معین رضیئی، روزنامهنگار: سیدابراهیم رئیسی روز گذشته در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری کشور در دانشگاه تهران حضور پیدا کرد. او مانند روسای جمهور پیش از خودش بار دیگر بر اهمیت محیط دانشگاه در ساخت کشور تاکید کرد و گفت: «همه بخشهای جامعه باید به نظریات و سخنان دانشگاهیان و صاحبنظران توجه کنند و کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی در دانشگاهها بیش از پیش رونق بگیرد.»
رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود در مراسم آغاز سال تحصیلی اظهار داشت: «تحول در کشور باید بر پایه علم و دانشگاه باشد.»
دانشگاه برای رسیدن به جایگاه تحولآفرین در کشور بیش از هرچیز نیازمند نگاه تحولی مدیران و سیاستگذاران در دولت سیزدهم است. طی سالیان گذشته نگاه بسته و دستچندمی دولتمردان مختلف به دانشگاه و دانشجو باعث ایجاد رخوت در فضای سیاسی- اجتماعی این نهاد تاثیرگذار شده است. برای بررسی میزان اهمیت فضای باز اجتماعی- سیاسی دانشگاهها در میان دولتمردان کافی است میزان حضور آنها را در دوران مسئولیتشان در دانشگاه سنجید.
حقیقت این است که در سالهای گذشته وزرا و روسای جمهور یا به دانشگاه اصلا نیامدهاند یا هرگاه در این محیط حاضر شدهاند، ترجیح دادهاند بهجای شنیدن مطالبات اصلی دانشجویان و تشکلها در یک محیط بسته و ایزوله با حضور میهمانان ازپیش تعیینشده سخنرانی کنند.
همچنین بازخوانی تاریخ شفاهی آموزشعالی کشور در دهههای گذشته نشان میدهد در برهههای مهمی از تاریخ، دولتها نگاهی سیاستزده و ابزاری به محیط دانشگاه و دانشجو داشتهاند که همین نگاه مانع از ایجاد تحول در این نهاد مهم شده است. برای مثال دفتر تحکیم وحدت بهعنوان نخستین تشکل دانشجویی پس از انقلاب که محور بسیاری از حوادث مهم در اواخر دهه 50 و 60 بوده است، در ابتدای دهه 70 بهدلیل سیاستهای غلط دولت وقت از رسالت دانشجویی خود دور شده و با راهاندازی ستاد انتخاباتی برای اکبر هاشمیرفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری تبدیل به پیادهنظام احزاب و گروههای سیاسی مختلف شد.
استفاده ابزاری دولتها از جنبش دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت در دولت اصلاحات نیز ادامه پیدا کرد که نتیجه این سوءاستفاده درنهایت فروپاشی کامل ساختار آن در ابتدای دهه 80 بود. در دهه 90 نیز این نگاه ابزاری به دانشجو و دانشگاه به شیوه دیگری ادامه پیدا کرد. در این دوران وزارتخانههای علوم و بهداشت دولت یازدهم و دوازدهم بعد از سالها نادیده گرفتن دانشگاه توسط دولت احمدینژاد، تلاش کردند با ایجاد تشکلهای یکبارمصرف و دولتساخته برای دولت جدید در کف دانشگاه عقبه تئوریک ایجاد کنند که ماحصل این تلاشها رشد قارچگونه برخی تشکلهای دانشجویی در دانشگاههای کشور بین سالهای 92 تا 96 شد. اما این تشکلها نیز همزمان با افول ایدههای روحانی در اداره کشور و ریزش بدنه اجتماعی وی در سطح جامعه دچار اضمحلال شدند، بهنحوی که اکنون بهجز چند مورد انگشتشمار دیگر هیچکدام از آنها حیات سیاسی در دانشگاه ندارند.
مواردی که ذکر شد، طی سالیان گذشته باعث شده محیط دانشگاه دچار رخوت شود و ویژگی تحولآفرین خود را از دست بدهد. دولت سیزدهم باید با عبرتگیری از اتفاقات دهههای گذشته تعامل خود را با محیط دانشگاه بهنحوی تنظیم کند که استقلال و آزادی آنگونه که شایسته است، به این نهاد مهم و سرنوشتساز بازگردد. در این صورت است که میتوانیم توقع تحولآفرینی در جامعه از آموزشعالی کشور داشته باشیم.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: