از نوع ذائقه‌سازی و استانداردی که برخی بزرگان و چهره‌های شاخص جبهه انقلاب ارائه می‌دهند و عزیزان در فضای مجازی هم همان الگو را دنبال می‌کنند و براساس آن تیپ‌سازی می‌کنند و بر همان میزان (چه‌بسا تقلیل‌یافته‌تر و کاریکاتوری‌تر) معیاری را انتخاب و براساس آن افراد را اندازه‌گیری می‌کنند که چه فردی در درون جبهه تعریف شده و چه کسی جهادگر عرصه تفکر و تبیین تعریف نمی‌شود.
  • ۱۴۰۰-۰۷-۱۰ - ۰۲:۳۲
  • 00
سه مولفه نیازمند اصلاح برای تحقق جهاد تبیین

محمدامین سلیمی، فعال سابق دانشجویی: روزهای اخیر در طرح‌های گرافیکی جهاد در فضای مجازی غرق شدم! برخی با شور و شوق از آغاز ایام مبارزه خبر می‌دهند و اعلام می‌کنند حکم جهاد آمد، برخی هم گروه و کانال‌های افسران جوان و عماران و سنگر مجازی و ارتش سایبری خودشان را صفا می‌دهند. برخی بزرگواران هم دارند عناوین دوره‌های آموزشی و طرح‌های ابلاغی خودشان را تغییر می‌دهند و طرح تاسیس قرارگاه‌های جدید جنگ نرم را می‌نویسند.

اما کیست که نداند نه این اولین‌بار است که رهبر انقلاب در اهمیت فضای مجازی و تبیین و کنش فعال صحبت می‌کنند و نه اولین‌بار است که ما بر طبل آغاز جهاد تبیین در بسترهای مختلف می‌کوبیم. غافل از اینکه موقعیت فعلی، ماقبل از ابزار و فرم است، به این معنا که حتی بر فرض حضور پرقدرت در عرصه مجازی و حقیقی و تسلط بر فرم و ساختار و ارائه هنرمندانه و ظریف مطلب (که احراز این شرایط خودش مثنوی هفتاد من است) بازهم نمی‌توان مدعی بود که در جهاد تبیین درست عمل می‌کنیم.

آنچه برای خود متصورم، این است که تحقق این فرمایش رهبر انقلاب مستلزم رفع موانعی است که اگر به آن توجه نشود بعید است به نتیجه مطلوب برسیم. به‌زعم نگارنده، سه عامل اصلی وجود دارد که تلاش‌های ما را بیهوده می‌کند و هزینه‌ها را بر باد می‌دهد و اقدامات را بی‌نتیجه می‌کند؛ اول: سازوکار تربیت نیروی انسانی، دوم: منابع، اطلاعات و محتوا، سوم: فهم درست از معنای تبیین و تحلیل درست.

در باب اولی سخن آنکه هر عرصه جهادی برپایه جهادگرانش تعریف می‌شود، حالا سازوکار تربیتی این جهادگران در میدان عمل چگونه است؟ اصلا کجا تربیت می‌شوند؟ بخشی از این نیروی انسانی درگیر تربیت نمایشی و گزارش کاری است، بخشی هم متاثر از فضای سیاسی احزاب و برخی بلندگوهای جناحی دارد مسیر رشد خودش را می‌رود و ترجیح می‌دهد یک عنصر توجیه‌کننده داخلی و معارض با حزب رقیب باشد، کسی هم اگر بخواهد تحلیل مستقلی داشته باشد و خیلی موافق جریان دوستان پارو نزند هم که طی چند حرکت سازمانی و غیرسازمانی برچسب انحراف و کج‌اندیشی‌اش به آن می‌خورد. نهادهای عریض و طویلی را شاهد هستیم که خروجی همایش، سمینار، گروه و کانال سایبری‌شان در بزنگاه به داد اعتماد عمومی و حریم ارزش‌ها نمی‌رسد.

از نوع ذائقه‌سازی و استانداردی که برخی بزرگان و چهره‌های شاخص جبهه انقلاب ارائه می‌دهند و عزیزان در فضای مجازی هم همان الگو را دنبال می‌کنند و براساس آن تیپ‌سازی می‌کنند و بر همان میزان (چه‌بسا تقلیل‌یافته‌تر و کاریکاتوری‌تر) معیاری را انتخاب و براساس آن افراد را اندازه‌گیری می‌کنند که چه فردی در درون جبهه تعریف شده و چه کسی جهادگر عرصه تفکر و تبیین تعریف نمی‌شود. حقیقتا از عزیزان تعلیم‌و‌تربیت و استاد فضای مجازی و حقیقی که نفع گروه‌ها و احزاب و اشخاص را مقدم بر نفع کلان انقلاب و فهم و تربیت عمومی می‌دانند چه انتظاری می‌توان داشت؟

اولین گام این جهادی که از آن دم می‌زنیم، تجدیدنظر جدی در سازوکار تربیتی نسل‌های جوان حزب‌اللهی و ارائه استاندارهای اصیل و مبتنی‌بر رشد عمومی و همه‌جانبه است. این شاید وظیفه همه ماست که در مقیاس خودمان سهمی برای طراحی مدل تربیتی صحیح درنظر بگیریم و البته این نافی سهم عزیزان تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر و سیاستگذار در سطح کلان نیست.

اما در باب نکته دوم؛ در بعد اول خبری، تحلیل درست مبتنی‌بر اطلاعات و داده‌های صحیح است و در بعد دوم معرفتی، تحلیل درست مبتنی است بر یک سازمان فکری دقیق و نظام مسائل مشخص. در باب اول که حقیقتش برای ما رسانه‌ای‌ها هم گاهی اوقات اطلاعات صحیح در حکم کیمیا است، اینکه در توفان شبهات و شایعات دقیقا چه چیزی درست است و کدامین تحلیل دقیق و برپایه حقیقت برای اهل فن هم سخت است، چه برسد به چند جوان فعال در فضای مجازی و حقیقی. در این مورد هم یک دنیا حرف است از زیرساخت‌های مربوط به شفافیت، فرهنگ پاسخگویی عمومی، ارزش نهادن به نظارت مردم، گردش آزاد اطلاعات، حرفه‌ای عمل کردن سرشاخه‌ها و ده‌ها مورد دیگر. این سرگشتگی در ارائه تحلیل و روایت صحیح از برخی وقایع که افکار عمومی را درگیر می‌کند، نیاز به اصلاح برخی سازوکارها دارد.

اما در بعد دوم معرفتی نیز در مقدمات اولیه دفاع و تبیین اصول و ارزش‌ها دچار اختلال هستیم. آنجایی که همپوشانی بسیاری با سرفصل تربیت دارد، اینکه اساسا به مسائل از دریچه یک نگاه اصیل مبتنی‌بر آرمان و اصول نگاه می‌کنیم و از آن زاویه تحلیلش می‌کنیم یا همان استانداردهای جعلی و جناحی است که برای ما تعیین‌تکلیف می‌کند.

و درنهایت پیرامون نکته سوم و تعریفی که ما از واژه تبیین و تحلیل درست داریم باید گفت تحلیل غلطی در برخی محافل وجود دارد که آنچه ما با آن مواجه هستیم صرفا یک خیل عظیم از شبهه و شایعه است و ما در مقام پاسخ به این شبهات ایستاده‌ایم و باید درمقابل تحریف مبارزه کنیم. همین افراد هستند که در انتهای تحلیل هر ناکارآمدی اضافه می‌کنند که منشا مشکل، پیوست از رسانه است. خلاصه اینکه از نگاه آنها اساسا خود چالش‌ها و معضلات یا اصلا وجود ندارند یا اصالت ندارند، بلکه با یک پیوست رسانه‌ای و چند خورجین جزوه پاسخ به شبهات می‌توان همه آنها را حل کرد، بخشی از این جهاد تبیین یک رویکرد دوطرفه بین مردم و حاکمیت درقالب مطالبه‌گری است که اساسا مسائل و مشکلات را به رسمیت می‌شناسد و آنها را در سطح شبهه و شایعه و تهاجم دشمن تقلیل نمی‌دهد و به‌دنبال ارائه راه‌حل‌های صحیح و رفع ریشه‌ای و ساختاری کژکارکردها است.

به گمانم اقدامات عملی و نظری پیرامون این سه نکته زمینه توفیقات زیادی در عرصه‌های مختلف برای فعالان کف میدان و صد البته کشور به ارمغان خواهد آورد و خود عامل حلال بسیاری از چالش‌ها خواهد بود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱