نقد سریال کره‌ای «بازی مرکب»
سریال «بازی مرکب» یک دروغ بزرگ را به مخاطب خود القا می‌کند؛ برای بقا و زندگی راهی جز خون‌ریز بودن و پست‌بودن وجود ندارد. انسان برای زندگی باید دست و پا بزند و از سر و کول همنوعان خود بالا برود تا بتواند نفس بکشد.
  • ۱۴۰۰-۰۷-۱۸ - ۰۱:۳۴
  • 10
نقد سریال کره‌ای «بازی مرکب»
زوالی که از پسِ تلاش برای بقا می‌آید
زوالی که از پسِ تلاش برای بقا می‌آید

سیدمهدی فخرنبی: کره‌ جنوبی کشوری است که از حدود یک دهه پیش، به یک ماشین سریال‌سازی غول‌پیکر بدل شده است. در ابتدا موتور این ماشین با سریال‌هایی افسانه‌ای نظیر جواهری در قصر و افسانه‌ جومونگ روشن و گرم می‌شد، اما حالا این ماشین به مدد سریال بازی مرکب، خودش به افسانه‌ای تبدیل شده که نگاه همه را به سمت خود خیره کرده است. این قضیه تا آنجا پیش رفته که نتفلیکس، کمپانی ارائه‌دهنده‌ این سریال، اعلام کرده است بازی مرکب به‌زودی عنوان پربیننده‌ترین سریال تاریخ نتفلیکس را از آن خود خواهد کرد.

اما نکته قابل‌تامل اینجاست که آیا این سریال واقعا در قامت این موج رسانه‌ای ایجادشده قرار دارد یا خیر؟ موجی که به صورت همزمان در فضای رسانه‌ای جهان و به تبع آن ایران، در جهت ضریب دادن به این سریال ایجاد شد. گسیل مخاطبان عام و خاص فیلم و سریال به سمت بازی مرکب در چند روز اخیر، گواه یک حقیقت تلخ بود؛ اجابت سریع خواست رسانه‌‌‌های ترند‌کننده یک محصول تجاری اعم از فیلم و سریال، مبنی بر ایجاد اشتیاق فراگیر برای دیدن محصولی که تا قبل از این حتی اسمی از آن به گوش نرسیده است، فصلی از آن ساخته نشده و حتی اقتباسی از یک داستان مشهور هم نبوده است... .

کارگردان این سریال هوانگ‌دونگ اذعان کرده است سناریوی سریال بازی مرکب را در سال ۲۰۰۸ زمانی که در شرایط بد اقتصادی بوده نوشته و تنها برای نوشتن قسمت اول و دوم آن 6 ماه زمان صرف کرده است. همین زمان زیاد می‌تواند نویددهنده‌ یک سناریوی خوب و سرپا به مخاطب باشد. اما باید دید در عمل اینگونه بوده است یا نه؟

ماجرای این سریال حول انسان‌هایی جریان دارد که عموما در زندگی روزمره‌ خود، به دلیل بالا آوردن بدهی‌های نجومی و به تبع آن از دست دادن تمام آنچه داشته‌اند، وا مانده‌اند و هر روزشان را به امید درآمدن یک بلیت شانس و اقبال به شب می‌رسانند. بخش زیادی از این افراد که به قمار اعتیاد مفرط دارند، زندگی و مرگ‌شان را هم در گروِ تاس قمار زندگی می‌بینند و ته دل‌شان به هیچ چیز قابل‌اتکایی اعتقاد ندارند.  از قضا در طرف مقابل بازوهای پنهان یک سیستمی سرمایه‌سالار در این کشور وجود دارد که از تمام اقتضائات و نیازهای این انسان‌های خسته و رو به زوال مطلع است؛ از جنایت‌های آنها گرفته تا تمام اطلاعات شخصی، مقدار بدهی‌ و حتی زمان رفت و آمد آنها در یک خیابان خاص. این سیستم سرمایه‌دار که احتمالا پلیس کره‌‌جنوبی هم انگشت کوچکی از آن محسوب می‌شود، برای فرار از زندگی یکنواخت و تکراری خود، به راه‌اندازی یک بازی مهیج و سرگرم‌کننده رو می‌آورد تا علاوه‌بر لذت بردن خود از آن بازی، آن انسان‌های مفلوک را از این زندگی فلاکت‌بار طی سه روز رها سازد. شروع بازی با دعوت از شخصیت‌های اصلی این فیلم کلید می‌خورد. هرکدام در نقطه‌ای از شهر با وعده‌ پولی هنگفت به این بازی دعوت می‌شوند. علقه‌ای که در روح و جان این انسان‌ها نسبت به قمار جاری است آنها را قانع می‌کند تا به امید برنده شدن در این بازی که بی‌شباهت با قمارهای پیشین آنها در زندگی نیست برای شرکت در آن اعلام آمادگی کنند و شبانه به جزیره‌ای نامعلوم انتقال داده شوند. آنها در این رقابت سه‌روزه باید در 6 بازی کودکانه که قوانینی محکم دارد شرکت کنند. عدول از قوانین، مساوی با مرگ است و جایزه‌ این رقابت چیزی معادل ۳۸ میلیون دلار است. همین رقم نجومی باعث می‌شود این بازیکنان قید اخلاق و مدارا در انسانیت را زده و به دغل‌کاری و کشتن یکدیگر رو بیاورند تا درنهایت یک نفر باقی بماند. این سریال را شاید بتوان در ردیف سریال‌هایی قرار داد که زوال اخلاق و انسانیت را در عصر حاضر فریاد می‌زنند؛ زوالی که از پس تلاش برای بقا می‌آید؛ بقایی که حیوانات برای آن، یکدیگر را می‌دَرند، همان کاری که آدم‌های این سریال با یکدیگر می‌کنند. ریتم یکی از نکات مثبت این سریال است که برخلاف بعضی سریال‌های عامه‌پسند کره‌ای، مخاطب خود را تا انتها با تعلیق‌های مکرر حفظ می‌کند و درنهایت بدون اینکه از ریتم سریال کاسته شود، با یک پایان‌بندی نسبتا خوب، کار جمع می‌شود. یکی‌دیگر از نکات مثبت این سریال تصاویر و صحنه‌های بعضا جذابِ آن است که به مدد تصویربرداری خوب و رنگ‌هایی که به درستی انتخاب شده‌اند، پدید آمده است. اما درکنار این موارد می‌توان به ایرادات فیلمنامه هم اشاره کرد. برای نمونه اتفاقاتی در فیلمنامه گنجانده شده است که اساسا مشخص نیست از کجا و برای چه آمده‌اند. مثلا تعدادی از ماموران امنیتی جزیره برای خود باندی تشکیل داده‌اند که به قاچاق اعضای بدن شرکت‌کنند‌گان در بازی مبادرت می‌کنند. اما مشخص نمی‌شود که این باند چگونه در آن محیط امنیتی شکل گرفته یا اعضای بدن را به کجا انتقال می‌دهند. همچنین دکتری که با آنها در ازای گرفتن اطلاعات درباره‌ بازی‌ها همکاری می‌کند، اساسا خودش یکی از شرکت‌کنندگان در بازی است. اما مشخص نمی‌شود این ارتباط چگونه حاصل شده است و اگر یکی از شرکت‌کنندگان پزشک نبود یا حاضر به همکاری با این باند مخفی نمی‌شد، این چرخه پیچیده و مخفی چگونه شکل می‌گرفت. یکی‌دیگر از ایرادات فاحش فیلمنامه، روند حضور افسر پلیس در داستان است. افسر پلیس به‌طور اتفاقی متوجه این سیستم فاسد و بازی مرگبار آنها می‌شود. او به راحتی و بدون دردسر خودش را به آن جزیره‌ که در ظاهر یکی از امنیتی‌ترین نقاط کره است می‌رساند، جست‌وجو می‌کند، با تمام سیستم و گردانندگان این جُنگ مرگ آشنا می‌شود، پرونده‌ تمام شرکت‌کنند‌گان را زیرورو و از همه‌چیز فیلمبرداری می‌کند. درنهایت فیلم‌ها را قبل از کشته شدن برای رئیس خود ارسال می‌کند. اما هیچ اتفاقی از جانب پلیس کره رخ نمی‌دهد. نکات متعدد دیگری در این سریال وجود دارد که می‌توان از آنها برداشت‌های متنوعی داشت. برای نمونه مساله برتری نژادی‌ که در این روایت گنجانده شده. به‌عنوان مثال، علی که یک پاکستانی است و برای کار به کره آمده، مجبور می‌شود در این بازی شرکت کند. نقش او در این فیلم بیشتر شبیه یک پادوی بی‌سواد است تا فردی مستقل و صاحب تصمیم. او مدام خودش را ملزم به تشکر از بازیگران کره‌ای می‌داند. این سریال یک دروغ بزرگ را به مخاطب خود القا می‌کند؛ برای بقا و زندگی راهی جز خون‌ریز بودن و پست‌بودن وجود ندارد. انسان برای زندگی باید دست و پا بزند و از سر و کول همنوعان خود بالا برود تا بتواند نفس بکشد. شاید کمترین سهم را در این سریال رحم و مروت انسانی داشته باشد. کمک کردن تقبیح می‌شود، به‌طوری که تمام کسانی که در طول سریال به فکر کمک می‌افتند در ادامه از کمک خود پشیمان می‌شوند. در انتها باید گفت موج تمجید از سریال بازی مرکب که عمدتا توسط رسانه‌ها شکل گرفت، به‌زودی فرو خواهد نشست و جو متعادل‌تر بعدی، قضاوت‌ها و تحلیل‌های دقیق‌تر را رقم خواهد زد. اما آنچه عیان است، این است که بازی مرکب واقعی توسط رسانه‌ها و در جهت دیده شدن این سریال رقم خورد... .

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰