عمرانخان، نخستوزیر پاکستان بهتازگی در گفتوگو با نشریه نیوزویک به نکات قابل توجهی اشاره کرده استعمرانخان: چندین دهه جنگ و کشمکش تاثیرات مخربی روی اقتصاد، جامعه و سیاست افغانستان برجای گذاشته است. امروز امیدواری تابیده است تا این جنگ طولانی خاتمه یافته و زمینه صلح، ثبات و توسعه در افغانستان و در سطح وسیعی از منطقه فراهم شود.
بندبازیهای خطرناک پاکستان
میراحمدرضا مشرف، روزنامهنگار: خروج شتابزده آمریکا از افغانستان و موفقیت سریع و ناگهانی طالبان در تصرف کابل و اعلام تشکیل امارت اسلامی از سوی آنها موجب شده تا سیاستها و رویکردهای پاکستان در قبال افغانستان، منطقه و حتی در تعاملات جهانی بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد. در این راستا «تام اُکانر» نویسنده ارشد حوزه سیاستخارجی نشریه نیوزویک اخیرا مصاحبه مفصلی با عمرانخان، نخستوزیر پاکستان انجام داده که در آن به بسیاری از زوایای روشن و تاریک سیاستخارجی اسلامآباد در عرصههای منطقهای و جهانی اشاره شده است. البته نویسندگان این نشریه پیش از پرداختن به این مصاحبه، نیمنگاهی نیز به شخص عمرانخان و چگونگی اوجگیری او در صحنه سیاسی پاکستان داشتهاند. بر این اساس، وی سیاستمداری معرفی شده که آوازهاش از هنگامی که در سال 1992 با تیم کریکت پاکستان به قهرمانی جهان رسید، بلند شد. او بعد از دوران حرفه ورزشیاش، در انجام اقدامات خیریه درجهت جمعآوری کمکهای مالی برای تاسیسات و تحقیقات پزشکی، سهیم شده و حزب عوامگرای تحریک انصاف (جنبشی برای عدالت) را در سال 1996 پایهگذاری کرد. از طریق این حزب و با سرمایهگذاری روی نارضایتی عمومی ناشی از فساد، تبعیض مذهبی و رکود اقتصادی، وی توانست طی دو دهه بهعنوان طلایهدار عرصه سیاست ملی مطرح شده و پس از راهیابی به پارلمان، سرانجام در سال 2018 به نخستوزیری پاکستان انتخاب شود.
نشریه نیوزویک پس از این معرفی مختصر نخستوزیر پاکستان، متن مصاحبه با وی را که ظاهرا بهصورت ایمیلی انجام گرفته است، منتشر کرده و درنهایت با تحلیل کوتاهی از «تام اُکانر» درمورد موقعیت جدید منطقهای و جهانی پاکستان، به این بحث خاتمه میدهد. آنچه در ذیل از نظر میگذرد، متن این مصاحبه و بخشهایی از تحلیل نهایی تام اُکانر است که البته کوشیدهایم تا آن را در قالبی موضوعی تفکیک و دستهبندی کنیم.
نگاه عمرانخان به آینده تحولات افغانستان
هنگامی که شوروی (سابق) تصمیم گرفت تا در حمایت از حزب کمونیست افغانستان در این کشور مداخله نظامی کند، پاکستان نقشی پیشرو را در مبارزات مجاهدین در دهه 1980 میلادی برعهده گرفت، مبارزاتی که بهوسیله آمریکا هدایت میشد و تا حدی از پشتیبانی چینیها نیز برخوردار بود. به فاصله کوتاهی بعد از پیروزی مجاهدین، طالبان شکل گرفته و در تهاجمی که هنوز هم مورد حمایت پاکستان قرار دارد، کنترل بیشتر کشور را بهدست گرفتند. بعد از حادثه یازدهم سپتامبر و تهاجم آمریکا به افغانستان بهدلیل آنچه که ارتباط دولت خودخوانده امارت اسلامی با القاعده عنوان میشد؛ پاکستان درعین حال که اقدام به سرکوب برخی شبهنظامیان میکرد، با حفظ ارتباطات خود با طالبان در اوجگیری مجدد آنها و به دست گرفتن دوباره قدرت توسط این گروه پس از خروج آمریکاییها، نقشی اساسی را ایفا کرد. اکنون نیز این ارتباطات میان اسلامآباد و طالبان همچنان تداوم دارد، آن هم در شرایطی که طالبان میکوشد تا در مسیر برقراری صلح و ثبات در افغانستان، خود را شریکی ارزشمند برای جامعه جهانی نشان دهد. «تام اُکانر» با چنین ذهنیتی عمرانخان را با سوالات خود به چالش فرا میخواند، هرچند درنهایت این نکته را نیز یاد آوری میکند که ظاهرا بزرگترین نگرانی عمرانخان از طالبان سرمنشأ نمیگیرد؛ چراکه اسلامآباد روابط نزدیکی با آنها ایجاد کرده است؛ در مقابل دغدغه اصلی او سازمانهای غیرقانونی فراوان دیگری است که اهداف خود را روی خرابکاری در منطقه متمرکز ساختهاند.
درمورد تاثیرات فوری خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان بر پاکستان و منطقه چه نظری دارید؟
با خروج نیروهای آمریکایی، افغانستان برای گذار از ساختار حکومتی 20ساله مورد حمایت ناتو و ایالاتمتحده با یک دوران انتقالی سخت روبهرو خواهد شد. بهنظر میرسد برای اولینبار طی 40 سال اخیر طالبان کنترل سراسر کشور را در اختیار گرفتهاند. بنابراین امیدواریهایی وجود دارد که امنیت در سراسر افغانستان برقرار شود. یک افغانستان آرام برای پاکستان سودمند خواهد بود و امکان گشایش پروژههای تجارتی و توسعهای را فراهم خواهد کرد.
با این وجود افغانستان با یک بحران انسانی ناشی از همهگیری کرونا، تعارض منافع و ناکامی حکومتهای پیشین مواجه است. این مساله باید در اولویت قرار گیرد. درعین حال ما باید با صاحبان قدرت در کابل کار کنیم تا حضور نیروهای تروریستی در افغانستان، بهخصوص (تحریک طالبان پاکستان TTP) بزرگترین گروه مخالف مسلح کشورمان را خنثی کنیم. TTP مسئولیت هزاران حمله تروریستی علیه پاکستان را بر عهده دارد.
آیا پاکستان تمایل دارد مانند دوران قبلی سلطه طالبان بر افغانستان، امارت اسلامی جدید در این کشور را نیز به رسمیت بشناسد؟ و اینکه شما مایل هستید تا قبل از برقراری یک روابط دیپلماتیک رسمی، چه نوع توسعه و پیشرفتی در افغانستان مشاهده شود؟
طالبان یک دولت موقت را تشکیل دادهاند و تردیدی وجود ندارد که بهزودی یک ساختار حکومتی دائم را نیز اعلام میکنند. پاکستان وظیفه دارد تا بهمنظور جلوگیری از فروپاشی انسانی و اقتصادی کشور همسایهاش و برای جلوگیری از تجدید حیات دوباره تروریسم، ارتباط خود را با صاحبان قدرت در کابل برقرار سازد. برای یکبار هم که شده یک حکومت در کابل کنترل سراسر کشور را در اختیار گرفته و از نظر قانونی واجد شرایط شناسایی است. با این حال پاکستان ترجیح میدهد که در رابطه با به رسمیت شناختن حکومت جدید، با دیگر همسایگان افغانستان یک تصمیمگیری واحد داشته باشد.
این پتانسیل که شبهنظامیان و گروههای جداییطلب از ناآرامیهای افغانستان برای تهاجم علیه کشوری دیگر بهره ببرند، یک نگرانی جدی برای جامعه بینالمللی است. حمله علیه شهروندان چینی در پاکستان میتواند یکی از همین نمونهها باشد. آیا پاکستان خود را در چنین ملاحظاتی سهیم میداند و شما چه برنامهای برای توجه به این مساله دارید؟
درحقیقت تعداد زیادی گروههای تروریستی وجود دارد که خودشان را در افغانستان جای دادهاند و از نزاع و کشمکش در این کشور منتفع میشوند. پاکستان ملاحظات شدیدی نسبت به تهدیدات تروریستی از جانب افغانستان دارد، بهویژه از جانب تحریک طالبان پاکستان که با حمایت برخی سازمانهای اطلاعاتی دشمن، از داخل خاک افغانستان هزاران تهاجم را علیه پاکستان ترتیب داده است. همچنین این حزب مسئولیت بیشتر حملات به شهروندان چینی مشغول به کار در پاکستان را برعهده دارد که احتمالا آن هم با حمایت و پشتیبانی جنبش اسلامی ترکستانشرقی انجام میگیرد. پاکستان با مقامات و صاحبان قدرت در کابل کار میکند تا دیگر گروههای تروریستی در افغانستان را متوقف سازد.
خروج آمریکا از افغانستان چه تاثیرات درازمدتی روی منطقه برجای خواهد گذاشت؟ مثلا اگر پنج سال آینده را مدنظر قرار دهید، تصور میکنید که بنیادیترین تغییرات در چه زمینههایی خواهد بود و اینکه چه گزارههایی ممکن است نتایج را تغییر دهد؟
چندین دهه جنگ و کشمکش تاثیرات مخربی روی اقتصاد، جامعه و سیاست افغانستان برجای گذاشته است. امروز امیدواری تابیده است تا این جنگ طولانی خاتمه یافته و زمینه صلح، ثبات و توسعه در افغانستان و در سطح وسیعی از منطقه فراهم شود. نزاع بیشتر و آشفتگی افغانستان، آخرین چیزی است که پاکستان میخواهد. بعد از 20 سال مداخله نظامی در افغانستان، جامعه جهانی نمیتواند خودش را از مسئولیتش در برابر مردم این کشور تبرئه کند. جامعه جهانی باید همچنان در قضایای افغانستان درگیر بماند. ما امیدواریم که افغانستان بهواسطه کمکهای بشردوستانه، حمایت اقتصادی و پروژههای ارتباطی و زیرساختی به ثبات برسد و ایالاتمتحده، چین و روسیه همگی در برقراری آرامش و بازسازی این کشور سهیم شوند. اگر رقابتها در افغانستان میان دولتهای منطقه و قدرتهای جهانی تداوم پیدا کند، این شرایط میتواند ما را بهسوی دور جدیدی از خشونت و منازعه در افغانستان سوق دهد. چنین وضعیتی باعث خواهد شد تا شاهد موج جدید مهاجرت، خیزش دوباره تروریسم از افغانستان و بیثباتی در سراسر منطقه باشیم.
آینده حضور آمریکا در منطقه و افغانستان
بخش دیگری از سوالات «تام اُکانر» از عمرانخان به آینده موقعیت آمریکا در منطقه و افغانستان توجه دارد. درواقع وی با طرح این سوالات ظاهرا میخواهد ذهنیتی از آینده روابط اسلامآباد و واشنگتن نیز بهدست آورد. در این راستا نوع پاسخهای عمرانخان به پرسشها نشان میدهد که اسلامآباد هنوز از تداوم همکاری و ارتباطی کارآمد با واشنگتن ناامید نشده و میکوشد تا خود را از دایره توجه ایالاتمتحده خارج نسازد.
آیا شما فکر میکنید که خروج ایالاتمتحده از افغانستان بر اعتبار و نفوذ این کشور در آسیا تاثیرگذار بوده است؟ و آیا این کشورها بهدنبال یک شریک امنیتی جایگزین مانند چین هستند و یا اینکه بهرغم هرجومرج ناشی از خروج، ممکن است کماکان بهدنبال اتکا به آمریکا باشند؟
برای یک بخش سوال باید گفت که ایالاتمتحده مسئولیت مداخلات نظامی پرهزینهاش [در منطقه] را واگذار کرده و همانگونه که رئیسجمهور ایالاتمتحده شخصا پذیرفته، چنین مداخلاتی دیگر در اولویت استراتژیک این کشور قرار ندارد. هر دو کشور پاکستان و ایالاتمتحده نیازمند این هستند که از صدور تروریسم از طریق افغانستان جلوگیری کنند. بدین منظور ما باید درجهت سروسامان دادن به اوضاع افغانستان همکاری کرده و بحران انسانی موجود در این کشور و حمایت از احیای اقتصادی آن را موردتوجه قرار دهیم. البته ممکن است ماهیت آشفته خروج از کابل، بازتابهای منفی آنی برای ایالاتمتحده ایجاد کرده باشد، اما آمریکا به شکلی داوطلبانه از افغانستان خارج شده است. بنابراین من فکر نمیکنم که خروج آمریکا از افغانستان در درازمدت به اعتبار جهانی آمریکا خدشهای وارد کند. در مورد چین هم اگر این کشور پیشنهاد حمایت اقتصادی را بدهد، طبیعی است که افغانها آن را بپذیرند. طالبان از چشمانداز الحاق به کریدور اقتصادی چین و پاکستان استقبال کرده و ارتباط نزدیکی با چینیها برقرار کرده است.
با این حال ایالاتمتحده نیز میتواند از طریق فراهم ساختن کمکهای بشردوستانه، مشارکت در احیا و بازسازی افغانستان و همکاری در مهار تروریسم در این کشور، نقشی مهم و موثر برعهده گیرد. طی فرآیند صلح دوحه، واشنگتن ارتباط کارآمدی با طالبان برقرار کرد. طی فرآیند تخلیه نیز همکاری مستقیمی میان دوطرف وجود داشت. من معتقدم ایالاتمتحده در راستای ارتقای منافع مشترک و ثبات منطقهای میتواند با حکومت جدید افغانستان کار کند.
امسال دهمین سالگرد کشتهشدن اسامه بن لادن در خاک پاکستان و بیستمین سالگرد حادثه یازدهم سپتامبر است. شما شکستها و موفقیتهای ایالاتمتحده در جنگ علیه تروریسم طی دو دهه گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟
القاعده بهعنوان سازمانی که مسئول حوادث یازدهم سپتامبر شناخته میشود، در افغانستان از میان رفته که درواقع آن هم عمدتا در نتیجه همکاری ضدتروریستی پاکستان و آمریکا طی بیست سال گذشته رقم خورده است. با این وجود دلایل ریشهای تروریسم-اختلافات و نزاعهای بنیادی و بیعدالتیهای اقتصادی و اجتماعی هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. درنتیجه چنین شرایطی ایدئولوژی و روایت گروههای تروریستی در چندین منطقه از جهان از جمله در آفریقا تکثیر شده و سازمانهای تروریستی جدیدی ظهور پیدا کردهاند. علاوهبر این گروههای تروریستی و جنبشهای افراطگرایانه ضدمسلمانان در چندین بخش از دنیا شکل گرفتند. ما تجلی قدرتمند چنین اسلامهراسی را در ایدئولوژی هندوهای افراطی هندوستان میبینیم؛ جایی که شاهد تروریسم مورد حمایت دولت علیه مسلمانان جامو و کشمیر اشغالی و 200 میلیون اقلیت مسلمان هند هستیم. دنیا برای مقابله با این مظاهر جدید تروریسم به یک استراتژی ضدتروریسم جدید و جامع جهانی نیاز دارد.
دغدغه توسعه روابط سیاسی و امنیتی آمریکا و هند
اگرچه عمرانخان در پاسخ به پرسشها میکوشد تا روابط اسلامآباد و واشنگتن را عادی و در مسیر همیشگی آن نشان دهد، اما تردیدی نیست که این روابط در موقعیتی بسیار متفاوت از گذشته دنبال میشود بهویژه با درنظر گرفتن گسترش فوقالعاده روابط و همکاریهای میان دهلینو و واشنگتن که امری مهم و حیاتی برای پاکستان بهشمار میآید. طی چند دهه گذشته و به موازات جنگ سرد میان آمریکا و شوروی سابق، نزدیکی اسلامآباد به واشنگتن و دهلینو به مسکو امری کاملا بدیهی و آشکار بود. پس از فروپاشی شوروی و خاتمه جنگ سرد نیز سیاستها و رویکردهای ضدتروریستی ایالاتمتحده کمک کرد تا اسلامآباد همچنان در مدار همکاری با واشنگتن و در زمره متحدان آمریکا باقی بماند. اما سیاستهای دوگانه و بعضا مزورانه پاکستان در قبال رویکرد مبارزه با تروریسم کاخسفید از یک سو و پدیدار شدن شرایط سیاسی و ژئوپلیتیکی جدید منطقهای و جهانی از سوی دیگر موجبشده تا همزمان با فاصله گرفتن واشنگتن از اسلامآباد، نزدیکی هند و ایلاتمتحده به یکی از مهمترین دغدغههای پاکستان تبدیل شود. علاوهبر این بهنظر میرسد که هند بخشی از چالشهای کنونی در افغانستان را بیارتباط با سیاستهای هند نمیبیند؛ موضوعی که میتوان ردی از آن را در پاسخ عمرانخان به سوالی درمورد نشست اخیر شانگهای پیدا کرد.
از زمانی که ایالاتمتحده نیروهایش را از افغانستان خارج کرده است، این کشور روی ارتباطات دفاعیاش با دیگر کشورها و بهخصوص هند متمرکز شده است. با توجه به تنشهای موجود در کشمیر و عضویت هند در گفتوگوهای امنیتی چهارجانبه «کواد» [با مشارکت کشورهای آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند]، پاکستان در این زمینه چه دیدگاهی دارد؟
پاکستان خواستار ترویج رویکردهای جامع و نه گزینشی، برای خنثیسازی تهدیدات تروریستی از جانب افغانستان است. ما در این راه با جامعه بینالمللی از جمله آمریکا همکاری خواهیم کرد. ما میدانیم که حمایتهای نظامی آمریکا از هند برای مهار چین طراحی شده و آنچه را که به «کواد» شهرت یافته نیز دربرمیگیرد. پاکستان درمورد اعتبار این استراتژی ملاحظات خاص خودش را دارد. از نظر ما هند هرگز با چین رودررو نخواهد شد، بهخصوص در چارچوب اهداف استراتژیکی که واشنگتن بهدنبال آن است. هند در مسلحسازی شدید خود اهدافی چون سیطره بر منطقه جنوبآسیا و به شکلی خاصتر تهدید و ارعاب پاکستان را دنبال میکند. 70 درصد قابلیتها و تواناییهای نظامی هند در برابر پاکستان صفآرایی شده، نه چین. بنابراین پاکستان در ارتباط با در اختیار قراردادن تسلیحات و تکنولوژیهای بسیار پیشرفته به هند، ملاحظاتی مشروع دارد. اما جدا از بحث افزایش احتمال وقوع درگیری، مسابقه تسلیحاتی در جنوبآسیا، هر دو کشور هند و پاکستان را از سرمایهگذاری در حوزههای توسعه اقتصادی و اجتماعی و توجه به رفاه مردمشان منحرف خواهد کرد.
سران و رهبران کشورهای شانگهای در 17 سپتامبر با یکدیگر ملاقات کردند. پیام شما به آنها در زمینه نقش پاکستان و دولتهای شانگهای در رابطه با مسائل افغانستان چه بود؟
ما به سازمان همکاری شانگهای بهعنوان یک سازمان منطقهای که کشورهای قلب آسیا را هماهنگ میکند، اهمیت میدهیم. در نشست شانگهای من نقطهنظرات پاکستان درمورد شرایط و راهکارهای ممکن برای مقابله با چالشهای ایجادشده در منطقه بهدلیل اوضاع کنونی افغانستان را ارائه دادم. اگر هند یک وضعیت مثبت در ارتباط با پاکستان را مورد پذیرش قرار دهد، شانگهای میتواند در جایگاه یک ساختار سودمند برای ارتقای ثبات و رونق درسراسر این ناحیه عمل کند.
اسلامآباد؛ گرفتار در رقابت و تقابل میان آمریکا و چین
در شرایطی که پاکستانیها مدعی هستند خودشان پیشقراول نزدیکی روابط واشنگتن و پکن بودهاند، اکنون خودشان در میانه این روابط گرفتار و سردرگم شدهاند. قرارگرفتن چین در جایگاه یک قدرت نوظهور جهانی و تغییرات سیاسی و ژئوپلیتیکی متاثر از این وضعیت، گویا بیش از همه دامن پاکستان را گرفته که در یک سو در همسایگی چین و در مرکز پروژههای اقتصادی آن قرار گرفته و در سوی دیگر میخواهد همچنان روابط خود را با ابرقدرت بالفعل کنونی جهان حفظ کند. در شرایطی که بسیاری این شرایط را نوعی بندبازی پرچالش و بالقوه خطرناک برای اسلامآباد تلقی میکنند، بهنظر میرسد عمرانخان رویکرد مبتنیبر انکار وجود چنین بند و بندبازی را در پیش گرفته و از تقابل غیرضروری دوطرف سخن میگوید. شاید او امیدوار است که اسلامآباد بتواند از شدتگرفتن این رقابت جلوگیری کند تا درنهایت اسلامآباد مجبور به انتخاب میان یکی از این دو نباشد.
پاکستان یک مشارکت استراتژیک نزدیک با چین برقرار کرده است. آیا میتوان گفت که پاکستان در میدان رقابتی بزرگتر میان آمریکا و چین گرفتار شده است؟
روابط پاکستان و چین قدمتی 70ساله دارد که حوزههای مختلفی چون اقتصاد، تکنولوژی و نظامی را دربرمیگیرد. طی این مدت پاکستان همزمان روابط نزدیکی با ایالاتمتحده نیز داشته است. درحقیقت این پاکستان بود که در سال 1971 برای اولینبار چین و آمریکا را به هم نزدیک کرد. ما دلیلی نمیبینیم که شراکت استراتژیکمان با چین، قابلیتهای ما را برای ادامه همکاری با ایالاتمتحده تضعیف کند. ما معتقدیم رقابت کنونی آمریکا و چین غیرضروری بوده و در تضاد با منافع این دو قدرت جهانی قرار دارد. همکاری میان آنها ضمن اینکه برای هردویشان سودمند خواهد بود، در هدایت انبوهی از مشکلات جهانی مانند اپیدمی کرونا، بحران اقتصادی در جهان درحال توسعه و تهدیدات موجود بهواسطه تغییرات آب و هوایی نقشی اساسی ایفا خواهد کرد. ما امیدواریم که واشنگتن و پکن در آیندهای نزدیک به چنین نتیجهای برسند.
ملاحظاتی درمورد سرعت و شتاب پروژههای کریدور اقتصادی چین و پاکستان بهوجود آمده است. اتحاد و همسویی اقتصادی پاکستان با چین چه سودی برای کشور به ارمغان آورده است؟ آیا شما انتظار دارید که دیگر کشورها از الگوی پاکستان تبعیت کنند یا اینکه ممکن است طرح «جهانی بهتر بسازیم» جو بایدن، چالشی جدی بر سر راه پروژههای ابتکار «یک جاده و یک کمربند» ایجاد کند؟
چین درحال حاضر حدود 25 میلیارد دلار درقالب کریدور اقتصادی چین و پاکستان سرمایهگذاری کرده است. پروژهای دیگری که بالغ بر 20 میلیارد دلارند نیز درحال اجرا هستند. پروژههایی به ارزش بیش از 25 میلیارد دلار نیز در زمینه لولههای انتقال انرژی درحال طراحی و آمادهسازی هستند. این احتمال وجود دارد که اپیدمی کرونا اجرای برخی از این پروژهها را با تاخیر مواجه کرده باشد. درعین حال اهداف کریدور اقتصادی چین و پاکستان طبق برنامهریزیها درحال دستیابی بوده و پیادهسازیشان در آینده شتاب بیشتری خواهد گرفت. ابتکار ایالاتمتحده و جی7 در رابطه با ساختن جهانی بهتر بهوسیله پاکستان مورد استقبال قرار گرفته است. ما به این موضوع در چارچوب رقابت با ابتکار یک جاده و یک کمربند چینیها نگاه نمیکنیم. این یک ابتکار است که میتواند در ایجاد زیرساختها و دیگر پروژههایی که برای توانمندسازی کشورهای درحال توسعه درجهت دستیابی به اهداف توسعه پایدارشان حیاتی است، کمک کند.
مطالب پیشنهادی










