پیام مرادی، فعال سابق دانشجویی: ما در عصری زندگی میکنیم که به نوعی به عصر حاکمیت رسانههای خرد تبدیل شده و بهرغم اینکه در طول 2 و3 دهه اخیر، رسانههای رسمی اعم از روزنامهها مرجعیت اساسی داشتند اما در طول دهههای اخیر بهویژه از نیمه دهه 90 وارد دورهای شدهایم که مرجعیت اصلی با رسانههای غیررسمی و خرد هستند. بهواسطه زیرساختهایی مانند شبکههای اجتماعی شاهد افزایش تعاملات بینفردی بوده و از طرف دیگر عملا جریانهای خبری و رسانهها و تولیدمحتواهایی که در این زیرساختها انجام میشود، درحال تبدیل شدن به موثرترین جریانهای خبری هستند. نظرسنجیهای اخیر هم نشان میدهد که استفاده از این پلتفرمها و بهخصوص حضور در فضای مجازی درحال گسترش است و افراد فارغ از جنسیت، سن، قومیت و... درحال استفاده از آن هستند. ما نیز رسالتی داشتیم که تنها مربوط به امروز نیست و آن هم اینکه هرکس به میزان شناخت و بضاعت خود تلاش کند جامعه به یک تصمیم جمعی درست سوق پیدا کند.
موضوع مهمی که باید مدنظر قرار بگیرد این است که تحولات اجتماعی بر باور عمومی که در جامعه شکل میگیرد، موثر بوده و در همین راستا تبیین مواضع صحیح و واقعیتها مسالهای است که از گذشته وجود داشته و تنها ابزارهای آن در دهههای مختلف متفاوت شده است، ازاینرو نباید از شرایطی که امروز در جامعه وجود دارد، غافل شد و تذکری که رهبری روز گذشته داشتند نیز ناظر بر همین مساله است. ایشان بهخصوص بر فضای مجازی و استفاده از این بستر برای تبیین موضوع تاکید کردند. البته این کار، مساله سادهای نیست؛ چراکه سرمایهگذاریهای سنگین پنهان و آشکاری علیه کشور و مبانی فکری، شرعی و اخلاقی ما صورت گرفته است، اما باید دل به دریای مواج این عرصه زد و تلاش کرد تا هدف اصلی روشنگری و تبیین مبانی اخلاقی و شرعی و فکری را دنبال کنیم.
مساله اول که بدنه هوادار ایدئولوژی نظام و افرادی که از حیث اعتقادی به حمایت از جمهوری اسلامی میپردازند، باید موردتوجه قرار دهند ذات مردمی نظام جمهوری اسلامی ایران است. یعنی نباید اینطور تصور شود که در نظام، نظر مردم مهم نیست و باید آنها را سانسور کنیم، بلکه باید این مساله درک شود که اساسا جمهوری اسلامی برای برقراری عدالت و قسم در میان همین مردم بنیان نهاده شده و یکی از ارکان اساسی همین نظام هم مردمی بودن آن است. ازاینرو باید به اقناع افکار عمومی و پاسخگو بودن نظام توجه ویژه شود، تنها با توجه به این مقوله است که درمییابیم گفتوگو با مردم مساله مهمی است. موضوع دیگر نیز شناخت واقعیتهای موجود است، جنبش دانشجویی باید قدرت پیشبینی داشته باشد و درگیر گروهگرایی و پیگیری منافع حزبی نشود، اگر این مساله محقق شود شاهد یک نیروی مطالبهگر مستقل هستیم که میتواند در جامعه از موضع برابر با طبقات و سلایق مختلف گفتوگو کند.
موضوع دیگر این است که باید این مساله را فهم کنیم که جامعه ما، جامعه متکثری است و مردم از جهات مختلف اعم از اقتصادی، قومیت، سیاسی و... با یکدیگر تفاوت دارند و قطعا گفتوگو و تبیین مسائل کار پیچیدهای است. گاهی خیال میشود که رسانه چه به معنی کلاسیک و چه شرایط امروز موجود در این عرصه، یعنی اعلام موضع در حوزههای مختلف؛ درحالیکه رسانههای امروز کارکردهای پیچیدهای دارند که ازجمله آنها جهت دادن به باورهای عمومی است. قطعا زمانی که از ابزار رسانه صرفا برای اعلام موضع استفاده شود، حتما قدرت اثرگذاری در جامعه بهویژه برای اقشاری که به هر دلیل با ما همراه نیستند، از دست میرود. هنر اصلی این است که در عرصه تبیین بتوان روی اقشاری که به هر دلیل با ما همراه نیستند، اثرگذاری داشته باشیم و تحقق آن نیازمند فهم مولفههایی است که پیشتر به آن اشاره شده است.
مقوله دیگر این است که نخبگان نباید خودشان را در جهت امواج قرار دهند. در بسیاری از موارد میبینیم که گاه نخبگان هم خود درگیر امواج شده و قدرت تحلیل مسائل از موضع بالا و قرارگیری در جایگاه درست را از دست میدهند. بهطوریکه خود به قربانی جریانسازیهای خبری تبدیل میشوند، درحالیکه تنها زمانی میتوان موضوعات را برای تودههای مختلف مردم تبیین کرد که قدرت تحلیل داشته باشیم و این مقولهای است که حتما باید مدنظر قرار بگیرد.