به گزارش «فرهیختگان»: علی سلیمانی، بازیگر فقید سینما و تلویزیون همین چند هفته پیش بر اثر کرونا جان باخت. بعد از فوت او تصاویری از خاطرات و نقشهای ماندگارش در شبکههای اجتماعی بازنشر داشت. اما یکی از این ویدئوها مربوط به سفر چند سال پیشش در پیادهروی اربعین بود که خودش را یک «حسینچی» میخواند. سال گذشته او نتوانست به سفر اربعین برود، اما با او گفتوگوی کوتاهی کردیم. امسال برای اینکه جای او و حرفهایش را در صفحه فرهنگی «فرهیختگان» خالی نباشد پیشنهاد میکنیم که متن مطلب سال گذشته او را دوباره بخوانید: «برای علی سلیمانی، حضور در پیادهروی اربعین تبدیل به یک رویه شده بود و هر سال همه کارهایش را تعطیل میکرد تا به این پیادهروی برسد. او که امسال (محرم 1399) نتوانسته به سفر اربعین برود در این باره به «فرهیختگان» گفت: «خیلی نمیتوانم درمورد این پیادهروی صحبت کنم. چون بغضی در گلو دارم بهخاطر امسال و نرفتن به این پیادهروی بزرگ. قبلا هم درمورد این موضوع صحبت کردم، که پیادهروی اربعین، تجربهای است که خیلی نمیتوان دربارهاش صحبت کرد؛ خیلی درونی و متافیزیکی است؛ همیشه با خودم در این مسیر میگویم «بُعد منزل نبود در سفر روحانی»؛ چون بهواقع بعد فاصله نیست. سفر فیزیکی است اما خستگی راه ندارد! سفر درونی است و از خود به امام حسین(ع) و از خود به دیگران این تاثیرگذاری القا و انتقال پیدا میکند. ماجرای راهپیمایی اربعین خیلی درونی است؛ به این معنی که هرکسی از ظن خود شد یار من و از ظن خود بهره ببرد؛ اینقدر در این مسیر توشه و بهرهمندی وجود دارد که هرکس به بضاعت درونی و اعتقادیاش برمیدارد. «سلیمانی که از سال ۹۰ هر سال خودش را به این راهپیمایی رسانده است، گفت: «از سال ۹۰ هر سال خودم را به کاروان راهپیمایان اربعین حسینی میرسانم؛ سر سریالی هستم که اگر یک فاصله سه، چهار روزه اتفاق بیفتد کولهام را برمیدارم تا از قافله راهپیمایان حسینی عقب نمانم. خاطرهای همیشه دارم که تاثیرگذار است؛ سال ۹۲ دومینباری بود که کولهام را برمیداشتم و اربعینی میشدم! شیطنتی کردم برای سایت جهانی «لانگواک-پیادهروی طولانی» پیغامی گذاشتم که هرکسی میخواهد پیادهروی کند به این آدرس بیاید: نجف، خیابان ابراهیمی. نمیدانستیم میآیند و آدرس درست است، من روی هوا یک آدرسی دادم، اما واقعا نجف یک خیابان ابراهیمی داشت؛ آنها آمدند یکی از برزیل، فنلاند، فرانسه و... همه لائیک بودند؛ لائیک بهمعنای بیدینی و نه بیخدایی؛ خدا را قبول دارند ولی دینی را تبلیغ نمیکنند؛ واقعا باور نمیکردم اما رفتم و دیدم دختر و پسری که بهلحاظ ظاهری مقید نیستند، اما حالا در میان راهپیمایان اربعین حسینی بودند. خودشان هم از این همه شکوه پیادهروی تعجب کرده بودند و در این موج قرار گرفتند. ۱۶ نفری بودند؛ ۷ خانم و ۹ آقا؛ میپرسیدند اینها به کجا میروند؛ من در جواب گفتم به سمت قبر پسر پیامبر میروند. پرسیدند کدام پیامبر و گفتم محمد! باز هم برایشان سوال پیش آمد مگر چند سال است که از دنیا رفته و آنقدر باشکوه به دیدارش میروند؛ گفتم ۱۴۰۰ سال پیش این اتفاق افتاده و پیادهروی میکنیم چون عاشقش هستیم. موجی که با چشم خودشان میدیدند یک نفر گریه میکند، یکی نوحهخوانی و یکی هم از میهمانان و پیادهروندگان پذیرایی میکند. یک سوالی پرسیدند که همه را به حالت بغض واداشت؛ یکی از آن خارجیها پرسید: یعنی حسین کیست؟ توضیح دادم این حسین از مکه به کوفه رفت و آن ماجرای عاشورا و غربت و شهادت و ظلم یزید و مابقی ماجرا... ترجمه من یک ساعت و نیم طول کشید و همه این ۱۷ نفر گریه میکردند؛ درحالی که لائیک بودند و مذهبی نداشتند؛ آنقدر تحتتاثیر قرار گرفتند و به من گفتند تو برو ما اینجا کار داریم و بهسمت کربلا رفتند. ما هم با این انگیزه عاشقی و دلدادگی وارد این موج میشویم و امیدواریم امام حسین(ع) قدمهای ما را قبول کند و به داد ما برسند؛ زمانی که دستمان از همهجا کوتاه است.» سلیمانی به سفر امسال اربعین اشاره میکند و میگوید: «این سفر برای من بسیار مهم است اما خب امسال بهخاطر شیوع کرونا نمیتوانیم به این سفر برویم و این مساله خیلی من را ناراحت میکند، چون از سال 90 تا سال گذشته پیوسته به این سفر رفتهام و امسال از این مساله محروم هستیم.»