سیدمهدی فخرنبی، روزنامهنگار: فیلم الرساله مصطفی عقاد که در ایران تا پیش از ساخته شدن اثری که مجیدی راجعبه پیامبر اسلام جلوی دوربین برد، با عنوان محمد رسولالله شناخته میشد، برای ایرانیها یکی از خاطرهسازترین تصاویر از سینماست. این فیلم شروع جریانی بود که پس از آن در ایران با فیلمسازان متعددی که سرآمدشان داوود میرباقری است، ادامه پیدا کرد؛ یعنی جریان فیلمهای تاریخی-مذهبی مربوط به دوران صدر اسلام. همین اواخر که مجیدی میخواست فیلمی راجعبه پیامبر اسلام بسازد، دردسرهای پرشماری را متحمل شد که عمده آنها به سنگاندازیهای رژیم سعودی مربوط میشد. اما عقاد وقتی میخواست الرساله را بسازد، دیوارها در برابرش ضخیمتر بودند. آن روزها اساساً دو رژیم سیاسی در جهان بودند که با دو ژست متضاد، یعنی سنتی و مدرن، جلوی چنین فعالیتهایی را در سینما میگرفتند؛ رژیم پهلوی و رژیم سعودی. مصطفی عقاد اما مبارزه نفسگیری با این شرایط کرد و نهایتا توانست از سدشان عبور کند و نهتنها الرساله را به تاریخ پیوند بزند، بلکه نام خودش هم بهعنوان آغازگر جریانی ارزشمند و قابلتوجه، در تاریخ ثبت شود. بدون تردید جریان پرماجرای ساخته شدن فیلم الرساله خودش میتواند به یک فیلم سینمایی تبدیل شود؛ چنانکه در سینمای جهان، تقریبا هر سال تعدادی از این نوع آثار را که راجعبه چگونگی ساخت یکی از فیلمهای کلاسیک هستند، میبینیم. هرچند شاید امروز مخاطب جدیدی را از بین نسلهای نو نشود به این راحتی پیدا کرد که ارتباط سینماییاش با تاریخ اسلام، بتواند از طریق این فیلم آغاز شود؛ اما باید توجه داشت از مهمترین ویژگیهای فیلم الرساله این است که در زمانه مهجور بودن ندای اسلام، توانست تنها اثری باشد که به جان تشنه صدها میلیون پیرو پیامبر اسلام، نمی از این دریا را بچشاند و البته حتی برای این تبلیغ جانانه و موثر مجبور بود از سد بعضی از مسلماننماهای سختگیر و متحجر هم عبور کند. به مناسبت سالگرد رحلت پیامبر اعظم اسلام، مروری بر این فیلم، بر زندگی مصطفی عقاد و بر کارنامه و حواشی فیلم الرساله و همچنین ارتباط ایرانیها با این فیلم داشتهایم که در ادامه میخوانید.
معطر شدن سینما با نام پیامبر
فیلم الرساله به کارگردانی مصطفی عقاد، که با نامهای پیام و محمد رسولالله هم در جهان شناخته شده، اولین اثر تاریخی-مذهبی در جهان سینماست که موضوع آن به اسلام مربوط میشود. این فیلم که پیشتولید آن از سال 1970 شروع شد، در ابتدا با مشکل تأمین هزینههای ساخت مواجه بود؛ بهطوریکه نبود شریک تجاری در ساخت آن، در همان ابتدا فیلم را تا آستانه تعطیلی کشاند تا اینکه درنهایت توسط معمر قذافی رهبر سابق لیبی مورد حمایت مالی قرار گرفت و فیلمبرداری آن در کشورهای لیبی و مراکش که لوکیشنهایی مشابه مکه و مدینه آن زمان را داشتند، آغاز شد. این فیلم که در رابطه با قسمتی از زندگی پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) است، به زندگی ایشان از چهل سالگی تا زمان فوتشان پرداخته و بهتر است بگوییم داستان آن، داستان دوران صدر اسلام است و به صدور اسلام میپردازد. در ابتدای فیلم، پس از نمایش سه پیک مسلمان که روانه ایران و روم و مصر شدهاند، کارگردان به عقب فلاشبک زده و روزهای نخست بعثت رسول خدا را به تصویر میکشد. یک نکته جالب فیلم این است که کارگردانش به عقیده مسلمانان در رابطه با اینکه چهره افراد مقدسی همچون حضرت محمد نباید به تصویر کشیده شود، احترام گذاشته است و در صحنههای فیلم چهره پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و چند فرد دیگر دیده نمیشود. به جای شخصیت پیامبر، بازیگران مقابل او، با دوربین صحبت میکنند که این خود یک حرکت خلاقانه است، زیرا حرکت و موقعیت دوربین، اولشخص است و کسی این اتفاق را تا آن زمان در فیلم دیگری مشاهده نکرده بود. در این فیلم موضوعات مهمی از اسلام به تصویر درآمدهاند. برای مثال بعثت پیامبر، قتل سمیه، اسلام آوردن و شکنجه بلال حبشی، جنگ بدر، جنگ احد، هجرت مسلمانان از مکه به مدینه، فتح مکه و چند اتفاق دیگر. از شخصیتهای تاریخی مهمی که در این فیلم تصویر شدهاند میتوان به حمزه بنعبدالمطلب، زید پسر حارثه، ابوسفیان، سهیل بن عمرو، وحشی پسر حرب، ابوطالب، ابولهب، ابوجهل، سمیه، بلال حبشی، هراکلیوس (پادشاه وقت روم)، نجاشی (پادشاه وقت حبشه) و خسروپرویز (پادشاه وقت ایران) اشاره کرد. یک نکته قابلتوجه برای مخاطبان ورژن انگلیسی این فیلم، حضور بازیگران مطرح هالیوودی همچون آنتونی کوئین در آن است. او در این فیلم نقش حمزه سیدالشهدا را بازی کرده است. ایرنه پاپاس (هند جگرخوار)، مایکل آنسارا (ابوسفیان بن حرب)، جانی سکا (بلال حبشی)، مایکل فورست (خالد بن ولید)، آندره مورل (ابوطالب)، از دیگر هنرپیشههای فیلم بودند. یکی از بهیادماندنیترین صحنههای این فیلم زمانی است که بلال حبشی، همان فردی که روزی بردهای بیش نبود، به بلندی میرود و اولین اذان اسلام را قرائت میکند. بلال حبشی در قامت یک جوان سیاهپوست، برادران سفیدپوست خود را به نماز دعوت میکند و این صحنه در زمانی نمایش داده شد که سینمای آمریکا مشحون از نژادپرستی، بهخصوص علیه سیاهپوستان بود. مصطفی عقاد در این صحنه بهخوبی، زیبایی تساوی بین مردم در دیدگاه اسلام را نشان میدهد. فیلم محمد رسولالله در مرجع رسمی IMDB امتیاز 8.5 را کسب کرده است. این امتیاز، عددی بسیار بالا برای یک اثر هنری محسوب میشود و نشان میدهد اکثر افرادی که فیلم The Message را در این پنج دهه مشاهده کردهاند و در این سایت نظراتشان را به اشتراک گذاشتهاند، از آن راضی بودهاند. الرساله که اکران آن در ایران تا زمان قبل از سقوط حکومت پهلوی ممنوع بود، سرانجام در اولین سالهای پس از انقلاب اسلامی، به مدیریت منوچهر اسماعیلی در ایران به زبان فارسی دوبله شد و از آن بهعنوان یکی از شاهکارهای دوبله ایران یاد میشود.
اولین سینماگری که به تاریخ اسلام پرداخت
مصطفی عقاد کارگردان و تهیهکننده سوری، در ژانویه 1930 میلادی در حلب سوریه چشم به جهان گشود. او که هفت خواهر و برادر دیگر به جز خودش داشت، در 18سالگی برای تحصیل در رشته سینما به کالیفرنیای آمریکا عزیمت کرد. مصطفی تنها چیزی که برای این سفر از پدرش خواست نسخهای عالی از قرآن کریم بود. او که در تلاوت و عمل به قرآن همت داشت، در ۲۵سالگی، کار در تلویزیون آمریکا را آغاز کرد و به سبب تسلطی که روی زبان انگلیسی داشت از همان ابتدا به نگارش فیلمنامه و ارائه طرحهای تلویزیونی و سینمایی پرداخت. طرحهایی که عمدتا برای شبکه معتبر انبیسی انجام میگرفت. او در ابتدای سال ۱۹۷۴ پایهگذاری بزرگترین اثر سینمایی زندگیاش یعنی فیلم الرساله را انجام داد. البته به گفته خودش ساخت فیلمی درباره پیامبر(ص) دغدغه دوران جوانیاش بوده است، اما بهدلیل وجود محدودیتها و البته بیاعتمادیهایی که نسبت به وی وجود داشته، این امکان فراهم نشده بود. نهایتا در 40سالگی زمانی که به اوج پختگی خود در زمینه فیلمسازی و آشنایی به این صنعت رسید، توانست روی سوژه محبوب خود یعنی پیامبر(ص) متمرکز شود و کار را آغاز کند. مصطفی عقاد که با پیامبر اسلام همنام بود، وقتی خودش چهل سال داشت، داستان زندگی حضرت محمد مصطفی را از همان سن چهلسالگی بهبعد روایت کرد. البته این کار پنج سال زمان برد. او علاوهبر نوشتن سناریو باید برای این فیلم عظیم و سنگین سرمایهگذار پیدا میکرد. علاوهبر این موارد، مصطفی عقاد با مانعی بزرگتر روبهرو بود. مانعی از جنس مذهبیهای آن روز. او باید ابتدا مسئولان مذهبی چند کشور را راضی میکرد. عقاد نهایتا در سال ۱۹۷۶ میلادی یعنی زمانی که ۴۶ سال داشت، توانست محمد رسولالله(ص) را با نام اصلی الرساله به پایان برساند؛ فیلم ۱۷۷ دقیقهای محمد رسولالله(ص) با بودجهای معادل ۱۰ میلیون دلار ساخته شد و برای سود ساخته نشده بود؛ اما بسیار در گیشه مورد استقبال قرار گرفت و برای جوایز بسیاری در جشنوارههای سینمایی نامزد شد که یکی از مهمترین آنها، نامزدی جایزه اسکار بهترین موسیقی برای این فیلم بود. مصطفی عقاد حین ساخت این فیلم، کاری ابتکاری نیز انجام داد. عقاد یک ورسیون انگلیسی و یک نسخه عربی از فیلم تهیه کرد. نسخه عربی درواقع بازیگرانی داشت که عمدتا عربزبان بودند و کیفیت کار در پایان بهگونهای بود که با نسخه انگلیسی بههمراه بازیگران نامی و بینالمللی برابری میکرد. مصطفی عقاد علاوهبر ساخت این فیلم در ساخت و تهیه 20 اثر دیگر شرکت داشت. معروفترین آنها کارگردانی فیلم شیر صحرا بود که در آن به سالهای پایانی زندگی عمر مختار میپراخت. او با اینکه در جهان اسلام با فیلمهای الرساله و عمر مختار شهرت دارد، در غرب بیشتر با سری فیلمهای هالووین شناخته میشود که مدیریت تولید آنها را به عهده داشته است. فیلم هالووین در سال ۱۹۷۸ به کارگردانی جان کارپنتر روی پرده آمد و معمولا در صدر جدول بهترین فیلمهای ترسناک قرار داشته است. این فیلم به آغازگر سری فیلمهایی تبدیل شد که پایشان به قرن ۲۱ هم باز شد و یک نمونه آن در سال ۲۰۰۲ با عنوان «رستاخیز» به نمایش درآمد. مصطفی عقاد همچنین در اواسط دهه هشتاد میلادی مدیریت تولید فیلمهای هیجانانگیزی مثل «سواری مفتی» و «قرار ملاقات با ترس» را برعهده داشت. او دستیار فیلمساز معروفی مثل سام پکینپا هم بود. متاسفانه مصطفی عقّاد در سال ۲۰۰۵ زمانی که 75 سال داشت به همراه دخترش بر اثر انفجار بمبی توسط القاعده که در مجلس عروسی در هتلی در اردن کار گذاشته شده بود، کشته شد.
مصائب عبور از سد جهالت متحجران
مصطفی عقاد، کارگردان فیلم «الرساله» که اولین اثر سینمای جهان درباره شخصیت پیامبر اسلام است، در مصاحبهای که سال ۱۳۷۱ با شهید مرتضی آوینی داشت، راجعبه حواشی ساخت این فیلم و مشکلاتی که برای تولیدش به وجود آمده بود، گفت: «متاسفانه تولید «الرساله» آنقدر طول نکشید که مذاکرات برای به توافق رسیدن دربارهاش به طول انجامید؛ مثل مذاکرات با مسئولان مذهبی، که پنج سال طول کشید. ما تاییدیه دانشگاه الازهر را داشتیم. آنها سناریو را صفحهبهصفحه مُهر کردند. بعد آن را به مجلسالشیعه در لبنان بردیم؛ آنها هم آن را مُهر کردند و به ما گفتند باید از «رابط فی العالم الاسلامیه» در عربستان سعودی اجازه بگیرید. آنها مثلا «جناح راست افراطی» بودند و فکر میکردند همه ملحدند. حتی الازهریها ملحدند. باید میرفتم آنجا و میفهمیدم چرا با آن مخالفند. من به آنها درباره این «صوره حرام» (به عربی یعنی: تصویر حرام است) گفتم که من در دانشگاه کالیفرنیا یاد گرفتهام کسی که تئوری عکاسی و عدسیها را پایهگذاری کرد، یک مسلمان بود به نام «حسن ابن حیفا» و حالا ما اینجا به اذان مسلمین (که در این فیلم قرار بود نمایش داده شود) داریم میگوییم که حرام است؟! عکس ملک فیصل در روزنامه بود؛ گفتم: این یک «صوره حرام» است؟ گفت نه این اشکال ندارد، چون «انجماد سایه (freezing shadow) است.» میدانید آنها در حماقتشان باهوشند. میگفت شما در سینما آن را به حرکت درمیآورید و به آن روح میبخشید و خلقت روح، فقط به خدا مربوط است. من گفتم که اگر تصویر خودم را در آینه ببینم دلیل نیست که من یک روح خلق کردهام و اگر من قادر بودم که روح خلق کنم، ارواح بسیاری برای تمام جهان عرب خلق میکردم. بعد به او گفتم در زمانی که ما داریم درباره «صورت حرام» جر و بحث میکنیم، آنها روی کره ماه مینشینند، چون (جریان اولین سفر بشر به کره ماه) همزمان با این واقعه بود و در تلویزیون دیده میشد. بعد رئیس آنها و مفتیشان که اسمش «بز» بود، از آن عقب فریاد زد و گفت آنها روی کره ماه ننشستهاند، شما را فریب دادهاند، آن کره ماه نیست. فکر کردم که فایده ندارد. بنابراین، من بدون تصویب آنها، کار را شروع کردم.» عربستان تا دو سه سال پیش که برای اولینبار در آن یک فیلم سینمایی «پلنگ سیاه» نمایش داده شد، هرگز با مقوله سینما کنار نیامد و اگر عقاد واقعا میخواست معطل اجازه مفتیهای سعودی شود، «الرساله» هیچگاه ساخته نمیشد. «الرساله» پس از این موضوع، به مرور در تمام کشورهای اسلامی که سالن سینما یا بهنوعی امکان نمایش فیلم را داشتند، دیده شد؛ بهجز ایران و عربستان. حکومت پهلوی بهرغم اینکه اکران گستردهای در سالنهای سینمایی داخل کشور برای فیلمهای هالیوودی تدارک میدید، اجازه اکران «الرساله» را نداد. بعد از انقلاب هم همچنان تا مدتی این فیلم نمیتوانست در سینماهای ایران نمایش داده شود. دلیل این مطلب آن بود که میگفتند اذان این فیلم مطابق اذان شیعیان نیست (و در آن جمله «اشهد ان علی ولیالله وجود ندارد) اما نهایتا امام خمینی(ره) فیلم را دیده و فرموده بودند که دوران پیامبر مساله شیعه و سنی وجود نداشت و بگذارید فیلم را نمایش بدهند. به این ترتیب، بالاخره پای «الرساله» به ایران هم باز شد؛ جایی که وفادارترین طرفداران این فیلم توانستند تماشایش کنند و حتی پس از چند دهه، نام و خاطره آن را زنده نگه دارند.
عقاد و الرساله در ایران
در پروژه ساخت الرساله هم ایرانیها حضور داشتند. حمید مجتهدی، تصویربردار، تدوینگر و کارگردان بزرگ ایرانی و سازنده اثر مشهور «مستند ایران» که چند ماه پیش در اول تیر ١۴٠٠ درگذشت، دوست صمیمی مصطفی عقاد و همکار او در پروژه الرساله بود. او میگفت عقاد که در آمریکا همکلاسیاش بود، روزی که او سر ناهار بوده، پیشنهاد فیلم محمد رسولالله را مطرح کرده است. مجتهدی چنین نقل میکرد که عقاد به او گفت یک چیزی میگویم ولی قاشقت را رها نکنی! اگر میخواهی رها کنی، همین الان قاشقت را بگذار. سپس گفت حاضری فیلم حضرت محمد را بسازیم؟ مجتهدی میگوید تا پنج دقیقه به او زل زده بودم. گفتم من به هوش هستم اما تو چی؟ میدانی از چه صحبت میکنی؟ گفت همین امروز بودجهاش را بستم. البته ما امروز میدانیم که کار به این راحتیها هم نبود و خصوصا فیلم پس از ساخته شدن، برای نمایش در ایران زمان پهلوی هم به مشکل خورد. سرانجام این فیلم پس از وقوع انقلاب اسلامی و در تابستان سال 58 دوبله شد. آقای حسین شایگان کار ترجمه فیلم را عهدهدار بود و پس از انجام مراحل فنی، در سینماها به اکران درآمد. افتتاحیه فیلم در سینما فرهنگ برگزار شد و اولین اکران با حضور آیتالله هاشمیرفسنجانی صورت گرفت. ترجمه این فیلم با دقت و حساسیت بالا انجام شد و دوبلهاش سه روز طول کشید. نصرالله مدقالچی که به جای ابوسفیان با بازی مایکل آنسارا در این فیلم سخن گفته است، میگوید همان زمان که فیلم قرار بود دوبله شود، با یکی از دوستانم به نام آقای بهمن بوستان صحبت کردم و به منزلش رفتم و ایشان خیلی خوب و جامع و کامل من را با شخصیت ابوسفیان آشنا کرد. او میگوید بعد از اینکه دوبله به پایان رسید، از آنجا که از اول قرارداد بسته بودند که فیلم هر جای دنیا دوبله شد، باند صدا را بفرستند که میکس بشود، فیلم به لندن فرستاده شد و پس از میکس نهایی، آقای عقاد دوبله نسخه فارسی را تماشا کرده بودند. ایشان بنا به گفته آقای مجتهدی پس از تماشای دوبله نسخه فارسی بهشدت شگفتزده شده و 2 بار آن را دیده بودند. بعد هم گفته بودند که من همین ابوسفیان را میخواستم و بهخاطر ابوسفیان فیلم را دوبار نگاه کرد. حمید مجتهدی خودش میگوید وقتی بعد از پایان دوبله به لندن رفتم و کار را به عقاد نشان دادم متعجب مانده بود. گفت در ایران با چنین کیفیتی کار میکنند؟ گفت من فقط یک هدیه میدهم برسان به دست کسی که این کار را میکس کرده است (یعنی روبیک منصوری). او بعدها بههمراه عقاد به ایران آمد و کارگردان سوری موفق به دیداری با بنیانگذار انقلاب اسلامی شد. مجتهدی درخصوص حضور عقاد در ایران و بازدیدش از منزل امام خمینی(ره) هم گفته بود: «بعد از دیدار دیدم سر به دیوار گذاشته و گریه میکند. دلیلش را پرسیدم، گفت خوب فکر کن! این خانه آدمی است که دنیا را تکان داد؛ اینقدر ساده... .» عقاد غیر از امام خمینی، با یک روحانی ایرانی دیگر که البته بین شیعیان لبنان فعالیت میکرد هم آشنا بود و حتی بخش قابلتوجهی از نگرشهایی که پشت ساخت این فیلم وجود داشت، از همان روحانی شیعه بود. آن روحانی کسی نبود جز امام موسی صدر!