مهدیس عباسی، فعال حوزه نوجوان: یک روز تصمیم گرفتم تمام پوسترها و تصاویر آرشیوی بازیگران و خوانندگان محبوبم را، که هرکدامشان متعلق به دوره کوتاهی از حیات نوجوانیام بودند، یکجا جمع کنم و وارد دنیای بزرگسالی شوم. دبیرستانی بودم و در آستانه 16سالگی. تبوتاب و حال و هوای آن را روزها را درست به خاطر دارم. بغلدستیام طرفدار دوآتیشه رئالمادرید بود و از دفتر تا مچبند ورزشیاش رئالی بود و از قضا با نیمکت آخر کلاس هم چندان رابطه خوبی نداشت، چون تمامی توصیفات بالا درمورد تیم رقیبش یعنی بارسلونا درمورد آنها صدق میکرد. نیمکت اول که شامل محافظهکارترین دانشآموزان بود هم لایه پنهانی از طرفداران سریال خاطرات خونآشام را در بر میگرفت، اما چون سریال ممنوعه بود به این سادگیها نمیشد به این لایه پنهان پی برد. یکی از بچههای کلاس بغلی هم طرفدار یکی از مجریهای وطنی بود و بهقدری آوازهاش بهعنوان یک طرفدار دوآتیشه در مدرسه پیچیده بود که دیگر کسی جرات ابراز علاقه نسبت به آن سلبریتی را نداشت، بنابراین انحصارا در اختیار یک نفر بود، طرفداران سریالهای کرهای هم که الیماشاءالله. در این میان هزاران سلبریتی و فیلم و سریال دیگر هم بود که هرکدام طرفداران خاصی داشتند. این طرفداریها همگی میراث دوران راهنمایی ما بودند که با خود به دبیرستان آورده بودیم و تصمیم گرفته بودیم تا آخر عمر به آن وفادار باشیم. برای من و عدهای شبیه به من اما داستان متفاوت بود. من گمان میکردم نسل ما دچار انحطاط فرهنگی شده است. چرا ما باید خودمان را برای یک تیم فوتبال فدا کنیم. چرا تصویر یک خواننده باید روی تکتک ملزومات زندگی ما حک شده باشد؟ تجربه نابود کردن تمامی عناصر طرفداری دوران راهنمایی من درنهایت منجر به جایگزین شدن نوع جدیدی از طرفداری شد. بعدها فهمیدم معلم محبوب دوران نوجوانیام خودش هم طرفدار یک فوتبالیست ایرانی بوده که وقتی اسمش را جستوجو کردم ساعتها به فکل و سیبیلش خندیدم. همچنین برادرم، پدرم و تمامی بزرگسالانی که به من از عبور امن در نوجوانی کمک کردهاند. همه ما نقدها و تحلیلهای فراوانی از جامعهشناسان و پژوهشگران حوزه فرهنگ و جامعه خواندهایم. نقد عصر سلبریتیزده حاضر لازم و ضروری است. هیچکس این مساله را انکار نمیکند که چقدر جایگاه سلبریتیها مهمتر و پررنگتر شده و افراد ناشایست بسیاری این لقب را از آن خود کردهاند. اما در شرایطی فضای سیاسی کشور و کنش سیاسی مردم آن کشور متاثر از فعالیت سلبریتیهاست، چرا نوجوانان این نسل را محکوم به انحطاط کنیم؟ نوجوانی سن تجربه خودهای متعدد و بهدنبال آن الگوگرفتن از دیگران برای تجربه خودهای متنوع است. این ویژگی با عصر ارتباطی حاضر پیوند خورده است. طیف گستردهای از طرفداران در سنین نوجوانی بهدنبال طیف وسیعی از محصولات تولیدی رسانهها پدید آمدهاند که هرکدام مزایا و آسیبهایی دارند. اما آیا تمامی نوجوانان در ادوار گذشته بسته به ابزارهای ارتباطی موجود در آن زمان درمیان الگوهای موجود دست به انتخاب نمیزدند؟ بنابراین برای نقد این فرآیند ابتدا باید این پیشفرض را در نظر بگیریم که طرفداری با ذات نوجوانی عجین شده است. نمیتوانیم از نوجوانان توقع یک شخصیت مستقل و خودساخته را داشته باشیم، بلکه باید این فرآیند را بخشی از رشد فردی آنان در نظر بگیریم. درنهایت برای تحلیل درست شرایط حاضر، آسیبها و تهدیدات پلتفرمهای جدید را شناسایی کنیم و نوجوانان را در مسیر انتخاب الگو، بدون توسل به انتخابهای فرمایشی از دام آسیبها رهایی بخشیم.