• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۰۷-۲۰ - ۰۰:۵۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0
درباره بازی ایرانی «مختار: فصل قیام»

قیا م به جای مختار

در قصه بازی «مختار: فصل قیام» که در دسته عناوین بازی سوم شخص گروه‌بندی می‌شود، به سال 60 هجری برمی‌گردیم، یعنی دوسال پس از شهادت امام‌حسین(ع). در شروع بازی کاراکتر شما یعنی مختار در زندان ابن‌زیاد به سر می‌برد و پس از آزادشدن به سمت مکه رفته و تا پایان قیام همراه او خواهد بود.

قیا م  به جای مختار

مصطفی محسنی: انواع بازی‌های کامپیوتری و موبایلی، سهم قابل‌توجهی از اوقات امروز جوان‌ها و نوجوان‌ها را در اختیار خود گرفته است. صنعت بازی‌های رایانه‌ای که در اواسط قرن بیستم به خانه‌های مردم دنیا آمد، طی دو دهه اخیر توانسته به یکی از بزرگ‌ترین تفریحات کودکان و جوانان و یکی از دغدغه‌های والدین تبدیل شود.

در تمام این سال‌ها تلاش‌های محدودی از سوی برخی شرکت‌ها و ارگان‌های ایرانی شده تا بتوانند سهم قابل‌توجهی را در بازار و صنعت گیم داشته باشند. با توجه به اهمیت و کارکرد فرهنگی بازی‌های رایانه‌ای و البته گردش مالی نهفته‌ای که در تولید این جنس بازی‌ها قرار دارد، به شکل طبیعی، مجموعه‌های ریز و درشتی سعی در تولید بازی‌های رایانه‌ای و رقابت با همتایان داخلی و بعضا خارجی داشته‌اند.

در گزارش پیش‌رو می‌خواهیم یکی از جدیدترین عناوین داخلی بازی رایانه‌ای به نام «مختار: فصل قیام» را بررسی کنیم. این عنوان که توسط استودیو رسانا شکوه کویر ساخته شده، توانسته نظر بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند. این بازی که به‌عنوان دومین نسخه از سه‌گانه‌ سفیر عشق منتشر شده، با اینکه در بیشتر زمینه‌ها توانایی مقابله با عناوین به‌روز خارجی را ندارد، از سوی بیشتر منتقدان به‌عنوان یک گام موفق به جلو شناخته می‌شود.

بیشتر عناوین تولیدشده در بازی ایرانی بر زندگی مشاهیر ملی و مذهبی ما تمرکز دارند. سه‌گانه‌ سفیر عشق نیز از این قاعده مستثنی نیست. اولین عضو این مجموعه که با نام سفیر عشق منتشر شد، به روایت زندگی کیسان ابوعمره می‌پرداخت. این قهرمان ملی مذهبی پیش از این، در قاب سریال مختارنامه با عنوان کیان ایرانی مشهور شده بود. دومین عضو مجموعه سفیر عشق به نام «مختار» است که بر زندگی مختار ثقفی تمرکز دارد.

در قصه بازی «مختار: فصل قیام» که در دسته عناوین بازی سوم شخص گروه‌بندی می‌شود، به سال 60 هجری برمی‌گردیم، یعنی دوسال پس از شهادت امام‌حسین(ع). در شروع بازی کاراکتر شما یعنی مختار در زندان ابن‌زیاد به سر می‌برد و پس از آزادشدن به سمت مکه رفته و تا پایان قیام همراه او خواهد بود.

مجموعه‌های سفیر عشق، برخلاف برخی دیگر عناوین داخلی با توجه به محتوا و حجم بازی، با قیمت نسبتا معقولی ارائه شد. با وجود این انتقاداتی نسبت به نحوه نصب پیچیده آن بین کاربران وجود دارد. البته انتقاداتی نسبت به طراحی نور و صحنه این بازی هم مطرح می‌شود. مثلا نورپردازی بازی، نتوانسته متناسب با صحنه‌های مختلف بازی طراحی شود. در زندان نقاط تاریک کاملا سیاه است و در بخش‌های بعدی بازی در نقاطی نور بسیار زیاد است و بخش‌هایی هم کاملا تاریک است و کاراکتر در تاریکی محض یا روشنایی خیره‌کننده باید راهش را ادامه دهد.

مورد دیگری که از ابتدای بازی نظر شما را جلب می‌کند صدای افراد است و می‌توان گفت صداگذاری بازی به بهترین نحو انجام شده و یکی از نقاط‌قوت این بازی به شمار می‌رود. اما از موارد آزاردهنده‌ای که به سرعت متوجه آن می‌شوید عدم‌همخوانی صورت و دهان شخصیت‌های بازی با صدای کاراکترهاست. در ادامه بازی هم متوجه خواهید شد در بسیاری از بخش‌های سینماتیک بازی، تصاویر تکراری استفاده شده که جذابیتی برای کاربران بازی ندارد.

نمونه این تکرارهای توی ذوق‌زننده، دیالوگ‌های تکراری سرباز‌های داخل بازی است که قبل از کشتن هر سرباز حداقل یک‌بار عبارت «مادرت را به عزایت می‌نشانم» را می‌گویند. همچنین محیط و روند بازی نیز طی مراحل تغییر چندانی نمی‌کند و میزان جان و مقاومت سربازان بیشتر می‌شود.

درباره‌ روند بازی در زندان بخش آموزشی بازی را پشت‌سر گذاشته و سپس داستان بازی شروع می‌شود که در تمام طول بازی شما توانایی استفاده از چهار نوع سلاح دارید که تشکیل شده از تیر و کمان، شمشیر و سپر. همچنین از آنجایی که داستان بازی بر موضوع قیام و خونخواهی امام‌حسین(ع) استوار است، در بخش‌هایی از بازی، تم رنگی قرمز، شما را بیشتر در روند داستانی بازی فرومی‌برد.

یکی‌دیگر از موارد متمایز بازی مخفی‌کاری بازیکن در روند داستان است که باید با استفاده از عواملی همچون پنهان شدن و حواس‌پرتی دشمن سعی کنید با کمترین درگیری مسیر خود را طی کنید. اما پس از مدتی یکسان بودن روند بازی، شما را وا‌می‌دارد که به دل دشمنان بزنید تا زودتر مراحل را سپری کنید.

بعضی از شرایط بازی کمی شما را به تعجب وا می‌دارد، مثلا شما در بازی توانایی استفاده از تیر و کمان پیش از شروع درگیری و مطلع شدن دشمن را ندارید، همچنین توانایی پریدن ندارید که کمی عجیب است. یکی‌دیگر از مواردی که در این بازی، باعث کم‌شدن جذابیت‌های روایی است، روند کاملا خطی داستان است. در این بازی شما هیچ اختیاری برای انتخاب مسیر و روند داستان ندارید و همچنین روند داستانی و مبارزات بازی هیچ تغییری نمی‌کند و کمی کسل‌کننده می‌شود.

از طرفی داستان بازی به نسبت عمده عناوین مشابه کوتاه است، به‌طوری که تمام بخش سینماتیک بازی 50 دقیقه بوده و فرآیند طی‌کردن مراحل بازی جمعا چهار ساعت طول می‌کشد. در نسخه قبلی مجموعه یعنی «سفیر عشق» شما تا حدی توانایی گشت‌و‌گذار در کوچه‌های شهر‌ها را داشتید، اما در این نسخه این قابلیت نیز برداشته شده و تمام توانایی شما برای جست‌وجوی نقشه، پیدا کردن آیتم‌هایی همچون بت‌ها در شهر است که در قبال پیدا کردن و شکستن آنها کمی سکه به دست می‌آورید که تنها استفاده آن برای ارتقای سطح اسلحه‌های شماست و با توجه به کم بودن تعداد سکه‌ها چندان برای شما جذاب نخواهد بود و احتمالا به‌دنبال اتمام مراحل خواهید رفت.

البته در فضای مجازی از سوی کاربرانی که این بازی را نصب کردند، واکنش‌هایی هم صورت گرفته است. عمده این واکنش‌ها درمورد شباهت‌های این بازی با نمونه‌های خارجی است. این اشکال را افرادی متوجه می‌شوند که اوقات زیادی را پای بازی‌های ویدئویی گذاشته‌اند. روند، مراحل و سبک بازی به‌شدت شبیه چند عنوان خارجی معروف است. به‌عنوان مثال نوع حرکت دوربین و مبارزات و قابلیت‌های جنگی و افزایش سطح خون و عصبانیت (Rage) کاراکتر شما و همچنین ارتقای سطح اسلحه و حرکات ترکیبی آنها برای شما به‌شدت مشابه نسخه اول بازی «خدای جنگ» است که در سال 1383 منتشر شد و بر قصه خدایان باستانی یونان تمرکز دارد.

ازجمله مواردی که می‌توان از بازی‌های سوم‌شخص نقش‌آفرینی انتظار داشت مبارزات تن به تن با فرماندهان دشمن است که در این بازی تنها دو مورد از این مبارزات وجود دارد و در کمال تعجب این افراد هیچ فرقی با سربازان معمولی بازی ندارند و تنها جان‌سخت‌تر هستند.

در بخش سینماتیک بازی نیز می‌شود کمی بیشتر به آفرینش و خلاقیت تکیه کرد. اما در بخش‌های زیادی از روند بازی و کلیپ‌های طی بازی به نحوی عمل شده که احساس می‌کنید درحال مشاهده سریال مختارنامه هستید. از بزرگ‌ترین نقد‌های وارد به نسخه اول این مجموعه، عدم‌بهینه‌سازی آن بود که برای اجرا در رایانه‌های متوسط با مشکل روبه‌رو می‌شدید، اما خوشبختانه در این نسخه به‌خوبی به این مشکل رسیدگی شده و تقریبا می‌توان با یک رایانه متوسط به راحتی بازی را اجرا کرد.

درنهایت می‌توان گفت با تمام ایرادات و انتقاداتی که نسبت به طراحی، گرافیک و نحوه بازی «مختارنامه» می‌شود اما می‌توان این بازی را به‌عنوان یک موفقیت مناسب در فرآیند پیشرفت صنعت بازی‌سازی داخلی دانست و امیدوار بود در سومین نسخه بازی و دیگر بازی‌های احتمالی آینده، شاهد رشد‌ چشمگیری باشیم.

در سال‌های اخیر در زمینه بازی‌های رایانه‌ای توجه بیشتر تولیدکنند‌گان و مخاطبان روی بازی‌های آنلاین بوده است و عناوین آنلاین توانسته‌اند بیشتر فروش بازار را سهم خود کنند. از دیگر قابلیت‌هایی که می‌توان در نسخه‌های بعدی منتظر آن بود بخش همکاری در بازی است به این صورت که بازیکنان مختلف بتوانند همراه یکدیگر مراحل را پشت‌سر بگذارند.

با توجه به اینکه به دلیل تحریم‌ها و مشکلات سیاسی یکی از بزرگ‌ترین اعتراض‌های مخاطبان ایرانی، مشکلات اینترنتی و نبود سرور بازی‌های آنلاین در داخل کشور است، با افزودن این قابلیت به بازی‌های داخلی می‌توان گام‌های مثبتی در این زمینه برداشت تا امیدوار باشیم در آینده‌ای نزدیک به جامعه بزرگ فعالیت این صنعت پیوسته و در رقابت با دیگر شرکت‌ها محصولی مناسب برای ارائه داشته باشیم.‌

با توجه به گسترش شدید شرکت‌های بازی‌سازی، خلق شخصیت‌های مناسب که بتوانند به خوبی نظر مخاطب را جلب کنند کار آسانی نیست. اما با توجه به گستره تاریخی فرهنگی ایران و گستردگی زیاد مشاهیر ملی و مذهبی، به لحاظ محتوایی یک گام در طراحی بازی جلوتر از سایر کشورها هستیم. همچنین با افزایش چشمگیر مخاطبان صنعت بازی، به راحتی می‌توان گفت درصورت سرمایه‌گذاری و حمایت مناسب، این صنعت، آینده‌ خوبی خواهد داشت. چه‌بسا از این طریق می‌توان ارزش‌های فرهنگی خود را نیز به مخاطبان داخلی و خارجی معرفی کرد. مساله حائزاهمیت دیگر اشتراکات فرهنگی، قومی و مذهبی ایران با کشور‌های همسایه است، به نحوی که با توجه به نبود رقبای چندان در این کشور‌ها و همچنین توجه به گستره مخاطبان خارجی سریال مختارنامه، دور از انتظار نیست بازی‌های ساخت ایران بتوانند نظر مخاطبان منطقه را نیز به خود جلب کنند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار