سهیل سیدجمالی، روزنامهنگار: قفقاز یک منطقه کلیدی از جغرافیای اوراسیا محسوب میشود که شامل کشورهای گرجستان، ارمنستان و آذربایجان است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این منطقه نسبتا اهمیت خود را از دست داد و به حاشیه رانده شد. اما در طول یک دهه گذشته و با بلندپروازیهای ایدئولوژیک رجب طیب اردوغان، رئیس حزب عدالت و توسعه و جریان سیاسی حاکم بر ترکیه این ناحیه مورد توجه آنکارا قرار گرفته است.
از سوی دیگر این منطقه بهعلت مجاورت با دریای خزر و وجود منابع عظیم انرژی مانند نفت و گاز برای قدرتهای جهانی مهم ارزیابی میشود.
منطقه قفقاز برای ایالات متحده نیز از حیث راهبردی اهمیت دارد. واشنگتن تقریبا بیش از یکدهه است که سعی دارد تا با نفوذ سیاسی، امنیتی و نظامی ناتو در این منطقه عرصه را برای روسیه تنگتر کند و با ایجاد پایگاههای نظامی مانند آن چیزی که در اروپایشرقی مانند لهستان، مولداوی، اوکراین، لیتوانی و لتونی در جریان است، حضور نظامی و امنیتی خود را در نزدیکی مرزهای روسیه استحکام بخشد.
اما در بین اهداف سیاسی و امنیتی که هر کدام از کشورهای جهان در این منطقه قفقاز بهدنبال آن هستند، رژیمصهیونیستی نقشهای دیگر در سر دارد. رژیمصهیونیستی در کمربند محور مقاومت محصور شده است. محوری متشکل از سوریه، عراق، لبنان و منطقه خودگردان غزه. این محور با توجه به عمق راهبردی کم رژیمصهیونیستی فشار زیادی را به این رژیم وارد میکند. از این رو تلآویو از سال 1390 هجری خورشیدی با عقد قراردادهای اقتصادی و بازرگانی با باکو تلاش کرده بهنوعی محور مشابهی را پیرامون ایران ایجاد کند. رژیمصهیونیستی آذربایجان را «لبنانی برای رژیمصهیونیستی» میپندارد. این رژیم بهدنبال این سیاست است تا با نفوذ امنیتی و نظامی در کشورهای آذربایجان و ارمنستان بتواند کمربندی جعلی در همسایگی ایران برای خود ایجاد کند.
درواقع تلآویو بهدنبال یک آلترناتیو برای کاستن از فشارهای محور مقاومت در اطراف خود، منطقه قفقاز را ایدهآل دیده است. تحولات یک سال اخیر در جنگ 44 روزه قرهباغ و حمایتهای نظامی رژیمصهیونیستی از آذربایجان را میتوان با عقد قرارداد «صلح ابراهیم» بین این رژیم و 2 کشور بحرین و امارات متحده عربی در همسایگی جنوبی مرزهای آبی ایران با یک هدف راهبردی بلندمدت پیوند داد.
دقیقا در روزهایی که دولتمردان تلآویو راهی سفرهای دیپلماتیک به «منا» و «ابوظبی» شدهاند، سناریوی صهیونیستی- آمریکایی با صحنهگردانی افرادی مانند «الهام علیاف» و «رجب طیب اردوغان» در شمالغربی مرزهای ایران درحال نمایش است.
نفوذ رژیمصهیونیستی در آذربایجان
در سال 1991، رژیمصهیونیستی یکی از نخستین طرفهایی بود که استقلال جمهوری آذربایجان را بهرسمیت شناخت. روابط این دو در شرایط خودداری آذربایجان از سیاستخارجی منحصرا معطوف به روسیه توسعه یافت. یکی از مبانی نزدیکی آذربایجان و رژیمصهیونیستی ژئوپلیتیکی بوده و از سوی دیگر با امور اقتصادی نیز مرتبط است. در سطح ژئوپلیتیک، ایران مهمترین عنصر متحدکننده باکو و تلآویو است. درحالیکه آذربایجان، ایران را به آزار و اذیت جمعیت آذری در خاک خود متهم میکند. این درحالی است که دهها میلیون آذری در ایران زندگی کرده و در مراتب بالای دولتی و اقتصادی نیز فعالیت دارند. با این حال تهران، باکو را متهم کرده که بهدنبال تقویت ایدههای جداییطلبی در ایران است. در سوی دیگر روابط ایران با رژیمصهیونیستی نیز از زمان انقلاب اسلامی 1979 خصمانه بوده است. چنین وضعیتی یکی از پیشزمینههای توسعه استراتژیهای مشترک علیه ایران بوده است. بهعنوان مثال، نیروهای ویژه صهیونیست نیروهای مرزبانی آذربایجان را آموزش دادهاند و صنایع دفاعی این رژیم نیز تجهیزات فنی برای ردیابی در داخل ایران را به باکو تحویل داده است.
در مساله قرهباغ، رژیمصهیونیستی با حفظ روابط با ارمنستان، پشتیبانی مخفیانهای از آذربایجان داشت. بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی و هواپیماهای بدون سرنشینی که منجر به پیروزی آذربایجان در جنگ قرهباغ در سال 2020 شد از رژیمصهیونیستی خریداری شده بود. به همین دلیل بود که در اکتبر سال 2020، ارمنستان سفیر خود را از فلسطین اشغالی تنها دو هفته پس از انتصاب فراخواند و از سوی دیگر نیز در جشنهای پس از جنگ، پرچم رژیمصهیونیستی در کنار پرچمهای آذربایجان و ترکیه دیده شد.
رژیمصهیونیستی پس از استقلال آذربایجان، نهتنها از نظر دیپلماتیک، بلکه از نظر سرمایهگذاری نیز به شکلی گسترده به باکو کمک کرد. امروزه شرکتهای صهیونیستی سهم قابل توجهی در دو شرکت مخابراتی فعال در آذربایجان دارند. توسعه روابط بین آذربایجان و رژیمصهیونیستی توسط جمعیت یهودی آذربایجان (حدود 7 هزار نفر) و بهویژه کسانی که در باکو زندگی میکنند، تسهیل میشود. آذربایجان تجهیزات نظامی را از رژیم صهیونیستی خریداری میکند و نفت خود را به آن میفروشد. براساس گزارش اداره اطلاعات انرژی ایالاتمتحده، آذربایجان 40 درصد از نیازهای نفتی رژیمصهیونیستی را تامین میکند. این امر از تلآویو دربرابر شرایطی مانند بحران نفت 1973 محافظت میکند. در سال 2012، خرید محصولات نظامی تولید صهیونیستها از سوی باکو بیش از 1.6 میلیارد دلار بوده است. در همان سال وزیر خارجه رژیمصهیونیستی در باکو گفت: «برای رژیمصهیونیستی روابط با آذربایجان از روابط با فرانسه مهمتر است.» تا سال 2016 هزینه سلاحهای خریداری شده توسط باکو از رژیمصهیونیستی به 6 میلیارد دلار رسید. در حوزه سرمایهگذاری نیز دوطرف دارای روابط عمیقی هستند. بر اساس گزارشهای روزنامه هاآرتص خانواده علیاف نزدیک به 600 میلیون دلار در اقتصاد فلسطین اشغالی از حوزه بهداشت و درمان گرفته تا بورس اوراق بهادار سرمایهگذاری کرده است. در همان مقاله تاکید شده بود که علیاف در طول بیماری تحت نظر پزشکان صهیونیست قرار داشته است. از جمله لحظات قابل توجه دیگر میتوان به کار مشترک بنیاد حیدر علیاف به ریاست مهریبان علیوا (همسر الهام علیاف) با سازمانهای خیریه صهیونیستی اشاره کرد. با این وجود، آذربایجان از ترس واکنش جهان اسلام، از پیشنویس قطعنامهها و پیشنهادهای طرفدار فلسطین در سازمان همکاری اسلامی حمایت کرد. اما رژیمصهیونیستی مخالف چنین راهبردی نیست. در سال 2016، نتانیاهو در سفر خود به باکو، روابط با آذربایجان را بهعنوان نمونهای از روابط با جهان اسلام ذکر کرد. علاوهبر این، آذربایجان بهعنوان نمونهای برای کشورهای حوزه خلیجفارس که رژیمصهیونیستی از سال 2020 شروع به همگرایی با آنها کرده، تبدیل شده است. اکنون تلآویو منتظر است باکو نماینده خود در کشورش را منصوب کند. علیاف برای این انتصاب عجلهای ندارد، اما در عین حال از رویارویی مستقیم با رژیمصهیونیستی بهویژه در حملات به غزه خودداری میکند، زیرا روابط دوطرف بیشتر از آنچه قابل مشاهده است از عمق برخوردار است.
خواب آشفته آنکارا و باکو برای تهران
بعد از جنگ ۴۴روزه قرهباغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در پاییز سال گذشته، شاهد برگزاری مانورهای نظامی مشترک باکو و آنکارا با حضور دیگر کشورهای منطقهای و فرامنطقهای هستیم. شدت و وسعت رزمایشهای صورت گرفته در طول یکسال گذشته بهقدری بالاست که بسیاری آن را زنگ خطری برای روسیه، ارمنستان و بهخصوص ایران میدانند، بهویژه آنکه بعد از جنگ سال گذشته شاهد نفوذ هرچه بیشتر و پررنگتر رژیمصهیونیستی در منطقه قرهباغ، ذیل تشدید روابط سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک تلآویو با آنکارا و باکو هستیم.
در کنار آن از دوهفته پیش جمهوری آذربایجان در نزدیکی روستای «ائیوازلی» واقع در مسیر «گوروس- قاپان» آغاز به دریافت هزینههای گمرکی از کامیونهای حامل کالا از ایران به ارمنستان و برعکس کرده است. در کنار آن بازرسی و تفتیش کامیونها با پلاک ایرانی توسط جمهوری آذربایجان به دستگیری دو راننده ایرانی انجامیده است که بهرغم پیگیریهای دیپلماتیک تهران تاکنون باکو حاضر به آزاد کردن آنان نشده است.