیری میپردازد. برخی واژه کمیک را بهاشتباه برابر با کمیک استریپ میدانند و این درحالی است که کمیک استریپها دارای تعداد محدودی فریم یا قاب تصویر هستند و معمولا در یک صفحه ارائه میشوند. استریپها یک داستان کوتاه یا بخشی از یک داستان دنبالهدار را شرح میدهند و انواع وکاربردهای گوناگونی دارند، مثلا در قالب پوستر یا در صفحات روزنامه و مجلات و در موضوعات مختلف ارائه میشوند و میتوانند برداشتی از وقایع و اخبار روز (اجتماعی و سیاسی) باشند.
شخصیتهای محبوب
بسیاری از شخصیتهایی که امروزه حسابی سروصدا کردهاند و فیلمها و انیمیشنهای گوناگونی با سریهای متعدد از آنها ساختهاند و بازیهای کامپیوتریشان نیز ممکن است هواداران زیادی داشته باشد، روزی در دل فریمهای کمیکاستریپها جای گرفته بودند. همچنان کمیکهای قدرتمندی تولید میشود که قابلیت دارند پا را از دنیای خود فراتر بگذارند و درواقع منبعی از ایده برای کمپانیهای انیمیشنسازی و فیلمسازی هستند. برای اینکه به زمان تولید و ساخت اولین کمیک معروف برسیم باید بیشتر از یک قرن به عقب برگردیم، «بچه زرد» عنوان اولین داستان مصور مشهوری است که توانست محبوبیت خوبی برای خودش دستوپا کند. البته احتمال این بالاست که عده کمی با این نام آشنا باشند، اما مطمئنا تنتن ماجراجو با آن سبک و سیاق منحصربهفرد هرگز از فکرها بیرون نرفته است. او که کتابها و ماجراهایش همچنان جذاب است یک کمیک استریپ روزنامهای بود که با استقبال عجیبی مواجه شد و اکنون ۹۰ سال از عمرش میگذرد. جوکر و بتمن و همینطور سوپرمن که بهلطف اقتباسها و بازسازیهای مکرر هیچگاه فراموش نمیشوند، ازجمله داستانهای مصور قدیمی هستند که نزدیک به ۸۰ سال از عمرشان میگذرد. «مرد عنکبوتی» هم حدود ۵۰ سال پیش در یکی از کمیکها متولد شد.
قصههای ماجراجویانه شروع کمیکها
کمیکها در ابتدا خاصیت تجاری داشتند و با تکیه بر جذابیتهای بصری برای کسب درآمد ناشرها چاپ میشدند. در ابتدا ناشران قصههای ماجراجویانه را در مجلههایی با کاغذ ارزانقیمت و بیکیفیت منتشر میکردند تا از این راه تبلیغات بیشتری بگیرند و درنهایت منبع کسب درآمد جدیدی برای انتشارات بسازند. اروپاییهای ساکن اروپا تاریخی نداشتند تا بهواسطه آن کمیک طراحی کنند، بنابراین با ساخت ایدههای تازهای که مبتنی بر قهرمانپروری بود، پرده جذابی از هنر را مقابل دیده مخاطبان گذاشتند. عصر طلایی کمیک در دهه ۳۰ قرن بیستم و با ظهور قهرمان خداگونه دنیای داستان مصور یعنی سوپرمن با لباس آبی- اناری جذاب شروع شد. سالهای 1930 تا ۱۹۵۰ عصر طلایی کمیک بود و بسیاری از نشرها فهمیدند کتابهای کمیک میتواند فروش خوبی داشته باشد و کار طراحی مجلههای کمیک آغاز شد ولی در دهه ۵۰ فروش کتابهای کمیک بهدلیل نبود خلاقیت و ساخت داستانی نو کم شد. سوپرمن مدام تکرار میشد و این تکرار دیگر مخاطب را سر وجد نمیآورد. بهدنبال این اتفاق نشرهایی که با تکیه به داستان مصور رشد کرده بودند، یکییکی ورشکست میشدند اما خلق شخصیتی جدید، دنیای کمیک را از نابودی نجات داد و عصر نقرهای دنیای کمیکها آغاز شد. در این عصر کمپانی بزرگی به اسم «اطلس و تایملی» قدرت گرفت که امروزه آن را با نام مارول میشناسیم. شخصیتهای جدیدی که این شرکت خلق کرد، جان تازهای بهجان خسته داستانهای کمیک داد. شخصیتهایی که ویژگی دوگانه انسانی داشتند، مثل سوپرمن خداگونه نبودند و بیشتر در دل باور مخاطب مینشستند. در ادامه و با گذشت زمان، مجلههای کمیک تصمیم گرفتند از دنیای خیال و رویا فاصله بگیرند و به مسائل سیاسی-اجتماعی روز بپردازند و همین مساله در دهه 70 میلادی باعث شد کمیک بهعنوان یک هنر پذیرفته و دنیای داستانهای مصور وارد عصر برنزی شد. عصر برنزی سرشار از روایتهای موازی با دنیای واقعی است. در همین زمان توجه ایدهپردازان به این شکل از ادبیات جلب شد و اولین اقتباس سینمایی ساخته شد. سوپرمن که تا قبل از این فقط روی برگه مجلات و کتابها دلبری میکرد، روی پرده سینما رفت و شکل تازهای به خود گرفت. دهه 90 میلادی مصادف با آغاز دوره مدرن داستان مصور است و تقریبا شخصیت جدیدی که توانایی زیرورو کردن دنیای کمیک را داشته باشد به داستانهای مصور اضافه نشد اما طی این دوره داستان مصور همهگیر شد.
شروع کمیک در ایران
سالهاست شرکتهای بزرگ خارجی در زمینه انتشار کمیک فعالیتهای موفقی داشتهاند. دو خالق بزرگ شخصیتهای تاثیرگذار، شرکتهای مارول و دیسی هستند که شخصیتهای خلقشده و نام آشنای آنها به دنیای بازی، انیمیشن، فیلم و سریال راه پیدا کردهاند. تاریخچه ورود کمیک به ایران به دهه 30 شمسی برمیگردد، ورود اینگونه از داستانها به کمک چاپ کمیک استریپها در کیهان بچهها و درسال ۱۳۳۵ اتفاق افتاد، البته روایتگری با تصویر که نام امروزی آن داستان مصور است، از سالهای مدیدی در نقاشیهای مینیاتور و تصویرگریهای کتابهای کهن فارسی بهچشم میخورد ولی داستانهای کمیک به شکل امروزی در ایران قدمتی حدودا 70 ساله دارند. اولین داستان مصور ایرانی، رستم و اسفندیار بود که بهدست سیروس راد تصویرسازی شده بود اما ترجمه و انتشار داستانهای تنتن و میلو شروعی جدید برای کمیک ایران بود. در ادامه بهدنبال کیهان، مجلات مختلف به تکاپو برای خلق و انتشار مستمر کمیک استریپ با مضامین مختلف ازجمله طنز و فکاهی افتادند و درنتیجه علاوه بر ترجمه، تولید این آثار هم رونق گرفت. ناشران و نویسندگان ایرانی در این عرصه هنرنمایی زیادی نشان دادند موضوعات تاریخی و اساطیری را نیز در قالب کمیک عرضه کردند؛ تولیداتی که برای افراد در هر گروه سنی میتواند جالب باشد.
انتقال مفاهیم با زبان تصویر
در شرایط کنونی جایگاه ویژه کمیکاستریپها در میان مخاطبان بهدلیل انتقال مفاهیم با زبان تصویر است و در اغلب کشورهای پیشرو در حوزه ادبیات، بخش بسیار مهمی از تولیدات کتاب کودک و نوجوان را بهخود اختصاص داده و سالهاست که موردتوجه ناشران و مخاطبان قرار گرفته است، درحالیکه این صنعت با وجود ظرفیتهای بالایی که در انتقال مفاهیم و آموزشهای موردنظر دارد و میتواند تکانی به ستون آموزشی کشور بدهد، در اینجا مغفول مانده و آنگونه که بایسته است، شناخته نشده و موردتوجه قرار نگرفته است. در نمای کلی تصویرسازی کتابهای کودک و نوجوان محدود به نقاشیهایی شده که درکنار داستان میآیند و روایتکننده آن نیستند. تولید آثار کمیکاستریپ در ایران بسیار کمرونق است. از نظر مواجهه برخی تصویرگران خبره، کمیک ژانری غیرفرهنگی و غیرهنرمندانه محسوب میشود و از نظر سیاستگذاران فرهنگی نماینده فرهنگ غربی است و مخاطب کمیک در ابتدا نسل جوانی بود که درپی درک جدیدی از جهان و الگوهای زندگی بود اما بهتدریج این ژانر ظرفیتهای جدیدی از خود نشان داد و با توسعه مفهوم «تصویر متحرک» دامنه مخاطبان آن، وسیعتر و متنوعتر شد. امروز هم کمیک طیف وسیعی از مخاطبان در گروههای سنی را تغذیه میکند، بهشرطی که خواننده از منطق توالی تصویر لذت ببرد و موضوعهایی را بپسندد که بهطور عرفی روایت میشود. نمیتوان قطعی گفت که این دیدگاهها درست است یا باید برای همیشه آنها را معتبر دانست. با وجود این هنوز نمونههای خوبی از کمیک ایرانی که بتواند با قدرت و چیرگی، این دیدگاهها را تغییر بدهد، ندیدهایم و دست طرفداران کمیک برای دفاع از آن بسته است. اگر هم باشد که نتوانسته توجه رسانهها را به خود جلب کند. حتی بسیاری از هنرمندان تصویرگر که به زبان و تکنیکهای استاندارد این صنعت تسلط دارند، جذب پروژههای خارجی شدهاند.
اقتباس در کمیکها
«داستاننویسی برای کمیک مثل اقتباس سینمایی است.» این جملهای است که بسیاری از تصویرپردازان نامدار داخلی به آن معتقدند. نویسنده باید بتواند متن را برای یک ژانر متمایز از منطق کلاسیک تصویرگری تنظیم کند. طبیعی است که اسناد تاریخی ادبیات داستانی ایران، بهخودیخود ظرفیتهای قطعی برای خلق کتابهای کمیک را ندارد و باید برای این شکل از تصویرگری، بازنویسی و تنظیم شود. تصویرگری در گرو روایت است. اگر اقتباسهای کمیک از متنهای کلاسیک ادبیات ما فراهم شود، هنرمندی هم که توانایی کار در آن مکتب را دارد، بر همان منطق تصویرگری خواهد کرد. با این همه زمینه فرهنگی موضوع از همهچیز مهمتر است. جامعه ادبی و جامعه مخاطب باید آمادگی دیدن شکل جدیدی از روایتهای داستانی اساطیر را پیدا کند، چون واکنشهای بعدی که وجود خواهد داشت، کمتر به تصویرگری و بیشتر به تغییراتی است که در اقتباس کمیک از متن داستان خواهد شد. طبق شواهد بهجامانده قبل از انقلاب اسلامی، چاپخانه مجهزی برای نشر کمیک استریپهای ترجمه شده راهاندازی شد ولی متاسفانه سیر وقایع طوری نبوده است که منجر به شکلگیری صنعت «کمیک بوک» شود. این درحالی است که میتوان از کمیکبوک بهعنوان صنعتی با چرخه پراشتغالی از تولید و توزیع و با گردش مالی شگفتآور یاد کرد. بهنظر میرسد یکی از دلایل رونق اندک این صنعت در ایران، این است که در بین برخی افراد مؤثر در تصمیمسازی فرهنگی، این صنعت، غربی و ذاتا ضدارزش جاافتاده است، از سویی بیتوجهی سیاستگذاران فرهنگی در اینباره نیز بیتاثیر نیست.
علت کمکاری برای کمیک در ایران
حال ناخوش کمیک استریپ در ایران بر کسی پوشیده نیست. حدود 70 سال است که بازار نشر جهانی و صنعت سینما از کمیک استریپ بهره میبرند اما در ایران بیشترین توجهات متولیان فرهنگی به این سمت بوده است. هوش و حواس ناشران در حوزه کودک و نوجوان، معطوف به کتابهای مبتنی بر شعر و ادبیات است. باوجود اینکه تصویرگران توانمند زیادی در حوزه کتاب کودک داریم اما همه آنها قدرت طراحی بالایی ندارند و آنچه درخور توجه است نیاز بالای این صنعت به قدرت طراحی نسبتا شگرف است. از طرفی دستکم گرفتن سوژهها و داستانهای وطنی کمیکهای تولیدی در کشور را به سمت و سویی بلاتکلیف میکشاند. داستانهای ایرانی بهقدری غنی و جذاب است که بهراحتی میتوانند تبدیل به کمیک استریپ شود. هنرمندان در حوزه ادبیات کهن، ادبیات فولکلوریک، ادبیات معاصر، ادبیات عرفانی، ادبیات جنگ و ادبیات طنز بهقدری ظرفیت برای پرداخت به کمیک استریپ دارند که اتمام آنها شدنی نیست.
باورمان بشود یا نه، صنعت داستانهای مصور در کشور ما بسیار مغفول است و به آن پرداخته نمیشود. ما از این سبک عقب ماندهایم و نتوانستهایم از ظرفیتهای خوب آن استفاده کنیم. یکی از تصویرگران ایرانی بر این عقیده است که به کمیکاستریپ باید مانند یک فیلم پرداخته شود و نیاز به گروهی دارد که بخشهای مختلف کار را انجام دهند، مانند کارگردان، فیلمنامهنویس، داستان و...، ازجمله این عوامل میتوان به هزینه بالای کار اشاره کرد. کمیکاستریپ از نظر تصویرگری نیاز به تصاویر بسیار زیادی دارد و ناشران به همین دلیل حاضر به سرمایهگذاری در این حوزه نیستند، چون هزینه تمام شده کتاب بسیار بالا میشود و ممکن است در بازار فروش چندانی نداشته باشد؛ چراکه در جامعه ما اهمیت این صنعت برای مخاطبان جا نیفتاده و از کتابهای این حوزه استقبال نمیکنند. دلیل دیگری که میتوانیم به آن اشاره کنیم، این است که در کشورمان نویسنده و قصهنویسهای کمیکاستریپ زیادی نداریم و با وجود منابع زیادی که در ادبیات وجود دارد، به آنها پرداخته نشده و به قول نظریهپردازان نتوانستهایم کمیکاستریپنویس تربیت کنیم. حتی برخی افراد و تصمیمگیران فرهنگی با رشد این صنعت در جامعه ما مخالفند و معتقدند که کمیکاستریپ ذهن کودکان و نوجوانان را تنبل میکند، درحالیکه اصلا اینطور نبوده و باعث رشد ذهنی کودکان نیز میشود. بااینحال کمیک در تقویت فرآیند ذهنی کودکان و نوجوانان موثر است و بهراحتی میتواند جریان ذهنی مخاطب را عوض کند. در بعضی مواقع بسیاری از مسائل مهم فرهنگی و اجتماعیمان مانند آداب معاشرت، سبک زندگی و مساله ترافیک را میشود در قالب کمیکاستریپ به مخاطبان ارائه داد. در ادامه به معرفی چند کمیک داستانی موفق میپردازیم.
کمیک سندمن
کمیک سندمن نوشته نیل گیمن روایتگر داستان مورفیوس، استاد رویاهاست. کمیکی که پر است از شخصیتهای جذاب و روایتی گیرا. مورفیوس بههمراه خانوادهاش شناخته میشود، در بُعدها و زمانهای مختلف سفر میکند و در این سفر خود، سعی در کشف ارتباط بین انسانها و حقیقت دارد. گیمن برای نوشتن این کمیک، سعی بر این داشته که هیچکدام از دو داستان کمیک شبیه به هم نباشد. صفحههای این کمیک پر است از متنهای شاعرانه که تا پیش از آن در هیچ کمیکی دیده نشده بود. سندمن اگر نگوییم مهمترین و بهترین، بدون شک یکی از بهترین کمیکهایی است که تابهحال منتشر شده است.
کمیک واچمن
واچمن اثری از آلن مور و یکی از شناختهشدهترین آثار جهانی است. دخیل کردن اخلاقیاتی که تمام انسانهای عادی درگیر آنها هستند در زندگی ابرقهرمانان، کاری بود که تا پیش از آن هیچکسی انجام نداده بود. داستان کمیک در رابطه با قهرمانی به نام کمدین است که از پنجره خانهاش به پایین پرت شده است و درطول این داستان، خواننده قدم به سفری برای رمزگشایی از مرگ وی میگذارد. در همان اولین صفحات کمیک متوجه میشوید که نویسنده سعی در ساختارشکنی در قواعد ژانر داشته است. کمیک واچمن مملو از نمادها و استعارهها است و به همین دلیل این اثر را به چیزی فراتر از یک کمیک بوک تبدیل کرده است. در سال ۲۰۰۵، مجله تایم، این کتاب را در فهرست یکی از ۱۰۰ اثر ادبی برتر قرن بیستم قرار داد.
کمیک ماوس
ماوس بیشتر از آنکه یک کمیک باشد، یک محصول بسیار فاخر ادبی محسوب میشود. این کتاب براساس داستان زندگی پدر آرت اسپیگلمن نوشته است. او یکی از افرادی است که در زمان جنگ جهانی دوم از اردوگاههای کار اجباری جان سالم بهدر برده است. تمامی شخصیتهای حاضر در این کمیک، حیوان هستند. موشها، گربهها، دلفینها، خوکها و سگها، هرکدام نمایانگر یکی از ملیتهای کمیک هستند، البته استفاده از حیوانات برای روایت داستان، تنها برای زیبایی نیست. هرکدام از این حیوانات بادقت بسیار زیادی انتخاب شده است. داستان در رابطه با فردی به نام ولادِک (پدر اسپیگلمن) و همسرش آنیاست و کاملا فضایی تراژدی در تمام طول کتاب بر آن حاکم است. طی سالهای اخیر از کمیک ماوس بهعنوان یکی از بهترین آثار ادبی قرن بیستم یاد میشود و در دانشگاهها نیز تدریس میشود.